دیجیتالیزهشدن و افسونزدایی از امر قدسی: تاملی بر پیامکهای مخابرات در مناسبتهای مذهبی
یکی از مهمترین خصیصه ها و تحولات دنیای امروز، تبدیل شدن آن به عصر اطلاعات است. این عصر اطلاعاتی بیش از همه مبتنی بر تکنولوژی های ارتباطی است که بتوانند جهان حیاتی انسان ها را در شبکهای وسیع از کانالهای ارتباطی قرار بدهند. در جامعه ما، طی دهه اخیر گسترش سریع تکنولوژی ارتباطی مانند موبایل و اینترنت نظم زندگی را دچار تغییرات وسیعی کرده است. امکان های ناشی از تکنولوژی های ارتباطی مانند موبایل زمینه ای مناسب برای رشد و بسط مفاهیمی از قبیل فردگرایی و حوزه خصوصی و همچنین قابلیت هایی برای گریز از نظارت های اجتماعی سنتی و سخت گیرانه و در مواردی نیز هنجار شکنی را فراهم کرده است. به عبارت دیگر تکنولوژی های ارتباطی جدید، زمینه ای بسیار مهم و جدی برای تحولات فرهنگی بوده اند. به همین دلیل نحوه عملکرد و مدیریت این تکنولوژی های تاثیر عمیقی بر جریان تغییرات جامعه ایرانی دارد. به عنوان مساله مساله فیلترینگ اینترنت فارغ از همه ابعاد آن، یکی از عرصههایی است که کنشگر ایرانی می آموزد که نظم رسمی، نظمی فاقد منطق و نامتناسب با شرایط زندگی است. ضمن اینکه فیلترینگ مبتنی بر درکی از مخاطب است که او را یک موجود منفعل و سرشار از تنش ها و عقده های روانی متصور شده و ناخواسته نیز او را اینگونه می سازد. از سوی دیگر این فیلترینگ ساده ترین و اولین امری که به مخاطبان ایرانی آموزش می دهد، توسل به امر خطا برای دسترسی ساده به حقوق اولیه در استفاده از جهان ارتباطی است.
نوشتههای مرتبط
در این میان، موبایل به دلیل فرآهم آوردن امکان های ارتباطی بسیار زیاد، جایگاه خاصی در تحولات فرهنگی ایران دارد. یکی از پیامدهای مهم شبکه ارتباطی مانند موبایل اینست که به دلیل امکان ارتباطی وسیع، فرصتی ایجاد ارتباط عمیق و آیینی را از بین می برد، به عبارت دیگر ارتباطات بسیار زیاد متسلزم کاستن از عمق رابطه و افزودن بر کمیت آنست که در نهایت همه انواع رابطه ها را به سطح روزمره تقلیل می دهد. شاید این موضوع چندان مهم به نظر نرسد، اما مساله وقتی اهمیت می یابد که بدانیم این سنعت موبایل منطق خودش را بر همه عرصه هایی که وارد آن می شود، تحمیل می کند. به عنوان مثال وقتی صنعت موبایل برای درآمدزایی خودش همه سرمایه های معنوی و نمادین فهرنگ ایرانی را نیز وسیله قرار می دهد، به تدریج امر قدسی و معنویت را نیز آلوده به منافع تجاری این شرکت دولتی می کند. به عبارت دیگر سودطلبی صنعت موبایل، بواسطه تقلیل امر قدسی به فضای روزمره به افسون زدایی و تقدس زدایی از آن منجر می شود. نمونه این فرآیند را می توان در پیامک های شرکت مخابرات برای برای ارسال جملات زیبا از نهج البلاغه، صحیفه سجادیه، دیوان حافظ و …، نه برای توسعه معنویت در جامعه دید که برای کاسبی و تبدیل امر معنوی به کالایی در دکان تکنولوژی مدرن موبایل است. درنهایت همه این سرمایههای معنوی به سرمایه ای اقتصادی تبدیل می شود که سرانجامی نامعلوم نیز دارد. به عنوان مثال به نمونه هایی از این پیامک هایی که امر معنوی را به کالای قابل فروش تبدیل کرده توجه کنید:
کلام امیر: دریافت منتخبی از سخنان نغز و کلام گهربار امیر مومنان غلی (ع) با ارسال ۱۱۰ بر اساس نهج البلاغه – هرپیام ۳۵ تومان
الهی مرا آن ده که آن به- هر روز با مناجات نامه خواجه عبدالله انصاری با ارسال ۱ به ۲۰۱۰۱۰ – هر پیام ۵۰ تومان – قرعه کشی روزانه و هفتگی بلیط مشهد
انا انزالناه فی لیله القدر – دریافت روزانه تفسیر موضوعی آیات قرآن کریم با ارسال ۲۱ – هر ارسال ۳۵ تومان
قسم به خدای کعبه که رستگار شدم – رضمان و علی (ع) از یکدیگر جدا نیستند- هزار گوهر از امیرالمومنین . هر پیام ۵۰ تومان
هم فال و هم تماشا – سه میلیون تومان جایزه قرعه کشی در تفالی بر حافظ با راهگشای قرآنی – هزینه ۱۰۰ تومان
در منقبت اهل بیت –امشب این دل یاد مولا می کند لیله القدر است و احیاء میکند – دریافت مناقب اهل بیت با ارسال ۲۰ – هر شعر ۳۵ تومان – ثامن
اخلاص عمل – دریافت احادیث، روایات و دستورالعمل های خودسازی و تربیت نفس با ارسال ۵ – هر پیام ۳۵ تومان
نمونه های بسیاری از این نوع پیامکها را میتوان در هر مناسبت مذهبی دید، مناسبتهای مذهبی فرصتهای طلایی هستند برای شرکتهای مخابراتی تا معنویت را سرمایه ای برای کسب سود اقتصادی کنند. البته این مساله ذیل مقوله اقتصاد دین قابل طرح است و شاید بتوان گفت که همیشه و از ابتدا این اقتصاد پنهان دین وجود داشته و همیشه عده ای خاص ذیل لوای متخصصان دین، در معابد و دیرها خدا را بهانه ای برای آبادانی دنیایشان می کردند. اما نکته ای که در روال سنتی آبادانی دنیا با استفاده از امر قدسی وجود داشت اینست که در گذشته این تجاری شدن امر قدسی بصورت آیینی و در فضایی آیینی انجام می گرفت و در نتیجه امر قدسی در منطق آیینی خودش باقی می ماند. لذا اقتصاد دین، امری پنهان و ذیل سایه تقدس آن جریان داشت و نمی توانست امر قدسی را استهاله کند یا آن را قلب معنا کند. در حالیکه در منطق مدرن این مساله، امر قدسی در منطق کالایی سرمایه داری و مدرنیته، به امر روزمره و عرفی تبدیل می شود. به عبارت دیگر در گذشته فروش امر قدسی و معنویت، در شرایط خاص و مکان های خاص و همراه با آداب آیینی ویژه ای بود، (در نیتجه منطق درین امر قدسی، یعنی آیینی بودن آن، حفظ میشد)، در حالیکه که در دنیای امروزی، این کالایی شدن امر قدسی به دلیل آنکه برای سود بیشتر مستلزم مصرف بیشتر و تولید انبوه است، سب میشود که امر قدسی به کالایی روزمره تبدیل شود که شرکتهای دولتی مانند مخابرات به بهانه توسعه امر معنوی و در اصل به دلیل سود اقتصادی آن را دستمایه انتفاع خودشان قرار می دهند. نکته مهم آنست که شرکتهای سرمایهداری دولتی در ایران هرچه بیشتر بر روزمره شده امور قدسی و در نهایت بر افسون زدایی از آن دامن می زنند. شاید این روند خیلی مهم به نظر نرسد، اما با اندکی دقت می توان این مکانیسم افسون زدایی از امر قدسی بوسیله متولیان امور قدسی را در عرصه های متعدد دیگری هم دید که مهمترین مصداق آن عرصه های نهادیای است که دین را به امر بوروکراتیک تبدیل میکند و نهادهای دینی بصورت نهادهایی بوروکراتیک (سلسله مراتب و دیوان های پیچیده متولیان دینی نمادی از این فرایند هستند) عمل می کنند. به عبارت دیگر در این فرایندی که در نهادهای رسمی ذیل عنوان بحران معنویت و خطرات معطوف به اخلاق و معنویت و اسلام در جامعه ما مطرح می شوند، یکی از مهمترین کنشگران موثر، خود نهادهای دولتی و دینی هستند که زمینه های اصلی افسون زدایی از امور قدسی (قرآن، حدیث، کتب دینی و معنوی معتبر و …) را به خاطر فروش انبوه آنها و کسب سود بیشتر فراهم می کنند و مهمترین مصداق آن نیز در صنعت تلفن همراه قابل مشاهده است. صنعت موبایل با دیجیتالیزه کردن امر معنوی، و کلایی کردن آن، گام مهمی در ایجاد زمینه ای مستعد برای افسون زدایی از آنست.