جمعیت کل سوئیس در پایان سال ۲۰۰۸ میلادی به بیش از ۷.۷ میلیون نفر می رسید که حدود ۴ میلیون نفر آنها زن و حدود ۳.۸ میلیون نفرشان مرد هستند. بیش از ۶ میلیون نفرشان شهروند سوئیس و بیش از ۱.۶ میلیون نفرشان (۲۲%) خارجی هستند. در همین سال امید به زندگی در هنگام تولد ۸۴.۴ سال برای زنان و ۷۹.۷ سال برای مردان بوده که میانگین آن به ۸۲.۱ سال می رسد. نرخ باروری در سوئیس نیز به ۱.۴۸ می رسد. شمار جمعیت شهری سوئیس ۷۵.۲% ساکنان آن را تشکیل می دهد. تعداد پزشک به ازای هر ۱۰۰۰ نفر سکنه آن به ۳.۸ نفر می رسد و ۴۷% جوانان سوئیسی به تحصیلات عالی می پردازند. در سال ۲۰۰۱ تعداد ۲.۴ میلیون نفر مهاجر و مهاجرزاده در سوئیس زندگی می کردند که ۳۳% جمعیت مقیم دایم این کشور را تشکیل می دادند.
سوئیس همچنین در اروپا پس از لوگزامبورگ کشوری است که در سال ۲۰۰۸ بیشترین مهاجر و مهاجرزاده (نسل اول و دوم) را در میان افراد بین ۲۵ تا ۵۴ سال داشت که آنها عمدتا از فرانسه، سوئد، ایرلند، اتریش، بریتانیای کبیر، هلند، بلژیک، آلمان و اسپانیا می آمدند.
نوشتههای مرتبط
از لحاظ زبانی، سوئیس محل تقاطع چندین کشور بزرگ اروپایی به شمار می رود که بر زبان ها و فرهنگ های آن تاثیرگذار بوده اند. سوئیس چهار زبان ملی دارد که در چهار حیطه زبان شناختیِ برسمیت شناخته شده و اصولا تک زبانه توزیع شده است: آلمانی در شمال و مرکز، فرانسوی در غرب، ایتالیایی در جنوب و رومانیایی که توسط اقلیتی کوهستانی در جنوب شرق مورد استفاده قرار می گیرد. جمعیت آلمانی زبان ۶۴.۹%، فرانسوی زبان ۲۲.۶%، ایتالیایی زبان ۸.۳% و رومانیایی زبان ۰.۵% کل جمعیت سوئیس را تشکیل می دهند. حدود ۹% جمعیت که عمدتا مهاجرتبار هستند اساسا از یک زبان غیرملی در این کشور استفاده می کنند. بسیاری از مردم سوئیس به بیش از یک زبان سخن می گویند. در سوئیس آلمانی، زبان آلمانی غالب است اما در سایر نواحی سوئیس یا سوئیس لاتین، زبان فرانسه و ایتالیایی در استیلا قرار دارد.
درباره زبان آلمانی سوئیس باید گفت، ۱۷ کانتون از ۲۶ کانتون سوئیس، تک زبانه و آلمانی زبان هستند و به یکی از لهجه های پرشمار آلمانیِ سوئیسی صحبت می کنند: Schwyzertütsch که دارای ارزش بالای اجتماعی از جمله در مراکز شهریست. بنابراین استفاده از زبان المانی استاندارد یا همان Hochdeutsch به رسمی ترین وضعیت ها محدود می شود. چندین کانتون آلمانی زبان از جمله زوریخ، شویتز، اوری و زوگ، در محیط آموزشی به منظور بهبود سطح زبان آلمانی دانش آموزانی که عمدتا زبان لهجه دار را ترجیح می دهند، استفاده نظام مند از آلمانی استاندارد را اجباری کرده و معلمان موظفند تنها از این زبان در کلاس استفاده کنند. در واقع، در سال های اخیر به دنبال سرشماری جمعیت فدرال سال ۲۰۰۰ مشخص شد استفاده از آلمانیِ لهجه دار در مدارس آلمانی زبان سوئیس به زیان آلمانی استاندارد درحال افزایش است. در نتیجه تنها در مواردی نادر مانند پیام های تبلیغاتی، تمام نوشته ها به زبان آلمانی استاندارد انجام می شوند.
زبان فرانسه در غرب سوئیس، ناحیه ای که معمولا سوئیس روماند (Suisse romande) خوانده می شود، صحبت می شود. در این ناحیه، چهار کانتون ژنو، ژورا، نوشاتل و وو منحصرا فرانسه زبان و سه کانتون فریبورگ، واله و برن رسما دوزبانه و فرانسه- آلمانی زبان هستند. تقریبا تمامی ناحیه روماندی (Romandi) {سوئیس روماند} یا به قول آلمانی های این کشور {Westschweiz} قبلا به زبان فرانکوپرووانسی {یا همان آرپیتان یا فرانسویِ رومی} صحبت می کردند، اما تقریبا تمامی این لهجه ها در طول قرن بیستم از میان رفت. این زبان امروز هنوز در کانتون های فریبورگ، واله و وو صحبت می شود. در کانتون ژورا یکی از لهجه های اویی (oïl) به نام فران کونتوا (franc-comtois) یا همان لهجه ای که در ناحیه فرانش کونته در شرق فرانسه صحبت می شود، به عنوان زبان حامل به کار می رفت. با وجود تاکید تشکیلاتی و این واقعیت که لهجه فرانسویِ روستایی در تشکیلات ژورایی ثبت شده، این لهجه محلی هنوز گسترشی نداشته است.
زبان ایتالیایی در جنوب سوئیس، در ناحیه ای که معمولا سوئیس ایتالیایی نامیده می شود به کار می رود: کانتون تسن و بخش ایتالیایی زبان کانتون گریزون. استفاده از لهجه تسینی در این ناحیه به صورت بسیار زنده دیده می شود. زبان ایتالیایی سوئیسی به خصوص با اصطلاحات عاریه گرفته از سوئیسی آلمانی یا فرانسوی مشخص می شود.
زبان رومانش، یکی از زبان های ملی سوئیس است و تنها توسط اقلیتی در کانتون گریزون، تنها کانتون دارای سه زبان رسمی صحبت می شود. این زبان رومی موقعیت اجتماعی مشابهی با آلمانی، فرانسوی و ایتالیایی ندارد. بر اساس بند ۱ ماده ۷۰ قانون اساسی فدرال، زبان های رسمی کنفدراسیون سوئیس، آلمانی، فرانسوی و ایتالیایی هستند. در کنار آن، زبان رومانیایی نیز زبان رسمی در روابط کنفدراسیون با اشخاصی است که به این زبان صحبت می کنند.
در کنار تمام زبان های یادشده، انگلیسی اغلب و به صورت بیش از پیش، در دنیای کار سوئیس از جمله ساختار دولت به کار می رود. با اینهمه هیچ گونه رسمیت دولتی ندارد. سرانجام زبان لاتین نیز گاهی برای مشخص کردن نهادهای سوئیسی تنها به یک زبان، به کار می رود، برای نمونه کنفوئدراتسیو هلوتیکا، پرو هلوتسیا، پرو ناتورا، پرو اینفیرمیس و… اغلب دوره های آموزش عالی سوئیس نیز گاه تنها به یکی از زبان های رسمی این کشور یعنی آلمانی یا فرانسه تدریس می شود که این مساله به جایگاه این زبان ها در کانتون های مربوط به آنها برمی گردد، گاهی نیز تدریس به یک زبان (مثلا آلمانی در آموزش دامپزشکی) و یا چند زبان آمیخته در هم انجام می شود: مثلا در مواردی که اساتید و دانشجویان هریک به زبان مادری خود صحبت می کنند که این مساله در مورد دوره گواهی کارشناسی بیمه های بازنشستگی دیده می شود. در مجالس پارلمانی در سطح فدرال نیز نمایندگان به زبان مادری خود سخن می گویند.
بر اساس سرشماری فدرال جمعیت در سال ۲۰۱۰، گسترده ترین دین در سوئیس، مسیحیت کاتولیک است که تقریبا ۳۹% جمعیت آن به آن تعلق دارند. دین دوم، پروتستان با ۳۳% جمعیت است. کانتون ها عموما به یکی از این دو دین تعلق دارند. اسلام با ۴.۵% جمعیت سوئیس، دین سوم این کشور به شمار می رود. ۴۰ تا ۵۰ هزار علوی بکتاشی در سوئیس زندگی می کنند که عمدتا دارای اصالت ترکیه ای هستند. ۰.۲% جمعیت سوئیس نیز به اجتماعات یهودی تعلق دارند. ۲۰% جمعیت سوئیس خود را فاقد دین می دانند.
در سال ۲۰۱۲ جمعیت خارجی سوئیس ۲۳.۳% مردم این کشور را تشکیل می داد. بر اساس گزارش سال ۲۰۰۷ سازمان ملل درباره اشکال معاصر نژادپرستی، تبعیض نژادی، بیگانه گریزی و نابردباری در سوئیس، اروپاییان خارجی مقیم جنوب شرق سوئیس و غیراروپاییان آن مورد بیشترین تعرض قرار می گیرند. البته شورای فدرال نسبت به تعمیم این مساله حساسیت نشان داد. با اینهمه پژوهش انجام شده توسط دانشگاه ژنو در سال ۲۰۰۶ با حمایت بنیاد ملی پژوهش های علمی سوئیس (اف ان اس) نشان داد بیش از ۵۰% اشخاص مورد پرسش قرار گرفته، تصوراتی بیگانه گریز داشتند. اگرچه ۹۰% مردم این کشور گرایش راست افراطی از خود نشان نداند، اما ۷۷% آنها خواهان بازگشت مهاجران به کشورهای خود و ۵۵% شان نیز خواهان نوعی تسهیل در قبول تابعیت بودند. در برخی کانتون ها حق رای در سطح شهرستانی و کانتونی به خارجی ها داده می شود و مقررات نهادی حتی گاهی حق انتخاب شدن را نیز به آنان می دهد.
آموزش، علوم و فناوری
دانشگاه فدرال پلی تکنیک لوزان (EPFL) به همراه دانشگاه لوزان (UNIL) پردیسی وسیع در نزدیکی دریاچه لمان را تشکیل می دهد. صلاحیت های مقامات فدرال به حوزه مربوط به آموزش اجباری محدود می شود. به بیان دیگر، مدارس ابتدایی و متوسطه تا سن ۱۶ سال. بنابراین در این محدوده سخن گفتن از نوعی سیستم آموزشی سوئیس کاری بیهوده خواهد بود. در واقع، باید گفت سوئیس دارای ۲۶ سیستم آموزشی به تناسب کانتون های موجود در آنست. در حوزه تحصیلات عالی، سوئیس آموزش بسیار بالایی ارائه می دهد و اساسا به دو دامنه تقسیم می شود: مدارس عالی و آموزش عالی حرفه ای. مدارس عالی شامل مدارس عالی دانشگاهی است: دانشگاه های کانتون ها، دانشکده های فدرال پلی تکنیک، نیز مدارس عالی تخصصی و مدارس عالی. آموزش عالی حرفه ای نیز تمام دیگر آموزش های دوره سوم را در خود جای می دهد که به یک گواهی یا دیپلم فدرال منتهی می شوند. آموزش عالی حرفه ای در سوئیس بسیار گسترده و متنوع بوده و موسسات خصوصی نقش بالایی در آن دارند.
در سوئیس۱۲ دانشگاه وجود دارد که ۱۰ پارچه از آنها در سطح کانتونی اداره شده و اغلب به رشته های غیرفنی مربوط می شوند. قدیمی ترین دانشگاه سوئیس، دانشکده پزشکی، در سال ۱۴۶۰ در بازل تاسیس و بعدها به مرکز پژوهش های شیمی و پزشکی تبدیل شد. دانشگاه زوریخ با نزدیک به ۲۵۰۰۰ دانشجو بزرگترین پردیس دانشگاهی سوئیس به شمار می رود. دو دانشگاه پلی تکنیک سوئیس که تحت مدیریت کنفدراسیون قرار دارند عبارتند از دانشکده فدرال پلی تکنیک لوزان (EPEZ) تاسیس شده در سال ۱۸۵۵و دانشکده فدرال پلی تکنیک زوریخ (EPFL) تاسیس شده در سال ۱۸۵۳، که هر دوی آنها دارای شهرت عالی بین المللی هستند. در سال ۲۰۰۸ دانشکده لوزان در ردیف ۱۵ رتبه بندی آکادمیک دانشگاه های جهان در شاخه علوم طبیعی و ریاضیات و دانشکده زوریخ در رتبه ۱۸ مهندسی و علوم انفورماتیک قرار گرفت.
سرن (CERN) در نزدیکی ژنو در مرز فرانسه- سوئیس، نخستین مرکز پژوهش جهانی در زمینه فیزیک ذرات است. مرکز پژوهش مهم دیگر، انستیو پل شرر(Paul Scherrer) است. تاکنون بالغ بر ۱۱۳ جایزه نوبل به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به سوئیس یا سازمان های بین المللی موجود در آن تعلق گرفته، برای نمونه جایزه نوبل فیزیک اینیشتن. همچنین سوئیس یکی از ده عضو بنیانگذار آژانس فضایی اروپا (ESA) در سال ۱۹۷۵ است، نیز هفتمین سهامدار بزرگ مالی آن. در بخش خصوصی خود نیز دارای چندین شرکت است که در صنعت ساخت سازه های مربوط به لوازم نقلیه فضایی سهم دارند، برای نمونه اورلیکان اسپیس و ماکسن موتورز.
سوئیس به دلیل موقعیت قرارگیری خود در مرکز اروپا دارای یک شبکه جاده ای و خط آهن متراکم است. گذر از منطقه آلپ یک امر استراتژیک برای حمل و نقل های اروپایی است چراکه آلپ (که بخش قابل توجهی از این سرزمین را به خود اختصاص داده) شمال و جنوب اروپا را از هم جدا می کند. از زمان آغاز صنعتی سازی کشور های اروپایی، سوئیس مجبور شد دایم این شبکه آلپ پیمای خود را بهبود دهد و البته هنوز اگرچه با شدت کمتر، اما به این کار ادامه می دهد تا زمینه جذابیت خود را برای جایدهی شرکتهای پرشمار و موقعیت خود را به عنوان تخته شیرجه تبادلات تجاری تقویت کند. به این ترتیب از لحاظ حمل و نقل بین المللی ریلی در رتبه پنجم اروپا قرار می گیرد. بیشتر شبکه ریلی سوئیس توسط شرکت راه آهن فدرال سوئیس (CFF) اداره می شود. شرکت های مهم دیگر که در رده های بعدی قرار دارند، راه آهن لوچ برگ (Lötschberg) و راه آهن رتیک (rhétiques) هستند. شرکت های متعدد کوچک و خصوصی دیگر را نیز باید به اینها افزود.
در زمینه حمل و نقل هوایی، سوئیس دارای ۳۹ باند فرودگاهی است که فرودگاه های بین المللی زوریخ (با ۲۳ میلیون مسافر در سال)، ژنو (۱۴ میلیون)، بازل/مولهاوس (۶.۵ میلیون)، برن (۲۰۰هزار)، سیون در سوئیس روماند و لوگانو در سوئیس ایتالیایی از این جمله اند.
اقتصاد سوئیس در میان شکوفاترین و پیشرفته ترین اقتصادهای جهان قرار دارد، گواینکه سوئیس در زمینه مواد اولیه بسیار فقیر بوده و از انرژی های فسیلی برخوردار نیست. به این ترتیب به سمت خدمات- مانند بانکداری و بیمه- و نیز مکانیک دقیق سوق پیدا کرده و به خصوص کالاهایی با ارزش افزوده بسیار بالا تولید می کند. سطح زندگی در آن نیز در میان بالاترین های دنیا قرار دارد. از آن گذشته، ثبات و بیطرفی سیاسی آن سرمایه های خارجی و سازمان های بین المللی پرشماری را به سمت آن جذب کرده است. در سال ۲۰۰۵ بخش خدمات، ۷۲.۴% تولید ناخالص ملی سوئیس و ۲۹۵۶۲۲ شرکتِ آن را تشکیل می داد و ۷۲.۵% جمعیت فعال را به کار می گرفت، در حالیکه این نسبت در سال ۱۹۶۰ تنها ۴۰% بود. در سال ۲۰۰۵ بخش صنعت، ۲۶.۳% تولید ناخالص ملی و ۷۶۹۲۷ شرکت را به خود اختصاص داده بوده و ۲۳.۷% جمعیت فعال را در اختیار داشت. در سال ۱۹۶۰ این نسبت ۲۵% بود. در سال ۲۰۰۵ بخش کشاورزی ۱.۳% تولید ناخالص ملی و ۶۸۰۵۰ شرکت را در اختیار خود داشت و ۳.۸% جمعیت فعال را مشغول کرده بود. در سال ۱۹۶۰ این نسبت نزدیک به ۱۵% بود. در سال ۲۰۰۳ پس از چندین سال رشد اقتصادی صفر یا ضعیف، سوئیس دوباره رو به رشد گذاشت. در سال ۲۰۰۴ رشد تولید ناخالص ملی آن به ۲.۵% و در سال ۲۰۰۶ به ۲۶% رسید. رویهمرفته سوئیس در برابر رکود اقتصادی سال های ۲۰۰۸-۲۰۰۹ مقاومت بیشتری نسبت به کشورهای دیگر از خود نشان داد. نرخ بیکاری آن در سال ۲۰۱۱ به ۲.۸% و نرخ تورم نسبتا ضعیف آن در سال ۲۰۱۰ به ۰.۹% می رسید.
با وجود گفته های بالا، سوئیس در زمینه انرژی خودکفا نیست. در سال ۲۰۰۶، ۸۵% انرژی نهایی مصرفی آن از طریق واردات تامین می شد: محصولات نفتی، گازطبیعی یا سوخت هسته ای. منبع اصلی انرژی آن انرژی آبی است که بیش از نیمی از برق تولیدی این کشور را تشکیل می دهد. منابع دیگر بومی آن، چوب، زباله های صنعتی و دیگر انرژیهای تجدیدپذیر (انرژی خورشیدی، باد و زمین گرمایی) هستند. تولید برق در سوئیس عمدتا توسط تاسیسات آب و برقی و مراکز هسته ای صورت می گیرد. البته این وضعیت احتمالا تغییر می کند، چون در ماه می ۲۰۱۱ شورای فدرال تصمیمی اصولی مبنی بر کنارگذاشتن انرژی اتمی تا سال ۲۰۳۴ اتخاذ کرد.
در رابطه با فاینانس سوئیس باید گفت، در سال ۲۰۱۲ بانک ملی سوئیس ذخایری به یورو در اختیار داشت که عملا معادل نیمی از ذخایر انباشتی ۱۷ بانک مرکز ملی منطقه یورو بود. از این نظر سوئیس پس از چین، ژاپن، عربستان و روسیه، در رتبه پنجم ارزهای خارجی نگهداری شونده توسط دولت قرار می گیرد. سوئیس عمدتا به عنوان یکی از بهشت های مالی دنیا به شمار می رود.
در کنار آن، سنت ها، باورها، میراث مشترک فرهنگی، زبان ها، سیاست فرهنگی سوئیس، راه های تشویق و اشاعه فرهنگ، تظاهرات و مکان های فرهنگی و نیز هنرهای اجرایی در سوئیس، مجموعه عوامل متمایزکننده ای هستند که جامعه سوئیسی را مشخص می کنند. سوئیس، به دلیل وضعیت جغرافیایی و تاریخی خود با فرهنگ های لاتین و ژرمانیک آمیخته است. رسومات محلی بر اساس نواحی زبان شناختی این کشور در کنار هم زندگی می کنند. این تنوع فرهنگی که برای انسجام این کشور حیاتی است، در ساخت هویت سوئیس نقش دارد. از میان نمادهای وطنی سوئیس می توان به سرود ملی آن اشاره کرد که در سال ۱۸۴۱ توسط آلبریش زویتزیش با شعر لئونهارد ویدمر ساخته شد و از سال ۱۹۸۱ به نام کانتیک سوئیس/شوایتزرپسلم/سالمو زویتزرو خوانده می شود.
در قرن هفدهم، کنفدراسیون سوئیس هنوز بازنمایی نمادینِ قویی نداشت. در قرن هجدهم، هلوسیا و گیوم تل به نمادهای وطنی سوئیس تبدیل شدند. از نیمه قرن نوزدهم، هلوسیا به نشانه ملی دولت فدرال نوین تبدیل شد و پس از آن در همه جا، در نمای بناها، تمبرها یا اسکناس همانند یک اثر هنری دیده می شود.
از میان اسطوره ها و افسانه های بنیانگذاریِ تاریخ باستان سوئیس می توان به موارد زیر اشاره کرد:
سوگند گروتلی (Serment du Grütli): از افسانه های بنیانگذار سوئیس که نخستین رد نوشتاری آن اوایل قرن ۱۵ یافت.
گیوم تل یا به آلمانی، ویلهلم تل: قهرمان افسانه ای استقلال سوئیس احتمالا متعلق به قرن چهاردهم
آرنولد فون وینکلرید(Arnold von Winkelried): قهرمان افسانه ای تاریخ سوئیس اوایل قرن چهاردهم در نبرد سمپاچ
سوپ شیر کاپل (soupe au lait de Kappel): افسانه سوئیسی نماد روح بیطرفی هلوسیایی و از افسانه های بینانگذاریِ سوئیس.
مفهوم حفظ میراث وطنی از پایان قرن ۱۹ پیدا شد. بعلاوه، ۷ سایت فرهنگی در سوئیس عضو جزو میراث جهانی یونسکو به شمار می روند: شهر قدیمی برن، دیر سن گال، صومعه راهبان سن ژان دِسور (Saint Jean des Soeurs)، قصرهای سه گانه بلنزون (Bellinzone)، تاکستان لاوو (Lavaux)، راه آهن رتیک در ناحیه آلبولا و برنینا و شهرهای ساعتیِ لاشودوفون (La Chaux de Fonds) و لوکل (Locle).
در سوئیس نیز مانند بسیاری از کشورهای دیگر، در قرون وسطا قلعه هایی توسط خانواده های سلطنتی به منظور سکونت و محافظت از شهر ساخته شد که امروز از بیشتر آنها جز ویرانه هایی در دل شهرها چیزی به جا نمانده. برای نمونه می توان به پورت دوسپالان (porte de Spalen) در بازل یا زیت گلوگه (Zytglogge) در برن اشاره کرد. بناهای مذهبی سوئیس از قرن ششم پیدا می شوند که از میان آنها می توان کلیسای جامع لوزان و کلیسای جامع بازل را نام برد. از میان بناهای عمومی نیز می توان به آمفی تئاتر آوانش متعلق دوره رومی، هتل شهرها که قدیمی ترین آنها متعلق به برن (۱۴۰۶) است، و پس از آن در قرن نوزدهم، به ادارات پست، ایستگاه های راه آهن، موزه ها، تئاترها، کلیساها و مدارس اشاره کرد: کاخ فدرال، ایستگاه راه آهن زوریخ، موزه ملی سوئیس، تئاتر بزرگ ژنو و دانشگاه قدیمی زوریخ.
رویهمرفته در پایان قرن نوزدهم بود که محله های جدید جای برج و باروهای قدیمی شهرهای بزرگ سوئیس را گرفت: خیابان بانهوف زوریخ و کمربندی فاتزیسته (fazyste) ژنو از آن جمله اند. از اوایل همین قرن بود که شهرسازی به صورت مدون درامد. لاشودوفون که در یک آتش سوزی از بین رفت، جای خود را به یک سازه شهری جدید داد. اوایل قرن بیستم نیز اقامتگاه های کارگری در سوئیس ساخته شد. بین سال های ۱۹۴۵ تا ۱۹۷۵ شهرهای اقماری در حومه شهرهای بزرگ ساخته شد که از میان آنها می توان به لینیون (Lignon) در حومه ژنو اشاره کرد. غرب سوئیس بیشتر از معماری باروک فرانسوی تاثیر گرفت و این معماری در اواخر قرن هفدهم خود را در سوئیس روماند مطرح کرد. هتل های مخصوص خیابان گرانژ (Granges) با حیاط اختصاصی از آن دسته اند. از سال ۱۸۰۰ ویلاهای بزرگ به سبک کلاسیک در سوئیس ظاهر شد: کاخ اینار (Palais Eynard) در ژنو و چند سازه دیگر با معماری مدرن از قبیل ویلاهای مجاور دریاچه لمان و عمارت کلارته (Clarté) در ژنو توسط لوکوربوزیه، یا شهرک هالن در نزدیکی برن که توسط آتلیه ساخته شد، نمونه ای از خانه های شخصی دارای تراس هستند که به طبقه متوسط تعلق دارند.
تنوع فضاهای طبیعی در سوئیس در کنار تنوع بالای خانه های روستایی دیده می شود. این تنوع به خصوص در ناحیه آلپ وجود دارد که در دره های دورافتاده تسن، واله و گریزون قرار دارد. خانه واله که از چوب ساخته شده، نمونه ای از خانه های مرکز واله و وال درن (Val d’Hérens)، خانه تسینی در مولون (moellons)، خانه های اوبرلند در برن و زیمن تال از چوب متراکم از نمونه های این معماری هستند. خانه های الواری در فلات شرقی سوئیس و زوریخ، نمونه هایی از خانه های فلات سوئیس را تشکیل می دهند. مزرعه های چندکاره در شمال غربی و فلات روماند سوئیس با خانه های سنگی نیز از این دسته اند. در ناحیه ژورا، مرزعه های ژورایی با خانه هایی دارای نماهای بزرگ تماما سنگی مشخص کننده معماری این منطقه اند.
پل ها و تونل های زیادی، آثار هنری سوئیس را تشکیل می دهند. پل دیابل در قلب ناحیه آلپ، یا پل میتلره بر روی رود راین در بازل نمونه هایی تاریخی به شمار می روند. در قرن نوزدهم، پل هایی معلق به کمک کابل های فولادی در ژنو و فریبورگ ساخته شد که پل فریبورگ در زمان ساخت، بلندترین پل از این نوع بود. نمونه های دیگر عبارتند از تونل های گوتهارد و سمپلون، پل سال گیناتوبل یا پل روی دره شیون و لندواسر که همگی به قرن بیستم تعلق دارند.
پایان بخش سوم