انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

تن‌بارگی در دوره صفویه (بخش نخست)

زهره روحی

سخنی کوتاه:
از لحظه ای که عرصه لذتِ جنسی، و کردار و رفتار جسمیِ در رابطه با آن، مورد توجه و «کنترلِ» قدرتهای سیاسی (اعم از دینی و یا غیر دینی) قرار گرفت و در صدد برآمدند تا در نوع رابطه و یا گزینشهای جنسی، نسخه هایی تجویز کنند، عرصه دخالت و سیاستگذاریهای جنسی ظهور یافت، و بدین ترتیب مسئله ی «جنسیت»، و مناسبات اجتماعیِ آن، به منزله راهبردِ مدیریتیِ نظارت بر بدنِ جنسیِ افراد برساخته شد و به عنوان بخشی مهم از زیر مجموعه «استراتژی های سیاسی» به حوزه «قدرت»، انتقال یافت. همین مسئله در خصوص «تولید مثل» و یا به اصطلاح زاد و ولد و «کنترل جمعیت» نیز صادق است . از سوی دیگر، رابطه جنسی و به طور کلی مسئله جنسیت، با توجه به اسناد و مدارک تاریخی، اغلب جزو مسائلِ به اصطلاح پُر تنش جوامع بوده است: عرصه ای ستیزنده که معمولاً دستخوش سرکوب و کشمکشِ شرایط اجتماعیِ خود بوده . گاه این نزاع و سرکوب علنی است ، و گاه چنان در معرض تطبیق پذیری با ضرورتهایِ به اصطلاح مدنی و یا مصالحِ جوامع (متمدن) قرار می‌گیرد که نفس سرکوب به امری انتخابی و داوطلبانه تبدیل می‌گردد. البته در چنین مواردی، این نظر هم هست که چیزی از عنصر واکنشیِ ستیزندگیِ امرِ سرکوب (جنسی)، کاسته نمیشود ، بلکه فقط ممکن است تغییر شکل دهد ؛ باری، در خصوص این تغییر شکلها و جا به جایی ها که مرتبط با سرکوب غرایز جنسی است ، چه در رد و چه در تأییدش سخن بسیار است خصوصاً وقتی پای ناکامی های ارتباطی ( نه لزوماً جنسی)، یا سر در گمی های جنسیتی و یا افسارگسیختگی های در جستجوی لذات جنسیِ عصر مدرن، در میان باشد . اما چیزی که اهمیت دارد شرایط انضمامیِ موقعیت جنسی در بستر اجتماعی خود است .

به طور کلی ساخته و پرداخته شدنِ « نحوه درک از هر گونه رابطه‌ای »، امری انضمامی و برآمده از شرایط تاریخی و اجتماعیِ دوره های خاصی است. بدین معنی که نمی توان یک نحوه ی درک از رابطه ای اجتماعی را به همه دوره های تاریخی تعمیم داد. و احتمالا هیچ استدلالی به اندازه مطالعه ی موردِ مشخصی از روابط، فی المثل پرداختن به رابطه جنسی در دوره ای پیشا صنعتی و پدر سالار، انضمامی بودنِ این موضوع را تأیید نمی‌کند. در بحث پیش رو، می‌خواهیم به روابط جنسی در عصر صفویه بپردازیم. و ناگفته نماند، انتخابِ این دوره مشخص، در ارتباط با تألیف کتابی در مورد «سبک زندگی و عرصه قدرت در دوره صفویه » است که اکنون در دست چاپ و انتشار است ؛ اما با وجود این ، صِرفِ اجتماعی و تاریخی بودنِ خودِ موضوع، کافی است تا مطالعه و بررسیِ حاضر را موجه و آنرا به موضوعی مستقل تبدیل کند.

باری ، چنانچه می‌دانیم درباره آثار تاریخی، هنری و حتی سبک ادبی عصر صفوی (معروف به اصفهانی و یا هندی)، سخن بسیار است، اما تا جایی که می‌دانم، به طور مشخص درباره «روابط جنسی» این دوره کم، پراکنده و یا جسته گریخته، گفته شده است؛ و این خود دلیل دیگری است برای پرداختن به آن . و در همینجا بگویم که از ویژگی های بسیار عمده رابطه جنسی در این عصر، این مهم است که هنوز به حوزه استراتژیِ قدرت (آنگونه که امروزه عمل می‌کند و با آن آشنایی داریم) راه نیافته است؛ به عبارت دیگر، هم از دید قدرت حاکمه (شاهان صفوی و دیوان سالاریهای شان) و هم از دید مردم (رعایا) در قلمرو روزمره، خصوصاً در زمان شاه عباس اول که طیف گسترده ای از خرده فرهنگها وجود داشت، رابطه جنسیِ آن ایام، صرفاً به منزله منبع «لذت جنسی» درک می‌ شده است و احیاناً اگر هم قرار بود از این «عرصه ی لذت»، بهره برداری های نیّتمندانه ای سوای لذت صورت گیرد، حداکثر می توانست به عنوان ابزارِ تحت تأثیر قرار دادن افراد با نفوذ باشد. ابزاری که معمولا فرودستان جامعه برای بالا کشیدن خود بکار می گرفتند. و جالب اینکه خودِ همین مطلب، تأییدی است بر این امر که «کانون روابط جنسی»، در جامعه پدر سالارِ آن ایام، فقط محدود به خانواده و یا همسر گزینی های متعدد و چندین زوجه ی رسمی و غیر رسمی نمی‌شده است ؛ بلکه طیف وسیعی از موقعیت ها و وضعیتهای غیر همسر گزینی (در همه اشکالش) را رسماً شامل می‌شد؛ که در مباحث پیش رو به آنها خواهیم پرداخت. این مباحث، با توجه به مناسبات جنسیِ آن دوره در بستر شرایط اجتماعی و تاریخیِ خاصش، در سه بخش به ترتیب زیر بررسی و مطالعه خواهند شد :

۱. کالبدهای اخته شده و ظهور غلام بارگان به منزله جنسیت سوم
۲. روسپیان در قلمرو عمومی
۳. هستی شناختیِ تن کامگی

آذر ۱۳۹۶
>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>