هنگام صحبت دربارۀ مقاومت سیاهپوستان در برابر تبعیض و بردهداری، سرزمین آفریقا یا دهۀ ۶۰ و ۷۰ ایالات متحده به ذهن میرسد. اما گروه اقلیت که برای تضعیف حقوقشان به عمد بومی خوانده میشوند، در کارائیب به شکل ویژهای عمل کردند و حتی بر کشورهایی که در آن ساکن بودند تاثیر گذاشتند.
مارونها (The Maroons) نوادگان آفریقاییان در سرتاسر قارّه آمریکا هستند. برخی، از بردهداری در مزارع برای تشکیل جوامع مستقل فرار کرده بودند. امّا برخی دیگر همیشه آزاد بودند. جوامع مارون شکل مهمّی از مقاومت آفریقاییها در برابر بردگی هستند. بعضی دورهها، طی معاهدههایی با دیگر مستعمرات استقرار یافتند و به عنوان نهادهای مشروع و مستقل با حقّ بر سرزمین هایشان به رسمیّت شناخته شدند. مارونها نقش مهمّی در تاریخ کشورهای برزیل، سورینام، پورتوریکو، هائیتی، دومنیکن، کوبا، جامائیکا و همچنین ضد استعماری بازی کردند. آنها غالباً با مردمان بومی آمریکا آمیخته شدند و باعث فرهنگهای خلاّقانه شدهاند. به دلیل تفاوت در تاریخ، جغرافیا و ملّیت آفریقا در بین گروههای فرهنگی مارون تنوّع زیادی وجود دارد.
نوشتههای مرتبط
آنها را میتوان هم به عنوان “اقلیت” و هم به عنوان “قوم و قبیله” توصیف کرد. در حالی آنها مردمان بومی نیستند، امّا عمدتاً از همان حقوق مردمان بومی تحت قوانین بینالمللی برخوردار هستند. با این وضعیت مارونها نمیتوانند ادّعای مشخص و حقوقی داشته باشند. با این حال به حقّخواهی در دادگاه حقوق بشر آمریکایی اقامه دعوا میکنند. از طرفی دولتها موظف به ارائه گزارش در مورد وضعیت آنها در شورای حقوق بشر هستند. برخی هم مقاوله نامه ۱۶۹ سازمان بینالمللی کار را پذیرفتهاند. این پژوهش به بررسی وضعیت و حقوق مارونها و مهمترین آنها سورینام و جامائیکا تحت نظام بینالملل حقوق بشر میپردازد.
کلید واژهها: حقوق بشر، مارونها، بومیان، اقلیت، قارّه آمریکا، سورینام، جامائیکا
مارونها(۱) چه کسانی هستند؟
ریشۀ اصطلاح: مارون که میتواند یک مفهوم کلّی تر از “رها شدن” داشته باشد، در حدود دهه ۱۹۵۰ از صفت فرانسوی Maron به معنای “حبس” یا “فراری” وارد زبان انگلیسی شد. کلمۀ اسپانیایی-آمریکایی Cimarro’n هم غالباً به عنوان معادل کلمه انگلیسی maroon است، که برای توصیف جوامع برده فراری در فلوریدا، در باتلاق “گریت دیس میل” (۲) در مرز ویرجینا و کارولینای شمالی، و در جزایر استعماری کارائیب و در بخشهای دیگر جهان که پراکنده هستند، به کار میرود. کلمه اسپانیایی Cimarro’n به معنای “برده وحشی، ناعادلانه” یا “برده فراری” است. (۳)
تاریخ مردمان مارون: در اوایل سال ۱۵۱۲ آفریقاییهای برده از اسیری اسپانیاییها گریختن و یا به مردمان بومی پیوستند و یا به تنهایی زندگی خود را تأمین کردند.(۴) در اوایل سال ۱۶۵۵، آفریقاییهای فراری جوامع خود را در جامائیکا داخلی تشکیل داده بودند، و تا قرن هجدهم، قبیلۀ نانی تون (۵) و دیگر روستاها برای مستقل شدند. هنگامی که سیاهپوستان و آمریکاییهای فراری به هم وصل شدند و به طور مستقل ساکن شدند، آنها را مارون نامیدند. در جزائر کارائیب گروههایی تشکیل دادند و در برخی از جزائر اردوگاههای مسلح راه اندازی کردند. برخی فراریان در شهرهای دائمی یا نیمه دائمی خود را در مکانهای پنهانی ایجاد میکردند. این فرآیند به نام مارونیج (۶) شناخته میشود. (گاهی اوقات نیز منونگ یا ماریون). جوامع مارون در برابر حملات استعماگران متخاصم، زنده ماندن و بدست آوردن غذا و همچنین به دلیل تکثیر و افزایش تعدادشان، با اختلافهای زیادی روبرو شدند. هنگامی که کارگران مزارع زمین بیشتری را برای برداشت محصولات زارعی به دست آورند، شروع به از دست دادن زمین هایشان در جزائر کوچک کردند. فقط در برخی از جزائر بزرگتر اجتماعات دریایی ساماندهی شدند که با رشد محصولات زراعی و شکار میتوانستند شکوفا شوند. در این زمان تعداد آنها بیشتر شد، زیرا سیاهپوستان بیشتری از مزارع فرار کردند و به گروههای آنان پیوستند. به دلیل جدائی از سفیدها، مارونها به قدرت رسیدند و در میان خصومتهای فزاینده، آنها به مزارع حمله کردند و غارتگران را مورد آزار و اذّیت قرار دادند. تا اینکه کارگران زراعی از یک شورش گسترده از سیاهپوستان به بردگان ترسیدند. جوامع اوّلیه مارون معمولاً آواره شده بودند و تا سال ۱۷۰۰، مارونها از جرائر کوچکتر ناپدید شده بودند. زنده ماندن همیشه دشوار بود، زیرا مارونها مجبور بودند با مهاجمان و همچنین برای رشد مواد غذایی مبارزه کنند.(۷)
فراریان در آمریکای شمالی عمدتاً مردان جوان بودند، که اغلب چندین بار فروخته شده بودند. پیش از دهه ۱۸۲۰، بعضیها به سمت غرب یا فلوریدا رفتند، در حالی که متعلّق به اسپانیا بودند. با این حال مارونها جوامع مستقل خود را ایجاد کردند، که در بعضی موارد قرنها زنده بودند و تا همین اواخر از جامعه اصلی جدا بودند. در قرن نوزدهم و بیستم با فروپاشی جنگلها جوامع دریایی شروع به ناپدید شدن کردند. اگر چه برخی از کشورها مانند گویان و سورینام، هنوز جمعیتهای بزرگ مارون را دارند که در جنگلها زندگی میکنند. اخیراً بسیاری از آنها با سرعت گرفتن روند شهر نشینی به شهرها نقل مکان میکنند. سبک زندگی آنها به همان اندازه مدرن، پویا و تحت تأثیر تعاملات مانند سایر افراد دیگر است.(۸)
با این حال مارونها به عنوان منزوی ترین آفریقاییها از سالهای ۱۹۲۰ به بعد مورد توجّه تحقیقات مهمّ انسان شناسی بودهاند.(۹) آنان برای زنده ماندن باید غیرقابل دسترس میبودهاند. جوامع مارون شکل مهمّی از مقاومت آفریقایی در برابر بردگی بودهاند. از نظر تاریخی نقش مارونها در به چالش کشیدن و تضعیف رژیم بردهداری در کارائیب قابل توجّه است. مارونها حداقل از سه راه خاص عقیدتی، سازمانی و نظامی این سیستم را به چالش کشیدهاند. منزوی و پراکنده بودن آنها تنوّع فرهنگی را به همراه داشته است، امّا مذهب مارونها بسیاری از عناصر سنتی آفریقا را نشان میدهد. نمیتوان تردید داشت که جوامع مختلف مارون “فرهنگهای صمیمی” متمایز را حفظ کردهاند که با آنها مشترک نیستند.
حقوق مارونها
بردهها در کارائیب بیرحمانهترین مجازاتها از قطع عضو، کباب شدن آهسته تا مرگ و مجازاتهای مشابه چونان گرسنگی را تجربه میکردند. علّت توافقنامههای آنان هم با استعمارگران اغلب نیازهای اقتصادی در ازای پایان دادن به دشمنیهای آنان نسبت به مزارع استعمارگران و توافق نامهای برای بازگشت فراریهای آینده بود. البتّه باید به این نکته توجّه داشت که معاهدات با استعمارگران غالباً الزام آور نبودند.
پس از تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر و سایر اسناد حقوق بشر جهانی و سازمان حقوق بشر آمریکایی تأمل بیشتر در مورد حقوق مردمان مارون در قالب حقوق جمعی ضمن به خاطر داشتن ظلم رفته بر آنان، صورت گرفت. جای تعجّب ندارد که قوانین و نهادهای بینالمللی حقوق بشر با توجّه به قدرت و ماهیّت تحریک آمیز جنبشهای بینالمللی بومی با حقوق مردمان بومی در مقیاس بیشتری از حقوق مارون برخورد کردهاند. در طول سی سال گذشته، مردم بومی به طور فعّال ایالات متحده، سازمان ملل، سازمان آمریکایی حقوق بشر، بانک جهانی و دیگران را برای پاسخگویی به حقوق خود درگیر کردهاند، و به دنبال اجرای حقوق خود از طریق ساز و کارهای بینالمللی بودهاند. هدف اصلی اسناد و سازمانها هم اطمینان از به رسمیت شناختن و احترام به حقوق آنها و توانایی تصمیم گیری آگاهانه از سوی آنها است. با توجّه به اصول کلّی حقوق بینالملل و مفاد ویژه مندرج در معاهدات مربوط به حقوق بشر، نخست؛ کشورهای عضو موظف هستند که اوّل از طریق اصلاح قانون اساسی، تصویب قوانین جدید و یا اصلاحات بدون تبعیض، حقوق بشر را بگنجانند. دوّم اینکه؛ اطمینان حاصل شود که راه حلهای مؤثر وجود دارد و این امکان را برای اجرای حقوق در دادگاههای داخلی و سایر دادگاهها فراهم میآورد.
در حالی که دلیل اصلی حمایت از حقوق جمعی مارونها – حقّ یکپارچگی فرهنگی، حقّ تعیین سرنوشت، حقّ برابری در برابر قانون، حقّ بر زبان و آزادی از تبعیض- در همه موارد صادق است. روشی که مارونها طبق قوانین بینالمللی طبقه بندی میشوند – به عنوان اقلیت ها، به عنوان اقوام قبیلهای یا به عنوان بومیان – از اهمیّت برخوردار هستند. در واقع مارونها را میتوان هم به عنوان “اقلیت” و هم به عنوان “قوم قبیله” توصیف کرد. (شرایط حقوق جمعی). در حالی که آنها مردمان بومی نیستند، عمدتاً از همان حقوق مردمان بومی تحت قوانین بینالمللی برخوردار هستند، این مسأله در مورد سورینام و جامائیکا صدق میکند. اصلی ترین تفاوت در این است که آنها نمیتواند ادّعای مشخص و حقوقی را در مورد وضعیتشان داشته باشند.(۱۰)
سیستم سازمان ملل و سیستم حقوق بشر بین آمریکایی نتیجه گیریهای مشایهی در مورد حقوق مردمان بومی دارند. با توجّه به اینکه اکثریت قریب به اتّفاق کشورهای آمریکایی معاهدات بینالمللی حقوق بشر را تصویب کردهاند، آنها را ملزم به احترام به حقوق افراد و گروههای خاص میکند. حقوق آنها بر اساس این دو سیستم عبارت است از؛
۱- مواد ۱- ۲۶- ۲۷ اعلامیه حقوق سیاسی مدنی و حقوق اقلیتها و حقّ معیشت، بقای فرهنگی مارونها و همچنین حقّ بر زبان مادری- با توجّه به اینکه آنها با آمیختن زبانهای اروپایی و زبانهای اصلی آفریقایی خود، زبانهای کرئولیتی را توسعه میدادند.
۲- میثاق حقوق اقتصادی و اجتماعی و حقوق مردمان بومی در بهره برداری و حفظ منابع طبیعی، معدن، جنگلداری، حفاظت از طبیعت. زمین، برای مردمان بومی شرط امنیت فردی و ارتباط با گروه است. بازیابی، شناخت، مشخص شدن و ثبت اراضی بیانگر حقوق اساسی آنان برای بقای فرهنگی و حفظ تمامیت جامعه است.
۳- اعلامیههای سازمان ملل و سازمان حقوق بشر بین آمریکایی دربارۀ مردمان بومی و مهمترین آن حقّ تعیین سرنوشت: سازمان کشورهای آمریکایی و سازمان ملل متحد در پیش نویش اعلامیه در مورد حقوق مردمان بومی، حقّ استقلال و خودمختاری را به عنوان یک شیوه اعمال حقّ تعیین سرنوشت در کشورهای موجود به رسمیت شناختهاند.
۴- ماده ۱۱ کنوانسیون حقوق کار
۵- مقاوله نامه ۱۶۹ سازمان بینالمللی کار که تنها معاهده الزام آور بینالمللی است که منحصراً با حقوق مردمان بومی و قبیله سر و کار دارد. این اصل بر این اساس استوار است که مردمان بومی و قبیلهای “باید تا حدّ امکان از خود- کنترلی بر توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برخوردار شوند. این امر حقوقی برای مردمان بومی به رسمیت میشناسد که حقّ اولویّتهای تصمیم گیری آنان را برای روند توسعه ترسیم میکند. البتّه در بین کشورهای آمریکایی تنها اکوادور و کلمبیا این مقاوله نامه را امضاء کردهاند و در قانون اساسی به رسمیت شناختهاند. برزیل حقوق مارونها را در قوانین داخلی به رسمیت شناخته ولی این مقاوله نامه را نپذیرفته است. مارونها در سورینام هم در حال لابی کردن دولت برای تصویب آن هستند.
ضمانت اجراء در هر دو سیستم
نیازی به گفتن نیست که اغلب اسناد حقوق بشر و در رأس آنها اعلامیه جهانی حقوق بشر الزام آور نیستند. امّا ارائه گزارش حقوق بشری از وضعیت مارونها در شورای حقوق بشر هر چند سال یک بار دولتها را خواسته و ناخواسته به سمت رعایت حقوق این گروهها سوق داده است و هم از طرفی دیگر مارونها را هر چه بیشتر با حقوق خود و مطالبه گری ترغیب کرده است. چنانچه آنان در دادگاه حقوق بشر آمریکایی در پروندههایی پیروز شدهاند. این مسأله این مردمان را امیدوار به احقاق حداقل حقوقشان نموده است. البتّه ناگفته پیداست که این مقدار از ضمانت جهت احقاق حقوق این گروهها کافی نیست، چرا که برای مثال بیشتر آراء صادره از سوی دادگاه حقوق بشر بین آمریکایی جبران خسارت بوده است. (۱۱)
مارونها در سورینام
جمهوری سورینام از نظر جمعیّت و مساحت کوچکترین کشور مستقل آمریکای جنوبی است، که از شرق با گویان فرانسه (مستعمره فرانسه) و از غرب با گویان هم مرز است. در جنوب آن برزیل و در شمال آن اقیانوس اطلس قرار دارد. در قرن هفدهم میلادی انگلیسیها و هلندیها تلاشهای زیادی برای مستعمره کردن سورینام انجام دادند که سرانجام انگلیس در پیمان بِرِدا(۱۲) ۱۶۶۷ آن را به هلند واگذار کرد و این کشور کنترل پایدار را بدست آورد، به همین دلیل به آن “گویان هلند” هم گفته میشود.(۱۳) این کشور که در سال ۱۹۷۵ استقلال خود را از هلند اعلام کرد، بیشترین سهم جنگلهای بارانی را در قلمرو ملّی خود و بیشترین جنگلها را برای هر شخص در بین کشورهای جهان دارد. سورینام با وجود جمعیت کمی که دارد، یکی از متفاوت ترین قومیتها را در آمریکای جنوبی با گروههایی از سرخپوستان شرقی، اندونزیایی ها، چینی ها، اروپایی ها، آمریکاییها و سیاهپوستان را دارا است.(۱۴)
تاریخ مارونها در سورینام:
پادشاهی هلند و در نتیجه سورینام، سیستم کارگر بردهای داشتند که اکثر این بردهها از نژاد آفریقایی بودند. با این بردهها بدرفتاری زیادی میشد که باعث شد بردههای زیادی به جنگل فرار کنند. این مارونها (که “ژوکاس” یا “باکابوسی ننگر” نیز نامیده میشدند.) اغلب بر میگشتند و به مزارع حمله میکردند.(۱۵)
رابطه با دولتهای استعماری: پس از گذشت بیش از نیم قرن از جنگ چریکی علیه نیروهای استعماری و اروپایی، استقلال مارونها با امضای پیمان صلح با هلندیها در دهه ۱۷۶۰ به رسمیت شناخته شدند. مارونها قبیلههایی تشکیل داده بودند و به اندازه کافی احساس قدرت میکردند تا استعمارگران هلند را به چالش بکشند و آنها را وادار به امضای معاهدات صلح کردند. در ۱۰ اکتبر ۱۷۶۰، توسط یک آفریقایی سابق بردگان از جامائیکا که خواندن و نوشتن را آموخته بود، چنین پیمانی را امضاء شد. این پیمان به مارونها اجازه میداد بخش بزرگی از فضای داخلی سورینام (از جمله جزایر طلا) را که از آن زمان تاکنون وطن آنها بوده است، اشغال کنند. بنابراین مارونهای سورینام از نخستین افرادی بودند که استقلال خود را به دست آوردند. در نهایت، آنها به یکی از بزرگترین و متمرکزترین گروههای فرزندان بردگان فراری در جهان تبدیل شدند. مارونها از سال ۱۸۶۳ از آزادی برخوردار بودند. صدها سال توانستند زندگی غنی فرهنگی را در انزوا نسبی توسعه دهند. اگرچه از نظر اقتصادی همیشه وابسته به بازارهای ساحلی برخی کالاهای تولیدی بودند. امروزه، شش گروه مارون و در مجموع حدود ۶۵۰۰۰ نفر در سورینام زندگی میکنند. (۱۶) طی گزارشی از آمار رسمی جمعیّت مارونها بر اساس سرشماری رسمی سورینام و گویان بین سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۴ دو برابر آفزایش یافته داشته است.(۱۷)
تأثیرات پسا استعماری بر مارون ها: مارونهای سورینام به عنوان تنها جوامع مستعمره بازمانده، فرهنگی و سیاسی مستعمره در قارّه آمریکا بودند. با اتخاذ سیستم اقتصاد سیاسی جهانی مارونها در مقابل دولت رو به گسترش سورینام تحوّلاتی را تجربه کردند. پیش از رهایی از استعمار محدودیت و ترس متقابل بین مارونها و جامعه ساحلی سورینام باعث توسعه جوامع مارون به عنوان ملل نسبتاً مستقل شده بود. به رغم تلاشهای مقامات استعماری، پس از رهایی اقتصاد ضعیف و زیرساخت مستعمره سورینام و همچنین ادامه ترس و بی اعتمادی متقابل و توجّه ویژه به بقای فرهنگی مارونها را قادر ساخت تا از استقلال خود محافظت کنند. با این وجود، پس از جنگ جهانی دوم، دوره گسترش اقتصادی جهانی، رشد سریع سورینام به عنوان کشور یکپارچه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و تخلیه و فشار به منابع طبیعی در قلمرو سنتی مارون ضربههای جدّی به استقلال مارون وارد کرد. (۱۸) نزدیک به یک دهه درگیری و رکود اقتصادی به زیرساختهای اجتماعی داخلی آسیب جدی وارد کرد. بسیاری از پناهندگان به گویان فرانسه گریختند. علاوه بر این، مدارس جنگلی در طول جنگ تعطیل شد و نسلی از جوانان مارون را بدون آموزش پشت سر گذاشت. تحصیلات محدود، بیسوادی و تبعیض قومی در مناطق شهری دسترسی بسیاری از مارونها که جزو فقیرترین اعضای جامعه سورینام هستند، به بازار رسمی کار را محدود کرده است.
دغدغه سنتی با تحوّلات اجتماعی، انسان شناسان را ملزم به تجزیه و تحلیل ارتباط بین گذشته، حال و آیندههای احتمالی آینده میکند. روشهای انسان شناسی میتواند به گمانه زنیها درباره آینده آنها کمک کند. البتّه آنچه اکثر برون سپاریها و پیش بینی است دقیقاً در مورد آنها و گروههای مشابه دیگر وجود ندارد: همانند عدم اطمینان و غافلگیری، مدلهای ذهنی خود افراد این گروهها از آینده، و عدم درک دقیق از فرهنگهای خاص و متنوّع.(۱۹)
تضیع حقوق آنان
در سورینام از آن روی که به طور کامل تضمینهای قانونی برای این گروهها وجود ندارد، اوضاع وخیم است. سورینام تنها کشور در قارّه آمریکاست که حقوق جمعی اقوام بومی و قبیلهای را به طور قانونی به رسمیت نشناخته و از سرزمینها و منابعی که قرن هاست آنها را اشغال کرده، منحصراً بهره برداری میکند. مطابق قانون سورینام، دولت صاحب تمام زمینها و منابع طبیعی است و تنها کسانی میتوانند از حقّ مالکیت برخوردار شوند که دارای عناوینی باشند که از دولت ناشی میشود. از آنجایی که مردمان بومی و مارونها دارای چنین عناوینی نیستند، فقط میتوانند “حقّ” خاصی را طلب کنند که منوط به علاقۀ عمومی باشد.(۲۰)
دسی بوترسه(۲۱) رئیس جمهور حال حاضر سورینام که در تهیّۀ پیش نویس قانون اساسی سورینام شرکت داشته است، فردی است که قول داده کلّ جمعیّت مارون سورینام را از بین ببرد. این قانون به ارتش کنترل گستردهای بر امور کشور میدهد و درگیریهایی هم با مارونها صورت گرفته است. بوترس از طریق قاچاق مواد مخدر بودجه درگیری را تأمین کرده است. سورینام در گذشته از داشتن بالاترین درآمد سرانه در منطقه برخوردار بود. با این حال اقدامات بوترس، کشور را از نظر اجتماعی، اقتصادی و سیاسی با مشکل روبرو کرده است.(۲۲)
حق بر ثروت و منابع طبیعی و زمین: قانون سورینام تصریح میکند که دولت مالک تمام زمینها و همه منابع موجود در داخل و زیر زمین است. تنها استثناء برای کسانی است که میتوانند عنوان از طرف دولت داشته باشند. در واقع در سورینام، مالکیت دولت به این معنی تعبیر میشود که دولت خصوصی است، و نه مالکیت عمومی. به همین دلیل تنها شکل عنوانی که در حال حاضر موجود است، اجاره زمین با دولت به عنوان صاحبخانه تا ۴۰ سال است. آنان گاهی جابجایی اجباری را هم تجربه کردهاند. با توجّه به اینکه حقوق زمین و منابع اساساً با حقّ مردم بومی و مارون برای بهره مندی از فرهنگ شان ارتباط دارد، این مسأله را جدّی تر مطرح میکند. امّا هیچ مکانیسمی در قانون سورینام وجود ندارد که بتواند مشارکت آگاهانه و رضایت مردمان بومی را در تصمیماتی که بر آنها تأثیر میگذارد فراهم کند. این به ویژه در مورد تصمیم گیری در مورد سرزمینها و منابع آنها و اینکه آیا امتیازاتی در آنجا صادر میشود یا در مجاورت آن است، وجود دارد.(۲۳)
حقّ بر زبان و معیشت و آموزش: آموزش در سورینام کاملاً به زبان هلندی و بر اساس برنامه درسی استاندارد انجام میشود. این امر کودکان بومی را در معرض مضرات قابل ملاحظهای قرار میدهد. زیرا آنها مجبور به شرکت در مدرسهای هستند که به زبانی که نمیدانند در آن آموزش انجام میگیرد. از موادی استفاده میکنند که به دور از زندگی روزمره است و شباهت کمی با سنتها و فرهنگ شان دارد. این تعصب نسبت به فرهنگ هلندی و ساحلی به میزان قابل توجهی در بیگانگی فرهنگی و از بین رفتن زبانهای بومی در سورینام نقش دارد. هیچ آموزش دو زبانه یا دو فرهنگی برای کودکان بومی در سورینام در دسترس نیست. این مسأله کودکان را در معرض مضرات همسایگان غیر بومی خود قرار میدهد و تأثیر آن در تضعیف هویّت و تداوم فرهنگی بومی قابل ملاحظه است. از طرفی تعدادی از دهکدههای بومی بدون مدرسه هستند.(۲۴)
حقّ بر سلامت و محیط زیست سالم: در سورینام هیچ قانونی برای محیط زیست وجود ندارد که تأثیرات زیست محیطی معدن، ورود به سیستم یا سایر فعّالیّتهای بهره برداری از منابع را تنظیم یا کنترل کند. امتیازات ورود به سیستم در حال حاضر حدود ۴۰ درصد از کشور را شامل میشود و حدود ۶۰ درصد جوامع بومی و مارون را شامل میشود. امتیازات استخراج معادن حدود ۳۰ درصد از کشور را شامل میشود و تا ۴۰ درصد جوامع را تحت تأثیر قرار میدهد.
منابع آب برای مصرف انسان مناسب نیستند – برخی از جوامع حتّی مجبور به وارد کردن آب از پایتخت هستند – و ماهیها را با صابون میشورند. ماهی منبع اصلی پروتئین برای جوامع است. استفاده از آب باعث استفراغ، اسهال و مشکلات پوستی میشود. طبق اعلام سازمان بهداشت جهانی، کیفیت پایین آب منجر به افزایش میزان مرگ و میر ناشی از بیماریهای اسهالی شده است. تنها پاسخ دولت به این مسأله صدور مشاوره بهداشتی است که به زنان باردار هشدار میدهد ماهیهای صید شده در رودخانهها را مصرف نکنند. ابتلا ۱۰هزار تن به مالاریا و آلودگی در تماس با جیوه نیز خطرات عمده دیگر برای سلامتی آنهاست.
پس از جنگ دوّم جهانی و سیر تحوّل به سمت جهانی شدن، سورینام در تلاش برای عقب نماندن از این قافله روی به سیاست یکپارچگی روی آورد و همواره پیروی از این سیاست، بقای فرهنگی مارونها را تهدید کرده است. از طرفی رشد اقتصادی استقلال مارونها را خدشه دار کرده است. از آنجایی که آنان برای به دست آوردن استقلال خود و حفظ آن بیش از یک قرن مبارزه کردهاند، سختی مضاعف این روند را برای آنان دشوارتر ساخته است.(۲۵)
مطالبهگری مارونها
هم انجمنهای کارائیب و هم جوامع جهانی، سازمان کشورهای آمریکایی، ایالات متحده، کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد و سایر سازمانها مانند سازمان بومیان سورینام(۲۶) و مقامات مرتبط، مسئولیت حقوقی و اخلاقی برای شناخت مشکلات این مردمان کشور آمریکای جنوبی دارند. این سازمانها نباید به مشکلات پیش روی مارونها که قرنها سرنوشت خود را تعیین کردهاند، پشت کنند. آنان نباید باخون آزادی، عزّت و هویّت فرهنگی خود به دست میآورند.
آنان به لحاظ نظامی و اقتصادی برای حقوق خود مبارزه کردهاند. صورت سیاسی مبارزۀ آنان شرکت سه حزب سیاسی مارون در انتخابات مه ۲۰۰۵ است، که هشت نماینده مارون را به مجلس ملّی تحویل داده و ائتلافی بین سه حزب مخالف مارون ایجاد کرد. این گروه بندی سرانجام با نمایندگان مارون سه سِمَت کابینه به دست آوردند، بخشی از ائتلاف کلّی حاکمیّت ملّی شدند.(۲۷)
مارونها از مجرای حقوقی ضمن آشنایی با حقوق خود به پیروزیهایی از این راه هم رسیدهاند. در ژوئن ۲۰۰۵، دادگاه حقوق بشر بین آمریکایی، دولت سورینام را به دلیل نقض حقوق بشر در پرونده قتل عام ۱۹۸۶ در روستای مارون ها(۲۸) و تخریب عمدی اموال آنها توسط یک واحد ملّی ارتش، مقصر دانست. دادگاه به دولت دستور داد تا به هر بازمانده غرامت بپردازد، در مورد جنایات تحقیق کند و یک مراسم عمومی برگزار کند تا از طریق آن دولت مسئولیت خود را بپذیرد و از مردم آن عذرخواهی کند.
مهمترین پیروزی برای فرزندان بردههای خودساخته، حفاظت از حریم و جنگل شان بود. ریچارد پرایس(۲۹) در “کتاب جنگجویان جنگل بارانی- حقوق بشر بر محاکمه” به شرح تاریخی و معنوی از مردم ساراماکا پرداخته که برنده جایزه بهترین کتاب سال ۲۰۱۲ در زمینه حقوق بشر از طرف انجمن علوم سیاسی آمریکا شده است. پرایس مینویسد: در سال ۲۰۰۸، وقتی دادگاه حقوق بشر بین آمریکایی حکم برجسته خود را به نفع آنها صادر کرد، تلاش آنها برای محافظت از جنگلهای بارانی تهدید آمیز آنها مورد توجّه بینالمللی قرار گرفت.(۳۰) این حکم حقّ آنها در قلمرو خود و جنگلهای بارانی موجود در آن را تضمین میکند. این حکم دولت سورینام را مجبور میکند که قوانین خود را در این رابطه تغییر دهد.(۳۱) در واقع در سال ۲۰۰۰، یک سازمان مارون(۳۲) نماینده ۱۲ قبیله و بیش از ۶۰ دهکده در منطقه رودخانه سورینام فوقانی، دادخواستی را به دادگاه حقوق بشر بین آمریکایی(۳۳) ارائه داد و ادّعا کرد که عملیات استخراج چوبی جنگلهای سورینام متعلّق به چینیها زندگی آنها را تهدید میکند.
البتّه باید در نظر داشت، اگرچه مردم ساراماکا (یکی از شش قوم مارون در سورینام) در دادگاه حقوق بشر بین آمریکایی، به یک پیروزی چشمگیر در یک حکم تاریخی دست یافتهاند، امّا ادامه کار دولت این کشور به سمت توسعه استخراجی بدان معنی است که مبارزه آنها به پایان نرسیده است.(۳۴) علاوه بر این رأی همانطور که قبلاً اشاره شد باید در نظر داشت دادگاه حقوق بشر آمریکایی غالباً به جبران خسارت حکم داده است. به مانند پرداخت غرامت در پی اعدام غیر قانونی شش مارون و همچنین استراج منابع چوبی.(۳۵)
مارونها ملّت فراموش شده جامائیکا
جامائیکا و تاریخچه مارونها: جامائیکا کشوری است واقع در دریای کارائیب از جنوب با کوبا و از غرب با هائیتی همسایه است. پایتخت جامائیکا شهر کینگستون است، و جمعیت آن ۲ میلیون و ۷۸۰ هزار نفر میباشد. ساکنان اوّلیۀ جامائیکا هندیان آراواک(۳۷) نام داشتند. در سال ۱۴۹۴، کریستوف کلمب دریانورد اسپانیایی جامائیکا را کشف نمود و نام آن را ” سانتیاگو ” گذاشت. از اوایل قرن ۱۶ سیل مهاجرت اسپانیایی تباران به جامائیکا آغاز شد. جامائیکا تا سال ۱۶۵۵ تحت تسلط اسپانیا بود، از آن پس به بعد جامائیکا به دست بریتانیا افتاد و تا سال ۱۹۶۲ مستعمرۀ بریتانیا بود. در سال ۱۹۶۲ زلزلۀ مهیبی جامائیکا را لرزاند، پس از آن ابتلا به بیماریهای مسری بسیاری از ساکنان بومی جزیره را کشت. پس از آن بردگان آفریقایی تبار برای کار در مزارع نیشکر به جامائیکا آورده شدند. در طول قرن ۱۷ و ۱۸ میلادی مارونها که بردگان آزاد شدۀ مسلحی بودند که در سطح جزیره پرسه میزدند و برای ساکنین تولید زحمت مینمودند به مشکلی برای بریتانیا تبدیل شده بودند. تصویب قانون لغو تجارت برده در سال ۱۸۰۷ و قانون آزادی بردگان در سال ۱۸۳۳ میلادی باعث افت قیمت شکر در جامائیکا شد، که در سال ۱۸۶۵ شورشهایی نیز رخ داد. پس از اینکه جامائیکا به صورت مستعمرۀ پادشاهی بریتانیا درآمد، و اوضاع اقتصادی نسبتا بهتر شد. تولید موز در جامائیکا باعث کاهش وابستگی به نیشکر شد. در ۵ می۱۹۵۳ جامائیکا به خودگردانی داخلی دست یافت و در سال ۱۹۵۸ به عضویت فدراسیون هند غربی درآمد. در سال ۱۹۶۱ رهبر حزب کارگر ناسیونالیست جامائیکا ، آلکساندر بوستامنته(۳۷) تقاضای جدایی از فدارسیون هند غربی و رسیدن به استقلال کامل را کرد. پس از آن در جامائیکا رفراندومی برگزار شد و همۀ ساکنان جزیره به استقلال رای دادند، در ۶ آگوست ۱۹۶۲، جامائیکا از بریتانیا اعلام استقلال کرد.(۳۸)
تاریخچه مارونها جنبه مهمّی از مطالعه تاریخی جامائیکا به ویژه به دلیل شناخت انگلیس از جوامع آنها به عنوان موجودات جداگانه فراتر از صلاحیت دولت و استعمار انگلیس و تداوم آنها تا به امروز است. با این حال، اطلاعات غلط و سوء برداشت بسیار در این رابطه وجود دارد. امروزه، چهار شهر رسمی مارونها هنوز در جامائیکا وجود دارند. آنها سرزمینهای اختصاص یافته در معاهدات ۱۷۴۰-۱۷۳۹ با انگلیسیها را حفظ کردند. مارونها در اینجا هنوز هم جشنها و آداب و رسوم سنتی خود را حفظ کردهاند، که برخی از آنها منشاء آفریقایی-غربی هستند. اگر چه تعداد قابل توجّهی از مارونهای جامائیکا به سیرلئون مهاجرت کردند یا به بیانی بهتر فرستاده شدند.(۳۹) حدود ۵۸۱ مارون از شهر ترلاوی از جامائیکا خارج شدند، اما ۱۷ تن از آنها در این سفر جان باختند.(۴۰)
مقایسه مارونهای جامائیکا و سورینام: تعدادی از رویدادهای مهمّ تاریخی این گروه ها، جنگهای چریکی، رابطه با جوامع استعماری، معاهدات صلح منعقد شده و میزان جغرافیایی آنها، انزوای اجتماعی و اقتصادی و آنچه که در وهله اوّل، چشمگیر تر میباشد همه میزان شباهتهای موجود در تاریخ هر دو گروه را نشان میدهد. امّا به نظر میرسد مارونها در جامائیکا تا حدّی موفق تر از همتایان خود در سورینام بودهاند.(۴۱)
پیمان صلح با استعمارگران: از میان جامائیکاییها هیچکدام به اندازۀ مارونها برای انگلیسها تهدید بزرگی به حساب نیامدهاند. مارونها انگلیسیها را مجبور به انعقاد پیمان صلح در سال ۱۷۳۹کردند. این پیمان حاوی مواردی از انصاف بود که در متن پیمان معاهده(۴۲) مشهود است. برخی از اینها برای مارونها سودمند بودند، در حالی که برخی دیگر از مواد پیمان اینطور نبودند. با این حال، امضای این پیمان حاکی از آن است که مارونها تهدیدی جدّی برای کارگران زراعت محسوب میشدند. این پیمان نه تنها به دلیل شکستن مارونها و نیازهای آنها به وجود آمده بود بلکه نشان داد که کارگران زراعت انگلیسی از تواناییهای مارونها و قدرت رو به رشد آنها ترس داشتند.(۶۳) مطالعه دقیق و کامل تر درباره مارونهای جامائیکا از فتح انگلیس تا اواخر قرن ۱۸ در کتاب “مارنهای جامائیکا ۱۶۵۵-۱۷۹۶ تاریخچه مقاومت، همکاری و خیانت” موریس کریستین کمبل آمده است.
امّا امروزه برخی از مارونها اجدادشان که در برگرداندن بردههای فراری به استعمارگران خیانت کردند، گلایه دارند. از طرفی بندهایی در این پیمان وجود دارد که بریتانیا بیشتر میتوانسته است، که نسبت به موقعیت خود در این جزیره احساس امنیت کنند. ممکن است واقعاً به خیانت رهبران مارون برگرد.(۴۵) و یا به این دلیل باشد که در آن زمان یک رهبری آفریقایی داشتند که ممکن است یا نتوانسته تفاوتهای ظریف بندهای انگلیسی زبان ارائه شده به آنها را به طور کامل درک کند. اگر هم از طریق مترجم ارائه میشد، شاید به این دلیل بوده باشد که مترجم کاملاً رابطۀ صمیمانه با مارونها نداشته است.(۴۶) در انعقاد پیمان در تفکّرات هر دو طرف به ظاهر منطبق بوده، در حالی که اساساً دیدگاههای متفاوتی از معاهدات داشتند: برای دولت آنها اسناد حقوقی معمولی بودند. ولی برای مارونها منشور مقدس بودند. این واگرایی در دیدگاهها قابل اثبات است، و مسئله چگونگی برقراری رابطه بین طرفین را که از این منظر غیرقابل انعطاف بوده است.(۶۷)
دولت استعماری نسبت به آنان یک نفرت دائمی داشتند. امّا با آنان و همچنین سفیدپوستان و جوامع بومی آمریکا معامله میکردند. در مارس ۱۹۹۴، ملکه الیزابت دوّم انگلیس قرار بود بازدید کمیاب از جامائیکا را انجام دهد. بیش از ۲۵۰ سال از آن زمان نگذشته بود که مارون ها، دولت استعمار انگلیس را در آن جزیره مجبور به انعقاد پیمان برای صلح کردند. ملکه گمان کمی میکرد که فرزندان این شورشیان قرن هجدهم، که هنوز در تپه جامائیکا زندگی میکنند، مشتاقانه منتظر ورود او بودند. این مارونهای امروزی پیوند خاصی با دارنده تاج انگلیس احساس کردند. در حقیقت آنها چیزی جز دسترسی مستقیم به اعلیحضرت را انتظار نداشتند. هنگامی که تلاشهای آنها برای ترتیب ملاقات با پادشاه انگلیس خنثی شد، مارونها سریعاً اعتراض خود را نسبت به آنچه تصوّر میکردند نقض جدّی حقوق آنها توسط دولت جامائیکا است، اعتراض کردند.(۴۸)
نقش مارونها در شورش خلیج مورانت
خلیج مورانت (۴۹) شهری در جنوب شرقی جامائیکا است و پایتخت کلیسای سنت توماس است. در سال ۱۸۶۵ زمانی که جامائیکا مستعمره انگلستان بود عدّهای از مردمان این شهر از جمله مارونها و سیاهپوستان به رهبری پاول بوگل(۵۰) روحانی مسیحی، دست به یک راهپیمایی بر ضد فقر، تبعیض و بی عدالتی زندند. دولت انگلستان دستور دستگیری و اعدام بوگل را صادر کرد و متعاقباً او را دستگیر و حلقه آویز کرد.(۵۱) مکتی مانگورام در یک مقاله شِشالاتا رِدی از کتاب “امپراطوری بریتانیا و ادبیات شورش: بدنههای انقلابی، موضوعات آزمایشی”(۵۲) به نقد و برسی نقشِ شیوههای را که ایدئولوژیهای استعماری انگلیس به عنوان ضد شورش و توجیه حکومتها بر آن، از جمله شورش خلیج مورانت پرداخته است. بین جمعیت فقیر سیاهپوست و جمعیت مارون سردرگمی وجود دارد که نشان میدهد بیعت قوی تر مارونها در زمان محاصره چیست. گفته شده است که مارونها سرانجام تصمیم گرفت تا از انگلیسیها در ترک قیام بر فرض که می خواستند به پیمان های اصلی بین دولت و جمعیت اول مارون وفادار بمانند، حمایت کند.(۵۳) از طرفی اختلافاتی میان پاول بوگل و مارونها وجود داشت.(۵۴)
تضییع حقوق: با گسترش اقتصاد، فشار برای توسعه سرزمینهای بومی نیز افزایش یافته است. شرکتهای بزرگ و دولت از کلیشه “قبیلههای بدوی” به عنوان بهانهای برای تحمیل توسعه بر روی آنها استفاده میکند. در واقع جامعه مارون جامائیکا با تحولات و هجومهای اصلی جامعه جامائیکا و غربی روبرو است که ممکن است در دگرگونی در آیینهای سنتی مارون ، محیط و فرهنگ نقش داشته باشد. چنین تحولاتی میتواند منجر به از بین رفتن نه تنها آیینهای سنتی مارون و پیوندهای فرهنگی و اجتماعی با محیط اطراف خود شود که با مارونهای اولیه ارتباط نزدیکی دارند، بلکه تضعیف جامعه مارون، فرهنگ، اقتصاد، هویت و پیمان زمین است.(۵۵)
حقوق مارون ها: از نظر نمادین، مقامات دولتی به طور کلّی حقوق جوامع مارون را به رسمیّت شناختهاند. امّا همانطور که رفت حقوق مارونها در جامئیکا به شکل غیر مستقیم تضعییع میشود حقّ بر هویّت شخصی(۵۶) که شامل حقوقی که برای مردمان بومی نیز هست، برای مارونهای جامائیکا هم محفوظ است.
منابع و پانویسها
۱- دلیل آوردن توضیحاتی در این رابطه، نبود متن فارسی در مورد مارونها و تاریخ حیات آنهاست. از طرفی مطالعۀ دقیق سرگذشت آنها به عنوان بردههای آزاده شده نسبتاً موفق خارج از مرزهای آفریقا بسیار تأمل برانگیز است.
۲- Great Dismal Swamp
۳- https://en.wikipedia.org/wiki/Maroons
۴- Ibid
۵- Tony Tone
۶- Marronage
۷- Sir Francis Drake Revived, in Voyages and Travels: Ancient and Modern, The Harvard Classics. 1909–۱۴, para. 21
۸- Kloos, Peter, The maroni River Caribs of Suriname, Brill, 1971
۹- Price, Richard, Maroons in Anthropology, international Encyclopedia of the Social &Behavioral Sciences , 2015, pp 591-595
۱۰- https://www.culturalsurvival.org/publications/cultural-survival-quarterly/maroon-autonomy-jamaica, Billy Kenneth, 2001
۱۱- Davidson, Scott, Remedies for Violations of the American Convention on Human Rights The International and Comparative Law Quarterly Vol. 44, No. 2 (Apr., 1995), pp. 405-414
۱۲- Treaty of Breda
۱۳- https://fa.wikipedia.org/wiki/suriname
۱۴- https://www.culturalsurvival.org/publications/cultural-survival-quarterly/maroon-autonomy-jamaica,Billy Kenneth, 2001
۱۵- https://fa.wikipedia.org/wiki/suriname
۱۶- https://minorityrights.org/minorities/maroons, ۲۰۰۸
۱۷- Richard Price, The maroon population explosion: Suriname and Guyane , New West Indian Guide/Nieuwe West-Indische Gids 87 (3-4), 323-327, 2013
۱۸- Aonghas St- Hilaire, Global incorporation and cultural survival: the Surinamese Maroons at the margins of the World-System, journal of world-systems research 6 (1), 101-131, 2000
۱۹- Marieke Heemskerk, Scenarios in anthropology: reflections on possible futures of the Suriname Maroons, Futures 35 (9), 931-949, 2003
۲۰- Lyle Campbell (2000). American Indian Languages: The Historical Linguistics of Native America. Oxford University Press. p. 400.
۲۱- Dési Bouterse
۲۲- Fergus MacKay, The rights of Maroons in international human rights law, Cultural Survival Quarterly 25 (4), 10-15, 2002
۲۳- Ellen-Rose Kambel, Land, Development, and Indigenous Rights in Suriname: The Role of International Human Rights Law, Caribbean Land and Development Revisited pp 69-80
۲۴- ReportNGO-2002.https://www.forestpeoples.org/en/topics/legal-human rights/publication/2010/republic-suriname-and-its-compliance-international-covena
۲۵- St.-Hilaire, A. (2000). Global Incorporation and Cultural Survival: The Surinamese Maroons at the Margins of the World-System. Journal of World-Systems Research, 6(1), 101-131. https://doi.org/10.5195/jwsr.2000.232
۲۶- OIS
۲۷- https://minorityrights.org/minorities/maroons,2008
۲۸- N’Djuka Maroon Moiwana
۲۹- پرایس به عنوان مشاور و شاهدِ متخصص به نمایندگی از مردم ساراماکا در دادگاه مشغول به کار بوده است، و از سال ۱۹۶۶ با آنها کار قوم نگاری را انجام داده است و چند جلد کتاب مهمّ در رابطه با مردمان مارون دارد.
۳۰- Price, Richard, Rainforest Warriors Human Rights on Trial
۳۱- price, Richard-culturalsurvival-2012, https://www.culturalsurvival.org/news/saramaka-people-v-suriname-human-rights-victory-and-its-messy-aftermath
۳۲- Vereniging van Saramakaanse Gezagdrager
۳۳- IACHR
۳۴- Development’versus human rights: the Saamaka Maroons’ fight for the rainforests of Suriname, Richard Price, LSE Latin America and Caribbean Blog, 2018, pp23-24
۳۵- Cassel, Douglas, The Expanding Scope and Impact of Reparations Awarded by the Inter-American Court of Human Rights, Revista do Instituto Brasileiro de Direitos Humanos 7 (7), 2007, 2006
۳۶- Arawak Indians
۳۷- Sir Alexander Bustamente
۳۸- https://en.m.wikipedia.org/wiki/Jamaican_Maroons
۳۹- Mavis Christine Campbell, George Ross, Back to Africa: George Ross and the Maroons: From Nova Scotia to Sierra Leone, Africa World Press, 1993
۴۰- Michael Siva, After the Treaties: A Social, Economic and Demographic History of Maroon Society in Jamaica, 1739-1842, PhD Dissertation (Southampton: Southampton University, 2018), p. 145
۴۱- Silvia W De Groot, A comparison between the History of Maroon Communities in Surinam and Jamaica , Slavery and Abolition 6 (3), 173-184, 1985
۴۲- https://cyber.harvard.edu/eon/marroon/treaty.html
۴۳- Kopytoff, Barbara Klamon (1979). “Colonial Treaty As Sacred Charter Of The Jamaican Maroons”. Ethnohistory. 26
۴۴- Agorsah, E Kofi, Archaeology and the Maroon heritage in Jamaica, Jamaica Journal 24 (2), 1995
۴۵- . Why the Maroons returned runaway slaves, BY SHARLENE HENDRICKS, Sunday, October 06, 2019
۴۶- Why the Maroons returned runaway slaves, BY SHARLENE HENDRICKS, Sunday, October 06, 2019
۴۷- Ibid
۴۸- Kenneth Bilby, Swearing by the past, swearing to the future: Sacred oaths, alliances, and treaties among the Guianese and Jamaican Maroons, Origins of the Black Atlantic, 244-273, 2013
۴۹- Morant Bay
۵۰- Poul Bugl
۵۱- مجسمۀ بوگل به پاس فداکاری هایش امروزه در خلیج مورانت نصب است.
۵۲- British Empire and the Literature of Rebellion: Revolting Bodies, Laboring Subjects by Sheshalatha Reddy, Palgrave Macmillan, 2017
۵۳- Bilby, Kenneth M. (2012). “Image And Imagination: Re-Visioning The Maroons In The Morant Bay Rebellion”. History & Memory. 41
۵۴- Dick, Devon (January 2013). “The Role Of The Maroons In The 1865 Morant Bay Freedom War”. International Journal of Public Theology. 7 (4): 444–۴۵۷
۵۵- Mildred M Chang, The Jamaican Accompong Maroons: Continuities and transformations, State University of New York at Albany, 2007
۵۶- Property rights: identity, dignity & opportunity for all