انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

تنهایی انبوه

این مطلب ترجمه مدخل دوم از کتاب چهل و چهار نامه از جهان مدرن سیال زیگمونت باومن است.

در وب سایت کرونیکل آموزش عالی (http //chronicle.com) می توانید اخیراً درباره یک دختر نوجوان که در طی یک ماه ۳۰۰۰ پیامک ارسال کرده است، بخوانید. این بدان معناست که او به طور متوسط صد پیام در روز یا تقریباً هر ده دقیقه بیداری یک پیام می فرستد ـ صبح، ظهر و شب، روزهای هفته و آخر هفته، ساعت کلاس، وقت ناهار، زمان تکالیف و زمان مسواک زدن. آنچه در ادامه می آید نشان می دهد که او به ندرت بیش از ده دقیقه تنها بوده است، به این معنی که هرگز فقط با خودش نبوده است ـ با افکار، رویاها، نگرانی ها و امیدهایش و… در حال حاضر، او به احتمال زیاد فراموش کرده است که شخص چگونه زندگی می کند ـ فکر می کند، کار می کند، می خندد یا گریه می کند ـ با خودش و حتی با دیگران هم فکری و مشارکت می کند. یا بیشتر از همه، او هرگز فرصتی برای یادگیری این هنر و استعداد نداشته است. ابزارها و وسایل جیبی ارسال و دریافت پیام تنها ابزار و وسیله مورد نیاز آن دختر و دیگران مانند او برای زنده ماندن نیست. پروفسور جاناتان زیمرمن (Jonathan Zimmerman) از دانشگاه نیویورک خاطر نشان می کند که از هر چهار نوجوان آمریکایی حداکثر سه نفر هر دقیقه از زمان خود را صرف سپری کردن در وب سایت های فیس بوک (Facebook) یا مای اسپیس (Myspace) و چت کردن می کنند. او می گوید که آنها درگیر ارسال و دریافت صداهای وسایل الکترونیکی یا روشن و خاموش شدن صفحه گوشی یا رایانه هستند. زیمرمن می گوید، وب سایت های چت، داروهای قوی (نیروزای) جدیدی هستند که اکنون نوجوانان به آنها اعتیاد پیدا کرده اند. شما در مورد درد و رنج ترک اعتیاد در افراد جوان و نه چندان جوان معتاد به انواع دیگر مواد مخدر شنیده اید؛ بنابراین می توانید درد، رنج و عذابی که نوجوانان از طریق ویروس (یا والدین یا معلمانشان) برای جلوگیری از وصل شدن به اینترنت و یا از دست دادن تلفن همراه خود، متحمل می شوند را تصور کنید.

در دنیای پیش بینی ناپذیر، دائماً غافلگیرکننده و ناشناخته ما، احتمال اینکه تنها بمانیم وحشتناک است؛ می توان دلایل زیادی را مطرح کرد که تنهایی را به عنوان یک وضعیت بسیار ناخوشایند، تهدیدکننده و وحشتناک تصور می کنند. ناعادلانه و احمقانه است که وسایل اکترونیکی را به تنهایی برای اتفاقاتی که برای افرادی که در حال زندگی در جهان کابل های سیمی بهم بافته شده، اتصالات سیمی یا بدون سیم هستند، رخ می دهد، مقصر بدانیم یا سرزنش کنیم. مخترعین و فروشندگان «واکمن ها» (Walkmans)، اولین وسیله متحرک که به شما اجازه می دهد هر زمان و هر کجا بخواهید «جهان را گوش دهید»، به مشتریان خود قول داده اند: «دیگر هرگز تنها نخواهی بود»! بدیهی است که آنها می دانستند که در مورد چه چیزی صحبت می کنند، و این شعار تبلیغاتی احتمالاً وسایل پیشنهادی آنها را به فروش می رساند ـ همانطوری که در عصر و زمان خود به صورت میلیونی به فروش رفتند. آنها می دانستند که میلیون ها نفر در خیابان ها احساس تنهایی می کنند و از تنهایی دردناک و نفرت انگیز خود بیزار هستند. مردم نه فقط از همدلی و همدردی محروم هستند، بلکه از نبود و فقدان آن غصه می خورند. با خالی ماندن بیش از حد خانه ها در طول روز و جایگزین شدن کانون خانوادگی و میزهای غذاخوری با تلویزیون در هر اتاق باید بگوییم که هر کسی در پیله تنهایی خودش است و افرادی کمتری هستند که می توانند به دیگران روحیه بدهند و موجب گرمی کانون خامواده شوند، بنابراین بدون مشارکت و همدردی با دیگران نمی دانند که چگونه باید وقت و زمان خود را سپری کنند.
وابستگی به نویزها و صداهای بی وقفه ای که از واکمن که خارج می شود، فقط خلاء و تنهایی همدلی و همدردی هایی را که در حال ناپدید شدن هستند را عمیق تر کرد. و هرچه بیشتر در این خلاء و تنهایی غرق شوند، کمتر قادر خواهند از معانی و وسایلی که قبل از تکنولوژی های پیشرفته وجود داشتند مانند ماهیچه ها و تخیلات شان استفاده کنند و از آن طریق رشد یابند. با ورود اینترنت، این خلاء و احساس تنهایی می تواند فراموش یا پنهان شود، و در نتیجه رفع شوند؛ حداقل دردی که ایجاد کرده و به وجود آورده بود تسکین می یابد. به نظر می رسد آن همدردی که غالباً غایب بوده و به طور فزاینده ای در حال از دست رفتن بود دوباره برگشته است ولی این بار از طریق صفحه های الکترونیکی و وسایل دیجیتالی جدید به جای درهای چوبی، که هر دو مورد مجازی هستند: افرادی که تلاش می کنند تا از این عذاب تنهایی رها شوند این شکل جدید را پیشرفت قابل ملاحظه ای می دانند که در روابط چهره به چهره و هماهنگ ناپدیده شده اند. با توجه به اینکه مهارت های تعامل و ارتباط چهره به چهره تا حد زیادی فراموش شده یا هرگز آموخته نشده اند، همه یا تقریباً همه کسانی که ممکن است از کمبود روابط رنجیده باشند، از ارتباط مجازی به عنوان یک مزیت استقبال می کند. آنچه در مورد فیس بوک، مای اسپیس و موارد مشابه آنها ارائه شده است هم در دنیای واقعی و هم دنیای مجازی مورد استقابل قرار گرفته است.

برای شروع روز، دیگر هیچ احتیاجی به تنها بودن نیست. هر دقیقه ـ ۲۴ ساعت شبانه روز، هفت روز هفته ـ فقط به اندازه فشار دادن یک دکمه و کلیک کردن طول می کشد تا با مجموعه ای از افراد تنها همدردی کنید و در ارتباط باشید. در دنیای آنلاین، هیچ کس هرگز دور و تنها نیست، به نظر می رسد همه دائماً در تماس و ارتباط هستند ـ و حتی اگر کسی به طور تصادفی به خواب برود، به اندازه کافی افراد دیگری برای پیام گذاشتن و ارتباط برقرار کردن هستند. به عبارتی دیگر، افراد می توانند با هر کسی که بخواهند ارتباط برقرار کنند بدون این که تهدیدی برای هم باشند و حتی ممکن است طرفین از این ارتباط لذت نبرند. ارتباط می تواند در اولین صحبت قطع شود و یا این که بدون هیچ خطری ادامه پیدا کند، در هر صورت نیازی به یافتن بهانه، عذرخواهی و دروغ نیست. یک کلیک و لمس انگشت کاملاً بدون درد و بدون خطر کافی است برای پایان دان به ارتباط. نه نیازی به ترس از تنها بودن است و نه تهدید قرار گرفتن در معرض خواسته های دیگران، به راحتی و بدون ترس می توانید هر کاری که بخواهید انجام دهید. این روابط را به راحتی می توان وقتی در یک اتاق شلوغ نشسته اید، در معابر پر رفت وآمد، در مراکز خرید و در حال پرسه زدن، در خیابان در میان تعداد زیادی از دوستان و …حفظ کرد و از آن لذت برد؛ همچنین شما همیشه می توانید خود را از نظر روحی غایب قرار دهید و تنها باشید، و همچنین به اطرافیان خود اطلاع دهید که میل هستید، در اینجا و اکنون، از ارتباط خودداری کنید. شما می توانید با مشغول نگه داشتن انگشتان خود برای تهیه یک پیام، خود را دور از ازدحام قرار دهید. با داشتن چنین وسایلی در دست، حتی اگر هم بخواهید می توانید خود در در میان انبوهی از افراد تنها بیابید و بلافاصله و هر لحظه ای که خواستید با دیگران مشارکت داشته باشید یا به سلیقه خودتان احترام بگذارید. شما قسم نخواهید خورد که تا مرگ وفادار باشید، و می توانید انتظار داشته باشید که دیگران هر زمان که به آنها احتیاج داشته باشید «در دسترس» باشند، بدون اینکه مجبور باشید عواقب ناخوشایند دائماً در دسترس دیگران بودن را تحمل کنید …
پس بهشت بر روی زمین است؟ بالاخره رویاها تحقق می یابد؟ بالاخره دوگانگی تعاملی انسان ـ که باعث تسکین و نشاط آور و در عین حال دست و پا گیر و پر از دام است ـ سرانجام حل می شود؟ در مورد این موضوع اتفاق نظری وجود ندارد. با این وجود آنچه فراتر از بحث به نظر می رسد این است که برای همه این ها بهایی پرداخت شده است ـ بهایی که اگر درباره آن فکر کنید ممکن است بیش از حدی باشد که بتوانید مشتاقانه پرداخت کنید. چون زمانی که به طور مداوم آنلاین هستید، ممکن است هرگز به طور کامل و واقعی تنها نباشید و احتمال اینکه با افراد واقعی اطراف خود ارتباط برقرار کنید کم روز به روز کمتر می شود. وقتی با دوستانتان فقط یک کلیک فاصله دارید (و آنها به تعداد بسیار نامحدود، متنوع و جذاب ارائه می شوند؛ بگذارید من اضافه کنم، بیشتر از پانصد دوست فیس بوکی دارید)، چه کسی می خواهد با اعضای خانواده صحبت کند؟
با فرار از تنهایی، شانس و فرصت خلوت با خود را رها می کنید: در آن شرایط عالی که فرد می تواند بر افکارش متمرکز شود، بیاندیشد و تأمل کند و تصمیم بگیرد و … افکار و حواسش را به ارتباطات می دهد. و بعد از آن هرگز طعم شیرین آن تنهایی را نخواهید چشید و متوجه نخواهد شد که چه چیزهایی را از دست داده است.

حمیده محمدزاده، دانشجوی دکتری جامعه شناسی فرهنگی

Bauman, Zygmunt, 44 letters from the liquid modern world, 2010, Polity Press, First Publish, 179 pages

 

معرفی کتاب زیگموند باومن در لینک پیوست:

liquid modern world