کتابِ جنگ پیش از تمدن: اسطوره «وحشی صلح جو» (War Before Civilization: the Myth of the Peaceful Savage) (انتشارات دانشگاه آکسفورد، ۱۹۹۶) توسط لارنس. اچ. کیلی (Lawrence H. Keeley) (استاد باستان شناسی دانشگاه ایلینویز ( Illinois ) و متخصص دوران پیش از تاریخ اروپا) نوشته شده است. در این کتاب، کیلی قصد دارد تا از روند معمول دیدن تمدن با دیدگاه بدبینانه جلوگیری کند.
کیلی با توجه به شواهد باستان شناسی، تحقیقی در مورد خشونتهای پیش از تاریخ از جمله قتل و کشتار و همچنین جنگ صورت داد. او همچنین جوامع غیر دولتی حال حاضر جهان– که میتوان آنها را قبایل و طایفه در نظر گرفت- که متمایل به جنگ هم هستند، را مورد بررسی قرار داد. برای نمونه مدت زیادی این امر معمول بود که قبایل بسیاری از جنگلهای استوایی جنوب امریکا در جنگهای مداوم و وحشتناک مشغولند، اما برخی محققان این اعتیادشان به خشونت را به تأثیرات مهلک غرب نسبت میدادند.
نوشتههای مرتبط
تجزیه و تحلیل صریح کیلی در مقابل تاریخ عامه پسند معاصر و نوشته های دیگری قرار گرفت که این امر را بدیهی فرض میکردند که بشر در برخی از عصرهای طلایی صلح قبل از اینکه تمدن به وجود بیاید و شروع به ساختن جنگ کنند، زندگی میکرد. این صلحِ انسان اولیه یک افسانه بسیار قدیمی است. تمایل ما برای صلح، طبیعی است، اما ما نباید تاریخ را اشتباهی استفاده کنیم، تا تمدن دست ساخت خود را در نظر نگیریم در حالی که ریشه نادرستی برای صلح جویی بشر در نظر بگیرم.
سؤال اساسی که کیلی مطرح میکند این است که چرا یورشهای و جنگهای اولیه کم اهمیت و ناچیز برای سلامتی قبایل و جوامع غیر دولتی به نظر میرسند؟ به خاطر این است که تعداد افراد درگیر در جنگ بسیار کوچکتر از میزان افراد درگیر در جنگ بین دولتها (مدرن) است، طبیعی است که فرض کنیم که اثرات جنگ بر روی جمعیت و اقتصاد اولیه بی اهمیت است. اغلب یورشهای بین قبیله ای تعداد انگشت شماری تلفات بر جای میگذاشت، بنابراین به نظر میرسد حملاتشان بسیار کمتر از جنگ بین دولت خطرناک میباشد؛ اما اثر تراکمیِ حملات مداوم در جمعیتهای کوچک ویرانگر بود.
کیلی میگوید که جوامع صلح آمیز استثنا هستند. حدود ۹۰ تا ۹۵ درصد از جوامع شناخته شده در جنگ شرکت میکنند. گروه های استثنایی و خاص هستند که تعدادشان هم در جهان تقریباً زیاد نیست مانند گروه های چادر نشین (که سفر میکنند)، گروه های پناهندهِ شکست خورده، و یا درون حلقه های کوچک تحت حمایت یک دولت مدرن بزرگتر درگیر جنگ نمیشوند. شصت درصد از میزان سایش متعدد نزدیک به در گیری در جامعه قبیله جنگجو به تلفات منجر شده، با یک درصد تلفات رزمندگان در جنگهای مدرن برابری میکند. با وجود غیر قابل انکار قتل عام و میزان اثر بخشی بالای جنگهای مدرن، مدارکی نشان میدهد که جنگهای قبیله به طور متوسط بیست برابر کشنده تر از جنگهای قرن بیستم بوده است، حال چه آن را به عنوان درصدی از کل مرگ و میر با علتهای جنگ محاسبه کنیم و چه آن را به عنوان متوسط مرگ و میر در هر سال از جنگ به عنوان درصدی از کل جمعیت محاسبه کنیم. نیکولاس وید مینویسد: «اگر همین میزان تلفات جمعیت، در قرن بیستم متحمل میشد … میزان مرگ و میر های جنگ میتوانست به دو میلیارد برسد».
کیلی به توضیح بسیاری از گونه های جنگهای بدوی از قبیل تکهای کمحجم، حجیم و کشتارها میپردازد. تمام این گونههای جنگ توسط جوامع ابتدایی انجام میشدند. جنگهایی که پیش از طلوع تمدن رخ میدادند بیشتر شامل تکهای کمحجم و سریع بودند. استفاده از کشتار را میتوان با ذکر یک نمونه از قبیلهی دوضرب که در شمال آمریکا حضور داشتند بیان داشت. قبیلهی دوگریب (Dogrib)توانست در نهایت قبیلهی زردچاقو را با کشتن ۴ مرد، ۱۳ زن و ۱۷ کودک (معادل ۲۰ درصد جمعیت قبیله) نابود کند. این حمله ضربهی زیانباری بود که جبران آن برای قبیلهی زردچاقو(Yellowknives) غیر ممکن بود. کیلی در ادامه توضیح میدهد که تکهای کمحجم به دلیل فقدان رهبری و نبود آموزش و تمرین، بدون سازماندهی صورت میگرفتند. این مسئله باعث میشد که تکها، کوتاه، سریع و با تلفات کم انجام شوند. در عین حال ممکن بود همین تکها خسارات زیادی بر درصدی از مردم وارد آورند. کمبود منابع هم باعث نقص استحکامات و سازههای دفاعی در جوامع ابتدایی پیش از پیدایش دولتها میشد. حفاظتی که توسط پدافند ایجاد میشود قابل مقایسه با منابع با ارزش و زحمتی که برای ساخت آن کشیده میشود نیست.
نیمی از کسانی که اجسادشان در یک گورستان نوبیایی (Nubian) مربوط به ۱۲۰۰۰ سال پیش کشف شده به دلیل خشونت کشته شدهاند. عملاً قوم در کانادا با قتل عامی که توسط سرخپوستان دوگریب صورت گرفت، موجب محوشان را فراهم آورند، و بعد از مدت کوتاهی پس از آن تاریخ به بعد ناپدید شدند. قتل عام مشابه در میان اسکیموها، سرخپوستان کروا (the Crow Indians)، و موارد بی شماری دیگری رخ داده است. این کشتار جمعی قبل از هر گونه ارتباط با غرب رخ داده است. در سرزمین آرنهم (Arnhem)در شمال استرالیا، یک مطالعهِ جنگ در میانِ مردم بومی مورنگین(Murngin)استرالیا در اواخر قرن ۱۹ نشان میدهد که در طی یک دوره ۲۰ ساله کمتر از ۲۰۰ نفر از ۸۰۰ نفر یا ۲۵٪ از تمام مردان بزرگ سال، در جنگ میان قبیله کشته شدهاند. گزارش مبلغان (مسیحی) از منطقه مرزی بین برزیل و ونزوئلا، از جنگ داخلی مداوم در قبیله یانومامی (Yanomami) به هدف زنان و قدرت و منزلت حکایت داشت، و مدارکی از جنگ دائمی برای به برده گرفتنِ قبایل همسایه از جمله ماچو (Macu) قبل از ورود مهاجران اروپایی و حکومتهای (مدرن) وجود دارد. بیش از یک سوم مردان یانومامو (Yanomamo) مرگشان ناشی از جنگ بود.
بنا به گفته کیلی، در میان مردم بومی آمریکا، تنها ۱۳ درصد بودند که درگیر جنگ با همسایگان خود حداقل یکبار در سال نشدند. در میان بومیان دوران پیشا – کلمبی (pre-Columbian) در بینشان عمل باستانیِ «استفاده جمجمه انسان به عنوان غنائم» کاملاً ثبت شده است. ایروکویی ها (Iroquois) به طور معمول به تدریج کشتگان را شکنجه میداند و رزمندگان اسیر دشمن را میخوردند. در برخی از مناطق جنوب غربی آمریکا، تخریب خشونت آمیز شهرکهای ماقبل تاریخ به خوبی ثبت شده است و در برخی از دورهها حتی یک امر معمول بود. به عنوان مثال، روستا بزرگ سرخپوستان در سند کانیون (Sand Canyon) در کلرادو (Colorado)، اگرچه توسط یک دیوار دفاعی محافظت میشد، تقریباً به طور کامل سوخته بود، آثار کشف شده در اتاقها، عمداً شکست شده بودند، و اجساد برخی از قربانیان روی زمین به سمت چپ قرار داشت. پس از این فاجعه در اواخر قرن سیزدهم، روستا سرخپوستان دیگر هرگز بازسازی نشد.
باستانشناسان در کروا کریک (نهر کلاغ- Crow Creek) ایالت داکوتای جنوبی آمریکا گور دستهجمعی را کشف کردند که در آن جسد ۵۰۰ مرد، زن و کودک به صورت سلاخی شده، مثله شده و بدون پوست سر پیدا شد. این افراد یک و نیم سده پیش از ورود کلمبوس (Columbus)(در حدود سال ۱۳۲۵ میلادی) به قاره آمریکا در حملهای که به روستایشان انجام شد کشته شدند. به نظر میرسد قتل عام کروا کریک زمانی اتفاق افتاد که استحکامت روستا در حال بازسازی بود. همه خانهها سوزانده شدند و بسیاری از ساکنان به قتل رسیدند. این مرگ و میر بیش از ۶۰ درصد از جمعیت روستا را نشان میداد، و حدود ۸۰۰ خانه را تخمین زدهاند. به نظر میرسد که عمده بازماندگان، زنان جوان بودند؛ به طوری که اسکلتهایشان در میان استخوانها، درصد کمتری وجود داشت، اگر چنین باشد، احتمالاً آنها به اسارت گرفته شده بودند. مسلماً این مکان برای برخی از زمانها بعد از حمله رها میشد چون که ظاهراً بدنها بی حفاظ باقی میماند تا حیوانات آنها را برای چند هفته قبل دفن پاک سازی کنند. به عبارت دیگر کل روستا در یک حمله نابود میشد و دیگر امکان بازسازی وجود نداشت.
البته روزنامه نیویورک تایمز سه نتیجه غیر منتظره را از کتاب مطرح میکند:
-مهمترین بخش هر جامعه، حتی بیشترین جوامع جنگ طلبند، جنبه های مسالمت آمیز آنها مانند هنر میباشد.
-نه تناوب و نه شدت جنگ به تراکم جمعیت مرتبط نیست.
– غالباً جوامع مبارزه تجارتی بینشان بیشتر از جنگ است.
کتاب جنگ قبل از تمدن، سهم ارزشمند را برای درک طبیعت انسان، قبل و در کنار گسترش تمدن دارد. ما نمیتوانیم درباره پیشرفت بشر بدون آگاهی از پیش از تاریخ، از جمله صلح و جنگ، قضاوت کنیم.
کتاب جنگ قبل از تمدن، غنیتر از آن است که ما ممکن است حدس بزنیم. چرا که این کتاب چند عکس باستان شناسی و قوم نگاری خوب در بردارد، و همچنین تعدادی نقاشی غار دوران نو سنگی از جنگ تیر و کمان وجود دارد.
این مقاله تلخیص و ترجمه از این دو مقاله می باشد:
۱-مدخل War Before Civilization از ویکیپدیا انگلیسی:
http://en.wikipedia.org/wiki/War_Before_Civilization
۲-مقاله: Review: War Before Civilization – Lawrence H. Keeley از سایت:
http://www.troynovant.com/Franson/Keeley/War-Before-Civilization.html
separdeh@yahoo.com