انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

دو یادداشت درباره «آخرین روزهای زمستان» و اظهارات کیس کول سفیر هلند در اهداء جایزه پرنس کلاوس به مهرداد اسکویی

همزمان با دومین اکران فیلم مستند آخرین روزهای زمستان ساخته مهرداد اسکویی در چند شهر مختلف فرانسه همزمان با ماه فیلم مستند فرانسه چند نقد و یادداشت که توسط منتقدین سینمای فرانسه در مجله ها و روزنامه های کثیرالانتشار آن کشور منتشر شده است برای نخستین نشر به انسان شناسی و فرهنگ ارائه می شود.در عین حال نقدهایی که در اکران دوم این فیلم به انتشار خواهدرسید نیز به زودی ترجمه شده و جهت نشر ارائه خواهد شد.

 

آخرین روزهای زمستان:

مستندی که رشتۀ کلام را به بزهکاران نوجوان می­سپارد.

نویسنده:لوران جیان

مجله Studio Cinema:

ترجمه از فرانسه: منا دُرانی

بزهکارانِ پیش­بینی ناپذیر، پسربچه­های سرکش و غیرقابل کنترل: این تصویر بچه­های کانون اصلاح و تربیت ایران، بویژه نوجوانانِ زیر پانزده سال است. به تدریج که دوربین به آنها نزدیک می­شود وکارگردان از آنها می­خواهد که صحبت کنند، اضطراب آنها آشکار می­شود. بلوغ و درک این کودکان متأثرکننده است،همچنین زخم­ها و دردهایی که احساسات­شان را برمی­انگیزد. موفقیت فیلم را می توان ناشی از همین قدرت روایت گری کودکانش دانست ، مانند محمدِ دوازده ساله، نوجوان آسیب دیده و بسیار فهیمی که در مورد خودش توضیح می­دهد. مستند علی­رغم گونه تلویزیونی آن، اثری بسیار تأثیرگذار است.

 

آنها ده تا چهارده ساله ­اند

آخرین روزهای زمستان

ساخته مهرداد اسکویی

“گیومت اودیسیو”

“مجلهTélérama ”

“ترجمه از فرانسه: منا دُرانی”

آنها ده تا چهارده ساله­ اند، از تلویزیون فوتبال تماشا می­کنند. هرکدام یک عروسک پارچه­ای دارند، با این حال در این سنین یا اعتیاد داشته­ اند یا دزدی می­کرده ­اند… صحنۀ آغازین فیلم؛ یک گروه فیلمساز را نشان میدهد که مجوز دارند از یک کانون اصلاح و تربیت در تهران فیلم تهیه کنند. مهرداد اسکویی؛ کارگردان و عکاس، در قالب پلان-­سکانس­هایی از زندگی روزمرۀ بچه­­ها تصویربرداری کند. آنها به طرزی باورنکردنی، در خوابگاه­شان نمایش بازی می­کنند و با استفاده از لغات حقوقی دقیق جریان قضایی و محکومیت خود را با جدیت بازی می­کنند. او از تک­تک آنها به آرامی سؤال می­پرسد و آنها با پختگی و آگاهی از وضعیت، خودشان را فاش می­کنند، که بسیار تکان­دهنده است.

کلام بزرگسالان، پشیمان، خالی­بند در دهان کودکانی است که احساس می­کنند از طرف خدا تنبیه شده­اند. فیلم­ساز می­پرسد: ” چرا گریه می­کنی؟” ، یکی از آنها پاسخ می­دهد « چکار کنم دیگر؟». حقیقتاً این پسر چکار کند! وقتی فقط به یک عروسک پارچه­ای تکیه دارد؛ چراکه بعد از مرگ مادرش، از جانب پدر رها شده.

کسانی که هنوز خانواده ­ای دارند، این زندان ابدی را پذیرفته ­اند، تا دوباره خانواده را ملاقات کنند. فرصتی معجزه­آسا؛ هنگام سفر به سواحل دریای خزر به دست می آید. بچه­ها درست در برابر موج­ها و قلعه­ های شنی، مانند دختربچه­ای معصوم حیرت­زده می­شوند.

در ابتدای این مستند، ترجیع ­بند یک ترانه نویدبخش است:

«… از دست من و تو غصه­ها خسته می­شن…»

 

کیس کول

سفیر هلند در ایران

 

“کارگران جهان متحد شوید و دستبندهایی که داوطلبانه بر خود زده اید بدور افکنید.ما را از دور گردنتان بدور بیاندازید و وارد بهشت یقه های آزاد شوید”

 

اینها جملاتی بودند که شاهزاده کلاوس هلند در مراسم افتتاحیه بنیاد پرنس کلاوسدر سال ۱۹۹۸ به زبان آورد و به طور نمادین کراوات خود را به میان حضار پرتاب کرد. شاهراده ما مردی بود با ذکاوت و دارای شوخ طبعی منحصر به فرد که هیچ فرصتی برای عقب راندن مرزها را از دست نمی داد.

بنابراین انتخاب “مرزهای واقعیت” به عنوان موضوع امسال جایزه پرنس کلاوس-جایزه ای که به افتخار وی اهدا می شود-تصادفی نبوده است.امسال این بنیاد جایزه خود را به افرادی اختصاص داده که حصارهای واقعیت ها مرتبط با خود را به عقب رانده اند. تا اینگونه چشم انداز جدیدی از زندگی، به طور عام و جامعه، به طور خاص، پیش روی مخاطبان-فیلم ها، کتاب ها و یا وبلاگ های خود-قرار دهند.همه یازده برنده جایزه پرنس کلاوس، از جمله برنده اصلی، انتشارات برزخ از الجزیره، در قرار گرفتن در بطن مسائل اجتماعی با هم مشترکند.

دریافت جایزه پرنس کلاوس موضوع کوچکی نیست. از سال ۱۹۹۷ این جایزه به نهادهایی داده می شود که رویکردی پیشرو و معاصر به مقولات فرهنگ و توسعه دارند. تا کنون بسیاری از هنرمندان معتبر ایرانی این جایزه را در سال های گذشته دریافت کرده اند. خانم بنی اعتماد-که خوشوقتم اعلام کنم امشب در میان این جمع حضور دارند-در سال ۱۹۹۸ این جایزه را دریافت کردند، همچنین مجله جهان کتاب در سال ۲۰۰۱، طنزنویس ابراهیم نبوی در سال ۲۰۰۵ و طراح گرافیست علیرضا عابدینی در سال ۲۰۰۶. و حالا-مفتخرم اعلام نمایم-نام مهرداد اسکویی به این فهرست افزوده شده است: به عنوان برنده جایزه پرنس کلاوس ۲۰۱۰.

بسیار مفتخرم که امروز در حضور شما این جایزه را به مهرداد تقدیم کنم. من از هنگام آماده شدن برای مراسم این جایزه کم کم با مهرداد و آثارش آشنا شدم و از همان زمان هر روز احترام بیشتری برایش قایل هستم. او نه تنها یک مستندساز با استعداد، بلکه انسان خونگرم و باملاحظه ای است. اطمینان دارم همین خصیصه های انسانی در وجود اوست که باعث می شود شخصیت های اصلی فیلم هایش به او اطمینان و اعتماد کنند و خود را آزادانه در مقابل دوربین مهرداد قرار دهند و داستان هایی را تعریف کنند که در غیر این صورت در درون خود مخفی می کردند.

تعهدات اجتماعی مهرداد تنها مختص فیلم هایش نیست و در فعالیت های فراوان او خارج از دنیای فیلم نمود دارد.من اشتیاق وی در سفر به سراسر ایران برای برگزاری کارگاه های آموزشی برای فیلم سازان جوان و مشتاق را می ستایم. به طور خاص او حامی استعدادهایی چون شهروز توکل و لقمان خالدی و محمدعلی هاشمزهی بوده است. به دلیل شرایط اقتصادی و اجتماعی خاص، اینها محتمل ترین جوانان برای مستندسازی نبودند ولی مهرداد باعث شکوفایی استعدادها و درخشش این جوانان شد. کسی که بتواند چنین تاثیر مثبتی بر زندگی بر زندگی دیگران داشته باشد به حق نمونه شایسته ای برای دریافت جایزه پرنس کلاوس است.

امشب مهرداد اسکویی برای شما دو برنامه در نظر گرفته است. ابتدا اولین اکران فیلمش “آخرین روزهای زمستان” که به نوعی دنباله “روزهای بی تقویم” می باشد که در سال ۲۰۰۶ در جشنواره بین المللی فیلم مستند آمستردام به نمایش درآمد. برنامه دوم، نمایشگاه خاصی از کارت پستال های ایرانی قرن ۱۹ است.

نمایشگاهی که ارتباط خاصی نیز با هلند دارد چرا که بیشت این کارت ها توسط انتشارات هلندی معروف، بیزینس رویال آنسخده، چاپ شده اند. در اینجا از موزه انسخده کمال تشکر را دارم.

نتیجه: در طول قرن ها افراد زیادی در هلند به کشف مرزهای واقعیت پرداخته اند. دسیدریوس اراسموس، فیلسوف قرن ۱۵، یکی از مشهورترین آنهاست. وی در کتاب طنز خود “ستایش بی خردی” تصریح می کند: “نویسندگان با استعداد باید همواره آزاد باشند تا بدون تنبیه شدن، از جامعه انتقاد کنند. متاسفانه این حق هنوز- بعد از گذشت بیش از ۵۰۰ سال- برای همه وجود ندارد. بنابراین امیدوارم این نشان و جایزه ۲۵۰۰۰ یورویی مربوط به آن برای مهرداد اسکویی فرصتی فراهم کند تا به کارش ادامه داده آن را بیش از پیش گسترش دهد. با امید به همکاری های بیشتر بین بنیاد پرنس کلاوس، مهرداد و سفارت ما در آینده.

 

Cess Kole

 

Ambassador of the Netherlands

“Workers of all nations unite and cast away the new shackles you have voluntarily cast upon yourselves. Remove the snake around your neck & venture into open collar paradise”

 

This is how the late Prince Clause of the Netherlands opened the 1998 meeting of the Prince Claus Fund before he ceremoniously threw his neck tie to the audience. Our prince was an intelligent man with a unique sense of humor-never one to pass up the opportunity to explore boundaries. It is therefore not a coincidence that “Frontiers of Reality” was chosen as this year’s theme for the Prince Claus Award-a prize established in his honor. This year the Fund is awarding those that have pushed the boundaries of their respective realities. Pushed them in order to show their audience-via their films, blogs or books- a different outlook on life in general and their societies in particular. All even award winners, including the winner of the Principal Prince Claus Awards, Publishing House Barzakh Editions from Algeria, are united by this drive for social and societal engagement. Receiving a Prince Clause Award is not a small honor. Since 1997 the award is given to organizations with a progressive and contemporary approach to culture and development. Many Highly respected Iranian artists were among those award winners in previous years. Mrs. Bani Etemad received the prize in ‘۹۸’ journal Jahan-e Ketab in 2001, satirist Ibrahim Nabavi in 2005, and graphic designer Reza Abedini in 2006. And now-I am proud to announce-Mehrdad Oskouei is added to this esteemed list as PRINCE CLAUS AWARD WINNER 2010.

I feel sincerely honored to stand here today and to present this award to Mehrdad. I have gradually gotten to know Mehrdad and his work since we have started the preparations for this award ceremony and my respect for him has grown ever since. Not only is he a grifted documentary maker, he is also a remarkably warm & considerate person. I am convinced it is those personal traits that make it possible for him to win the trust of the main characters in his films. It is this trust that makes them open up in front of his camera and share stories they would otherwise hide within.

And Mehrdad’s social engagement does not only show from his films, but also from his many activities outside his film work. I admire the great enthusiasm with which he travels all through Iran to give workshops to young, aspiring film makers. He has supported remarkable talents like shahrouz Tavakol, Loghman Khaledi and Mohammad Ali Hashemzehi. Due to economic & social circumstances not the most likely young’s to venture into documentary film making, but Mehrdad has exposed their talents and has made them shine. To be able to make such a difference in other people’s lives is truly living up to being a Prince Claus laureate.

 

پرونده ی «مهرداد اسکویی» در انسان شناسی و فرهنگ
http://www.anthropology.ir/node/5941