انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

دیالکتیک شهروندی: از سنت محله ای به سه گانه طبقاتی

مقدمه: شهرنشینی یک آئین کهن ایرانی دارد که از دوران پیش از اسلام تا کنون، دست خوش تغییرات فرهنگی و تحولات عینی شده و به صورت امروزی ظاهر شده است. سیمای کنونی شهر اردبیل، یک بافت پسامدرن یا نظم در شلوغ و نامتعین دارد که نمی توان آن را با مفاهیم کهن شهر اسلامی یا حتی مفاهیم جدید شهر مدرن تصور کرد. شهری که پیش رو است، یک بافت چندگانه در حال خروش دارد که می توان آن را با تفکیک های انسانی و کالبدی مشخص کرد. مدلسازی سیمای شهری اردبیل، نیازمند توصیفی از جزئیات کارکردی بافت های متعدد شهر و در نتیجه گردآوری این جزئیات به صورت یک کل دارد. این کل از چه بخش هایی تشکیل خواهد شد و هر یک چه ماهیت و مشخصه ای دارد؟

دگرگونی در فرم شهر

شهر به عنوان یک مکان، دارای روحی است که به آن صورت و کارکرد می دهد. روح شهر از اندیشه و فرهنگی که از دیرباز در آن جاری بود تشکیل می شود. روح شهر از چیزی که مردم درباره اش حرف می زنند و چگونه عمل می کنند، بازتولید مداوم زندگی روزمره و شکل گرفتن متوالی نسلها تشکیل می شود. مردم آن چه که در ذهن شان است، می آفرینند و به نوعی کالبد شهر نیز در این خصوص بی تأثیر نیست. قواره فکر مردم به اندازه محیط زیست انسانی شان شکل می گیرد. شهر اردبیل از دیرباز مانند شهرهای اسلامی دارای شهری خطی بود که پس از توسعه محلات و ساختارهای محله ای از میادین، مساجد، بازارهای کوچک و حمام تشکیل شده بود. این شکلی بود که منتهی به دوران قاجار بوده و شامل محلات شش گانه شهری می شد. جهان این شهر، عبارت از اندیشه های آئینی و تجاری کوچک به انضمام کشاورزی سنتی پیرامون بود که عموم مردم آن در روستاها و ایلات بودند و بخش خدماتی و حاکمیتی کوچکی در شهر زندگی می کرد. همان شش محله بود و روسای آن و بازاری که در مرکز شهر قرار داشت.

با ورود تمدن جدید، ساخته شدن مدارس و دیوانسالاری جدید، اضافه شدن حقوق جدید و انتظامات به شهرها، به تدریج رفاه شهری رونق گرفت و همگان به سوی شهر خوانده شدند. یستم کارگری و صنعت رونق گرفت و اگرچه در اردبیل چندان تلألوی نداشت، اما فرهنگ کلانشهری بازار و زندگی شهری جدیدی اعم از طبقات متوسط و مصرف کالاهای تولید انبوه را رقم زد. در حیم یک قرن، آن فرم محله ای به هم ریخته و تحت تأثیر مهاجرت و شهرسازی مدرن، اردبیل از یک فرم ساده محلات به سه فرم ارتقا پیدا کرده است. اگرچه فرم محلات اکنون بافت مالکیتی خود را از نقطه نظر ارزش زمین و مالکیت اقتصادی ان حفظ کرده، اما آن بافت ساده و سازان بندی شده آن تقلیل پیدا کرده و بخشی از قدرت آن به ساختارهای سیاسی و اقتصادی جدید شهر واگذار شده است.

دو فرم دیگر، شهرک های جدید و بخش رولتی حاشیه شهر میباشند که به مدد شهرسازی جدید و شهرسازی موقت صورت گرفته است. شهرک ها، میراث چهار دهه اخیر اردبیل هستند که بعد از توسعه شهرسازی اولیه رونق گرفته اند. در توسعه اولیه، هنوز بافت حاکمیتی محلات شش گانه برقرار بود و به شاخه های اضافه شده نظارت می کرد. اما در شهرک های جدید، مناطق ویژه ای شامل شهرک سبلان، کارشناسان و … اضافه شده است که برای خود فرهنگ ویژه ای اختصاص داده است. اما اسکان موقت که مدام بر رشد شهر از حواشی آن می دمد نیز در این چهار پنج دهه رشد پیدا کرده و همواره نوعی دروازه شهرنشینی محسوب شده است. بخشی از همین حاشیه نشینان به سوی شهرک ها سوق داده شده اند و هم اکنون ایاب و ذهاب عمیقی بین شهرک ها و حواشی شهر وجود دارد.
سه فرم جدید، هر کدام فرهنگ و آئین شهرنشینی ویژه ای دارند. در فرم مرکزی محلات قدیمی، با وجود ریخته شدن قالب اصلی آن، قدرت اقتصادی و بازار مرکزی شهر نهفته شده و اغلب شهرنشینان موثر به جهت ارزش بهای زمین در این بخش زندگی می کنند. در بخش دیگری که شهرک ها باشند، بیشتر طبقات متوسط و گروه های کارمندی، صاحبان صنایع کوچک و حرفه های شهری ساکن می باشند. در بخش حاشیه ای، مهاجرانی زندگی می کنند که به جهت عدم صرفه داشتن زندگی روستایی در نیم قرن اخیر مدام در حال کوچ به شهر بوده اند. گذشته از این که الگوی مالکان و حرفه ها از شش محله به دو فرم مرکز و شهرک ها اضافه شده، طبقه جدیدی تحت عنوان طبقه پایین یا گروه های حاشیه نشین که زندگی توأم با فقر و حفظ سنن ایلی و روستایی در حاشیه شهر زندگی می کنند.

سه گانه طبقاتی

وضعیت جدید شهر اردبیل حاصل اصابت روح تمدن مدرن به آن بوده و موجب دو تکه شدن الگوی شهر سنتی شده و مالکان و حرفه ها را از نقطه نظر ارزش زمین و شیوه زندگی به دو صورت مجزا از هم در آورده است. ضمن این که الگوی شهر و روستا را هم از کارگری تحت سیطره مالکیت اراضی به حالت کارهای یدی و فصلی شهر در آورده است. این الگو، از آغاز یک صد سال گذشته صورت گرفته و شهرنشینانی به صورت کارگران فقیر(حمال) همواره وجود داشته است، اما اینک این گروه نیز به شکل گیری گروهی به صورت طبقات پایین انجامیده است که فاقد کار مستمر بوده، همواره در حال رقابت برای پیدا کردن کار می باشند. روح شهرنشینی اردبیل پس از اصابت به مدرنیسم که داعیه نظم و عقلانیت می باشد، سه تکه شده و در یک خیزش صد ساله به شکل گیری سه قالب شهرنشینی و سه سبک زندگی با منزلت مالکی، حرفه ای و فقیر انجامیده است.

اردبیل امروز، حاصل دیالکتیک سنت و تجدد است که در نتیجه برخورد دو فرهنگ سنتی و مدرن، به شکل گیری یک فرهنگ جدید با هارمونی جامعه طبقاتی شده است. با توجه به الگوی وضعیت درآمدی این شهر در سطح ملی، می توان به طبقات مالک شهر که کمتر از روحیه مالکان صنعتی بوده، بیشتر ناشی از سیطره مالکیتی بر شهر و بازار آن است، طبقات متوسط رو به بالا نام نهاده و عمدۀ حرفه های خدماتی که درآمد مستمر نسبتاً پایینی دارند، طبقات متوسط رو به پایین دانست. یک دستی در میان این دو گروه وجود نداشته و میزان درآمد شهرنشینان در میان دو گروه متفاوت می باشد. اما بخش اعظمی از حاشیه نشینان و حتی شهرک نشینان مستأجر و مرتبط با حاشیه، فقرای شهر و گروه های حاشیه ای و روستائیان مهاجر را تشکیل می دهند. روح شهر جدید در گرو مالکیت بازار، حرفه های خدماتی و فقر قرار داشته و ترکیبی از شهر مصرفی جدید را نشان می دهد.

بازنشر از:
ماهنامه اجتماعی و سیاسی سی روز، شماره چهارم، آذر ماه ۱۳۹۵