انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

درون و بیرون هال؛ یک مثال پاریسی (۱)

سلین روزلین برگردان محسن صف‌شکن

تصویر: سالن ورودی خانه دکتر ناتانیل ترو در آمریکا (۱۸۸۵)

اراده و صبر، الزامات ضروری برای مهمانی هستند که می‌خواهد از درب جلو به ساختمان آپارتمان پاریسی نفوذ کند. جلوی ورودی اصلی ساختمان، میهمان باید یک شماره را وارد کند تا در باز شود. ساکنین باید این شماره را به مهمانانی که دعوت کرده‌اند بگویند. به محض اینکه درب با یک صدای جادویی باز می‌شود، فرد ممکن است در یک هال[۱] که به آپارتمان‌های مختلفی مرتبط می‌شود قرار گیرد. مهمان معمولأ با زنی که سرایدار یا نگهبان ساختمان است ملاقات می‌کند در حالی که می‌گوید: «می‌توانم کمکتان کنم؟» این، واکنش او به نگاه دودل میهمان است. اگر نگهبانی وجود نداشته نباشد- چنانچه الان رو به افزایش است- آیفون، مهمانان را مستقیمأ در ارتباط با میزبانشان که آنها را به داخل دعوت می‌کند، قرار می‌دهد. صدای آسانسور، صدای نزدیک شدن قدم‌ها، در زدن یا صدای زنگ، از رسیدن مهمان پشت درب آپارتمان خبر می‌دهد. درب آپارتمان، آخرین مرز برای عبور، قبل از ورود به آپارتمان است. این توصیف به وضوح نشان می‌دهد که درب آپارتمان یکی از چندین آستانه‌ای[۲] است که دنیای خصوصی افراد را از دنیای عمومی جدا می‌کند.

آستانه، یکی از مفاهیم اصلی در انسان‌شناسی سنتی است و به کارهای محققین معروف فرانسوی و بریتانیایی، مانند کارهای بنیادین آرنولد وان جنپ [۳] و پیروان انگلیسی او مری داگلاس[۴] و ویکتور ترنر[۵] مربوط می‌شود. بر اساس ون جنپ، جامعه شبیه یک خانه با اتاق‌ها و راهروهاست و آستانه‌‌ها حاکی از آغاز وضعیت جدیدی هستند. عمل «خطرناک» عبور از آستانه به همین دلیل با تشریفاتی کنترل شود، مشابه تشریفات عمومی‌ای که توسط داماد صورت می‌گیرد، کسی که تازه‌عروسش را تا آستانه اولین خانه مشترکشان حمل می‌کند.

این تنها یک رسم مربوط به مراسم ازدواج نیست، بلکه در رسوم روزمره پذیرش در آستانه درب جلو نیز که مرز بین فضای عمومی و خصوصی است، از اهمیت خاصی برخوردار است. وان جنپ آن را با عنوان «منطقه حاشیه‌ای[۶]»، یا آستانه‌ای که دو قلمرو مجزا را به هم متصل یا از هم جدا می‌کند خطاب می‌کند. در نتیجه، یک فضای خنثی و دوپهلو را معرفی می‌کند. عبور «خطرناک» از یک منطقه حاشیه‌ای به معنی ابهامی موقت است، ابهامی ناشی از گذار بین موقعیت‌هایی که به واسطه رسومی کنترل می‌شوند.

مرزهای منطقه حاشیه‌ای الزامأ دارای علامت نیستند، اما با یک توافق اجتماعی و فرهنگی جمعی و ضمنی تصدیق می‌شوند. برای مثال در مناطق روستایی فرانسه، تفاوت بین فضای خصوصی و عمومی از شهرها کمتر مشخص است. خانه‌های رعیتی، سالن ورودی[۷] ندارند و در نتیجه مهمانان مستقیما به اتاق اصلی قدم می‌گذارند. برعکس در شهرها، این تفاوت بیشتر مشخص است: هال، به عنوان یک منطقه حاشیه‌ای، گذاری تدریجی را امکان‌پذیر می‌سازد.

این مطالعه که بر روی‌ سالن‌های ورودی در آپارتمان‌های مدرن فرانسوی انجام سشده، پدیده‌ روزمره تشریفاتی شدن مناطق شهری غربی معاصر را توصیف کرده و نشان می‌دهد که معماری و دکوراسیون سالن‌ (هال)، بلکه رفتارهای مناسکی روی داده در آن، چه‌طور در یک بی‌طرفی اجباری، موقت، و ابهامی شبیه مناطق حاشیه‌ای همدست می‌شوند.

هال (سالن) در معماری

در معماری خانگی غربی، هال در اصل طراحی می‌شد تا اصلی‌ترین اتاق خانه و ویترینی برای ثروت ساکنانش باشد اما در ساختمان آپارتمان‌های قرن نوزدهم طبقه‌ متوسط، اندازه هال کاهش یافت و عملکردش به یک فضای تقسیم که به اتاق‌های مختلف آپارتمان ورودی بدهد، تغییر کرد. ریخت‌شناسی تغییر یافته هال واقعأ نتیجه سادهجدایی شکلی اتاق‌ها نیست، بلکه بیشتر خصوصا از قرن نوزدهم به بعد، شکاف شهری بین حوزه‌های خصوصی و عمومی است. هال، محدوده‌ای بینابینی برای محافظت از حریم خصوصی (خلوت) ساکنان شد. امروزه هال به عنوان یک فضای مجاور درب ورودی تعریف می‌شود؛ پشت این محدوده، مهمان دیگر در هال نیست و در منطقه دیگری است، چه یک محدوده بینابینی چه یک اتاق مناسب مانند اتاق پذیرایی. اما معماران مدرن با محدود کردن هال به عملکرد توزیع سنتی آن، هال را از طراحی آپارتمان‌های یک اتاقه حذف کردند. این نیاز به هال به عنوان یک محدوده گذار، در نظرات و رفتار ساکنان آپارتمان‌های یک اتاقه فرانسوی مدرن بیان شده است. یکی از ساکنان [زن] خجالتش را این چنین بیان می‌کند: «این آپارتمان، راحت نیست چرا که هیچ هالی در آن وجود ندارد و مهمانان مستقیمأ وارد اتاقم می‌شوند!« ساکنان، هال‌های جانشین را خلق می‌کنند. یک زوج در دهه پنجاه زندگی‌شان، با قرار دادن قفسه‌ای با یک گیره‌ی کت در یک طرف آن، فضایی پشت درب ساختند. بطور مشابه، یک دانش‌آموزِ جوان، یک فرش یک متر مربعی را روی زمین قرار داده، جایی که مهمانان باید کفش‌هایشان را دربیاورند. این فرش، هال خیالی او را معرفی می‌کند. همچنین اشیائی که معمولأ در یک هال می‌توانند یافت شوند در این منطقه قرار داده می‌شوند و به بازسازی اتاق گم شده کمک می‌کنند.

معماران اغلب فراموش می‌کنند که هال، نقش مهمتری از توزیع صرف بازی می‌کنند. آن نه تنها یک فضای ورودی برای خوشامدگویی به مهمانان است، بلکه یک محدوده محافظ و خنثی برای جلوگیری یا راحتی گذار از دنیای عمومی به دنیای خصوصی است. به محض [بودن] در هال، مهمان خارج از آپارتمان نیست هرچند که هنوز در داخل هم نیست. هال با قرارگیری در لبه [دنیای] خصوصی و عمومی، درون و بیرون، فضای خارجی و داخلی، [فضای] خودی و بیگانه، جنبه‌‌های کیفی هر دو حوزه را خنثی می‌کند. نه تنها طرح فضایی هال به عنوان یک محدوده حاشیه‌ای به خنثی بودن آن کمک می‌کند، بلکه دکوراسیون و تشریفات عملی پذیرش نیز همین کار را می‌کنند.

 

[۱] hall

[۲] threshold

[۳] Arnold Van Gennep

[۴] Mary Douglas

[۵] Victor Turner

[۶] zone de marge

[۷] hallway

 

این مطلب، ترجمه قسمت ابتدایی مقاله‌ای از فصل چهارم کتاب «در خانه؛ یک انسان‌شناسی فضای خانگی» است.

ادامه دارد…