ونسن تورگر برگردان آریا نوری
گفتگویی با دنی موره: سبک کردن کار دانش آموزان ، اعطای آزادی بیشتر به مدارس ، بیشتر بها دادن به دانش آموزان ضعیف تر . . . برخی از سیاست های فعلی سیستم آموزش و پرورش فرانسه درون مایه ای آنگلوساکسون دارد. اما مساله ی مهم این است که هر سیستم آموزشی هویت برامده از تاریخ خود را حفظ می کند ، این مساله باعث می شود که با شرایط هر کشوری سازگار نباشد . . .
دنی موره (۱) در آخرین اثر خود با عنوان اداره ی مدرسه (۲) به بررسی و مقایسه ی نظام های آموزشی فرانسه و آمریکا می پردازد. با خواندن این کتاب متوجه می شویم هرچند که جامعه ی آمریکا نسبت به فرانسه مذهبی تر است ، اما نظام آموزشی جمهوری فرانسه بیشتر تحت تاثیر مسیحیت قرار گرفته. بدون شک ریشه ی این مساله از یک سو مربوط به ماهیت کاتولیک جامعه ی فرانسه – که نبست به پروتستان در مورد آموزش سخت گیر تر است – و از سوی دیگر به انتخاب های صورت گرفته در هنگام تشکیل مدرسه ی جمهوری خواه مربوط می شود.همانطوری که دورکیم (۳ ) به صراحت این مساله را عنوان می کند ، ماهیت مدرسه ی جمهوری فرانسه باید طوری طراحی می شد که ضد کلیسا باشد تا تاثیر این نهاد بر جوانان از بین برود.آنها قصد داشتند تا شهروندان جامعه ای مدرن را از طریق آموزش اقتدار و بدبینی نسبت به خودمختاری افراد – که پاسخی بود به قدرت طلبی و بدبینی نسبت به علایق نامناسب کودکی که در اکثر مدارس کلیسا تدریس می شد – تربیت کنند.
اما مسیر دیگری در ایالات متحده پیموده شد. از سال ۱۹۷۱ ، مطابق الگویی که توماس جفرسون ارائه کرده بود ، دیواری نفوذناپذیر بین آموزش و پرورش و مذهب کشیده شد. این مساله باعث شد تا آموزگاران ترقی خواه پای به عرصه بگذارند ، برای مثال می توان از جی. دوی (۴) نام برد که با استفاده از جهت گیری ایالات متحده خواستار برقرار نظام آموزشی کاملا دموکرات شد . نظامی که به سوی تعدد تبادلات ، میدان دهی به قوه ی تخیل ، اکتشاف دنیا و رسیدن به واقعیات بر اساس تجربه حرکت کند. آقای مورت با استفاده از همین ملاحظات نظام لیبرال آموزش و پرورش ایالات متحده را بسیار موثرتر از نظام فعلی در فرانسه می داند.
سبک کردن کار دانش آموزان ، اعطای آزادی بیشتر به مدارس ، بیشتر بها دادن به دانش آموزان ضعیف تر . . . آیا سیاست های فعلی نظام آموزشی فرانسه از ریشه ی نئولیبرال آنگلو ساکسون پیروی می کنند؟
ویژگی نظام های آنگلوساکسون استفاده از ایجاد رقابت یا اگر بخواهیم تعبیر بهتری داشته باشیم ” هم چشمی ” بین مدارس مختلف به منظور بهبود کیفیت آموزشی مدارس دولتی است. ایجاد رقابت از ویژگی های اصلی نظام آموزشی ایالات متحده است. سیاست های جدید آموزشی که در ایالات متحده و انگلستان اجرا می شوند علاوه بر رقابت بر مختلط بودن مدارس هم تاکید ویژه ای دارند. البته این اختلاط تنها منحصر به جنسیت نبوده و مدارس اجازه ندارند بیشتر از حدی مجاز به ثبت نام دانش آموزان ثروتمند، سفید پوست یا حتی قوی از نظر تحصیلی بپردازند. اما در فرانسه درست است که سیستم آموزشی مبتنی بر همین اصل ” اختلاط ” است ، اما وزارت آموزش و پرورش هیچ تلاشی برای ایجاد رقابت بین مدارس نمی کند. تمامی سیاست های مدارس باید مبتنی بر ظرفیتی باشد که از طرف وزارت خانه برای آن ها وضع شده است و آن ها هیچ گونه حقی برای گسترش ظرفیت خود در موارد مختلف ندارند. در فرانسه چنین فرهنگی که یک مدرسه مسئول نمرات و نتایجی است که دانش آموزانش کسب می کنند به هیچ عنوان جا نیفتاده. در واقع اصلا از نظر آن ها همچین مساله ای بر خلاف عقاید دورکیم است که بر اساس آن نهاد مدرسه به هیچ عنوان در برابر جامعه پاسخگو نیست ، چرا که این مدرسه است که شرایط وجود آن جامعه را از راه تربیت دانش آموزانش فراهم می کند.
طبعا با چنین منطقی تنها مسئول نتایج بد خود دانش آموزان هستند در صورتی که نظام آموزش و پرورش ایالات متحده بر این اصل استوار شده است که مدرسه به عنوان نهاد آموزشی وظیفه دارد کارکرد و مساوات نظام آموزشی را بهبود بخشد و از این لحاظ در برابر جامعه پاسخگو است. (accountability )
من از یک مساله هراس دارم و آن ترویج نوعی از رقابت بین مدارس است که به اصل ” مساوات ” آسیب وارد کند. در واقع ، هرچند که مدارس فرانسه از نظر ثبت نام دانش آموزان به محدوده ای که وزارت خانه برای آن ها مشخص کرده است احترام می گذارند اما آن ها تنها در انتخاب تعداد محدودی از دانش آموزانی که ثبت نام می کنند نقش دارند . از این جهت طبیعی است که خانواده هایی که شرایط بهتری دارند ، بهتر می توانند از حقوق فرزند خود در نهاد آموزشی دفاع کنند و این مساله به ضرر خانواده های فقیر تر از طبقات پایینتر جامعه تمام می شود.
افرادی که از کاهش سطح علمی دانش آموزان ابراز نگرانی کرده و علت آن را سستی مدارس می دانند ، چه نفوذی درنهاد های آموزشی ایالات متحده دارند؟
نمی توان تاثیر این افراد را نادیده گرفت. به هر حال ایراد سخنانی که سستی مدارس را متهم می کنند ( Anti-laxiste) آسان تر از سخنانی است که علیه خودکامی مدارس ( anti-autoritaire) ادا می شوند. این افراد فکر می کنند شرایط کنونی مدارس مثل شرایطی است که بین دو جنگ جهانی وجود داشت. در آن زمان مردم فکر می کردند قطعا دیکتاتوری بر دموکراسی غلبه خواهد کرد چرا که بنیان قدرت در آن استحکام بیشتری داشت. از یک طرف اولین ارزیابی ها نشان دادند که داشن آموزان در ایالات متحده ضعیف هستند ، به خصوص در شاخه ی ریاضیات. در آن زمان انتقاد بسیار زیادی به این مساله شد که مدارس آن طور که باید و شاید از دانش آموزان – به خصوص در دروس پایه – کار نمی کشند. منتقدین خواستار بازگشت به دروس پایه بودند. (Back to basics) با این حال نمی توان شرایط فعلی مدارس فرانسه را با شرایط آن زمان مدارس در ایالات متحده مورد مقایسه قرار داد. امروزه کسانی که در آمریکا از کاهش سطح علمی دانش آموزان انتقاد می کنند ، اعتراضی به جهت گیری مدارس ندارند. هیچ کدام از آن ها فکر نمی کنند که « بخشی از دانش آموزان باید از دوره ی راهنمایی حذف شوند جرا که باعث کند شدن پیشرفت سایرین می شوند.» ( مساله ای که امروزه در فرانسه بعضا از آن صحبت به میان می آید) امروزه آموزگاران به دانش آموزان ایراد می گیرند که آن ها آنطور که نیاز است در کار خود جدی نیستند و به اندازه ی کافی تلاش نمی کنند ، از والدین انتقاد می کنند که به اندازه ی کافی حمایت نمی کنند ، به خود معلمین تشر می زنند که به اندازه ی کافی از دانش آموزان کار نمی کشند . در تمامی این موارد یک اصل مشترک است : هیچ کس ظرفیت های موجود را انکار نمی کند ، آن ها اعتقاد دارند که از ظرفیت های موجود به اندازه ی کافی استفاده نمی شود. هیچکدام از منتقدین از آموزگاران نمی خواهند تا به استفاده از متدهای قدیمی و سنتی آموزشی بپردازند. در آن جا بیش از آنکه « ماجراجویی آموزشی » مورد انتقاد باشد ، بوروکراسی موجود در نظام آموزشی هدف قرار داده می شود.
آیا می نوان با توجه به انتقادات عنوان شده ، نوعی همگرایی را در ارتقای نظام آموزشی کشورهای پیشرفته مشاهده کرد؟
قطعا همینطور است. مارگارت تاچر در انگلستان نظامی هماهنگ را پایه گذاری کرد. امروزه کشورهایی مثل سوئد که سیستمی واحد داشتند – یعنی وزارت آموزش و پرورش برای همه ی مدارس تصمیم گیری کرده و برنامه های آن ها را ابلاغ می کرد – بخش اعظم مسئولیت مدارس هر منطقه را به شهرداری یا حوزه ی اداری همان محل سپرده اند.امروزه می توان ویژگی های نظام های آموزشی جدید در کشورهای پیشرفته را اینگونه عنوان کرد : قرارداری که مطابق آن تمامی دانش آموران باید به سطحی حداقلی از دانش دست یابند ، دانش هایی که می توانند در زمینه هایی مختلف با گستره ای متفاوت باشند. قدرتی مرکزی که وظیفه ی تعریف استانداردها ( سطحی که دانش اموران باید به آن برسند) ، سطح علمی آموزگارن ، تدارک آزمون های جامع ارزشیابی را بر عهده دارد. واگذاری قدرت بیشتر به حوزه های اداری هر منطقه برای اداره ی مدرسه و استقلال بی چون و چرای مدارس در نحوه ی آموزش.
نظام آموزشی فرانسه تنها زمانی خواهد توانست از بحران فعلی عبور کند که دیدی مطمئن تر به دنیا ، تحولات درونی و فرزندان جمهوری داشته باشد. من از مشاهده ی یک مساله کاملا تعجب می کنم : نظام آموزشی ایالات متحده اصرار دارد تا ارزش هایی که برای جامعه ی آمریکایی در نظر می گیرد ( تحمل ، باز بودن به دنیا، میل به اکتشاف) را به هر ترتیبی به دانش آموزانش منتقل کند – حتی به قیمت اینکه ارزش های آمریکایی را به عنوان تنها ارزش های شایسته در دنیا مطرح کند – در صورتی که ، نظام آموزش فرانسه مایل است خود را به عنوان شبه جزیره ای در مرکز دریای متلاطم از مدرنیته ، لذت گرایی ، فردگرایی و جامعه گریزی تصور کند و اینطور فکر کند که نظام آموزشی ایالات متحده خیلی وقت است که در این دریا غرق شده و نباید از آن الگو گرفت.
من بر این باورم که دولت کنونی بین مسئول قرار دادن تمامی کسانی که در جامع نقشی بر عهده دارند و این دید که معلمان آخرین سنگر در برابر سلطه ی جهل و بی سوادی – یعنی نظم دهی به نظام آموزشی به واسطه ی نتیجه گرایی و بازگشت به برداشتی مذهبی از نقش آموزگار در کلاس درس – هستند باید یکی را انتخاب کند.
در نهایت مسلما نمی توان زمانی که مسئولین مدارس خود را تنها وسیله ی موجود برای رسیدن به یک جمهوری ایده آل می دانند ، از آن ها توقع حساب پس دادن داشت . . .
۱) Denis Meuret
۲) Gouverner l’école
۳) Durkheim
۴) J. Dewey
جایگاه مدرسه در فرانسه و نظام آموزشی فرانسه در دنیا : سرنوشت دانش آموزان : http://www.anthropology.ir/node/23293
مطالب مرتبط با وضعیت مدارس و آموزش و پرورش فرانسه به زودی در کتابی مستقل چاپ خواهند شد.
ارتباط با مترجم : aria.nouri1370@gmail.com
گروه مترجمان پیشرو : www.pishrotranslation.ir
ویژهنامهی «هشتمین سالگرد انسانشناسی و فرهنگ»
http://www.anthropology.ir/node/21139
ویژهنامهی نوروز ۱۳۹۳
http://www.anthropology.ir/node/22280