انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

جوانان و ارتباطات امروز: تلفن همراه

پاسکال لاردلیه ترجمه ی سعیده بوغیری

واژه “تطور” هنگامی که در مورد رسانه ها، فناوری ها و انواع مالکیت اجتماعی آن ها به کار برده می شود، اغلب به گونه ای افراط آمیز مورد استفاده یا ضداستفاده قرار می گیرد. بی تردید گرایشاتی وجود دارد، اما آیا حقیقتا تطورهایی هم در میان هست؟ با اینهمه، وقتی از تلفن همراه یاد می کنیم، یاری جستن از این مفهوم، آگاهانه دشوار می شود. زیرا ظرف چند سال، اکثریت بزرگی از مردم فرانسه به “تلفن همراه” مجهز شده اند، حتی در ماه دسامبر ۱۹۹۹ یک میلیون از این “ابزارهای نوین خانه به دوش” به فروش رسید. از آن پس، “موبایل” پیوسته بر حضور همه جایی خود افزوده، چه با میزان تجهیز، چه با اجتماعی شدن های نوین که توسط این پیوند های فناورانه ای القا می شوند که رفته رفته در جریان نسل های خود (که اکنون در چهارمین نسل آن به سر می بریم) “کارکردهای متعددی” به خود می گیرند.

بنابراین، نوعی خوانش چندسویه مطالعات جامعه شناختی اختصاص داده شده به این موضوع، میزان کاملا بالاتر از متوسط تجهیز ملی در میان حاشیه نوجوان جمعیت را تایید می کند. به این ترتیب، در سال ۲۰۰۸، بیش از ۷۰ درصد نوجوانان بین ۱۲-۱۴ سال به تلفن موبایل مجهز شده اند. آنچه چشمگیر است، زودرس بودن تجهیز فوق است، نیز مهارتی که جوانان در استفاده فنی و اجتماعی از “تلفن همراه” از خود نشان می دهند. وانگهی، سن نخستین تجهیز به تلفن موبایل سال به سال کاهش می یابد: چند سال پیش ۱۴ سال، سپس ۱۳ سال، و بعد ۱۲ سال ….

با خوانش نخست، اغلب جنبه های بسیار کارکردی این نخستین مالکیت در نظر می آیند. والدین آنقدر به خرید یک “موبایل” برای فرزندانشان تمایل دارند که این احساس بزرگی برای آن هاست که بتوانند به این ترتیب (به زعم خود) “موقعیت بچه ها را بر روی زمین مشخص کرده” و مسیرها و شبکه های ارتباطی نوجوانان را بهتر “کنترل” کنند، در عین حال می دانند موبایل نوعی ابزار ارتباطی ارزشمند به منظور تضمین نوعی سه جانبه سازی سازمانیِ کارآمد در موارد بازسازی خانوادگی است.

اما در واقع تملک نخستین تلفن همراه اغلب بیشتر هدیه ای نمادین است تا تنها یک وسیله مفید، چه با این عنوان، موبایل به صورت تجربه ای همانند نوعی منسک اطمینان بخش درک می شود که نشانگر گذار از کودکی به نوجوانی است. و دلیل آن: “داشتن تلفن همراه شخصی”، در فتح استقلالات سهم دارد، چرا که بدون وجود فیلتر والدین، به بیان احساسات و هیجانات میدان می دهد، و در عین حال امکان ارتباطی دایم (اگرچه تنظیم شده) با حلقه نزدیکان را فراهم می کند.

یک کمدی احساسی فرانسوی ساخته لیزا آزوئلو (Liza Azuelos) محصول ۲۰۰۹ و با نام گویای لول (LOL) (کوتاه شده نام قهرمان زن جوان داستان، لولا) و البته Laugh out Loud، : “مردن از خنده” به زبان اس ام اس، با ظرافت شیوه ای را به تصویر می کشد که “دستگاه های نوین ارتباطی”- و پیش از همه، “تلفن های همراه”- از طریق آن به اجتماعی سازی نوجوانان، پیکربندی دوباره داده اند و نیز شیوه ای که نوجوانان برای ابراز احساسات، اعتمادسازی، فریفتن خویش و رهاکردن خود توسط تلفن های تبدیل شده به واسطه در پیش گرفته اند.

اگرچه این نسل انتقال احساسات، هیجانات، حالات روحی، رویاها و خیال پردازی های خود با وساطت فناوری های اغلب سنگین و نه چندان سازگار با انسانِ این فناوری های نوین را انتخاب کرده اند، اما بدیهی است در آن، “مزیتی فرعی” می یابند.

در واقع هر نوجوانی، صاحب “موبایل” شخصی می شود تا از آن یک “آشیانه صمیمی” بسازد. شاهد این امر آنست که آنان به ندرت تلفن همراه خود را که به عنوان نوعی “گسترش من” موثق است، به دیگران قرض می دهند. زیرا این وسیله ضامن حافظه شخصی (فهرست شماره تلفن ها) و امکان ارتباط با “کلان” او در هر لحظه است، همان طور که نوجوان خاطرات و هیجانات خود (عکس ها، ام ام اس، جینگل و تمام اس ام اس های آرشیو شده، “کوکی های خصوصی” که با لذت و دلتنگی در “لحظات کشنده” به بازخوانی شان می پردازد، را نگه می دارد. به خصوص، “رایانه شخصی” و “موبایل” چیزی از مقرهای نوین حیطه خصوصی کم ندارند. این ابزارهای شخصی شده با افراط، به عنوان پرده های نمایش و ابراز حالات خودشیفته توسط نوجوان مورد استفاده قرار می گیرند. می توان از آن ها به مثابه “فناوری های خویشتن خویش” سخن گفت.

از سوی دیگر، گونه های فضایی “واقعی” مانند اتاق ظرف یک دهه، به سود این دستگاه ها تقریبا کلاس خود را از دست داده اند، دستگاه هایی که هسته سخت آن ها مجازی است، اما “سرمایه گذاری های متعددی” بر روی آن ها انجام می گیرد. شکستن واقعی از این پس دیگر آنقدرها شامل نفوذکردن به فضاهای خصوصی دیگری نیست که “کاوش در حافظه های دیجیتال” او. همین فیلم لول دارای چندین صحنه شسته رفته نیز هست که “موبایل” را به عنوان “جعبه دیجیتال رازها” معرفی می کند: تمام شواهد گول زدن های کوچک و دیگر “فسق و فجورها” پیش از انجام گرفتن در تلفن قرار دارند، به وسیله اس ام اس های پرخطر یا “حافظه های فراخواندنی” منتقل می شوند. حتی اگر از خطاهای دیجیتال (کنش های از دست رفته؟) نام نبریم که وقتی پیامک به شخص اشتباهی می رسد، فاجعه های کوچک عاشقانه را برمی انگیزد…

با اینهمه موبایل حقیقتا یک ویترین بهداشتی ارتباطی است، زیرا چیزهایی هست که نوجوانان ۲۰۱۰ آن ها را از طریق موبایل راحت تر می گویند تا رودررو. به این ترتیب، در فیلم لول، سوفی مارسو (مادر) و دختر ۱۶ ساله اش پس از جروبحث به یکدیگر پیامک هایی می فرستند: “K-Lin ? » (“؟..calin”). بر این امر توافق شده که “بازگشت واقعیت” برای این نسل از نوجوانان به معنای محروم شدن از ارتباطات و مشاهده توقیف موبایل شخصی است، خواه به این خاطر که آنان (بر اساس جمله ای که به این موارد اختصاص یافته) “بسته را ترکانده” اند، خواه از آن رو که والدین تلقی می کنند یادداشت های بد دقیقا از “ارتباط پذیری بیش از اندازه” نوجوانان آنان نشات می گیرد.

“ماشین های ارتباطی” از لحاظ عاطفی مورد سرمایه گذاری بیش از اندازه قرار می گیرند، این دارایی های موسوم به “موبایل”، حکم حیوان خانگی را دارند: آن ها که مثل یک هاپو (در زبان کودکانه) همه جا صاحب خود را دنبال می کنند، از همان توجهات برخوردارند، نوعی سرمایه گذاری عاطفی مشابه را به خود می بینند و درعین حال همان کارکرد های مبنی بر اطمینان بخشی در برابر کسالت و دلهره را انجام می دهند. درباره این “موبایل ها” تقریبا می توان گفت “موبایل به صاحبش می رود”، موبایل هایی که نوجوانان بی وقفه آن ها را نوازش می کنند، همه جا با خود می برند، و هنگامی که روی ویبره هستند و چشمک می زنند، شوق صاحبانشان را برمی انگیزند، درست مثل یک توله سگ که پس از چرت بعدازظهر برای بیرون رفتن و بازی به جنبش می افتد…

شماری از متخصصان و بسیاری از مربیان آموزشی از میزان بالای برقراری ارتباط در نوجوانان نگران هستند، نوجوانانی که از این پس، نسبت چشمگیری از وقت خود در شبانه روز را به نشستن در برابر صفحات نمایشگر، رایانه، تلویزیون و به خصوص “تلفن همراه” اختصاص می دهند. افزون بر آن، همگرایی فناوری های فعال کنونی سبب می شود مدل های جدید تلفن های لمسی یا حساس (که توسط آیفون های اپل رواج یافت)، کارکردهای مختلف را در خود جمع کنند، چرا که امکان گوش دادن به موسیقی (در قالب ام پی ۳)، گردش در اینترنت (به لطف ۳جی)، عکس برداری، فیلمبرداری، تماشا و پخش آن ها، بازی های انفرادی یا جمعی، و به عنوان زینت همه اینها، تلفن زدن را فراهم می آورند.

ورود به “حلقه” (هنگام کانکت شدن)، به معنای دیگر تنها نبودن است؛ یا به بیان بهتر، دیگر خود را تنها حس نکردن؛ کریستین لیکوپ (Christian Licoppe) جامعه شناس با استفاده از مفهوم حضور کانکتی اثبات کرده که این دیگر آنقدرها حضور فیزیکی، سکوت یا حتی عدم پاسخ نیست که مشکل آفرین است. (کانکت بودن بیش از اندازه)، به معنای پذیرش دریافت پیام ها و هشدارهای مداوم است، به معنای قرارداشتن در وضعیت آماده باش دایم، برای آنکه بتوان به گونه ای همزمان واکنش نشان داد. کارکرد تزیینی بسیاری از تبادلات اجتماعی (مشتمل بر “کانال زدن”، “تقویت ارتباط”) به لطف فناوری های دیجیتال شعاع بندی شده است. به این ترتیب، رفته رفته جوانان بیشتری اظهار می کنند هرگز و به خصوص شب ها تلفن همراه خود را خاموش نمی کنند. این امر لزوما نوعی وابستگی را وارد قضیه می کند، که توسط برخی مقاله نویسان به عنوان نشانگر “بیداد انشعاب” یا “وسوسه ارتباط” شناخته می شود. قالب بزرگ تشکیل شده از شبکه های دیجیتال، در کسانی که دیسکانکت می شوند این احساس را به وجود می آورد که با ریسک ها و خطراتی که پای خود آن هاست “از حلقه خارج می شوند.” اما اگر سرزنشی وجود داشته باشد، تنها به نوجوانان مربوط نمی شود، و بزرگسالان دنباله رو سایت های دیدار، شبکه های اجتماعی یا باشگاه های مباحثه را نیز در بر می گیرد.

فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی (TIC) و به خصوص این “تلفن های همراه” به شدت “موبایل” و خانه به دوش که دایم در دست ها هستند، را باید به عنوان فناوری هایی احساسی و حتی “بندنافی” نگریست که از یک سو ایجاد و تسهیل کننده پیوندهای میان نوجوانان هستند، و نیز در مقیاسی وسیع تر با روابط بین نسلی همین کار را انجام می دهند. زیرا همین طور که والدین و والدین آنان، خود را مجهز می کنند، روابطی از نوع جدید سرشته می شوند که انسان ها با انواع فناوری در آن ها حضور می یابند، اما این تجهیزات بیش از شیوه های انسانی، آن ها را بینوا نمی کنند. از این رو، این قیاس منطقی پشتیبانی شده به همان میزان تایید می شود که شیوه های ارتباطی دیگری که پشت این صفحه های نمایشگر وجود دارند: سرگرم کننده، بی واسطه، مهارنشده، نزدیک، و با تناوب یا قطعی کمتر از آنچه در وهله نخست یا در کوتاه مدت بتوان تصور کرد.

 

منبع: دایره المعارف فرهنگنامه جوانان به سرپرستی داوید لوبروتون و دانیل مارچلی، نشر دانشگاهی فرانسه، چاپ نخست، اکتبر ۲۰۱۰

پاسکال لاردلیه: استاد دانشگاه بورگن در رشته علوم ارتباطات

داوید لوبروتون: انسان شناس و جامعه شناس فرانسوی، استاد دانشگاه استراسبورگ، پژوهشگر لابراتوار فرهنگ ها و جوامع در اروپا، متخصص بازنمایی ها و کاربردهای اندام انسان و خشونت.

دانیل مارچلی: روانکاو کودک و نوجوان و استاد دانشگاه پواتیه.