تشکیلات و آداب و رسوم دزدان
طبق منابع ظاهرا دزدان دارای تشکیلاتی بوده وحتی استاد داشتهاند (صباح ابراهیم، ۱۳۶۲: ۸۶). در برخی حکایات متون ادبی نیز به آداب و رسوم این گروه اشاره شده است. به عنوان مثال در سندبادنامه به وجود سردسته، دانا و پیر دزدان که با او مشورت میکرده و از او راه کار میخواستهاند؛ در داستان «پیرنابینا و بازرگان و طراران» (سمرقندی، ۱۳۶۲: ۲۹۹-۳۱۶) همچنین به فوت و فنهای خاص دزدان اشاره شده است که در قسمت قبل به آن اشاره شد. اما نکته مهم اینکه دزدان مبتدی برای این که در این کار حرفهای شوند، آموزش میدیدند و از افراد حرفهای کمک میگرفتند و افراد حرفهای نیز آنان را به بهترین نحو آموزش میدادند، گاهی اولین نکته آموزشی مهمترین نیز بود. بهنظر میرسد نیشابور یکی از مقرّهای اصلی دزدان حرفهای بوده است. عوفی به این مورد در حکایتی اشاره میکند که دزد حرفهای دراولین قدم به دزد مبتدی که برای آموزش نزد اورفته بود، گفت غذا را باید بادست چپ بخورد، زیرا اگر ماموران او را بگیرند دست راست او را قطع میکنند و او میبایست از قبل به چنین موردی عادت میکرد تا در آن زمان اذیت نشود. همین نکته سبب شد که دزد مبتدی منصرف شود زیرا باخود فکر کرد «درکاری که به طمع سیمی که به دست آید دست سیمین را به باد دادن شروع نانمودن اولیتر» ( عوفی، ۱۳۸۶،جزء ۱ ازقسم ۳:۱۰۳-۱۰۵). این حکایت نشان میدهد که در آن دوره چون دست راست دزدان را قطع میکردند دزدان یا لااقل دزدان حرفه ای با دست چپ غذا میخوردند دراین حکایت، در نهایت، دزدحرفهای سبب اصلاح دزد مبتدی شد و احتمالا او خود از کاری که در اجتماع انجام میداد، راضی نبود و نمیخواست فرد دیگری در اینکار گرفتار شود پس سعی کرد در اولین قدم آخر راه را به او نشان دهد و در این کار موفق شد و دزد مبتدی را منصرف کرد. گویا در بین گروه دزدان افرادی با رفتارهای جوانمردانه نیز دیده میشد بخصوص در بین استادان ایشان. به نظر میرسد دزدان دارای تشکیلات مخصوص به خود نیز بودهاند و وجود رئیس و پیر در بین ایشان توسط منابع، هرچند به صورت خلاصه، ذکر شده است که میتواند بدین علت باشد که چون گروه دزدان منفور جامعه بودهاند پس تشکیلاتشان نیز مخفی و پنهانی بوده و بنابراین بازتاب گستردهای در منابع نداشته است.
نکته دیگر اینکه در دورهای، شهر نیشابور، دارای دزدان حرفهای بوده است که مبتدیان برای آموزش، از مکانهای دیگر نزد آنان میآمدند. این امر احتمالا به دلیل بزرگ بودن شهر و پرجمعیت بودن آن بوده است و البته ذکر این نکته نیز ضروری است که یکی از نظامیههای معروف در شهر نیشابور بوده است.
مجازات دزدان
دزدان مشمول مجازاتهای مختلف بودند. برای به حرف آوردن دزدان غالبا جلادان و ماموران ویژه آنها را در عقابین میکشیدند و چوب میزدند و گاه آن قدر بدین کار ادامه میدادند که هفت اندام اینان پاره پاره میشد (فرامرزبنخداداد، ۱۳۶۲:ج۱: ۵۴) عطار نیز به استفاده از عقابین اشاره کرده است (عطار، ۱۳۶۲: ۵۴۶ ب ۷) در تاریخ بلعمی، بریدن همزمان دست و پا به عنوان مجازات دزدی ذکر شده است (بلعمی، ۱۳۴۱: ۱۰۷۵). اما از مجازاتهای رایج برای دزدان در دورههای بعد، بریدن دست مخصوصا دست راست بوده است. بعضی از آنان به هنگام این مجازات، صبور بودند و گاه حتی آه نیز نمی کردند چنانکه دست دزدی را در میان جمع بریدند و او بی آنکه از آن دم زند به رباطی رفت تا در خلوت آنجا در کنار همدردی، که او نیز بریده دست بود، ناله و زاری سر دهد (عطار، ۲۵۳۶: ۲۷۲) . همچنین وقتی دست دزد دیگری را بریدند، بی آنکه آه کند، آن را به دست دیگر گرفت و بلند شد و هنگامی که از او پرسیدند که دست بریده برای او چه سودی دارد:
چنین گفت او که نام دوستی خاص بر آنجا کرده بودم نقش ز اخلاص ( همان،۱۳۳۹: ب۲۶۴۳- ۲۶۴۴).
البته مجازاتهای دیگری نیز برای اینان در نظر گرفته میشده است، چنانکه زمانی مفلوجی و کوری با هم به دزدی رفتند، وقتی هر دو گرفتار میشوند چشم مفلوج را کندند و پای کور را قطع کردند (همان، ۱۳۳۸:ب ۷۱۰-۸۱۵). همانطورکه به نظر میرسد، هدف از مجازات گاهی ساقط کردن فرد از زندگی و تامین معیشت بوده است.
مجازات اعدام نیز برای بعضی از آنان در نظر گرفته میشد، بعضی از اینان در پای دار امان میخواستند تا با حق راز و نیاز کنند و نماز بگزارند (همان، ۱۳۳۹: ب ۴۵۳۷-۴۵۴۳) شبلی بر پای یکی از این دزدان که بسیار دزدی کرده بود و به دستور خلیفه به دار آویخته شده بود، بوسه زد و در پیش وی دستار نهاد، چون سبب این کار را از وی پرسیدند چنین پاسخ داد:
گرچه دزدی جاهل و غافل بدست لیک اندر کار خود کامل بدست (همان، ۲۵۳۶: ۱۲۷)
عنصرالمعالی در قابوسنامه ریختن خون دزدان را حلال میداند و مینویسد: «اما به خون ناحق دلیر مباش و خون هیچ مردم مسلمان به حلال مدار الا خون صعلوکان و دزدان و نبّاشان و خون کسی که از روی شریعت قتل او واجب شود که بلای دو جهانی در خون ناحق بسته بود و پیوسته» (عنصرالمعالی، ۱۳۴۵: ۹۹) ابن اخوه در باب مجازات دزدان و دزدی افراد شناخته شده مینویسد محتسب نباید به پیری و مقام اشخاص توجه کند « چنانکه در روزگار گذشته چون یکی از صاحبان مقام دزدی میکرد فرو میگذاشتند اما چون ضعیف مرتکب دزدی میشد حد میزدند و به همین سبب نابود شدند» (ابن اخوه،۱۳۶۰: ۱۷۸) و اینطور که به نظر میرسد در مورد دزدی افراد معروف، مساهله صورت میگرفته است. هر چند که گاهی مردم حتی از مجازات دزدان معمولی هم ناامید بودند چنانچه رندی در گذرگاهی دستار از سر کسی ربود و به بوستان گریخت و آن کس نیز به گورستان شتافت و در انتظار وفات وی ماند. (سنایی، ۱۳۲۹: ۶۷۳)
به نظر میرسد، قدرت و قاطعیت حکومت در پروراندن یا مقابله با گروه دزدان بسیار موثر بوده است به اقدامات قاطع سلطان محمود و عضدالدوله دیلمی در مقابله با دزدان و از سویی به حمایت برخی عمال حکومتی از دزدان اشاره شد. بنابراین هر زمان که حکومت قویتر و متمرکز بوده، راهها امنتر، دزدان کمتر؛ و هروقت حکومت ضعیفتر میشده نه تنها که دزدان جسورتر بلکه شریک و رفیق عمال حکومتی نیز میشدند.
نتیجه
با بررسی کتب ادبی و تاریخی ایران بعد از اسلام تا قبل از حمله مغول (اوایل قرن هفتم هجری) به نظر میرسد ضعف حکومتها مسبب اصلی فساد جامعه و ناامنی بوده و با انباشت ثروتها در دست عمال حکومتی و ظهور بیعدالتیها و افزایش تعداد محرومان جامعه دزدیها بیشتر شده است. از اواسط دورۀ سلجوقی که با قرن پنجم مصادف است، وجود مواردی چون وسعت سرزمینهای تحت فرمانشان و ناتوانی حکومت در اداره آن، نظام اقطاع و رواج بیعدالتی و مالیاتهای سنگین، ناامنی و تعداد فقرا در جامعه افزایش یافت و مسلما بزهکاری نیز در جامعه توسعه پیدا کرد و از آنجا که ادبیات، بازتاب فرهنگ جامعه است این موارد در منابع ادبی نمود بیشتری یافته است. بخصوص جوامع الحکایات عوفی، بیش از سایرین، حکایاتی در باب آداب و رسوم و تشکیلات دزدان آورده است. این مساله میتواند به این دلیل باشد جوامع الحکایات مربوط به اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم هجری، یعنی اواخر دوره مورد نظر در این مقاله است. و با توجه به اینکه از اواسط قرن پنجم هجری با تاسیس نظامیهها، گامهای مهمی در مورد تعلیم و تربیت در ایران برداشته شد، میتوان احتمال داد که این تغییر و تحولات در همه طبقات جامعه موثر بوده و حتی دزدان نیز از آن بهره بردهاند. انتظار نیست که تاثیر منطقی تعلیم و تربیت و تحصیل بر این گروه طرد شده (دزدان) اتفاق بیافتد. اما به هرحال نحوۀ آموزش و تسری امر تعلیم در افراد بیشتری در اجتماع، نسبت به دورههای قبل، در این گروه نیز موثر بوده است. البته از نکته دیگری نیز نباید غافل بود که به هر حال این گروه برای موفقیتشان مجبور بودند متناسب با پیشرفت و تحول زمانه و مردمان هم عصر خود، حرکت کنند و برای احیا ، تداوم و حرفهایتر شدنشان، تشکیلاتشان، ولو ساده، را توسعه داده و آموزش ببینند.
منابع
- ابن اثیر، تاریخ بزرگ اسلام و ایران، ترجمه ابوالقاسم حالت، ج۲۰،تهران: علمی،۱۳۵۰
- ابن بلخی، فارسنامه ابن بلخی ، به کوشش علی نقی بهروزی ، از انتشارات اتحادیه مطبوعاتی فارس، شیراز ۱۳۴۳
- ابن خرداد به، المسالک و الممالک ، ترجمه دکتر حسین قره چانلو ، از روی متن تصحیح شده دخویه تهران، ۱۳۷۰
- ابواسحاق ابراهیم اصطخری،مسالک و ممالک ترجمه فارسی (المسالک و الممالک) به کوشش ایرج افشار ، تهران بنگاه ترجمه و نشر کتاب ۱۳۴۷
- ابوالحسن علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب، جلد دوم، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ سوم ۱۳۶۵
- ابوبکر محمد بن جعفر النرشخی، تاریخ بخارا، ترجمه ابو نصر احمد بن محمد بن نصر القباوی، تلخیص محمد بن زفر بن عمر، تصحیح و تحشیه مدرس رضوی تهران، توس، ۱۳۶۳
- ابوعبدالله حاکم نیشابوری ، تاریخ نیشابور، ترجمه محمد بن حسین خلیفه نیشابوری، مقدمه، تصحیح و تعلیقات دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، نشر آگه، ۱۳۷۵
- احمد بن فضلان بن العباس بن راشدبن حمّاد، سفرنامه، ترجمه ابوالفضل طباطبایی، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران،۱۳۴۵
- افتخاری، حسین ، پایان نامه «بررسی جلوههای زندگی ایرانیان در سه اثر برجسته سده پنجم هجری (قابوسنامه، سیاست نامه، کیمیای سعادت) ، دانشگاه شهید بهشتی، ایرانشناسی عمومی، ۱۳۸۷
- بلعمی، ابوعلی محمد بن محمد، تکمله و ترجمه تاریخ طبری، تصحیح محمد تقی بهار، وزارت فرهنگ،۱۳۴۱
- تاریخ سیستان ( نوشته به نیمه قرن پنجم هجری) ویرایش متن: جعفر مدرس صادقی، تهران: نشر مرکز۱۳۷۳ ،چاپ دوم ۱۳۸۲
- ترجمه کهن مقامات حریری،به اهتمام علاءالدین افتخار جوادی، ۱۳۶۲ بی نا بی جا چاپ اول
- جوزدانی، سعیده ،پایان نامه سیر تحول آداب و رسوم و زندگی فردی و اجتماعی عیاران با تاکیدی بر فرهنگ فتوت در ایران،بر اساس شاهنامه، سمک عیار، داراب نامه،اسکندرنامه،و حمزه نامه ،دانشگاه شهید بهشتی، ایرانشناسی، ۱۳۹۵
- حدودالعالم من المشرق الی المغرب،تصحیح: منوچهر ستوده، تهران: کتابخانه طهوری،۱۳۶۲
- زرین کوب، عبدالحسین، جستجو در تصوف ایران ، تهران: انتشارات امیرکبیر، ۱۳۷۹،چاپ ششم
- سنایی غزنوی،حدیقه الحقیقه، به کوشش مدرس رضوی، تهران: سپهر، ۱۳۲۹
- صارمی، سهیلا،سیمای جامعه در آثار عطار، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی،۱۳۸۲
- صباح ابراهیم سعید الشیخلی، اصناف در عهد عباسی ، ترجمه دکتر هادی عالم زاده ، مرکز نشر دانشگاهی ،تهران، ۱۳۶۲
- عطار نیشابوری، الهی نامه به کوشش فواد روحانی، تهران: زوار،۱۳۳۹
- عطار نیشابوری، دیوان عطار نیشابوری، به کوشش تقی تفضلی، تهران: علمی و فرهنگی ،۱۳۶۲
- عطار نیشابوری، مصیبت نامه به کوشش نورانی وصال، چ۲، تهران: زوار ،۲۵۳۶
- عطار، اسرارنامه، به کوشش صادق گوهرین، تهران: ترجمه و نشر کتاب ، ۱۳۳۸
- عقیقی، فائزه ، بازتاب فرهنگ ایرانی درجوامع الحکایات عوفی،کارشناسی ارشد،،دانشگاه شهید بهشتی، ایرانشناسی ۱۳۸۷
- عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر ابن قابوس بن وشمگیر بن زیار، قابوسنامه، به اهتمام و تصحیح دکتر غلامحسین یوسفی ، تهران ، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۵
- عوفی، جوامع الحکایات، جزءاول از قسم سوم، با مقابله و تصحیح دکتر امیربانو کریمی، تهران : پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی۱۳۸۶،
- غزالی، کیمیای سعادت،تصحیح احمد آرام، دو جلد، (دو جلد)، تهران: نشر گنجینه و عرفان، ۱۳۷۶،
- غزالی، محمد، احیاءعلوم الدین ، ترجمه موید الدین خوارزمی، تصحیح حسین خدیوجم، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۵
- فرامرز بن خداداد،سمک عیار. به کوشش پرویز ناتل خانلری.۲ج:ج۱: ۱۳۶۲،چ۵؛ ج۲: ۱۳۶۳،چ۳.تهران : آگاه
- فردوسی، شاهنامه، بر اساس نسخه نه جلدی چاپ مسکو، زیر نظر ی. ا. برتلس، تهران : ققنوس ۱۳۷۸
- فرهمند،پریسا،پایان نامه بررسی جلوههای زندگی ایرانیان در سه اثر تاریخ بلعمی تاریخ سیستان و حدود العالم من المشرق الی المغرب ،دانشگاه شهید بهشتی ، ایرانشناسی۱۳۹۰
- کلیله و دمنه ، انشای ابوالمعالی نصرالله،تصحیح و توضیح مجتبی مینوی طهرانی، چاپ ششم،۱۳۶۱،انتشارات دانشگاه تهران
- گزیده رسائل اخوان الصفا،ترجمه و تروضیح دکتر علی اصغر حلبی،تهران: انتشارات اساطیر،۱۳۸۰
- لمبتون، آن.ک.س ، نگرشی بر جامعه اسلامی در ایران، ترجمه یعقوب آژند ،تهران: مولی:۱۳۶۰
- محمد بن احمد قرشی«ابن اخوه»، معالم القربه فی احکام الحسبه آیین شهرداری در قرن هفتم ، ترجمه جعفر شعار تهران بنگاه ترجمه و نشر کتاب،۱۳۶۰،چاپ دوم
- محمد بن علی بن محمد الظهیری سمرقندی ، سندبادنامه، با گفتاری از استاد مجتبی مینوی، به اهتمام و تصحیح و حواشی احمد آتش، کتاب فرزان، ۱۳۶۲ چاپ اول
- محمد بن منور، اسرار التوحید، به تصحیح و توضیح محمد رضا شفیعی کدکنی تهران: آگاه ۱۳۶۶
- ملطیوی،مرزبان نامه بزرگ (روضه العقول )، به تصحیح فتح الله مجتبائی و غلامعلی آریا با همکاری فتانه کهوند، تهران: خوارزمی، ۱۳۹۳
- ناصرخسرو قبادیانی مروزی، سفرنامه ، با حواشی و تعلیقات و فهارس اعلام تاریخی و جغرافیایی و لغات، به کوشش دکتر محمد دبیر سیاقی،تهران: کتابفروشی زوار،چاپ دوم ،۱۳۶۳
- نظام الملک، سیر الملوک(سیاست نامه)، بازشناسی، نقید وتحلیل ویرایش متن، توضیحات و فهرستها از دکتر محمد استعلامی،تهران: زوار، ۱۳۸۵