انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

درباره مستند آماردیلو: تصویر دانمارک از خویش متزلزل می‌شود

ترجمه و تلخیص: روبرت صافاریان

آرمادیلو، مستندی درباره سربازان دانمارکی در افغانستان، برنده جایزه دوهفته منتقدان جشنواره کن

چه اندک باید روکش زیبای تمدن را بخراشی تا نیروهای سیاه غریزی پیداشان شود؟ این یکی از پرسش‌های بنیادینی است که در فیلم آرمادیلو ساخته یانوش متز، مستندساز دانمارکی در رسانه‌های این کشور مطرح کرده و به بحث‌های داغی دامن زده است. فیلمی درباره عملیات سربازان هلندی در افغانستان که سال گذشته در جشنواره کن در بخش دوهفته منتقدان به نمایش در آمد. کارستِن یِنسن نویسنده دانمارکی که یکی از نسخه‌های اولیه فیلم را دیده، درباره آن گفته است: بعد از آرمادیلو دیگر مشکل بتوانیم خودمان را به عنوان دانمارکی همان گونه ببینیم که پیش از این فیلم می‌دیدیم. این فیلم زمین‌لرزه‌ای است در تصویری که مردم دانمارک از خودشان دارند.

بخصوص یکی از صحنه‌های فیلم بحث‌برانگیز شده است. سربازان دانمارکی بعد از شش ماه مراقبت با یکی از واحدهای طالبان که پنهانی و تحت پوشش نیروهای غیرنظامی فعالیت می‌کنند، رو در رو می‌شوند. گروهی مرکب از سربازان جوان دانمارکی پنج تن از افراد طالبان را در نبرد می‌کشند. سرانجام یک نارنجک دستی به سنگر طالبان پرتاب می‌کنند و صدها گلوله شلیک می‌کنند تا مطمئن شوند دیگر خطری از جانب آنها تهدیدشان نمی‌کند. بعد جسدهای سوراخ سوراخ افغان‌ها را از سنگر بیرون می‌کشند. واکنش آنها گونه‌ای است که کمتر دیده شده است: شوک آمیخته به هیجانِ ناشی از کشتن. وقتی سربازان به پایگاه برمی‌گردندند روحیه همه‌شان بسیار بالاست، شعف زائدالوصفی همه را فرا گرفته است. کلماتی که از زبان آنها می‌شنویم چیزهایی است مثل ”با حال بود“ و از این قبیل. سرباز جوانی با شادی از liquidation (انحلال، قتل) دشمن حرف می‌زند.

یانوش متز کارگردان فیلم درباره این صحنه می‌گوید: ”شاید سربازان از برخی خط قرمزها عبور کردند و شاید هم نه. شاید حتی نمی‌دانستند چه کار می‌کنند. برای من این منطقه‌ای خاکستری است که بر سیاهی‌ای که جنگ را همراهی می‌کند گواهی می‌دهد. ما نمی‌دانیم سربازها واقعاً دارند چیزی را شرح می‌دهند که اتفاق افتاده است یا چون هیجان‌زده‌اند سوتی می‌دهند.“

می‌توان گفت که در دنیای رسانه‌های معاصر اصل قدیمیِ ”این که چه چیزی دیده می‌شود وابسته به آن است که چه کسی می‌بیند“ بسیار نارسا می‌نماید. به محض اینکه دوربین رویدادی را از مهلکه فنا نجات می‌دهد و آن را در یک رسانه همگانی عرضه می‌کند، اوضاع به سرعت پیچیده می‌شود، بخصوص اگر آن رویداد موضوع بحث‌انگیزی باشد. شرایطی که اتفاق در آن روی داد چه بود؟ پسزمینه ماجرا چه بود؟ تصویربردار دستور کارش چه بود؟ در یک سو سربازی را داریم که برای جنگیدن با دشمن آموزش دیده است، نه برای اینکه نیاتش را به بهترین نحو به زبان بیاورد، آن هم وقتی گیج و منگ دنبال کلمه مناسب می‌گردد و پیدایش نمی‌کند. در طرف دیگر سیاستمداری را داریم که می‌شنود از سربازی فیلم گرفته شده که می‌گوید liquidation افراد مجروح دشمن حرف می‌زند، آن هم در جنگی که ابعادش بسیار فراتر از ملت کوچک و فقیری رفته است که جنگ واقعی در آن جریان دارد. شکاف عمیقی این دو زاویه دید به ماجرا را از هم جدا می‌کند.
از این کلمه ــ liquidation ــ از منظر مخالفان جنگ، بوی خون به مشام می‌رسد. آیا براستی این جوان‌های دانمارکی در افغانستان این سو و آن سو می‌دوند و اصول مقدس کنوانسیون ژنو را نقض می‌کنند؟

بلافاصله بعد نخستین نمایش آرمادیلو در جشنواره کن در ۱۶ ماه مه، رسانه‌های دانمارک پر بود از بحث درباره آن و همین طور همزمان با اکران آن در دانمارک در ۸ ژوئیه. سخنگویان امور نظامی همه احزاب و گروه‌های سیاسی چیز داشتند درباره فیلم بگویند. جناح چپ از سربازان جوانی می‌گفت که بار دیگر به موقعیتی بی‌معنا اعزام شده بودند و راست‌ها فیلم را یادمانی می‌دانستند برای بزرگداشت تلاش قهرمانانه نیروهای دانمارکی در افغانستان.

یانوش متز، مستندساز دانمارکی

و جالب اینجاست که سازندگان آرمادیلو هرگز به فیلمی نمی‌اندیشیدند که بخواهد له یا علیه جنگ موضعگیری سیاسی بکند. متز در جای دیگری گفته است که او می‌خواست بداند آدم‌ها در هنگام مواجهه واقعی رفتارشان چگونه است و در سرشان چه می‌گذرد.
متز می‌گوید: ”آغاز ماجرا کنجکاوی بود در این باره که در افغانستان چه روی می‌دهد. تحقیقی در این زمینه که چه اندک باید روکش زیبای تمدن را بخراشی تا برسی به نیروهای غریزی تاریکی که وقتی با مرگ روبه‌رو می‌شوی وارد بازی می‌شوند.“
متز یکی دو نکته دیگر دارد که درباره نقش خودش به عنوان مستندساز بگوید. یکی‌اش اینکه داستان همیشه جلوی چشمت است و نمی‌بینی‌اش: ”من اوائل گمان می‌کردم سربازها خیلی تحت تاثیر وقایع جنگ قرار می‌گیرند. من فکر می‌کردم فیلم ما درباره این موضوع خواهد بود. بعد ما صحنه‌های جنگ و رویارویی با اجساد رفقای جون جونی را تجربه خواهیم کرد و با خودمان فکر می‌کنیم من می‌توانستم جای آنها باشم. امّا در واقعیت سربازها انگار نسبت به وقایعی که دوروبرشان اتفاق می‌افتاد هیچ واکنش عاطفی واقعی نداشتند. جنگ برای آنها یک شغل بود، کاری که باید به دست آنها به انجام می‌رسید. آنها مرتب با هم شوخی می‌کردند. خیلی به خشونت اهمیت نمی‌دادند. خشونت یا تابو می‌شد، یا با طنز سیاه راجع به آن صحبت می‌کردند و یا در سخنرانی‌ها و تشریفات نمایشی و قهرمانی به آئین بدل می‌شد. مدّت‌ها شاکی بودم که چرا کسی احساسی از خودش بروز نمی‌دهد. به هر حال ما داشتیم فیلم می‌ساختیم و چیزی که برای ساختن یک فیلم خوب لازم هست همان احساس است. امّا بعد از مدّتی فهمیدم که نکته جالب همین است. متوجه شدم در این موقعیت قصه عمیق‌تر، خطرناک‌تر، ترسناک‌تر و پرمعناتری درباره طبیعت بشر نهفته است. این یک قصه سقوط اخلاقی است، همین طور داستانی است راجع به خشونتی که ما به کار می‌گیریم برای حفظ تصورمان در این باره که تمدن ما شکل درست تمدن است. این داستان بزرگ و بنیادینی است که تمامی بنیان‌های فرهنگی ما را به چالش می‌گیرد.“
کارگردان آرمادیلو یانوش متز در سال ۱۹۷۴ در دانمارک به دنیا آمده است. علوم ارتباطات و مطالعات توسعه بین‌المللی خوانده و پایان‌نامه‌اش درباره فیلم مردمشناسی بوده است. متز پیش‌تر دو فیلم درباره زنان تایلندی ساخته که به دنبال پیدا کردن شوهر دانمارکی هستند: Love on Delivery و بلیطی برای بهشت (هر دو سال ۲۰۰۸). آرمادیلو که نامش برگرفته از نام پایگاهی است که متز و تصویربردارش سه ماه از آنجا فیلم گرفتند و با سربازان زندگی کردند، نخستین فیلم مستندی است که جایزه دو هفته کارگردان‌های جشنواره کن را از آن خود کرده است.

این مطلب بار اول در سایت پیک مستند منتشر شده است