انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

جام قهرمانی ملت های اروپا چیزی جز یک انحراف اجتماعی نیست

جام قهرمانی ملت های اروپا چیزی جز نوعی انحراف اجتماعی نیست

به قلم جمعی از نویسندگان

مبالغ صرف شده برای برگزاری جام قهرمانی ملت های اروپا در کشوری که عدم اطمینان شغلی در آن رو به افزایش است و در قالب طرد قانون کار خود را نشان می دهد، امری خارج از نزاکت به شمار می آید.

با آغاز جام ملت های اروپا، دولت {فرانسه} می خواهد از فوتبال یک “مرافعه ملی” بسازد. فرانسوا اولاند که به دلیل عدم محبوبیت فزاینده خود، افلیج شده، قصد دارد در صورت طی مسیر موفقیت آمیز آبی ها از آثار مثبت “فرانسه برنده” بهره مند شود. به این ترتیب، به هر وسیله به خوش بینی ظاهری ای دامن می زند که آنقدرها نمی تواند بر بلندپروازی او در نامزدشدن برای انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۷ سرپوش بگذارد:« وضعیت فرانسه بهتر شده»، «رشد اقتصادی آغاز شده». وزیران نیز به اتفاق در این تبلیغات پرهیاهوی دولتی، به نوعی خودتلقینی به منظور قراردادن بیشتر مردم در چارچوب مشروط روی آورده اند. مخلص کلام، همه طرفداران آبی ها، پشت سرطرفدار آن، فرانسوا اولاند جمع شده اند که آشکارا قصد دارد از انحراف سیاسی ناشی از این «جشن مردمی» کذایی سوء استفاده کند، جشنی که توسط اسپانسرها، خبرپراکنان و شرکای رسمی بیزنس فوتبال تدارک دیده شده است.

دولت فرانسه به منظور «تحریف اذهان مردمی» نگاهی نیز به هزینه ها نینداخت. بازسازی استادیوم ها به لطف پول مردم (۱.۶ میلیارد یورو) و تامین امنیت پارک های عمومی موسوم به «منطقه تفریحی یوفا» توسط اسپانسرها که همه روزه پذیرای ده ها هزار طرفدار در تمام شهرهای میزبان بود، هدف دیگری جز سودآورکردن نمایش فوتبال به زیان سایر اولویت های اجتماعی نداشت: بیمارستان های دولتی، شبکه حمل و نقل عمومی، آموزش عالی، حمایت های اجتماعی در هرشکلی.

به این ترتیب، هزینه کلی جام ملت های اروپا در بوردو، بدون در نظرگرفتن ۳۵۹ میلیون یورویی که در بازسازی استادیوم این شهر صرف شد، به بیش از ۱۰ میلیون یورو رسید که ۶ میلیون آن از محل پولهای مردمی بود. منطقه تفریحی شاندومارس، که توسط شورای شهر پاریس به گروه لاگاردر اسپور سپرده شد، حدود ۷.۵ میلیون یورو «هزینه خالص برای این شهر» در برداشت. صورتحساب شهرهای دیگر نیز همین قدر گِل آلود است. استادیوم نیس آلیانتز ریویرا ۲۴۳ میلیون یورو خرج کرد که ۶۹ میلیون یوروی آن از محل سرمایه های عمومی بود.

در مارسی نیز همین سناریو تکرار شد: بازسازی استادیوم ولودروم ۲۶۸ میلیون یورو هزینه دربرداشت و این مردم هستند که در طول سی سال، هر سال ۱۲ میلیون یوروی آن را بازپس خواهند داد، به عبارت دیگر، ۳۶۰ میلیون یورو. هزینه های استادیوم جدید لیون ۴۰۵ میلیون یورو تمام شد که حدود ۲۰۰ میلیون آن از محل درامدهای مردمی تامین شد. در شهر لیل، استادیوم پی یر موروا هزینه ای برابر ۳۲۴ میلیون یورو به خود اختصاص داد. و با اینهمه، در قلمرو این امپراطوری فوتبال، هیچ هزینه ای، اسرافکاری به نظر نمی رسد، امپراطوریی که بازگشت اقتصادی آن عمدتا به جیب یوفا و شرکای تجاری آن سرریز می شود {حدود ۹۰۰ میلیون یورو سود خالص}.

ناسزایی نثار کارمندانی با کف حقوق دریافتی

در این صورت فوتبال براستی به سود چه کسی تمام می شود؟ در همین زمان، برش های شدید بودجه، تقریبا هیچ یک از بخش های عمومی به خصوص پژوهش های علمی را بی نصیب نگذاشته است، آنچه در نهایت سبب شد چندتن از برندگان فرانسوی جایزه نوبل، به محکوم کردن «این خودکشی علمی و صنعتی» روی بیاورند{لوموند، ۲۳ می} و به این ترتیب دولت را مجبور به وعده برگرداندن اعانه های فوق کنند.

به بیان رئیس کل بخش امنیت کشوری، فرانسه کشوری است که در معرض بیشترین تهدید از جانب سازمان دولت اسلامی {داعش} قرار دارد. حملات چندگانه ای که به آن شد، می تواند حتی به مناسبت گردهم آمدن های مردمی در جام ملت های اروپا نیز تکرار شود. اما وزیر کشور فرانسه، برنار کازونو با وجود شکست مفتضحانه امنیتی در جریان مسابقه فینال جام فرانسه در ۲۱ می در استادیوم فرانسه، حالتی اطمینان بخش به خود گرفته: « ما هر کار که بتوانیم برای جلوگیری از حملات تروریستی انجام می دهیم و خود را برای پاسخ به آن آماده می کنیم.» {خبرگزاری فرانسه، ۲۵ می}. در واقع، سازماندهی امنیتی جام ملت های اروپا، حالت فوریت فوتبالی را در پی دارد که آن نیز لوازم انسانی و مادی خود را می طلبد، چرا که به این منظور باید نزدیک به ۹۰۰۰۰ نفر نیروی پلیس انتظامی را بسیج کرد که البته ماه هاست به تکاپو درآمده اند.

ازنظر دولت، که ماه هاست نوعی سیاست اجتماعی- لیبرال ریاضت اقتصادی و واپس گرایی اجتماعی را در پیش گرفته، منافع یوفا بر منافع دستمزدبگیران اولویت دارد. دولت با بدبینی، کارگران و دانشجویان را بیشتر به دست برداشتن از اعتصابات، به تحمیق سپردن خود در برابر صفحه های نمایشگر غول آسا، تفسیر پایان ناپذیر نتایج مسابقات و برگزاری جشن توپ قلقلی دعوت می کند، تا دفاع از حقوق و شرایط کاری خود. دولت آشکارا همراه شدن با تظاهرات بت پرستانه به سود آبی ها و حرافی درباره «افسانه های» فوتبال را ترجیح می دهد، حرافی درباره کسانی که دستمزدهای شگفتی برانگیزشان{صدها هزار یورو} حکم ناسزایی به کارگرانی با کف حقوق دریافتی، بیکاران، کارگران موقت و بازنشستگان فروتن را دارد. به این ترتیب، شعار بهاری دولت سوسیالیست فرانسه حالتی ملموس به خود می گیرد: ناآرامی کافی است، به جای آن، خود را به جنون فوتبال بسپارید!

رسوایی های مربوط به فسادهای مکرری که پی در پی دامنگیر فیفا و یوفا می شود، جریان فیلم جنسی مربوط به تیم فوتبال فرانسه، سوءظن های مکرر در مورد دوپینگ، سوداگری فزاینده محیط هایی با امید برنده شدن در قالب عملکردهای مافیایی{به خصوص در مورد نقل و انتقالات و شرط بندی ها}، فرایند تقلب مالیاتی در جریان جایزه توپ طلایی لیونل مسی، انحرافات رفتاری و سخنان قوم گرایانه و حتی نژادپرستانه، و غیرقابل پذیرش برخی بازیکنان مشهور، بی تردید به ستایندگان همیشگی فوتبال اجازه نمی دهد به ستایش «ارزش ها»ی آن و معرفی آبی ها به عنوان «الگویی برای نسل جوان» بپردازند.

به عکس، به نظر ما ضروری است در برابر این به بردگی گرفتن ایدئولوژیک فوتبال مقاومت کرد، فوتبالی که امروز دولت فرانسه از آن برای خفه کردن تحرکات اجتماعی استفاده می کند. باید این سرگرم سازی حیله گرانه توپ قلقلی را محکوم کرد. در نتیجه، بهتر است سازمان های سندیکایی و سیاسی پیشرو، خواستار تظاهراتی با اسم شب زیر شوند: فوتبال بی فوتبال، تا زمان عقب نشینی قانون اِل خمری! {قانون جدیدی که به موجب آن، قوانین سابق کار به نوعی وضعیت توافقی محول شده و رویهمرفته به سمت ریاضت های شغلی پیش می رود}.

 

منبع: لوموند، دوشنبه ۱۳ ژوئن ۲۰۱۶

ژان ماری بروم، استاد ممتاز جامعه شناسی دانشگاه مون پلیه؛

فابیان اولیه، مدیر نشر مجله ورزشی کِل اسپور؛

پی یر آرنو، استاد دانشگاه در رشته تاریخ ورزش و تربیت بدنی؛

ژیل باتایون، مدیر پژوهش مرکز مطالعات عالی علوم اجتماعی فرانسه؛

پاتریک بودری، استاد جامعه شناسی دانشگاه بوردو؛

دنی کولن، استاد فلسفه؛

لوران دلکور، جامعه شناس و تاریخ نگار؛

کلود ژاوو، استاد ممتاز جمعه شناسی دانشگاه آزاد بروکسل؛

لاتیسیا پتی، دانشیار فیزیولوژی بالینی دانشگاه اکس مارسی؛

لویی سالا- مولن، استاد ممتاز فلسفه سیاسی در دانشگاه های پاریس سوربن و تولوز؛

پی یر- آندره تاگیف، فیلسوف و سیاست شناس و مدیر پژوهش مرکز ملی پژوهش های علمی فرانسه.

صفحه لوموند در انسان شناسی و فرهنگ