انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

جایگاه مدرسه در فرانسه: علت سقوط مدارس

مجله ی علوم انسانی فرانسه برگردان آریا نوری

نیمی از دانش آموزان فرانسوی نظام آموزشی کشورشان را یکی از بهترین نظام های دنیا می دادند و نیمی دیگر از آن ها آن را در دسته ی بدترین ها قرار می دهند… اطلاعات بسیاری را می توان از بررسی نظام آموزشی کشورهای پیشرفته ی دنیا به دست آورد. مطالعات صورت گرفته روی نظام آموزشی فرانسه مشکلاتی را که روند نیل جامعه به سمت دموکراسی در رسیدن به یک آموزش برابر و موثر به وجود آورده است ، نشان می دهند.مقاله ی فوق سومین و آخرین بخش از مجموعه ی ” جایگاه مدرسه در فرانسه ” است که در دو بخش جداگانه در وهله ی اول به علل سقوط مدارس این کشور از نظر سطح علمی و . . . و در وهله ی دوم به انتقاد از سیاست نادرست مجبور کردن دانش آموزان به گذراندن دوباره ی یک یا چند درس در صورت مردود شدن در آن می پردازد. فرایندی که در نظام آموزشی ایران هم رواج دارد ولی در مقاله ی فوق به این نکته اشاره می شود که این کار نه تنها سودی برای دانش آموز ندارد بلکه به ضرر وی هم هست.

علت شرایط بد مدارس فرانسه از ده سال پیش تا کنون

بهتر است برای درک بهتر وضعیت فعلی مدارس در فرانسه ، کمی به عقب برگردیم. روند دموکراتیزه سازی مدارس ( فراهم آوردن حق تحصیل برای همه ) در کشورهای پیشرفته پس از پایان جنگ جهانی دوم آغاز شد. در فرانسه ” مدرسه ی واحد ” در سال ۱۹۷۵تاسیس شد تا امکان تحصیل که تا آن زمان مخصوص طبقه ی برگزیده و نخبه بود ، برای همه فراهم شود. اما روند اصلی دموکراتیزه ساری مدارس در فرانسه از سال ۱۹۸۵ با ورود تعداد زیادی دانش آموز به مقطع دبیرستان و اخذ مدارک رسمی تحصیلی شکل گرفت. بین سال های ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۵ ، تعداد دانش آموزانی که موفق به اخذ دیپلم می شدند از ۳۰ درصد به ۶۰ درصد افزایش پیدا کرد و باعث شد تا این ده سال را ” دوران طلایی آموزش و پرورش فرانسه ” بنامند. این روند همچنان سبب رشد چشمگیر تحصیلات عالیه شده و تعداد دانش آموزان این مقطع از ۱ میلیون در سال ۱۹۸۰ امروزه به ۲ میلیون رسیده است.اما این حرکت در سال ۱۹۹۶ به ناگاه متوقف شد. میزان دریافت مدرک دیپلم در ۶۴ درصد ثابت ماند ( در صورتی که طبق برنامه ریزی های انجام شده قرار بود این میزان در سال ۲۰۰۰ به ۸۰ درصد برسد.) علاوه بر این تعداد دانش آموزانی که دیپلم عمومی دریافت می کردند هم از ۳۸ درصد در سال ۱۹۹۵ امروزه به ۳۰ درصد کاهش پیدا کرده است. علت اصلی این روند دانش آموزان خانواده های متوسط هستند که بیشتر به طرف دیپلم فنی – حرفه ای گرایش دارند.

به گزارش شورای عالی ارزیابی تحصیلی ، تنوع شاخه های تحیلی در فرانسه سبب سکون نظام آموزشی در این کشور شده است. امروزه تنها ۱۵ درصد از دانش آموزان طبقه ی کارگر موفق به کسب دیپلم عمومی می شوند ، عددی که از ۲۵ سال پیش تا کنون بی سابقه بوده است ! اریک مورین (۱) در خصوص توقف روند برقراری شرایط تحصیلی یکسان برای همه می گوید : « تعلل نظام آموزشی فرانسه در تقابل کامل با پویایی نظام های آموزشی سایر کشوهای دنیا قرار دارد.» وی در کتاب خود با عنوان ” چالش جدید مدرسه ” (۲) که به تازگی چاپ شده است ، سعی می کند تا در عین حال به عنوان یک اقتصاد دان و جامعه شناس ، فواید افزایش مدت زمان تحصیل برای ورود به بازار کار ، کیفیت شغلی و پویایی کشورهای پیشرفته را نشان دهد. به همین علت است که کشورهای بسیاری همچنان به سرمای گذاری های گسترده برای گسترش نظام آموزشی حود ادامه می دهند. علت بازگشت به عقب فرانسه در عرصه ی آموزشی را در چه مساله ای باید جست و جو کرد؟ کریستین فورستیر (۳) ، بازرس سابق وزارت آموزش و پرورش بیشتر از آن که به دنبال انگیره های سیاسی باشد ، این سوقط را نتیجه ی « برداشتی کاملا منطبق با نظریه ی مالتوس (۴) از تعلیم و تربیت که تنها مختص قشر خاص جامعه در نظر گرفته می شود » می داند.

نخبه گرایی و پیروی از نظریه ی مالتوس ، از نظر مورین بدل به دو ویژگی ثابت نظام آموزش و پرورش در فرانسه شده اند.از نظر نخبه گرایان جای دادن همه ی دانش آموزان در مدارس جمهوری به صورتی یکسان ، سطح عمومی تحصیل را پایین می آورد (موفقیت بالای مدارس کشورهای اسکاندیناوی درست عکس این مساله را نشان می دهد ! )

وی در مورد افرادی که آن ها پیروان جدید مکتب مالتوس می داند می گوید : « این گروه استعدادهای فردی دانش آموزان را نکوهش نمی کنند بلکه مشکلشان بیشتر با امکاناتی است که جامعه در آینده قرار است در اختیار دانش آموزان امروزی قرار دهد. از نظر آن ها جامعه نمی تواند شغلی مناسب در اختیار تمامی این دانش آموزان قرار دهد. به عبارت دیگر : « مشکل آن ها با افزایش تعداد دانش آموزان و کاهش شغل هایی است که برای آن ها وجود دارد.»

از نظر فورستیر ، هر دلیل و استدلالی که ارائه شود ، نتیجه این است که با وجود تلاش برای اهدای حق تحصیل به تمامی فرزندان جمهوری فرانسه ، امروزه به هیچ عنوان نمی توان شرایط تحصیل را عادلانه خواند و شکاف تحصیلی بین فقرا و اغنیا روز به روز بیشتر می شود.

۱) Éric Maurin

۲) La Nouvelle Question scolaire

۳) Christian Forestier

۴) مالتوسیانیسم از نام مالتوس کشیش انگلیسی که در اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم می‌زیست گرفته شده است.تئوری او یک نظریه بورژوایی عمیقاً ارتجاعی است .او می‌گفت که جمعیت بشری بسیار سریع تر از میزان ازدیاد مواد غذایی رشد می‌کند و از این مقدمه نتیجه می‌گرفت که که گویا خود توده‌های مردم علت بدبختی و فقط موجود هستند زیرا زاد و ولد سریع آن هاست که موجب گرسنگی و تنگدستی می‌شود.طرفداران نظریه مالتوس نظامی اجتماعی و مناسبات تولیدی و استثمار را نادیده می‌گیرند و به نقش علم و تکنیک و دستاوردهای آن توجهی ندارند.

آیا گذراندن دوباره ی یک درس شانسی دوباره است؟

تحقیقات بین المللی نشان داده است که فرانسه از نظر “تعداد دانش آموزانی که مجبور به دوباره گذراندن دروس هستند ” رتبه ی اول را به خود اختصاص می دهد. بیش از یک سوم دانش آموزان فرانسوی در طول دوران تحصیل اجباری ( دبستان و راهنمایی) خود حداقل یک درس و پانزده درصد آن ها دو یا چند درس را دوبار گذرانده اند. اگر دوران دبیرستان را هم مد نظر قرار دهیم نیمی از دانش آموزان فرانسوی در طول دوران تحصیل خود گرفتار این مساله شده اند. امروزه بسیاری از کارشناسان آموزش این روش را کم ثمرترین راه ممکن برای رویارویی با مشکلات تحصیلی می دانند.تمام کشورهای شمال اروپا ( سوئد ، نروژ ، فنلاند و دانمارک) و کشورهایی مثل پرتغال و یونان این فرایند را به کلی از نظام آموزشی خود حذف کرده اند.کریستین فارستیر پا را از این هم فراتر گذاشته و گذراندن دوباره ی یک درس را ، اگر در دوره ی ابتدایی صورت بگیرد، « نسل کشی تحصیلی » می خواند. دانش آموزی که کلاس های ابتدایی را محبور شود دو بار بگذراند نیمی از شانس حود را برای اخذ مدرک دیپلم در پایان تحصیلاتش ، از دست می دهد در صورتی که دانش آموزانی که مجبور به انجام این کار نشده اند در این مسیر بسیار موفق تر عمل می کنند. از نظر دانش آموز این کار یعنی انجام دادن دوباره ی کاری که یک بار در انجامش شکست خورده است این مساله سبب می شود تا علاوه بر کاهش اعتماد به نفس وی ارتباط خود را در مدرسه با دوستان هم سن خود که به کلاس بالاتر می روند از دست بدهد ، باور خود را از دست بدهد و حس تبعید و تنهایی به وی دست بدهد.

دوباره گذراندن یک درس برای مبارزه با شکست تحصیلی متضاد نتیجه ی تمامی تحقیقاتی است که روش های مختلف آموزشی را مطابق نیاز هر دانش آموز بررسی می کنند. پس چه چیزی باعث می شود که دولت فرانسه بر این مساله اصرار کند و حتی قاونونی که در سال ۲۰۰۷ توسط دولت فرانسوآ فییون ( نخست وزیر وقت) تصویب شد ، دست آموزگاران را در این راه باز بگذارد؟
برخی علت این امر را در سنتی بسیار قدیمی در نظان آموزشی فرانسه می دانند که مطابق آن یک دانش آموز برای اینکه به سال بالاتر برود باید بر تمامی دروس سال جاری خود تسلط کامل داشته باشد.این مساله سبب می شود که معلمان دیگر با چند سطح بودن کلاس های خود مشکلی نداشته باشند

اما به نظر می رسد که طرز فکر جامعه در حال دگرگونی باشد. تحقیق اخیری که توسط سرویس ارزیابی وزارت آموزش و پرورش ( DEPP) صورت گرفت نشان می دهد که امروزه ، ۸۳ درصد آموزگارن در دوره ی ابتدایی و راهنمایی ترجیح می دهند تا به جای آنکه دانش آموزان را مجبور کنند درسی را دوبار بگذرانند مدرسه امکانات فردی را در اختیار وی بگذارد تا بتواند شرایطش را برای سال بعدی بهبود بخشد. (۱)

(۱) Do Chi-Lan, « Les représentations de la grande difficulté scolaire par les enseignants : année scolaire 2005-2006 », ۲۰۰۷.
www.education.gouv.fr/cid4891/les-representations-de-la-grande-difficulte-scolaire-par-les-enseignants.html