برگردان حمیده محمدزاده
ارتباط با مردگان (communication with the dead): پیروان معنویت گرایی مدرن بر این باورند که ارتباط با افراد به اصطلاح مرده در دنیای لاهوتی برای یادگیری قوانین طبیعی خداوند هم میسّر و هم ضروری است. به گفته هاینن، “معنویت گرایی غالباً خود را به عنوان یک علم، یک فلسفه و یک دین مبتنی بر تداوم زندگی توصیف می کند که از طریق واسطه روحی نشان داده می شوند. این همچنین نیزه ای برای افراد بدبین و بدگویی است کهاتقادات خود را مورد انتقاد قرار می دهند، یا افراد متخصص بی پروایی که صداهایی را تظاهر (وانمود) می کنند و متخصصانی که در هنگام احضار روح از افراد آسیب پذیر و غمگین استفاده می کنند”.
نوشتههای مرتبط
علاقه به احتمال برقراری ارتباط با مردگان روبه افزایش است. بنیاد ملی علوم در پیمایش «شاخص های ۲۰۰۲» دریافت که در سال ۱۹۹۰، ۱۸ درصد آمریکایی ها معتقد بودند مردم می توانند از طریق تله پاتی با افراد مرده ارتباط برقرار کنند. این رقم در آخرین پیمایش به ۲۸ درصد رسیده است. تقریباً همه تمدن ها نوعی اعتقاد به زندگی پس از مرگ داشته اند. طبق کلیسای جهانی خدا، این ایده که روح افرادی که «نادیده گرفته شده اند» می تواند با افراد زنده ارتباط برقرار کنند، به دلیل شور و شوق مدرن «احضار ارواح» ـ که بخشی از جنبش به سرعت در حال افزایش معنویت «عصر نو» است، امروزه محبوبیت زیادی دارد و عرفانی مدرن است که از آیین بودایی، هندوئیسم و پدیده های غیرطبیعی (سحر، جادو، احضار ارواح و…) غربی، در بین سایر سنت ها گرفته می شود. احضار ارواح کلاسیک ـ که گاهی احضار روح ترنس (خلسه) نیز نامیده می شود ـ تجربه ای ماور الطبیعه است که ارتباط بین انسان و موجودی از دنیای ارواح تاکید می کند. اطلاعات از طریق سطح دیگری از آگاهی به انسان از منتقل می شود. روحی به ذهن احضار کننده وارد می شود که “سخنگوی” آن می شود. سپس روح در مورد همه چیز، از مشکلات پزشکی گرفته تا سرمایه گذاری های مالی تا بهبود زندگی عاشقانه فرد توصیه ها و مشاوره هایی می دهد. در طول قرون متمادی، احضارکنندگان با نام های مختلفی به نام شمن، مردان پزشکی (شفادهنده)، پزشکان جادوگر، عارفان، مدیوم ها و پیشگویان نامیده می شدند. جادوگر مشهور هری هودینی ۳۰ سال را صرف تحقیق در مورد مثال های مرتبط با ارتباط با دنیای ارواح کرد. او گفت: “حادثه ای پیدا نکرده که دلالت بر واقعی بودن داشته باشد”. او ادعا کرد که می تواند هر عملی را که در یک جلسه احضار روح توسط ابزار فیزیکی ابه وجود آمده را تکرار کند و برخی فریب های بسیار هوشمندانه و توهمات ماهرانه را افشا سازد. میکروفون ها، سیم ها، آینه ها و پروژکتورهای مخفی، شکم زبانی، تردستی و سایر تکنیک های خلاقانه برای فریب افراد زودباور به کار می رفتند. اما مدیوم های جدی وجود دارند ـ یا در اصطلاح امروزی احضارکنندگان ـ که زیر نظر دقیق ترین بررسی های محققان قرار دارند. علی رغم بررسی های دقیق، آنها هیچ مدرکی در مورد هرگونه فریب و کلاهبرداری ارائه نکرده اند.
توماس ادیسون مخترع بر امکان ارتباط ابزاری با مردگان معتقد بود. اما پژوهشگران شکست در برقراری ارتباط الکترونیکی با دنیای ارواح ـ تا اواخر دهه ۱۹۵۰ ـ را پذیرفتند. فردریش یورگنسون، فیلمساز و نقاش سوئدی، در سال ۱۹۵۹ نوارهای صدای پرندگان را که در جنگل سوئد ضبط کرده بود پخش کرد. با کمال تعجب، او آنچه را که باورد داشت صدای مادر مرده اش است بر روی نوار شنید. این شرروع مجموعه ای از آزمایش ها برای ضبط صداهای ارواح بود. صدها صدا در نوارهای وی شنیده شده است. محققان دیگر ادعا می کنند که صدای روح چرچیل، هیتلر، استالین، تولستوی و بسیاری دیگر از مردان و زنان مشهور تاریخ را ضبط کرده اند. صداها معمولاً به تقویت شدید نیاز دارند و اغلب، الگوهای زبانی از هم گسیخته و گیج کننده می شوند. با این حال بدون شک صدایی وجود دارد. احضار کردن روح، مدیوم و روحی گرایی غالباً چیزی نیست جز فریبی که در مورد افراد ساده لوح و زودباور انجام می شود. گاهی اوقات این احضار کننده است که ساده لوح و زودباوراست. در برخی موارد، احضارکنندگان صادقانه ممکن است معتقد باشند که توسط موجودات جداگانه و اخروی به کار گرفته می شوند، اما در واقع اینطور نیست. محققان روانشناس معتقدند که احضار کردن غالباً تجربه ای خودزا است. این بیانگر ناخودآگاه درونی آنها است، نه هستی بیرونی. گاهی اوقات موضوع فریب دادن آگاهانه نیست.
Heinen, Tom. “More Taking Interest in Spiritualism.” Milwaukee (Wisconsin) Journal Sentinel, September 28, 2002.
Worldwide Church of God. “Communication with the Dead: Is It Possible?” Available online. URL: http:// www.wcg.org/lit/booklets/spirit/spirit4.htm. Downloaded June 13, 2003.
کُما (coma): حالت بیهوشی بدون واکنش، با بی خبری کامل از خود و محیط اطراف. فردی که در کُما هست حتی توسط محرک های قوی نیز برانگیخته نمی شود، و به محرک های خارجی (مانند خراش با سوزن یا فریاد) یا به نیازهای درونی (مانند مثانه پر) پاسخ نمی دهد. تورکینگتون می نویسد، “اگر ساقه مغز همچنان کار کند، ممکن است یک بیمار در اغمای عمیق باشد اما برای چندین سال زنده بماند. هنگامی که آسیب مغزی به ساقه پایین مغز گسترش یابد عملکرد حنجره (سرفه و بلع)، تنفس شروع به بدتر شدن می کند. کُما ممکن است در حالتهای مختلفی (خفیف و شدید) رخ دهد. در حالت های خفیف، ممکن است بیمار با گفتن چند کلمه یا حرکت دادن بخشی از بدن به محرک ها واکنش نشان دهد و در موارد بسیار حاد (شدید)، بیمار به هیچ وجه نمی تواند واکنشی نشان دهد. اما حتی ممکن است بیمارانی که به کُمای عمیق رفته اند به نفس کشیدن، سرفه، خمیازه، چشمک زدن یا نمایش حرکات چشم ادامه دهند. این واکنش های غیرارادی نشان دهنده این است که قسمت ساقه مغز، که این واکنش ها را کنترل می کند، هنوز کار می کند (کارآیی دارد)”.
Turkington, Carol. “Coma,” in The Brain Encyclopedia. New York: Facts On File, 1996.
مراقبت کامفورت (comfort care): متمایز از مراقبت با هدف درمان است و در وهله اول به دنبال راحتی بیمار حتی در صورت عدم امکان درمان است. مراقبت کامفورت بر مدیریت خوب درد، خواسته های بیمار و حمایت معنوی و روانی مناسب در پایان زندگی تأکید می کند. نمونه هایی از مراقبت کامفورت عبارتند از: داروهایی برای تسکین درد یا تب، اکسیژن برای سهولت تنفس، تمیز و خشک نگه داشتن بیمار، جابه جا کردن بیمار، مرطوب نگه داشتن لب ها یا دهان فرد. تچان و همکاران در مطالعه خود، به این نتیجه رسیدند که گرفتاری های خانواده قبل از مرگ ممکن است باعث کاهش استفاده از فناوری و افزایش استفاده از مراقبت های کامفورت تا زمان مرگ بیمار شود. گاهی اوقات اصطلاح «مراقبت کامفورت» به جای «مراقبت تسکینی» به کار می رود؛ برخی افراد «مراقبت کامفورت» را فقط برای افرادی که در معرض مرگ هستند، به کار می برند.
به مراقبت تسکینی کودکان نیز نگاه کنید.
Tschann, J. M., S. R. Kaufman, and G. P. Micco. “Family Involvement in End-of-Life Hospital Care.” Journal of the American Geriatrics Society ۵۱, no. 6 (June 2003): ۸۳۵-۸۴۰.
“ترجمه واژهها برگرفته از دانشنامه تخصصی مرگ و مردن با مشخصات زیر توسط اعضای حلقه مطالعات مرگ موسسه انسان شناسی و فرهنگ در حال انجام است”.
Cassell, Dana K., Robert C. Salinas, and Peter S. Winn. The Encyclopedia of Death and Dying / Dana K. Cassell, Robert C. Salinas, Peter A.S. Winn. New York, NY: Facts On File, 2005. Print.