انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

جنهای بال دار بدون ریش کاخ نیمرود در موصل عراق ، مربوط به هنر آشور

پائولین آلبندا ترجمه ی علی اصغر سلحشور

از میان جنهای باریش که آپکالو(Apkallu) نام دارند از شمال غربی کاخ نیمرود نمونه¬ ای که نزدیکی زیادی با نمونه ریش دار دارد و به صورت منفرد می باشد کشف شده است . یک جن با هیبت مردانه که کلاهی شاخ دار بر سر دارد و پیراهن آستین کوتاهی که تا زانو می رسد پوشیده که خاص جنهای انسانی مردانه می باشد . در حالی که دست راست خود را به بالا آورده، آن را به طرف درخت نخلی دراز کرده و در دست چپش نیز گلهایی گرفته است . در جای دیگر در جبهه شمال غربی کاخ نیز بر روی دیوار نقش برجسته هایی است که پیکره های مردانه بدون ریشی نمایش داده شده اند که همگی آنها برای حضور در محضر پادشاه آماده می شوند . هر یک از این مردان اصلاح کرده لباس هایی متناسب با بارعام سلطنتی به بر کرده اند و اشیایی را دست گرفته اند و حالت و ژستی که آنها می گیرند، متناسب با فعالیتهای خاص و عملکردشان می باشد. برخی از این ماموران اصلاح کرده به عنوان شارِشی (Saresi) یا خواجه گان حرم سرا شناخته می شوند ؛ هرچند اپنهایم با استناد به متون ، همه ی شارِشی ها را به عنوان خواجه در نظر نمی گیرد . برخی از آنها به عنوان مردان جوان و یا مردان اصلاح کرده که در مناصب بالایی قرار داشته اند را در نظر می گیرد . یک نمونه ی تصویری از استوانه ی مربوط به آشور نو به دست آمده که یک پرستش کننده بدون ریش در مقابل دو الهه دیده می شود و کتیبه ای که بر روی شیء حک شده این فرد را به عنوان فرزند حمل کننده عصای قدرت اداد نیراری (Adad-nirari) پادشاه آشور معرفی می کند . بنابراین برای جنهای بدون ریش با ظاهر رشید و بالغ آنها و لباس درازی که پوشیده اند، نداشتن ریش برای آنها و نیز نبود هیچ کتیبه ای که را معرفی شان کند و حلقه ای که در پایین دست چپشان نگه داشته اند، همگی دلالت بر این امر دارند که این جنها خانم هستند؛ هرچند تصویر جنهای بال دار خانم بر دیواره به عنوان نقش برجسته غیرمعمول است

زنان بال دار همچنین برای قابها و پانلهایی از جنش عاج که به عنوان تزیین برای صندلی استفاده می شدند به کار رفته اند و از کاخ شلمان نزر (Shalmaneser) در بیرون شهر نیمرود کشف شده که به سبک هنر سوری حجاری شده و زن بدون کلاه و داری چهار بال می باشد و لباس بلندی با لبه های چین واچین و ساخته شده از مواد ظریف در بردارد که با خطوط موازی نازکی نمایان شده است.

الهه های بال دار مونث :

شمایل نگاری الهه های مونث بال دار به هزاره سوم ق.م و بین النهرین بر می گردد . در زمانهای مختلف نوعی از آن در اغلب مناطق خاور نزدیک توسعه یافت . فراتر از معیارهای ادبی، تصویر زن بال دار کم و بیش به اشکال خاصی و نیز اشیای دستی که با ماهیت خود پیکره تنها ادغام می گردند و نیز دارای بالهای جفتی و سربند شاخ دار، لباس چین دار، حلقه دستی بزرگ و موهای گیس بافت بلند نشان داده شده است . در توصیف زنان بال دار از دیدگاه هنرهای بصری، محققان امروزه به صورت کلی مشخص می کنند که زنان بال دار الهه های خاصی اند که در بین النهرین اینانا و ایشتار (Inanna/Istar)، در سوریه آنات (Anat) و درآناتولی و سایتهای هیتیت نو با نام شاوشگا (Sausga) نامیده می شوند. شناخته شده ترین نمونه از زنان بال دار مربوط به اواخر هزاره سوم و تمدن اکدی است که بر روی یک مهر استوانه ای نقش شده است . در دو نمونه از این کارها، زن بال داری بر روی یک ردیف از کوه ها ایستاده و سربندی شاخ دار متناسب با الهه و رب النوع پوشیده است و لباسی تمام چین دار بلند در بر کرده است. این نمونه الهه های جنگ زن بالدار با توجه به استیل خاص اثر مهرهای اکدی و نیز اثر مهری که از ماری به دست آمده، با توجه به کتیبه آن به قرن ۱۸ ق.م و دوران پادشاهی زیمری – لیم (Zimri-Lim) بر می گردد .

اقتباسی غیر معمول از تصویر الهه های بال دار از استلی از جنس بازالت از حفاری های تل مردیخ ( Tell Mardikh) یعنی همان ابلای (Ebla) باستانی به دست آمده است . ردیف بالایی این سنگ یادمانی که تاریخ آن به ۱۸۰۰ق.م برمی گردد الهه ای را به حالت ایستاده بر روی سکو و در یک زیارتگاه نشان می دهد که خود الهه بال دار به همراه معبد و پرستشگاه بر پشت یک گاو نر ایستاده قرار دارند . در نمونه غیر معمول دیگر که از رأس شارما (Ras-Sharma) و تمدن باستانی اوگاریت در سوریه (Ugarit) مربوط به قرن ۱۵ ق.م ، الهه ای بال دار که به سمت راست تمایل دارد بر پشت گاوی که لمیده و به سمت چپ گرایش دارد، نشسته است . او لباس ساده ی بلندی پوشیده و کلاهی شاخدار بر سر دارد که نشانه ی خدایی او است . در هنر امپراتوری هیتیت مربوط به میانه ی قرن ۱۳ ق.م و از نقش برجسته های صخره ای مربوط به معابد باز یازیلیکایا (Yazilikaya) در آناتولی الهه های بال داری تصویر شده اند که عموماً دوبار در صف خدایان و الهه ها ظاهر می شوند. آنها دارای کلاه نوک تیز و لباس بلندی اند که به سبک لباس های چین دار و تاشو می باشد. لباس برجسته و یکی از پاها را نمایان کرده است . الهه ی بال دار مربوط به هیتیت نو یا متاخر از یک نقش برجسته سنگی از سوریه و سایت عین درا (Ain- Dara) و همچنین از نقش برجسته ای از مالاتیا (Malatya) در نزدیکی دیواره ی شهر به طرف دروازه اصلی کشف شده اند. در میان طرح های مهرها که کالبد برهنه و جنبه ی باروری یک زن را نشان ی دهند، نمونه ی بال دار معمولاً رایج نیست . اکثر مهرهای مربوط به میانه هزاره دوم ق .م که به سبک میتانی ها نقر شده، زن برهنه دارای دو بال را نشان می دهد که در هر دستش پای عقبی حیوانی را نگه داشته است . نمونه دیگری از الهه ی عریان با دو بال از نقش برجسته ای در حجاری دیواره ی بلند پیکره تراشی های کارگمیش (Karkemis) به دست آمده است. او ژستی به طرف جلو دارد و هر دو سینه را محکم در دستش گرفته است .
از قرن ۱۴ ق.م یک نمونه تمام رخ الهه ای از گلدانی شکسته از جنس مرمر گچی از معبدی در آشور به دست آمده است که زنی چهار بال را نشان می دهد که کلاهی مخروطی بر سر دارد و با تزیینات گل رز مانند تزیین شده است . هر دو بازوی الهه به طرف پایین گسترده شده است و قسمت های پایین بدنش برهنه می باشد. از نمونه الهه های تمام رخ در قرن نهم ق .م در آشور که از یک پلاک عاج در نیمرود به دست آمده نیز دو نمونه کشف شده است. آنها ملبس به لباسی کیپ و چفت مانند که از جلو باز می شود هستند که بدن الهه را نمایان می کنند. در هنر حکاکی و مهرسازی مربوط به آشور متأخرالهه با بالهایی تمام رخ و الهه های عریان به نظر دارای یک وجهه و عمومیت بوده که در اغلب طرح های این دوره به نمایش درآمده است.
الهه با حلقه دستی :
نمونه ای اکدی الهه ای با یک حلقه بزرگ در دست از مهری استوانه ای به دست آمده است . الهه با لباسی چین دار و شاخص خاص این دوره دیده می شود. او بی حرکت ایستاده و از بالها و نزدیک شانه هایش نوری ساطع می شود و یک حلقه بزرگ را در پایین دست راستش گرفته است. اهمیت این حلقه به این خاطر است که نمادی از تأیید الهی است که بعدها در نقش برجسته ها نمایان می شود که نمونه آن در سرپل ذهاب کرمانشاه دیده می شود. در این نقش برجسته آنوبانی¬نی (Anubanini) شاه پیروزمند لولوبی¬ (Lullubi) دیده می شود و در مقابل او الهه سومری قرار گرفته که جنبه الهه ی جنگ بودن او با سه شیء گرز مانند که از شانه های او ظاهر شده مشخص می شود . الهه دستان خود را به طرف حاکم دراز می کند و حلقه بزرگی را که در دست راستش است به او می دهد . یک نمونه ترکیبی مشابه از قرن ۱۸ ق.م از قاب مرکزی نقاشی دیواری شهر ماری به دست آمده که صحنه تاج ستانی شاه سوریه که احتمالاً زیمری – لیم می باشد را نشان می دهد . از نظر شمایل نگاری ، نمایش الهه، مانند نمونه ی سرپل می باشد که در آن الهه به پادشاه سوریه، میل یا عصای قدرت و حلقه را می دهد که در متون باستانی به عنوان هاتو(Hattu) و کیپاتو(Kippatu) معرفی شده اند. در نقاشی دیواری اشیای جداگانه وجود دارد و پادشاه حلقه را لمس می کند. مهر استوانه ای ظریف از شهر ماری و به سبک هنر سوری قرن ۱۸ ق.م، نمونه ای است که یک الهه برهنه بدون بال را نشان می دهد که دستان خود را به حالت تضرع و نیایش به بالا آورده است و دست چپش به حلقه ی بزرگ می رسد. جنبه ی الهی او از روی کلاه شاخدارش مشخص می شود . هرچند مورتگات تفسیری دیگر را از این زن دارد و او را یک زن رقصنده می داند که چیزی شبیه دایره زنگی را با دست چپش حمل و نگه می دارد. دایره زنگی به عنوان یک شیء دایره ای بوده که نمونه ای با شکلی مشابه از نوزی (Nuzi) و مهر استوانه ای شکسته آن به دست آمده است. در هنر آشوری برای نخستین بار در هزاره اول ق.م، الهه های بلند مرتبه و بدون بال و گاهی به فراخور با حلقه های دستی ترسیم می شدند. نمونه ای این چنینی از نقش برجسته ای در نیمرود به دست آمده و مربوط به دوران حکمرانی تیگلات پلسر سوم، شاه آشور نو (۷۴۵-۷۲۵ ق.م) (Tiglath-Pileser III) می باشد. این نقش برجسته، سربازان آشوری را نشان می دهد که مجسمه یک خدا و سه الهه را در حالی که یک حلقه را با یک دست و یا هر دو دست محکم گرفته اند، حمل می کنند. الهه ها به وسیله کلاه های بلند که با با گلهای روزت مانند بزرگی تزیین شده قابل تشخیص هستند. چهار تخته سنگ نقش برجسته دار در مالاتایا در شمال غرب عراق به دست آمده که صفی از هفت خدا را که روی حیوان سوارند ، نشان می¬ دهند و در انتهای آنها، پیکره سناخریب (Sennacherib) (704 – ۶۸۱ ق.)، شاه آشور دیده می شود . پنج تن از خدایان عصا یا میل قدرت و حلقه را در دست دارند و دو تن از الهه ها یکی نشسته بر تختی تزیینی که توسط یک شیر حمل می شود و دیگر بر روی یک شیر قرار دارد که حلقه ای را نگه داشته است. در میان مهرهای آشور نو تصویر الهه های به تخت نشسته و الهه های مجهز به حلقه های دستی که با مهره تزیین می شوند، دیده می شوند و الهه هایی که در روبروی شیء گل میخ مانند نورانی یا دایره ی نورانی و جسم نورانی ستاره مانند قرار گرفته اند . یک قاب و پانل از جنس عاج به سبک سوری از کاخ شلمان نزر کشف شده که زنی نشسته را نشان می دهد که حلقه ی مهره مانندی را در دست دارد و در بالای او نیز قرص بال دار دیده می شود. زن با جواهر آلات تزیین شده و پیراهنش از ماده ی ظریف چین دار ساخته شده است، ولی حالت او فاقد حالت رب النوع را دارد . او ممکن است شخصی با اختیارات ملکه و یا نگهبان حفاظتی باشد.
جن های بی ریش نیمرود :
مضامین اسطوره ای و مذهبی از دیواره ی نقش برجسته ی شمال غربی کاخ نیمرودتصویر شده که تاکید بر جهان مردانه بدون وجود زنان دارد. زنان به ندرت نمایش داده شده اند. آنان خارجیانی هستند که به وسیله لباسها و حالت غمگینشان تشخیص داده می شوند. مایه تعجب نیست که جن های بی ریش بال دار و کاملاً ملبس در هیبت زنانه نشان داده نشده اند. هر چند لایارد نقش برجسته ای را در کاخ شناسایی کرده که یک نقش با هیبت و شکل زنانه و موهای گیس بافت دراز را می توان مشاهده کرد. در میان اشیای مرتبط با جن های بی ریش، خنجری است که به کمر بسته اند که نشانی از خصوصیات مردانه آنهاست ، این در حالی است که حلقه های مهره مانند دستی متناسب با ویژگی زنانه می باشد. با بیانی شمایل نگارانه به نظر این اشیا متعلق به پیکره ای یکسان با یک جنسیت دوگانه است. در حوزه خداشناسی دوگانگی جنسیت به ایشتار، خدای جنگ و باروری نسبت داده می شود . نوارهای های همان الهه ها با ستاره های چند پَر نوررانی است و صفحه و قاب آویزه های گردن آنها تزیینات روزت مانند دارند که مربوط به جن های بی ریش است و احتمالاً مرتبط با پرستش ایشتار باشد. هر چند به نظر هیچ یادآوری از جنی موسوم به ایشتار در متون نیامده است. پیکره های سفالی و چوبی هستند که از مرض جلوگیری می کردند، به عنوان نارودا( Narudda) شناخته می شدند که در نمونه ای او کلاه قرمز نوک دار بر سر دارد و لباس متحد الشکلی که کمربند زردی دور کمر آن می باشد، پوشیده است. او وسیله ی ناشناخته ای به نام تیمبوتو (Timbutu) احتمالاً نوعی چنگ در دست دارد. از زمانی که نارودا به عنوان الهه ی بدون بال تصویر شد، شناسایی او به عنوان جن های بال دار بدون ریش تقریباً غیر محتمل به نظر می رسد، ولی ویگرمن این تفسیر را که کمتر خدایی درهنر آشور نو می تواند با ریش و یا بدون آن باشد را قبول ندارد . هرچند هنر تصویری و متون با موضوع مورد توصیف موافق نیست ،خلاقیتهای هنری در زمانهای متفاوت و آثار و بقایای معینی که متون را به عنوان هویتی برای جنهای بال دار بدون ریش ثبت کرده اند، آن را ثابت کرده است.
* این مقاله برگردانی است از:
* THE BEARDLESS WINGED GENIES FROM THE NORTHWEST PALACE AT NIMRUD, Annual Meeting of the American Schools of Oriental Research, held in Philadelphia
نویسنده: – Pauline Albenda – New York