انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

دانشسرای” انسان شناسی و فرهنگ “

کارکردِ ” انسان شناسی و فرهنگ ” ، به فشرده ترین و ساده شده ترین بیان ، فراخواندن همه ی کسانی است که به کاویدنِ سِرشتِ انگار ناپیدا و ای بسا بی حد و مرز ذاتِ در حال شدن ِ حیات و زندگی گرایش دارند ؛ و به بازتاباندن یافته های شان در قالب نظریه هایِ معنی دارِ تعمیم دادنی ؛ والبته توضیح قواعد و ساز و کارهای جاری و پیش بینی پذیِر تغییر و تحولات حیات و زندگی در پیوند با تمامیت ” انسان ” که همانا آگاهی و دانشش می نامیم و تجویزنتایج حاصل در سیاستگزاریها ؛ پویشی که در ” انسان شناسی و فرهنگ ” به طور مشخص ، به صورت باز ، شفاف و عیان ، و به قاعده دست کم به طور نسبی موثر ، در پیوند با یکدیگر ، پیش می رود . سامان و رویکرد ” انسان شناسی و فرهنگ ” نوظهور است ؛ سامانی است توسعه یابنده ؛ الگویی بی سابقه ترویج دانش. کار کرد آن همسان نشریه های حتی با تنوع موضوعی بسیار ، رسانه بودن نیست ؛ دانشسراست ؛ تنوع ِ موضوعی آن نامحدود است ، سامانه یی شده است که شوق جستجو و کار بیشتربرمی انگیزد و زایاست ؛ به این معنی که هر مقوله ای را در بر می گیرد و تحولات پدیده ها را ؛ از دانش روباتیک گرفته تا اسطوره شناسی ؛ از عصب شناسی تا باستان شناسی ، از موسیقی تا معماری ؛ از آب تا خاک ؛ از سازو کار و معنی و مفهوم بدن تا شهر و شهرسازی ؛ از نجوم تا طنز و . . . . و البته که اینها و همه ی مقوله ها ی دیگردر پیوند با زندگی انسان ، پیوند ها ی دور و نزدیک با هم دارند . این دانشسرا همان ویژگیِ مضمون گزاره ی بر صدرِ صفحه ی نخست ” انسان شناسی و فرهنگ ” نقش بسته ی اریک وولف ( ۱۹۲۳ – ۱۹۹۹ ) ، انسان شناس اتریشی تبار را که گفته است : ” انسان شناسی ، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است” بازتاب می دهد.

این دانشسرا جایی است انگار که جمعی در آن گرد آمده باشند ، که آمده اند و می آیند تا جورچین ( پازل ) تصویر انسان را بر صفحه ی حیات ظاهر سازند ؛ جمعی که هیچکس افرادش را انتخاب نمی کند ، هیچکس تکلیفی برای آنها تعیین نمی کند و کسی تکلیفهای خود تعیین کرده آنها را تصحیح نمی کند . همه در این دانشسرا می توانند تجربه ها و دریافتهای خود را از پاره های واقعیت و درک و دریافت و یافته های خود را همراه بیاورند و بیازمایند که با کجای آن جورچین جوردرمی آید و گستره ی آن هر موضوعی است که تن به درک و شناخت انسان دهد ، که به تقریب می تواند در برگیرنده ی تمام موضوع های دانش و معرفت انسان باشد و این ویژگی همان است که این دانشسرا را از دانشگاه عرفی و رسمی متمایز می سازد . هر چه دانشگاهها در و دیوار دارند و حد و مرز و حدود و ثغور ؛ حضور در دانشسرای ” انسان شناسی و فرهنگ ” از هر گونه تکلف و قید و شرطی آزاد است . در حالی که رویکرد بیشتر سنتهای آکادمیک به تقریب ترجمه ی واقعیتها و پدیده ها به زبان و بیان سرچشمه گرفته از درک ویژه ی دانشگاهیِ از پیش پرداخته است و کمتر از بطن اینجایی و اکنونی پدیده ها سرچشمه می گیرد و در مواردی فاقد برخورداری از استعداد پیشبینی رفتار پدیده هاست و در مقایسه با روند تحولات واقعیتهای زندگی کند کار است و بر صرف توصیف گذشته ی تحولات پدیده ها متمرکز است ؛ یک وجه یا وجه های محدودی از وجوه متعدد پدیده ها راجدا جدا باز می شناسد ؛ اما نگرش بنیادی در این دانشسرا فهم اینجا یی و اکنونی حیات و زندگی ، و نشر آن است تا به درک انسان از هستی خویش و پیرامونش عمق و دقت معطوف به بهبود خواهی بخشد .

جمعی که طی سالها ی گذشته از رشته ها ی گوناگون و در موقعیتهای مختلف دست بدست هم داده اند و با ” انسان شناسی و فرهنگ ” همکاری و نقش و مشارکت داوطلبانه ی بی مزد و منت در توسعه ی آن داشته اند ، بسیارند ؛ چندان که دشوار است نامِ بسیاری از دانشوران ، نویسندگان ، مترجمان ، پژوهشگران، کارشناسان ، فیلمسازان ، عکاسان ، فیلمبرداران ، نقاشان ، موسیقی دانان ، زیست شناسان ، حقوقدانان ، زمین شناسان ،هنرپیشگان ، جامعه شناسان ، انسان شناسان ، گریمورها ، روانشناسان ، کارگردانان ، اسطوره شناسان و جغرافی دانان ، اقلیم شناسان ، فیلسوفان ، شاعران ، ناشران ، متخصصان مغز و اعصاب ، مجسمه سازان ، باستان شناسان یا همانندانشان در رشته ها و حوزه ها ی دیگر را به یاد بیاوریم و کاری از آنها یا اثری یا یاد و نامی از آنها در ” انسان شناسی و فرهنگ ” برجای نبوده باشد یا ثبت نشده باشد که بیانگر طیف گسترده ی مشارکت کنندگان با تثبیت و توسعه ی این دانشسرا ست .

امتیاز دیگر این داشسرا اینکه دسترسی به دستاوردهای آن یک شرط دارد و آن هم دسترسِی به هر نحو به اینترنت است و دیگر هیچ .

آتاوا – کانادا

بهمن ۱۳۹۷

این مطلب قبلا در نوروزنامه ۹۸ منتشر شده است