توجه به دست یابی به قدرت و کشمکش یکی از مسائلی است که در بررسی میدان های علمی مورد توجه پیر بوردیو قرار گرفته است. بوردیو به عنوان انسان/جامعه شناسی تحت تاثیر دورکیم، مارکس و ماکس وبر شناخته شده است. نظریات او که در سطح کلان جامعه شناختی قرار داده شده است، مفاهیمی همانند قدرت و تضاد را وارد بررسی نهادها و میدان های علمی می کند. او معتقد است که میدان علمی هم مانند هر میدان اجتماعی دیگر، محل کشمکش و رقابت برای دستیابی به قدرت است. در واقع محققان نیز مانند تولیدکنندگان فرهنگی دیگر تلاش می کنند که فعالیت های خود را بیش از همکاران خود، مشروع جلوه دهند….
کشمکش در تعیین درجه ی مشروعیت فعالیت های افراد مشاهده می شود. افرادی که بتوانند کار خود را مشروع تر جلوه بدهند، به عنوان دانشمندان بهتر و موفق تر به رسمیت شناخته می شوند. معیارهای مشروعیت، از آن جا که میدان علمی هم تابع قواعد کلی میدان های اجتماعی است، تحت تاثیر متغیرهایی ساخته می شوند که در اجتماع مهم شناخته می شوند. چیزی که از اصطلاح «میدان علم» بوردیو برداشت شده است، نوعی اهمیت بخشی به ابعاد نمادین و فرهنگی کشمکش برای قدرت است که البته این کشمکش فقط برای دست پیدا کردن به پاداش های غیرمادی نیست بلکه دستیابی به منابع کاملا مادی هم می تواند عامل بروز کشمکش در میادین علمی باشد. میدان علم، به نظر بوردیو دربرگیرنده ی افرادی است که بازی در این میدان را ارزشمند ادراک می کنند.
نوشتههای مرتبط
بازیگران میدان علم شامل گروه هایی مانند استادها، دانشجویان تحصیلات تکمیلی، محققان مستقل، سیاست گذاران علمی، مدیران دانشگاهی، نهادهای تامین کننده ی بودجه های تحقیقاتی و … می باشند. اما چیزی که میدان را می سازد نه صرف حضور این کنشگران و افراد به شکل فردی یا گروهی نیست بلکه روابط سازمان یافته هستند. در واقع روابط اجتماعی که به نوعی راهنمای عمل افراد علاقه مند به کنش در میدان علمی هستند، این میدان را می سازند. بوردیو تاکید می کند که همه ی میدان ها، حتا خالص ترین میدان های علمی، گونه ای از میدان های اجتماعی هستند. مفهوم دیگری که در کار بوردیو مهم است مفهوم سازه ی رابطه ای است. در این مفهوم او به وجود روابط بین تولیدکنندگان فرهنگی درون یک ساختار سلسله مراتبی قدرت اشاره کرده است. روابطی که لزوما ناشی از وجود ارتباط مستقیم بین اعضای میدان های علمی نیستند. در واقع این نحوه ی توزیع سرمایه هاست که ارتباطات را شکل می دهد. پس تحلیل ساختارهای شاکل این روابط، در دیدگاه بوردیو، مهم تر از بررسی صرفا خود روابط متقابل است. یکی از این ساختارها که به شکل ریشه ای بر روابط موجود در میدان تاثیرگذار است جنسیت است.
سرمایه در نگاه بوردیو، متاثر از ارزش نمادین منابع موجود تعریف می شود. سرمایه در دیدگاه بوردیو سه نوع اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی دارد (البته در کنار نوع چهارم، سرمایه نمادین). سرمایه ی اقتصادی شامل دارایی ها و منابع مادی و پولی است. این نوع سرمایه در اثر سازوکارهای شکل گرفته در جوامع در اختیار مردان قرار دارد.
سرمایه فرهنگی شامل مواردی مانند دستاوردهای تحصیلی و جایگاه فرهنگی است. در بعد فرهنگی نیز، به دلیل سلطه ی پدرسالاری یک برتری همیشگی جنسیتی وجود دارد. سرمایه اجتماعی شامل شبکه و روابط اجتماعی فرد است.
این سه نوع سرمایه قابلیت تاثیرگذاری بر هم را دارند و روابط پویایی بین آن ها برقرار است. تاثیر سرمایه ی فرهنگی و سرمایه اقتصادی در روابط و شکل گیری سرمایه اجتماعی که به لحاظ جنسیتی متفاوت است مشهود می گردد.
در میدان علمی، نوعی سرمایه منحصر به خود این میدان هم وجود دارد که سرمایه علمی نام دارد. در رشته ی جامعه شناسی، معیارهای متفاوتی از جمله چهارچوب ها و رویکردهای نظری، موضوع مطالعه، روش ها و تکنیک های مطالعه و مکان انتشار تحقیقات، براساس ساختارهای موجود در میدان، می توانند تعیین کننده ی اندازه ی مشروعیت اثر و سرمایه ی علمی به دست آمده از آن برای خالق اثر باشند. داشتن سرمایه علمی بالا در یک میدان علمی، این قدرت را به افراد می دهد که چهارچوب های مشروعیت را هم تعیین کنند.
افراد برای به دست آوردن سرمایه در نظام های مشروعیت تلاش می کنند. این همان چیزی است که بوردیو از آن تحت عنوان استراتژی تابعیت نام می برد. چرا که افرادی که سرمایه پایین تری دارند مجبورند (یا انتخاب می کنند؟) که بدون به سوال کشیدن شرایط حاکم به سرمایه ی بالا دست پیدا کنند. البته ممکن است کنشگران میدان علمی از یک استراتژی به نام «استراتژی براندازی» هم استفاده کنند. این گونه استراتژی چه خودآگاه باشد چه ناخودآگاه به اعتقاد من، فعالیتی است که به شدت جنسیتی است. به ندرت تضادهای سازمانی و ساختاریافته ی دانشگاه ها، کنشگران فعال زن را شامل می شوند. دو قطبی شدن دانشکده ها و دپارتمان ها، که در ایران هم یک روال جا افتاده است، معمولا زنان را ناچار به سوگیری و یا کناره گیری می کند. بنابراین زنان همان طور که در میدان های اجتماعی دیگر، در میدان علمی نیز از استراتژی تابعیت پیروی می کنند.
ایمیل نویسنده:
rahbari.umz@gmail.com