انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

تن‌بارگی در دوره صفویه (۱۸)

اما در لایه ای که زن را از علنی شدن روسپیگری اش ، مخفی میکند ، فضایی دیگر گونه البته توأم با دلشوره وجود دارد. منظور جایی در قلمرو عمومی به صورت غیر روسپی است. جایی که این مخفی کاری در قلمرو روزمره ، ( در حین روابط اجتماعی) ، او را قادر به امکان تجربه ی هستی شناسانه ای فی المثل در هیئت زنی «خیاط» (و در عین حال نجیب و وابسته به طبقه پیشه وران ) و یا حضور به مثابه «اندرونی» (یعنی زنی عادی و نجیب، زنی خانه دار) و یا … میکند؛ که به لحاظ وجودی ، به فضایی دست می یابد که برای روسپی معمولی ای که در قلمرو روزمره ، تماماً به عنوان کالای مصرفی شناسایی شده است، امکان تجربه اش یا نیست و یا به شدت ضعیف است. در هر دو حالت این شرایط تاریخی و اجتماعی ایران در آن ایام که فرهنگ مردسالاری صفویه ، نمایندگی اش میکند است که این قالبهای ادراکی و «دیگر شناسانه»ی افراد جامعه را استمرار میبخشد. میخواهیم بگوییم که به خودی خود وجود ندارند؛ بلکه پدیده هایی اجتماعی و تاریخی هستند و تحت شرایط خاص ، صورتبندی های عرفیِ خاصی را همانند منزلت اجتماعیِ جامعه مرد سالار را رقم میزند و بر همان اساس ، روسپی قلمرو عمومی را از تجربه دیگر بودگیِ ساحتهای متفاوتِ وجود اجتماعی و فرهنگی اش محروم میسازد و آنها را به صورت زنانی تک ساحتی و همچون کالایی همواره حاضر و حتی بی نقاب و پوششِ چهره (به نشانه عدم نجابت) در قلمرو عمومی به عنوان روسپی تقلیل میدهد : بدون شأن منزلتی زنانِ اندرونی و یا نجیب . و از سوی دیگر وقتی صحبت از «منزلت اجتماعیِ زنانه» ، در چارچوب مردسالاریِ عهد صفویه میشود، در اعلاء ترین درجه که همواره خاص زنان طبقات بالای اجتماعی است که متشکل از همسران وزرا و یا اشراف و … است، با زنانی مواجه می شویم که معیار درجه اعلاء و بلند مرتبه گی شان را ، خارج از مدار ارتباطات اجتماعی ، تنظیم میکند .

« لذت و خلسه » ، دو رکنِ اساسی ، در هنر نقاشیِ عهد شاه عباس صفوی
ویلیام اورین ، محقق انگلیسی بر این باور است که « در میان فرق اسلامی ، اهل تسنن بیشتر از دیگران با مجسمه سازی و نقاشی مبارزه و مخالفت کرده اند، هنرمندان تحت تأثیر این شرایط ، نیروی ذوق و قریحه خود را در راههای دیگری چون بنایی، و شاعری به کار انداخته و آثار جالبی در این زمینه ها پدید آوردند : ” فنون اسلامی به طور عموم مولود قوه ی ذهن و عقل و از الهام ذوق محروم است ، تکامل صنعتی در آن مشهود است و لطافت فنی در آنها کمتر دیده میشود و در نتیجه ، یک نفر سرآمد هنر و نقاش چیره دست ، نزد مسلمانان با ارزش نبود، حتی کمتر دیده میشود نام یک نفر هنرور در ذیل نقاشی او یا در عمارتی که ساخته ثبت شده باشد؛ و همین اهمال ، حاکی از تحقیری است که نسبت به او در افکار عمومی و عقاید بوده است” . »( ۱۰۲ ). اما با وجود این گزارشی که معرف بی علاقگیِ ناشی از شرایط اجتماعی است ، به نظر میرسد در دوره صفویه نقاشان به نامی هم وجود داشته اند که از یکدیگر تأثیر میگرفتند. به عنوان مثال میتوان از شیخ محمد ، میرزا علی ، محمدی ، سیاوش گرجی ، صادق بیگ افشار ، رضا عباسی ، حبیب الله ، نام برد. اما احتمالا از مهمترین خصوصیات نقاشی در دوره شاه عباس اول ، (یا حتی شاید باید گفت بعد از سلطنت شاه تهماسب ، یعنی در خلال سالهایی که هنوز شاه عباس به سلطنت نرسیده بود و نیز دوران سلطنتش) ، این بود که عرصه نقاشی توانست مستقل از ادبیات رخ نشان دهد. اکنون اتفاق می افتاد که موضوع نقاشی به جای آنکه فقط مختص به کشیدن تصاویر شاهنامه و یا خمسه نظامی و به طور کلی حول مضامین ادبی باشد ، نقاش ، میتوانست مستقل از ادبیات ، به صحنه های عاشقانه و یا لذتهای خلسه وار پیکرهای انسانی بپردازد .از نقاشان دوره شاه عباس اول که به این سبک از نقاشی علاقه مند بودند به رضا عباسی اشاره میکنیم ؛ که با توجه به شرایط تن کامانه عصر صفوی ، او هم درگیر همان امر مفتون ساز بدن جنسی شده بود. جنسیت تحت سیطره فاخر سازی ؛ همانی که در چارچوب کالاسازی خود ، حظ بصری را با زیبایی شناسی شهوانی می‌آمیزد؛ آنهم بی اعتنا به تمامی امور دنیوی و معنوی ؛ و به دور از هر گونه دغدغه ای ؛ رضا عباسی در اواخر عمر خود و یا محمدی ( از دیگر نقاشان عصر شاه عباس ) انرژی خود را صرف وضعیتی میکنند که تنها در عالم لذت و خلسه میتوان یافتش . به واقع آنها تلاش میکنند تا همین امر فارغ از زمان و مکان را در لحظه وقوعش به ثبت تصویری برسانند. آنتونی ولش درباره این دوران عباسی (۱۶۱۵ میلادی، عصر شاه عباس اول) مینویسد: «وقتی رضا عباسی در سال ۱۶۱۵ میلادی / ۱۰۲۴ ق. ، دوباره به کار در دربار روی آورد، فعالیتش با آنکه همچنان شگفت انگیز بود ، به هیچ وجه از ظرافت هنر او در سالهای پیشین برخوردار نبود. این بار پیکره هایی که میکشید عموماً از میان گروههای سالخورده و سنگین تر با پیچ و خم کمتر و فاقد آن ظرافت ها برگزیده میشدند. از احساس زیباییِ آن جهانی به شکلی که در نخستین آثارش موج میزد ، در آثار جدید خبری نیست و جای آنرا نوعی احساس تجملگرایانه اضافی و جسمانیت شهوت انگیزِ گستاخانه میگیرد » ( ۱۰۳ ). و همو در خصوص تفسیر نقاشی های محمدی میگوید :

« محمدی یک دنیای آرمانی می آفریند که بر هیچ سنت ادبی خاصی استوار نیست. به بیان دقیقتر این دنیا پاره ای از نقاشی پیشین است و فروپاشی هنر متأخر صفوی را منعکس می سازد. در جایی که سابق بر این یک زوج عاشق و معشوق در لباس خسرو و شیرین نقاشی می شدند ، اکنون آنها را از صحنه ای بزرگتر “استخراج” میکنند تا تنها به نظر برسند. به همین ترتیب ، تکه هایی از زندگی روزمره که بخش بسیار مهمی از نقاشیهای بهزاد و میر سید علی را تشکیل میدهند ، “از زمینه ” بیرون کشیده میشوند تا به صورت شعرهای شبانی و ظریف محمدی درآیند. در آنها دیگر اثری از مناسبات صریح ادبی و توجیهات زیباشناختی نیست و بنا بر ضرورت منطقی ، محتوای معنی دار نیز تا حدود زیادی کنار گذاشته میشود و در عوض ، تمرکز بر شکل زیبا به جای آن مینشیند» (۱۰۴ ) ؛

ضمن آنکه اتینگهاوزن در مورد نقاشی هایی که در این دوره به همجنسگرایی مردان اختصاص یافته ، مینویسد : «نقاش ، حتی از نشان دادن روابط بین مردان جوان و سالخورده یا دو پسر جوان ابا ندارد (…) “پسرکان نیمه لخت “، به احتمال خیلی زیاد ، در خدمت هدفهای شهوت آمیز از نوع همجنس بازانه قرار داشتنه اند. » (۱۰۵ ).

البته این را هم بگوییم که در دوره شاه عباس ، علاوه بر توجهی که نقاشان در موضوع نقاشی خود به روابط عاشقانه و بدنهای در حال معاشقه نشان میدادند ، به صحنه هایی از زندگی مردم در قلمرو روزمره نیز پرداخته اند ، خصوصا که نمونه هایی از آنها ، تصاویری است از زندگی اقشار فرودست جامعه ؛ اما از آنجا که موضوعیت بحث حاضر درباره نقاشیهای تن کامانه و شهوانی در عهد شاه عباس بود ، صرفا اشاره هایی به این موضوع داشتیم.
دی ماه ۱۳۹۶

 

منابع :
۱. شاردن، سیاحت ‌نامه شاردن، ترجمه محمد عباسی، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۴۵، (مجلدات مختلف). ج ۸. ، صص ۴۰۲ـ ۴۰۳
۲. پیشین، صص ۴۰۱، ۴۰۲
۳. راوندی، مرتضی، همان، ج ۷، صص ۳۷۶، ۳۷۷. (مأخود از کتاب نظربازی ، نوشته حسن قائمیان).
۴. دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه دهخدا، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۳۵، ج ۳۶، ص ۲۷۴
۵. دهخدا، همان، ج ۳۶، ص ۲۷۴.
۶. راوندی، همان، صص ۳۷۶، ۳۸۷ (و …).
۷. راوندی، همان، ص ۳۸۷.
۸. راوندی، همان، ص ۳۷۷.
۹. راوندی، همان، ص ۳۷۸.
۱۰. پیشین، ص۳۸۰ .
۱۱. قابوس نامه، نقل از تاریخ اجتماعی ایران، تألیف مرتضی پیشین، ص ۳۸۱.
۱۲. زرین کوب، از کوچه رندان، به نقل از تاریخ اجتماعی ایران، راوندی، ج ۷، ص ۴۸۸.
۱۳. شاردن، همان، ج ۷، صص ۲۵۶ـ۲۵۸
۱۴. . سفرنامه فیگوئروآ، صص ۳۴۱ ، ۳۴۲.
۱۵. شاردن، همان، ج ۷، ص ۲۵۶.
۱۶ . سفرنامه فیگوئروآ، ص ۲۳۲.
۱۷. غلامحسین یوسفی، نقل از تاریخ اجتماعی ایران، تألیف راوندی، ج ۷، ص ۳۷۸.
۱۸. سفرنامه ونیزیان، نقل از تاریخ اجتماعی ایران، تألیف مرتضی رواندی، ج ۷، ص ۳۹۳.
۱۹. پیشین، ص ۴۸۴
۲۰. راوندی، همان، ص ۳۸۸.
۲۱. شاردن، سیاحتنامه شاردن، دایره‌المعارف تمدن ایران، سازمان نظامی و سیاسی و مدنی ایران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۴۵، جلد هشتم، ص ۴۰۴.
۲۲. می‌گوییم شیئی‌واره، زیرا به طور مشخص برای ماهیتی خاص در نظر گرفته شده است.
۲۳.. شاردن، سیاحتنامه شاردن، دایره‌المعارف تمدن ایران، جلد هفتم، صص ۳۰۸، ۳۰۹ (: به عنوان نمونه ماجرای یکی از بانوان حرمسرای شاه عباس با ساربان خود در حین سفر همراه با قافله شاه، که شاه پس از کشف جرم هر دو را زنده به گور کرد).
۲۴. به منزله تنها موجودی که درکی از رابطه اجتماعیِ «خود با دیگری» دارد و قادر به تفسیر این رابطه بنا بر موقعیتی است که در آن قرار دارد.
۲۵.شاردن، همان، ج ۸، ص ۳۸۵
.۲۶. مینورسکی، همان، ص ۱۰۸
۲۷. شاردن، همان، ج ۸، ص ۳۴۶
۲۸. سفرنامه فیگوئروآ، ص ۱۵۶
۲۹. پیشین، صص ۱۳۲ ، ۱۳۳.
۳۰. پیشین، ص ۲۲۸.
۳۱. کمپفر، همان، ص ۲۷.
۳۲. راوندی، همان صص ۴۸۰ ـ ۴۹۰.
۳۳. راوندی، همان، ص ۴۸۷.
۳۴. راوندی، همان، صص ۴۸۵ ـ ۴۸۸.
۳۵. سفرنامه ونیزیان، نقل از تاریخ اجتماعی ایران، راوندی، ص ۴۸۴
۳۶. متی، همان، ص ۲۵۱.
۳۷.. کمپفر، ص ۱۹۳.
۳۸. پیشین، ص ۱۹۴.
۳۹ پیشین، ص ۱۹۳
۴۰. شاردن، همان، ج ۸، ص ۲۸۶
۴۱. شاردن، ج ۷ ، صص ۱۱۳، ۱۱۴.
۴۲. پیشین ، ص ۱۱۳.
۴۳. پیشین، ص۳۰۰.
۴۴. پیشین، ص ۱۹۰.
۴۵. پیشین، ص۱۹۵.
۴۶. سفرنامه فیگوئروآ، صص ۳۰۸، ۳۰۹
۴۷. پیشین، ص۱۵۸
۴۸. پیشین، ص ۲۳۳
۴۹. پیشین، ص ۲۳۳.
۵۰. راوندی، همان، ص ۴۸۱.
۵۱. شیرین بیانی، زن ایرانی در عصر مغول؛ به نقل از تاریخ اجتماعی ایران، مرتضا راوندی، ج ۷، ص ۴۸۰
۵۲. شاردن، همان، ج ۸.
۵۳. پیشین.
۵۴. شاردن، همان، ج ۸، ص ۳۸۶ .
۵۵. سفرنامه فیگوئروآ، صص ۳۴۱ ، ۳۴۲.
۵۶.. شاردن، ج ۸، ص ۳۸۶
۵۷. شاردن، به نقل از راوندی، همان، ج ۷، ص ۴۹۴.
۵۸.. کمپفر، همان، ص ۲۲۶
۵۹.. کمپفر همان، ص ۲۲۶
۶۰. شاردن ، به نقل از راوندی، همان، ج ۷
۶۱. شاردن، ج ۷
۶۲ سفرنامه فیگوئروآ، ص ۱۵۸.
۶۳. شاردن، سیاحتنامه شاردن، دایره‌المعارف تمدن ایران، جلد هفتم، صص ۳۰۸، ۳۰۹.
۶۴. دلاواله، صص ۱۰۳، ۱۰۴.
۶۵. کمپفر، ص ۲۲۸.
۶۶. شاردن، ج ۸. صص ۳۹۳ ـ ۳۹۹
۶۷. مینورسکی، همان، صص۲۲۷ ـ ۲۲۸
۶۸. شاردن، همان، ج ۷، ص ۲۵۷، تأکید از من است.
۶۹. پیشین، صص ۱۴۱ـ ۱۴۲.
۷۰. هم در سفرنامه دلاواله و هم در سفرنامه فیگوئروآ که هر دو در زمان شاه عباس اول به ایران آمده بودند و با او ملاقات داشتند و در برخی سفرها او را همراهی کرده بودند ، به بازی ها و تفریحاتی که شاه عباس در قلمرو عمومی بر پا می کرده اشاراتی شده است.
۷۱. روحی ، زهره؛ اصفهان در عصر صفویه: سبک زندگی و ساختار قدرت، تهران، امیر کبیر؛ در دست چاپ و انتشار.
۷۲. کمپفر ، همانجا، ص ۱۹۳
۷۳. متی، رودلف،ایران در بحران: زوال صفویه و سقوط اصفهان؛ ترجمه حسن افشار، نشر مرکز، ۱۳۹۲، صص۲۲۲، ۲۲۳ .
۷۴ . دلاواله ، ص ۸۴ .
۷۵ . سفرنامه فیگوئروآ ، تا سه هزار تن دختر و زن در این مراسم را گزارش کرده است .
۷۶. سفرنامه فیگوئروآ، ص ۳۲۸ .
۷۷. سفرنامه فیگوئروآ، ص ۳۲۸ .
۷۸. سفرنامه فیگوئروآ، صص ، ۳۲۹ ۳۲۸ .
۷۹ .شاردن ، همان ، جلد ۷ ، صص ۳۰۰ ، ۱۹۵
۸۰ . سفرنامه فیگوئروآ ، ص ۳۲۸
۸۱. پیشین ، صص ۳۲۶ ، ۳۲۷
۸۲ . راوندی ، مرتضی، تاریخ اجتماعی ایران، ج ششم ، بخش اول، صص ۵۴۲ ، ۵۴۳
۸۳. شاردن، همان، ج ۷، صص ۲۵۶ـ۲۵۸
۸۴. سفرنامه فیگوئروآ ، صص ۲۲۸ ، ۲۲۹ ؛
۸۵. غلامحسین یوسفی، نقل از تاریخ اجتماعی ایران، تألیف راوندی، ج ۷، ص ۳۷۸.
۸۶ . سفرنامه فیگوئروآ ، ص ۳۰۸
۸۷.«سفرنامه شاردن، ج ۲ ، صص ۲۱۱ ـ ۲۱۲ »؛ نقل از راوندی، تاریخ اجتماعی ایران، ج ۷، صص۴۹۰، ۴۹۱.
۸۸ . شاردن، همان، ج ۷، ص ۲۵۶.
۸۹ . سفرنامه ونیزیان، نقل از تاریخ اجتماعی ایران، راوندی، ص ۴۸۴ ؛ و نیز شاردن، ج ۷ ، صص ۱۱۳، ۱۱۴
۹۰. رستم التواریخ ، ص ۲۰۰ ؛ به نقل از راوندی ، مرتضی ، همان ، ج ۷ ، ص ۴۹۵
۹۱. سفرنامه مارکوپولو، ص ۱۲۹؛ «نقل از راوندی ، تاریخ اجتماعی ایران، ج ۷ ، ص ۴۷۹ » .
۹۲. الفرج بعدالشده ، ج ۲، ص ۱۴۳ ، نقل از راوندی ، همان ، ج ۷ ، ص ۳۲۲.
۹۳. جرجی زیدان ، ص ۱۷۸ به بعد ، نقل از راوندی ، تاریخ اجتماعی ایران ، ج ۷ ، صص ۳۲۲ ، ۳۲۳ .
۹۴. راوندی ، مرتضی ، همان ، ج ۷ ، ص ۳۹۴ .
۹۵. در پیرامون تاریخ بیهقی ، ج ۲ ، ص ۷۳۱ ؛ به نقل از راوندی ، تاریخ اجتماعی ایران ، ج ۷ ، ص ۳۹۵.
۹۶.راوندی ، همان ، جلد ۷ ، ص ۴۹۰ .
۹۷. سفرنامه شاردن ، ج ۲ ، صص ۲۱۱ ـ ۲۱۲ ، به نقل از راوندی ، همان ، ج ۷ ، ص ۴۹۰ ، ۴۹۱.
۹۸. پیشین.
۹۹ . سفرنامه فیگوئروآ ، ص۱۵۸ .
۱۰۰. پیشین
۱۰۱ . سفرنامه جان کارت رایت ، نقل از تاریخ اجتماعی ایران ، مرتضی راوندی ، جلد ۷ ، ص ۴۹۰.
۱۰۲. راوندی، مرتضی ، همان ، جلد هفتم ، ص ۵۷۰ .
۱۰۳ . ولش، آنتونی؛ نقاشی و حمایت از آن در سلطنت شاه عباس اول؛ برگرفته از کتاب اصفهان در مطالعات ایرانی، به کوشش رناتاهولود؛ ترجمه محمدتقی فرامرزی، ۱۳۸۵، ج ۲، ص۲۰۲ .
۱۰۴. پیشین ، ص۲۰۷ .
۱۰۵ . اتینگهاوزن، ریچارد، گرایش‌های سبک‌شناختی در دوره شاه عباس؛ ترجمه محمد تقی فرامرزی، برگرفته از کتاب اصفهان در مطالعات ایرانی، ناشر فرهنگستان هنر، ۱۳۸۶، ج ۲ ، صص ۳۲۲، ۳۲۳.