انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

“جستجوی گوگلی” به مثابه یک کارکرد شناختی‌؟

“استفادهٔ مداوم از موتور‌های جستجوگر اینترنتی همچون “گوگل” به منظور یادآوری آنچه فراموش شده، باعث تنبلی حافظه و اتکا‌ بیش از حد کارکرد‌های شناختی‌ انسان به ابزارهای مجازی میشود”. آنچه در ذیل عنوان شد، البته تنها یک فرضیه است که بر اساس تجارب شخصی‌ و مشاهدات پراکنده نگارنده مطرح شده است و پر واضح است که به بررسی‌های پژوهشی نیاز دارد.

در دسترس بودن روزافزون ابزارهای متصل به اینترنت در ابعاد کوچکتر و موتورهای سریع جستجوگر، میل به رجوع و استفاده مکرر و راحت از این امکانات را به عنوان منبع اطلاعات فراهم نموده است. بطوریکه “گوگل کردن” به امری عادی و روزمره تبدیل شده است. اینگونه به نظر می‌رسد که این دسترسی آسانتر از همیشه و انباشت فزاینده اطلاعات در فضای مجازی، میتواند به عنوان جایگزینی برای فعالیتهای روزمره ذهنی‌ مثل حافظه قلمداد بشود، کافی‌ است به جای کلنجار رفتن با خودمان برای به یاد آوردن مثلا یک نام فراموش شده و یا هر موضوع خاص دیگری، براحتی مفاهیم وابسته به این را در باکس جستجوگر نوشته و با اشاره‌ یک کلیک به آنچه میخواهیم و حتا اطلاعات بسیار بیشتری، به طور سریع و ساده دست یابیم.

این دسترسی آسان حتا شاید بتواند این تاثیرگذاری را به طور ناخودآگاه در ما ایجاد کند که دیگر نیازی به بخاطر سپردن اطلاعات نیست و دستگاههایی چون “آی‌ پد”، “آیفون”، یا “لب تاپ” و یا بطور کلی‌ هر وسیله متصل به اینترنتی، میتواند کنش‌های شناختی‌ چون حافظه را به عهده بگیرند. به عبارت دیگر، سوالی که مطرح میشود اینست که آیا استفاده مستمر و افراطی از این وسایل، واقعا ذهن را از لحاظ کنشی به موجودیتی تغییر شکل یافته مبدل میسازد؟ و اگر این چنین است، کارکرد‌های دقیقتر حافظه مثل به خاطر سپردن، ذخیره‌سازی، و باز آفرینی اطلاعات در مغز هر یک تا چه حد دستخوش این جایگزینی و تغییر قرار میگیرند؟

شاید کنایه آمیز و طنزالود بنظر برسد که برای پاسخگویی به این پرسش نگارنده دست به جستجوی اینترنتی زده است. آنچه بیشتر تحقیقات عنوان کرده اند، یک ارزیابی کلی‌ از مزایای استفاده از موتورهای جستجوگر در کارهای پژوهشی و آموزشی در مقابل معایب آنست (برای مثال رجوع شود به لوندووسکی،۲۰۱۲).

مقاله دیلی میل (۲۰۱۰) به طور مشخص خاطرنشان می‌کند که گوگل حافظه انسان را تنبل می‌کند. این مقاله بدرستی عنوان می‌کند که مهارت در به یاد آوردن چگونگی‌ جستجوی یک مفهوم در شبکه‌های اینترنت، جایگزین مهارت در بیاد آوردن خود اطلاعات شده است.

اگر چه هیچ کس نمیتواند ارزشمندی دسترسی آسان به اطلاعات را نادیده بگیرد، اما استفاده از وسایل ارتباطی‌ مجازی و اینترنت برای دستیابی به اطلاعات آنچنان در عمق زندگی‌ روزمره ما رسوخ کرده که از حد تصور خارج است و حتا بدون آنکه به نظر برسد بتدریج جای فکر کردن را می‌گیرد، اگرچه همزمان خوراک بسیاری برای تفکر نیز در اختیار ما قرار می‌دهد. اگر ساختار مغز را (آنگونه که روانشناسان تکاملی اعتقاد دارند) برایندی از نیازهای اجتماعی و انطباقی نوع بشر بدانیم، آیا این ساختار ممکن است با ادامه روز افزون شبکه‌های مجازی در نسلهای متوالی، تغییر در پی‌ داشته باشد؟

اولین اشاره به چنین تغییری توسط مارشال‌ مک لوهان در دهه شصت میلادی صورت گرفت که معتقد بود وسایل ارتباط جمعی‌، کانالهای منفعلی نیستند، بلکه موجودی تفکر ما را تشکیل میدهند و در نهایت آن را شکل میدهند و پیش از این حتی نیچه نیز به این اثرگذاری اذعان کرده بود (کار، ۲۰۰۸).

اینترنت تفکر ما را چگونه میتواند دچار تغییر سازد؟ کار(۲۰۰۸) در مقاله خود یاد آور میشود که به عنوان یک نویسنده چگونه نحوه تمرکز و پردازش اطلاعات در وی تغییر یافته و عمق خود را از دست داده است. او در اینمورد تشبیه جالبی‌ را بکار میبرد، به این عنوان که معتقد است نحوه دریافت اطلاعات زمانی‌ مانند جستجوی یک غواص در اعماق اقیانوس بود، ولی‌ اکنون مانند مانوور یک جت اسکی سوار روی سطح انبوهی از اطلاعات، به شکلی‌ سریع است. البته تاکید کار در این مقاله(۲۰۰۸)به عنوان یک نویسنده، در ابتدا بر روی تجربیات خواندن بوده است، ولی‌ در ادامه به تدریج گوگل را نوعی ابزار هوش مصنوعی قلمداد می‌کند که جایگزین مغز بشر میشود. واقعیت این است که دسترسی به مقاله جالب کار (۲۰۰۸) که در ژورنال آتلانتیک به چاپ رسیده، جز از طریق جستجوی سریع اینترنتی میسر نبود. اما همین دسترسی سریع، به ابعاد دیگری غیر از یک جستجوی آکادمیک تسری پیدا کرده است (حداقل در مورد نگارنده این متن) ؛ یعنی‌ در جائیکه ساده‌ترین یادآوری‌ها که قبلا با اتکا‌ به ذهن و تلاش برای به خاطر آوردن صورت می‌گرفت، اکنون با استفاده از گوگل سرچ انجام میشود. چنین گزارشی البته از سوی سایرین هم عنوان شده است، و البته اینکه اثرگذاری چنین جایگزینی ای بر کارکرد شناختی‌ در دراز مدت چه خواهد بود، همچنان نامعلوم است.

ایمیل نویسنده:

a_moztarz@yahoo.ca

منابع:

http://www.dailymail.co.uk/sciencetech/article-2015117/Google-stupid-How-search-engine-rewired-memory-leave-forgetful.html

http://www.theatlantic.com/magazine/archive/2008/07/is-google-making-us-stupid/306868/

New perspectives on Web search engine research (2012) Lewandowski, Dirk,retrieved from:

http://www.bui.haw-hamburg.de/fileadmin/user_upload/lewandowski/doc/New_perspectives_on_Web_search_engine_research_preprint.pdf