انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

دکارت و مساله حقوق حیوانات

این نوشتار کوشیده است که به گونه ای بخشی از ابعاد نقض حقوق حیوانات را نشان دهد و سپس به مساله حقوق حیوانات در اندیشه دکارت به عنوان یکی از بنیان گذاران اندیشه مدرن پرداخته است و بر این پایه سعی داشته است نشان دهد که چگونه حیوانات به عنوان دیگری فاقد شعور و خرد در تاریخ مدرنیته به حاشیه رانده شده اند و چگونه در دهه های اخیر تحقیقات جدید در زمینه حیوانات انها را به متن باز گردانده است.

۱-می کشم پس هستم :در سالهایی که دکارت در هلند زندگی می کرد مردم امستردام شاهد مردعجیب و غریبی را بودند که درقصر کوچکش به همراه خدمتکارانش زندگی می کرد او گه گاه از خانه بیرون می امد، لباس تمام سیاه می پوشید و به سبک اشراف زاده ها شمشیر می بست
و وقتی گشت وگذارش را در شهر شروع می کرد یکی ار مقصد های همیشگی اش قصابی ها بود،شاید هیچ کس ار قصابان امستردامی هر گز

ندانستند که مردی که تکه های بزرگ بدن حیوانات را می خرد و به خانه می برد قرار است پدر علم جدید باشد.

این پدر دوران جدید به جز تشریح لاشه ها ی گوشت تعدادی خرگوش ماهی و مارماهی را هم در ارضای کنجکاوی هایش و کمک به علم به صورت زنده تشریح کرد تا عملکرد قلب عروق گردش خون انها را زنده تماشا کند

۲-خرده جنایت های انسانی:رابطه انسان با حیوانات تبدیل به یکی از مسایل مهمی شده است که از دیدگاه های متفاوتی به ان نگریسته شده است و در طی سالیان اخیر مباحث مهمی را در حیطه اخلاق ،فلسفه،حقوق و زیست شناسی به راه انداخته است .

رابطه انسان و حیوان رابطه ای طولانی و دو طرفه بوده است ،از دوره شکار و جمع اوری است که رابطه تغذیه ای بین انسان و حیوان برقرار می شود و دیری نمی گذرد که اهلی کردن حیوانات به منظور تغذیه و بهره برداری شروع می شود و این روند اهلی کردن سنتی تا همین یکصد سال گذشته ادامه داشت و ،فقط با ورود صنعت به جهان حیوانات است که این توازن به شدت دگرگون می شود و حیوانات اهلی و حتی وحشی فصلی تاریخی را اغاز می کنند. هورمون ،تلقیح مصنوعی،زندگی در اصطبل های در بسته و بی نور،وزن زیاد ،ناراحتی های قلبی،قطع عضو ،مرگ های دسته جمعی ترجیع بند زندگی این حیوانات در جهان جدید است،فقط این حیوانات پرورشی نیستند که زندگی شان دگرگون شده است حتی حیونات وحشی هم ازین قافله بی بهره نمانده اند، از تخریب زیستگاه هایشان گرفته تا شکار های گسترده ،از نمایش در سیرک تا باغ وحش ها و یا تجارت پرسود پوست !وحشی ها هم به گونه ای اهلی شده اند. زندگی گاو ها در دامداری های صنعتی یکی ازین خرده جنایت ها رقم می زند،گاوها در دامداری های صنعتی به دو گونه تقسیم بندی می شوند گاوهای شیری و گاوهای گوشتی.

گاوهای شیرده در حالت طبیعی بین ۲۰ تا ۲۵ سال عمر می کنند،اما در دامداری های صنعتی بیشتر از ۵ سال دوام نمی اورند این گاوها بیشتر زندگی خود را در اصطبل های پر ازدحام یا سلول های انفرادی می گذرانند، در حالت طبیعی یک گاو بین نیم تا ۲ کیلو در روز می تواند شیر تولید کند،اما در دامداری های صنعتی با استفاده از تغییرات ژنتیکی،غذاهای هورمونی وخوراندن غلات به جای علوفه این مقدار را به ۲۵ تا۵۰ کیلو می رسانند. از بیماری های شایع این حیوانات وزن بالا ،ناراحتی قلبی ،تورم و عفونت سینه ها و جنون گاوی است. گاوها گوشتی هم وضع بهتری ندارند،بیشتر این گاوها از هوای ازاد و نورخورشید محروم هستند، در اصطبل های کوچک و بتونی زندگی می کنند،قطع شاخها ، داغ خوردن و اخته شدن بدون بی حسی از دردناک ترین قسمت های زندگی یک گاو پرورشی است.گوسفند ها دیگر قربانیان صنعتی سازی زندگی حیوانات هستند، انها پرورش داده می شوند تا در مدت کوتاهی خورده شوند،انتقال فله ای و تل انبار حیوانات در هنگام انتقال به کشتارگاه ها از فجایعی است که به کرات دیده می شود،زندگی مرغ ها وخروس ها اردک و غازها هم از جنبه ای جالب است انها در محیط های سر بسته به دنیا می ایند و با تیغه های الکتریکی کشته می شوند و نیمه زنده پوست انها کنده می شود و در طی دوران زندگی شان از انواع بیماری ها وداروهای هورمونی رنج می برند،حتی ماهی هم در امان نبوده اند،ماهی در پرورشگاه های با تراکم زیاد زندگی می کنند که در ان انواع انگل ها رشد می کنند ،این انگل ها گوشت ماهی ها را می خورند و باعث افتادن فلس ها و ایجاد زخم های بزرگ می شوند،ماهی درین شرایط بسیار مضطرب و تهاجمی می شوند انها اغلب با هم می جنگند و این جنگ ها بیشتر باعث کشته شدن ماهی های کوچکتر می شود. انها در کشتارگاه ها بر اثر خفگی و یا پاره شدن ابشش ها با رنج و تشنج فراوان می می میرند.

فراز دیگر زندگی حیوانات در ازمایشگاه ها رقم می خورد، در قرن اخیر برخی از دانشمندان برای اثبات تئوری خود یا ازمایش داروها به طور گسترده ای بر روی حیوانات ازمایشات مختلفی را انجام داده اند،از اولین نمونه های تاریخی ان می توان به ازمایش لویی پاستور اشاره کرد که میکروب سیاه زخم رابه یک گوسفند تزریق کرد. ازمایشات معروف پاولوف و سگش هم دیگر جزیی از تاریخ علم شده است، کشف واکسن فلج اطفال را هم مدیون میمون ها هستیم در دهه چهل بود که یوناس و سالک و البرت سابین برای کشف این واکسن صدهزار میمون را کشتند این روند تا به امروز ادامه داشته است و حیوانات به عنوان بدیل انسان ها در بسیاری از کشف های بزرگ پزشکی پیش مرگ انسانها شده اند . بسیاری از کشورها خود را ملزم به اعلام امار ازمایشات نمی دانندو به همین دلیل امار سالیانه دقیقی از تعداد حیوانات ازمایش شده در جهان وجود ندارد،اما با توجه به همین ارقام اعلام شده می توان تخمین زد که در هر ثانیه تعداد ۳۳ حیوان در ازمایشگاه ها کشته می شوند.مرگ های پر از درد و رنج سهم این حیوانات است،برای مثال در ازمایشاتی که برای تشخیص مواد سمی به کار می برند،میزان مواد سمی خورانده شده یا تزریق شده را مرتب افزایش می دهند تا جایی که ۵۰ درصد حیوانات بمیرند ،این حیوانات قبل از مرگ ۴۰ ساعت شدید ترین دردها تحمل می کنند.بعد از پایان ازمایشات، حیوانات ارزان مانند موش ها کشته می شوند اما حیوانات گران تر ممکن است در چند ازمایش دیگر شرکت کنند،ازمایش روی میمون ها معمولا چندین سال طول می کشد!

۳-من می اندیشم پس هستم: در اکثر ادیان الهی بر حقوق حیوانات تاکید شده است و در دستوراتی پیرامون چگونگی رفتار با انها تعبیه شده است و جلوگیری از ازار و اذیت انها یکی از مسایل بوده ای است که گوش زد شده است ،تغییر رفتار انسانها با حیوانات با چه مجوزی شروع شده است از کجاست که حیوان به عنوان دیگری بی هیچ حق و حقوقی به حاشیه رانده شده است؟

نگاهی به اندیشه دکارت و نوع نگاه اوکه در فلسفه ذهن گرایانه ادامه پیداکرده است شاید بتواند تا حدودی راه گشا باشد ، این همان اندیشه ای است که به صاحبش اجازه می دهد که حیوانات را زنده زنده تشریح کند:

او فیلسوفی نو گرا است و تغییر بنیادی در اندیشه علمی بنیان نهاده است که تا به امروز هم پیامدهای ان ادمه داشته است . دکارت مصمم بود که فقط به عقل خویش اتکا کند و سنت ارجاع به گذشتگان را کنار بگذارد از هم رو بود که همه سعی خود را براین قرار داد که امر یقینی پیدا کند که خالی از هر سو ظنی باشد از نظر او تنها یک شیوه از معرفت وجود داشت و ان معرفت یقینی بود، او قوانین محوری تدارک دید که بتواند به شناخت حقیقی برسد:

۱-مسایل بزرگ را به مسایل کوچکتر تقسیم کنید

۲-در استدلال از ساده به مشکل بروید

۳-تنها ان چیزی را قبول کنید که در ذهن شما روشن است

۴-بالاخره زمانی که کار تمام شد همه چیز را به دقت بررسی کنید

مساله وضوح و تمایز ازهمینجا وارد فلسفه دکارت شد ، او درین راه یک ازمون عملی را در پیش گرفت و برای طلب یقین به هر انچه که قابل شک بود شک ورزید،او که منبع شناخت از دو راه عقل و احساس می دانست به هر انچه که از حواس اموخته بود شک کردچرا که در حس زمینه های بسیاری از فریب راپدید می اورد و سپس به این نتیجه رسید که هر انچه از راه تجربه برسد قابل شک است و در مقابل قضایای تحلیلی که مبتنی بر خرد هستند می توانند محل شک نباشند. او در شک بیشتر ازینها رفت و معتقد شد که ممکن است حتی در ریاضیات و منطق هم دچار اشتباه شویم ،منشا این اشتباهات شیطان نامریی بود که مداوم همه را فریب می دهد و در نتیجه امکان شناخت یقینی ریاضی را هم از ما می گیرد.پس ازین دوره بود که نهایی ترین انچه را که” هرگز قابل شک نیست “را یافت او می اندیشید و به این که در حال اندیشیدن است نمی توانست شک کند این حقیقت غیر قابل تردید را به عنوان پایه اندیشه اش قرار داد ،دکارت در ادامه استدلال هایش بیان کرد تمایزی میان اندیشیدن و اندیشنده وجود دارد به این معنی که وقتی من حکم به وجود خود می کنم نمی توانم به وجود بدن خود یا به وجود چیزی متمایز از فکر خود فکر کنم و بیشتر ازین که وجود خود را به عنوان چیزی که فکر می کند نمی توانم تصدیق کنم . اینجا سرچشمه تمایز میان نفس یا ذهن /اگاهی یا بدن است.

دکارت پس از کشف بزرگ خود”من فکر می کنم پس هستم” دوباره به دلمشغولی خود باز می گردد : این که چه قضیه ای می تواند صادق باشد و معیار صدق چیست؟ او به یگانه قضیه تردید ناپذیر خود نگاه می کند و منشا اعتبار صدق ان را در وضوح و تمایز می بیند.

منظور دکارت از واضح بودن چیزی ان است که برای ذهن دقیق و حاضر باشد یعنی همان گونه که اشیا را به عینه می بینم در ذهن واضح و پایدار باشدو منظور از متمایز ان است که ان چنان دقیق و متفاوت از اشیاست که در درون خود جز چیزی که انچنان واضح است در خود چیزی ندارد.

در ادامه اندیشه هایش به براهین اثبات خدا می رسد، چرا که حتی برای اتکا به قانون روشن و متمایز هم احتیاج است که وجود شیطان فریب کار رد شود (این شیطان نامریی ممکن است هر لحظه ما را در شناخت فریب دهد و ما در دنیای توهمات خود نگه دارد)

برهان اثبات خدای دکارت ازینجا اغاز می شودکه باید تصوری روشن از خدا وجود داشته باشد (علت باید به اندازه معلولش اقعیت داشته باشد)او سعی می کند با استفاده از اصل مدرسی تناسب میان علت و معلول برهان خود را پی بگیرد انسان نمی تواند خالق تصور خدا باشد زیرا که خداوند مطلق است و انسان چون نمی توانسته این تصور را ایجاد کرده باشد چرا که شک می کند و کسی که شک می کند ناقص است بنابراین ایده این که چیزی غیر قابل شک و مطلق وجود دارد مانند یک علامت تجاری بر روی لوح انسانهاست در نتیجه خدا تضمین کننده تصورات واضح و متمایز است که پایه ی شناخت ما را شکل می دهد.دکارت پس از ان که خود را متقاعد کرد که خداوندی وجود دارد که ما را از خطا مصون نگه می دارد نتیجه گرفت که صدق قضایای ریاضی به گونه ای شهودی واضح و متمایز است و با به کار گیری ریاضیات از خطا مصون می مانیم ،ریاضیات را برای شناخت عالم به کار برد، به نظر دکارت ماده چیزی است که امتداد دارد و امتداد یک خصلت ریاضی و هندسی است . او می گوید که اجسام دو گونه صفت دارند کیفیات اولیه ذاتی جسم هستند و کیفیات ثانویه که وابسته به ذهن و متعلقات به حواس هستند .ماده در فلسفه دکارت چیزی است که قابل اندازه گیری باشد و در نتیجه او میان جوهر جسمانی قابل اندازه گیری و جوهر روحانی که صفت ان اندیشیدن است تمایز قایل می شود و شکاف مین ذهن و عین درینجاست که عمق واقعی خود را پیدا می کند .

حال اگر به مجموع استدلال های دکارت نگاهی بیندازیم به این نتایج می رسیم:

۱-این که من وجود دارم شک پذیر نیست

۲-این که من جسم دارم شک پذیر است

۳-بنابرین وجود من مستقل از جسم من است

۴-عالم ماده و عالم ذهن از یکدیگر جداست

۵- ویژگی عالم مادی اندازه گیری است و ویژگی عام ذهن اندیشیدن است

عالم جسم و ذهن از هم جداست وهر انچه فکر می کند با شعور است و هر انچه که قادر نیست فکر کند فاقد شعور است

نتیجه نهایی این جدایی جسم و ذهن این شد که حیوانات چون من اندیشنده ندارند در نتیجه بی شعورند و صدایی هم که در هنگام تشریح در می اورند صدای ماشینی است که اجزای ان از هم از باز می شوند،این همان استدلالی بود که دکارت دانشمند را خیال اسوده می کرد که می تواند حیوانات زنده زنده تشریح کند

۴-دیگری ها هم می اندیشند:تاریخ تحول حقوق حیوانات با تاریخ اندیشه بشری گره خورده است اسطوره حیوانات بی شعور ، بی زبان و بی هوش اما معصوم هم چون اسطوره وحشی نیک روسویی به تاریخ پیوسته است، تحقیقات فراوانی بر روی حیوانات انجام گرفته است چرا که تا همین دهه های ۵۰ هم تصور می شد حیونات موجوداتی هستند که تنها بر اساس غریزه رفتار می کنند و رفتارهای مختلف انها اساس ژنتیکی دارد اما نتیجه جدید تحقیقات نشان می دهد رفتار حیوانات از ان چه که گفته می شد بسیار بیشتر شبیه رفتار انسانها ست، حیوانات درد و رنج را احساس می کنند فشارهای روحی را درک می کنند ،محبت و عطوفت و عشق به یکدیگر را در می یابند و حتی مناسک های متفاوتی را در گذر زندگی تجربه می کنند برای مثال فیل ها در هنگام مرگ اعضای خانواده خود نوعی از سوگ واری را اجرا می کنند و غالبا” برای چندین روز ارام و بی حرکت در کنار بدن فیل مرده می ایستند و یا غازها تلاش می کنند به جوجه های خود مسیر حرکت را نشان دهند بنابراین نوعی ازا نتقال دانش و یادگیری درین حیوانات دیده می شود، بسیاری از حیوانات دارای بهره ای از هوش هستند و قادرند مسایل خود را مبتکرانه و شیوه های مختلف حل کنند . همه این تحقیقات منجر به این شد که در رفتار و نگرش نسبت به حیوانات عوض شود و انها دارای حقوقی قانونی شود

بیانیه جهانی حقوق حیوانات رسما در تاریخ ۱۵ اکتبر ۱۹۷۸ در شورای مرکزی یونسکو در شهر اریس اعلان گردید. مفاد این بیانیه توسط اتحادیه بین‌المللی حقوق حیوانات در سال ۱۹۸۹ مورد تجدید نظر قرار گرفت و در سال ۱۹۹۰ به رئیس مجمع عمومی یونسکو تسلیم گردید و در همان سال منتشر شد

مفاد بیانیه حقوق حیونات به شرح زیر است:

ماده۱:تمامی حیوانات دارای حقوق مساوی برای زندگی کردن تحت عنوان تعادل زیستی هستند این حقوق مساوی، گونه‌های مختلف و خاصی را تحت الشعاع قرار نمی‌دهد.

به حق زندگی تمامی حیوانات باید احترام گذاشته شود.ماده۲:

حیوانات نباید در معرض برخوردهای بد واعمال بیرحمانه قرار گیرند.ماده۳:

اگر نیاز به کشتن حیوانی باشد این عمل باید آنی، بدون درد و بدون درک حیوان صورت گیرد.

با جسد یک حیوان با شایستگی باید برخورد شود.

حیوانات وحشی حق زندگی و تولید مـثل آزادانه در محیط طبیعی زیستگاهشان را دارند..ماده۴:

محرومیت طولانی مدت از آزادی برای حیوانات وحشی، شکار کردن و ماهی گرفتن تجربی به عنوان سرگرمی و نیز هرگونه استفاده از حیوانات وحشی به دلایلی که حیاتی نباشد مغایر با این حق بنیادی است.

هر حیوانی که به انسان وابسته‌است باید به شایستگی نگهداری و مراقبت گردد.ماده۵:

حیوانات وابسته به انسان تحت هیچ شرایطی نباید بطور غیر منصفانه‌ای ترک و یا کشته شوند.

هر گونه ازدیاد نسل واستفاده از حیوانات باید طبق احترام به ساختار ویژه فیزیولوژی و رفتاری آن گونه باشد.

در نمایشگاهها، نمایشها و فیلمهایی که حیوانات در آن شرکت دارند باید منزلت آنها محترم شمرده شود و عاری از هرخشونتی باشد.
ماده۶:هرگونه آزمایش زجرآوری برروی حیوانات چه بصورت فیزیکی و چه روحی تجاوز به حقوق حیوانات محسوب می‌گردد.

روشهای جایگزین باید پیشرفته بوده و اصولی انجام گیرند.

ماده۷:هرگونه عمل غیر ضروری که باعث مرگ حیوانی گردد یا هرگونه تصمیمی که منجربه این عمل گردد جنایت علیه زندگی تلقی می‌گردد.
ماده۸:هر گونه عمل مغایر با بقای گونه‌های حیوانات وحشی و یا هر گونه تصمیمی که منتهی به این امر گردد کشتار دسته جمعی تلقی می‌گردد.
کشتار حیوانات وحشی، آلوده کردن و نابودی زیستگاهها یشان قتل عام محسوب می‌گردد.ماده۹:

شرایط قانونی ویژه حیوانات و حقوق آنان توسط قانون مشخص می‌شود.

محافظت و حفظ امنیت حیوانات بر عهده سازمانهای دولتی است.

ماده۱۰:مراکز تربیتی و مدارس مکلف به آموزش مطالبی مبتنی بر احترام گذاشتن، مراعات و درک حیوانات از دوران طفولیت به شهروندان خود هستند.
۵-قضیه یک شخص:استدلال درباره شخص استدلال جدیدی است مرز قطعی حیوان و انسان امروزه از بین رفته است در نتیجه شخص جایگزین موجود انسانی شده است و ویژگی های منوط به اسان بودگی به توانایی استفاده از عقل در حل مسایل ،کاربرد زبان در کارکرد ارتباطی اش و خود اگاهی و حافظه محدود شده است. کوکو گوریلی است توانایی استفاده از ۱۰۰۰ نشانه و فهم چندین هزار واژه انگلیسی را دارد. بهره هوشی این جانور در ازمون های هوشی انسانس بین ۹۰ تا ۷۵ نمره متغیر است و اگر چه درین مقیاس جزو کندهوش هاست به حساب می اید اما به هیچ وجه عقب افتاده نیست ،نمونه دیگر ان چانتک است که در باغ وحش ملی اتلانتاست او یک اوران گوتان است و نشان داده است توانایی تشخیص اندام خود را در اینه را داردو برای تمیز کردن دندان ها و تنظیم عینک دودی از اینه استفاده می کند. توانایی متوسط بسیاری از شامپانزه ها و گوریل ها مشابه کودکان ۴ ساله است !
حال مساله این است که چه حیواناتی در زمره اشخاص قرار می گیرند و انها که قرار می گیرند از چه حقوقی برخودار می شوند مرز انسان و حیوان کجا می تواند قرار گیرد؟

منابع و ماخذ:

دکارت،کارات گریس-رابینسون دیو،ترسلی مرتضی،موسسه فرهنگی و پژوهشی چاپ نشر و نظر۱۳۸۶

دکارت سورل تام،معصومی همدانی حسین طرح نو ۱۳۷۸

از دکارت تا لایب نیتس ،کاپلستون فردیک چارلز، اعوانی غلامرضا امنتشارات علمی و فرهنگی ۱۳۸۸

دکارت و فلسفه ذهن، کاتینگ هم معصوم بیگی اکبر انتشارات اگه ۱۳۸۸

اخلاق ،کارات گریس-رابینسون دیو، عبدل ابادی اکبر، شیرازه ۱۳۷۸

نظردکارت درباره اتحاد نفس و بدن،رندر دیسی ،نوظهور یوسف،فلاحتی مریم ، فصلنامه علامه

خرد نامه صدرا شماره هیجدهم زمستان ۷۸ ارا دکارت در باب نفس، خالقیان فضل الله

حقوق هم سفران نسل بشر ،ریفکین جرمی سیاحت غرب شماره ۱۸

Bayat.bahare@gmail.com