انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

جامعه یهود ایران در دوران ساسانی

بحث من در خصوص یهودیان دوره ساسانی است اما پیش تر از آن باید مطالبی را در مورد اینکه یهودیان از چه زمانی وارد این منطقه (فلات ایران) شدند بیان کنم. چند تاریخ وجود دارد که در آن کوچ صورت گرفته اما اصلی ترین آن در ۷۲۱ قبل از میلاد بود. در ۷۲۱ پیش از میلاد زمان سارگون دوم منطقه اورشلیم و مناطق اطراف آن فتح می شود، در دوران باستان وقتی منطقه فتح می شد ساکنین آن مناطق کوچ داده می شدند به جاهای دیگر یا به منطقه اصلی که فاتح از آن رفته بوده یا مکان های دیگر. گاهی به عنوان جنگجو یا صاحبان حرفه ها اینها را به جای دیگر برده و کوچ می دادند که ظاهراً در زمان سارگون دوم این اتفاق رخ می دهد و از نواحی فلسطین امروزی عده ای به غرب فلات ایران کوچانده می شوند. البته از جزییات این موضوع به سبب فرصت کوتاه صرف نظر می شود. تاریخ بعدی که ما می شناسیم ۵۹۷ قبل از میلاد است که تاریخ مشهورتری است به خاطر اینکه (نبوکدنصر) Nabu  Kudurri –ussur (بخت النصر) در آن تاریخ اورشلیم را فتح می کند در نتیجه عده ای از همان سرزمین های فلسطینی به بابل کوچانده می شوند و از غرب وارد ایران شده و در غرب ایران زندگی می کنند. معمولاً باور بر این است که یهودیانی که در فلات ایران بودند در منطقه ای که ما به اسم ماد می شناسیم ساکن بودند.

 

دکتر احسانی افزود تاریخ خیلی خیلی معروف دیگر برای ما همان ۵۳۹ پیش میلاد می باشد زمان کوروش بزرگ که بابل فتح می شود و یهودیان اجازه می یابند معبد خود در اورشلیم را بسازند و اجازه پیدا می کنند اگر مایل هستند به سرزمین خود بازگردند و اگرنه باقی بمانند و در چنین شرایطی یهودیان در گستره امپراطوری هخامنشی پراکنده می شوند و اینگونه می شود که امروز حتی در بخارا هم جامعه یهودی داریم، یا مثلا مورخین دوره اسلامی شهر اصفهان و جی را که محل زندگی یهودیان بسیاری بوده یهودیه می نامند. پس از هخامنشیان دوران یونانیان را در ایران داریم بعد پارت ها، در این دوره ها به ویژه دوره پارت ها که بیشتر از آن خبر داریم، گفته می شود یهودیان از استقلال حقوقی نسبی برخوردار هستند و شاید هم کمی استقلال سیاسی، تمرکز ایشان در میان رودان یا همان بابل است البته در جاهای دیگر هم هستند اما تمرکز اصلی آنها در بابل است. در این دوره ها هست که شخصیتی به نام رش گالوت هم شناخته می­شود، این فرد برای شناخت تاریخ یهودیان بابل حائز اهمیت است ، رش به معنای سر، رئیس، رهبر، گالوت واژه ای است که در عهد عتیق آمده در کتاب جرمیا، یک اصطلاحی است که برای یهودیانی که از سرزمین اصلی کوچ داده شده، رانده شدند یا اصطلاحاً در تبعید هستند به این گروه گالوت می گویند، این یهودیان تبعیدی که در میان رودان به ویژه بابل زندگی می کنند، اصولاً جامعه قوی ای هستند و شاید در بسیاری از برهه های تاریخی از یهودیانی که در سرزمین اصلی زندگی می کنند قویتر هستند. رش گالوت در واقع رهبر سیاسی این یهودیان در تبعید است. اصولاً باور بر این است که شخصیتی که قدرت و نفوذ خاصی داشته باشد یا فرمانی صادر کند نبوده و بیشتر یک شخصیت سمبلیک است شما تصور کنید شاهی وجود دارد که بیشتر یک نماد سمبلیک است. زیرا این گروه در تبعید استقلال سیاسی نداشتند که حاکمیت داشته باشند. بر اساس متون سنتی باور بر این است که رش گالوت از فرزندان داوود است (بر اساس متون سامی داوود شاه و متون اسلامی داوود نبی)، تا قرن یازدهم میلادی یعنی ۵۰۰ سال پس از اسلام هم این شخصیت وجود داشته است و حتی در قرن ۱۴ هم عده ای ادعا کرده اند که از نوادگان آخرین رش گالوتی هستند که در بغداد می زیسته است. در دوره پارت ها نیز این شخصیت وجود دارد و یک استقلال نسبی حقوقی هم وجود دارد به عنوان مثال اگر یهودیان کاری انجام دهند که خلاف قوانین باشند می توانند در یک دادگاه یهودی که بر پایه قوانین یهودی رای می دهد محاکمه شوند. در دوره اشکانیان اینطور بوده اما این استقلال حقوقی با روی کارآمدن اردشیر اول و پدید آمدن سلسله ساسانی از بین می رود. یکی از اتفاقاتی که برای یهودیان در دوره ساسانی رخ داد که شرایط یهودیان را با دوران قبل متمایز کرد این بود که یهودیان آن استقلال نسبی و آن استقلال حقوقی را از دست دادند. اما اتفاق مهمی که در دوره ساسانی برای یهودیان ایران پیش آمد پدید آمدن تلمود بابلی بود.

 

تلمود بابلی چیست؟ تلمود بابلی متنی است در ۶۳ جلد که یهودیان ایران در دوره ساسانی آن را پدید آورده اند و در آن عناصر زیادی هست که به درد ایران پژوهان می خورد. مسائل زیادی که از دیدگاه یهودیان به نگارش درآمده است. در ادامه دکتر احسانی در اشاره به یکی از حکایت های کوتاه موجود در تلمود بابلی گفت، علاوه بر رش گالوت معمولاً یک رهبر مذهبی نیز داریم در میان یهودیان، این رهبران مذهبی در جاهایی مانند حوزه علمیه­ های الان به کارها و امور مذهبی مشغول بودند و شاگرد تربیت می کردند. یکی از این رهبران مذهبی که جایگاه مهمی دارد ربی ابا ­اریکه نام دارد، آغاز جمع آوری تلمود بابلی را به او نسبت داده اند. این شخص در محفلی نشسته بوده با یکی از شاگردان خود، می بینند دو نفر از  یهودیان در حال نزاع هستند، یکی از آنها به دیگری می گوید من کاه تو را به مامور مالیات لو می دهم (مامور مالیات ساسانیان که از همه مالیات می گرفتند) تا مالیات خودت را بپردازی، زیرا اصولاً همه از زیر پرداخت مالیات فرار می کردند، آن فرد دوم هم می گوید این کار را نکنید، زیرا کاه خود را مخفی کرده بوده تا متوجه نشوند چه محصولی داشته است و مالیات نپردازد. در حالیکه آن دو نفر دعوا می کردند شاگرد آن روحانی مذهبی عصبانی می شود و برمی خیزد و کسی را که می خواسته محصول را لو بدهد می کشد، قتلی رخ می دهد و ربی ابا اریکه یا شخصیت اصلی داستان به شاگرد خود می گوید کار اشتباهی کردی زیرا تا کنون که یونانیان در اینجا حکومت می کردند ما هر کاری می کردیم پای خودمان بود اما اکنون که پارسیان حاکم هستند به اینجا خواهند آمد و خواهند گفت قتل شد و نافرمانی شد و تو را محاکمه می کنند پس برخیز و به سوی اسرائیل فرار کن و این شاگرد خود را تشویق می کند که فرار کند که اگر بماند، یک دادگاه وابسته به دولت ساسانی بر اساس قوانین دین رسمی (دین زرتشت) این شخص یهودی را محاکمه خواهد کرد.

 

این داستان است اما واقعیتی را در پس خود دارد و آن این است که در دوران زندگی ربی ابا که این اتفاق افتاده بوده و مقارن دوران اردشیر اول است، مشخص بوده که اگر قتل انجام شود دادگاه وابسته به دولت که بر اساس قوانین زرتشت حکم می دهد اینها را محاکمه خواهد کرد و نمی توانند خودشان خصوصی و بر اساس قوانین دین خود حکم بدهند. لذا اصولاً این موضوع عدم استقلال حقوقی یهودیان در دوران ساسانی یکی از مسائل مهم و مسئله ساز بوده برای یهودیان. یک زمانی در دوران شاپور یکم این مسئله توسط یکی از این رهبران مذهبی حل می شود. احسانی گفت در خصوص مراکزی که شبیه حوزه علمیه بوده و  در میان رودان وجود داشته باید نکاتی را بیان کنم، اینها مراکز مهمی بودند و در نهایت منجر به پدید آمدن بزرگترین اثری شدند (تلمود بابلی) که یهودیان در کل تاریخ کهن خود به وجود آوردند. واژه ای به نام «بیت میدراش» را در تلمود داریم که بیت به معنی خانه و میدراش که واژه درس و مدرسه را از آن می شناسیم واژه بیت میدراش حوزه علمیه است در زبان انگلیسی از آن با نام آکادمی های بابل نام برده می شود و الان جدیداً از عنوان یشیوا های بابل از آنها نام می برند که از قرن چهاردهم و پانزدهم رواج یافته و جایی است که جمع می شوند وتلمود می خوانند و تمرکز بر روی تلمود است. در بابل سه بیت میدراش خیلی مهم بوده و یکی دو تا بیت میدراش کوچکتر هم بوده است. یکی از بیت میدراش ها که ربی ابا در آن بوده بیت میدراش شهر سورا بود. سورا الان نزدیک فلوجه در عراق قرار دارد. این مکان بسیار شلوغ بوده و گفته می شود در زمانی تا ۱۲۰۰ شاگرد داشته است. بیت میدراش دیگر، بیت میدراش نِهاردِعا بود، نِهاردعا شهری در کنار رودخانه دِعا بود. نِهار یعنی نهر و دِعا یعنی دانش. موسس این بیت میدراش فردی است که برای مطالعه امروز ما حائز اهمیت است، فردی در تلمود بابلی داریم که با شاپور اول هم عصر است و خیلی با دربار شاپور مراوده داشته است، این فرد شخصی است به نام اشموئیل نِهاردعایی، او بیت میدراش نِهاردعا را پایه ریزی می کند و کسی است که درگیری حقوقی پدید آمده در جامعه ساسانی را حل می کند. اشموئیل، به زعم کسانی که تلمود را می شناسند از رهبران مذهبی متاثر از ایران بوده و خیلی ایرانی شده بوده است و گرایشات ایرانی داشته و گویا پزشک دربار شاپور یکم نیز بوده و در تلمود روایت های بسیار داریم که این شخص با شاپور در حال مباحثه است یا رفت و آمد با دربار دارد. اما کار مهم او برای جامعه یهود قابل توجه است، او بسیار شخص محترم و مورد وثوق مردم منطقه میان رودان بوده است. او وقتی تضاد قانونی را می بیند که در حکومت ساسانی یک یهودی بر اساس دادگاه زرتشتی محاکمه می شود جمله ای می گوید که به لحاظ اهمیت، این جمله در تلمود آمده و مردم به حدی حرف او را قبول داشتند که بعد از این حکم او، جامعه یهودی عموما دیگر دچار تضاد در زمینه قوانین نشد. او می گوید قانون، قانون سرزمینی است که در آن  زندگی می کنیم. یعنی می گوید درست است یهودی هستیم اما باید پیرو قوانین حقوقی سرزمینی باشیم که در آن زندگی می کنیم. پس از این است که گویی دوره جدیدی برای یهودیان بابل شروع می شود. بیت میدراش سوم، بیت میدراش پومبدیتا که از نظر بازه زمانی بیشترین دوران فعالیت را داشته و شاگرد تربیت کرده است. و تا اوایل خلافت سلسله عباسی این بیت میدراش فعال بوده است. در این بیت میدراش ها و مدارس، عالمان دین هم شاگرد تربیت می کردند و هم در خصوص قوانینی که به تورات شفاهی یا میشناه معروف است مباحثه و مناظره داشتند. میشناه در بخش هایی کتاب تفسیر تورات و بیشتر قانون است، قوانینی که باید در تورات وجود می داشت اما وجود ندارد در کتاب دیگری جمع شده است به نام میشناه. کاری که رَبایی­ها می کردند این بود که میشناه را تفسیر می کردند یا توضیح می دادند. اینکار طی بحث و جدل صورت می گرفت و در آخر به نتیجه و حکم کلی می رسیدند. هنگامی که متون را مطالعه می کنید خواهید دید که ربای ها مدام با هم بحث و جدل می کنند، روایت می گویند، داستانی را تعریف می کنند و تلاش می کنند قانونی را به نتیجه برساند. کل داستان تلمود بابلی این است، اما چرا تلمود بابلی مهم است زیرا برای جامعه یهودی پس از تورات مهمترین کتاب هست و حتی جنبه معنوی و قدسی دارد. از اینرو برای ما حائز اهمیت است که این کتاب همزمان با حکومت ساسانی در ایران پدید آمده و عناصر ایرانی فراوانی در آن وجود دارد، نمونه آن داستان هایی درباره شاپور اول است. همچنین واژگان فارسی در آن وجود دارد علیرغم اینکه به زبان آرامی نگاشته شده است. برای نمونه نام جشن های ایرانی در آن ثبت شده است. اسطوره های ایرانی در آن مشاهده می  شود اگرچه گفته نشده که این اسطوره را از فرهنگ میان رودان یا ایران گرفته اند اما به هر حال اسطوره های ایران فراوان در آن مشاهده می شود و از این جهت این متن برای ما مهم است. ما تلمود دیگری داریم که در سرزمین فلسطین پدید آمده به نام تلمود یروشلمی ولی امروزه مرجع مراجعه همه یهودیان جهان همین تلمود بابلی است که در ایران پدید آمده است.

 

دکتر احسانی افزود اصولاً یکی از مسائلی که در خصوص اوضاع یهودیان ایران در دوران ساسانی مهم است این است که رهبران مذهبی دین یهودی با رهبران مذهبی دین زرتشتی ارتباط خوبی با هم ندارند. در حد مطالعات شخصی ام تا کنون یک مورد را هم نمی توانم مثال بزنم که رابطه خوبی میان این دو گروه وجود داشته باشد، داستان داریم که کسی از یهودیان به آتشکده رفته، یا داستان داریم که مردم با هم ارتباط خوبی دارند و فرضاً یک فرد یهودی و یک فرد زرتشتی با هم مغازه قصابی دارند، از این روایت ها داریم. اما روایتی  نداریم که نشان دهنده رابطه خوب رهبران مذهبی دو کیش باشد و تنها آنها در حال بحث و جدل با یکدیگر و محکوم کردن یکدیگر میبینیم. ولی در این میان اتفاقات جالبی نیز رخ می دهد. یک کتاب قانون یهودی وجود دارد به نام – شولخان آروخ– کتاب قوانین فقهی و مذهبی است، در این کتاب که در قرن ۱۵ و ۱۶ نوشته شده می گوید نیاز هست که بین قسمت بالای بدن انسان و قسمت پایین بدن انسان مرزی وجود داشته باشد. و این مرز با کمربندی که به شکل خاص بافته می شود مشخص می گردد. این کمربند را فرد مذهبی باید ببندد که معلوم شود که بخش بالای بدن او که الهی و روحانی است از قسمت پایین تن او جدا شود، این خود در کتابی آمده که یهودیان به نگارش درآورده اند و کتاب قوانین فقهی ایشان است. این نکته تبدیل به حکمی شده که گروهی از یهودیان آن را اجرا می کنند این گروه که خسیدیم نام دارند کمربندی دارند که از چند رشته نخ تشکیل شده که به شیوه خاصی بافته می شود و موقع اجرا مراسم مذهبی آن را می بندند. نکته جالب آنکه در متن تلمود بابلی روایتی کوتاه داریم که یک مغ به امیمار (یکی از ربایی های معروف دوره ساسانی) می گوید که قسمت بالای بدن شما به اورمزد تعلق دارد و قسمت پایین بدن شما به اهریمن، در متن اورمزد هورمز و اهریمن را اهورمز نوشته، امیمار به او می گوید اگر اینگونه است چگونه است که اهورمز به هورمز اجازه می دهد مایعات بدن از سرزمین او عبور کنند و خارج شوند، یعنی دارد به شخص زرتشتی می گوید قانونی که می گویی محل بحث نیست اگر واقعاً اینگونه است این دو بخش هیچگاه اجازه اختلاط نمی یافتند. یعنی یک یهودی دوره ساسانی در تلمود به قانونی که یک زرتشتی به او گفته انتقاد می کند ولی حدود ۷۰۰ تا ۸۰۰ سال بعد می بینیم که هنوز یهودیان این کمربند را می بندند که مشابه همان کمربند کشتی زرتشتیان است، احسانی افزود زرتشتی ها دو تکه لباس مذهبی دارند کشتی و سدره ، که یکی پیراهنی سفید است که می پوشند و یکی یک کمربند است که می بندند که همواره باید داشته باشند. این کمربند همان نقش جداکننده دو بخش بدن را دارد. حالا در این داستان تلمودی می بینیم که یک موبد می آید این فلسفه را به یک ربای یهودی می گوید  و ربای یهودی این فلسفه را به سخره می گیرد و بعد می بینیم در یک کتاب قوانین فقهی که یهودی ها نوشته اند دقیقاً همین کاری را که زمانی به آن خندیده اند انجام می دهند. دکتر احسانی گفت می توان چنین کارهایی را بر اساس تلمود بابلی و متون پهلوی انجام داد و چنین است که جامعه یهودی ایران در دوره ساسانی محل گفتگو هستند.

 

این مطلب سخنرانی خانم دکتر احسانی در جلسه پنجاه و چهارم از یکشنبه های انسان شناسی و فرهنگ، با عنوان «ایران باستان» است.