لوکونین، ولادمیرگریگورویچ . تمدن ایران ساسانی، ایران در سده های سوم تا پنجم میلادی، شرحی درباره ی تمدن ایران در روزگار ساسانیان / ترجمه ی عنایت الله رضا. تهران : شرکت انتشار علمی و فرهنگی.
حکومت ۴۲۵ ساله ی ساسانیان بعد از شاهنشاهی هخامنشیان یکی از درخشان ترین دوره های تاریخی ایران است، زیرا این دودمان که خود را زاده ی خدایان و منسوب به شاهان هخامنشی خوانده اند علاوه برآنکه شکوه و عظمت و وسعت دیرین ایران را در دنباله ی کوشش های ۵۰۰ ساله ی سلاطین پارت بدست آوردند، در احیای دین قدیم ایران و آداب و رسوم ملی، بسط علوم، احداث شهرها و معابد، تاسیس دانشکده ها و مراکز علمی و دینی کوشیدند و تا حد امکان و شرایط زمان برای پیشرفت صنعت و تجارت، حجاری و شهرسازی و ساختمان قصرها و معابد و جاده و ازدیاد فرآورده های داخلی، دردست داشتن صادرات چین و هند به سایر کشورهای غربی و حمایت از ارباب حرف و صنایع کوشش کردند.
کتاب « تمدن ایران ساسانی» برمبنای مآخذ گرفته شده از کتیبه ها و نوشته ها، نقش برجسته بر صخره ها، سکه های موزه ی دولتی ((ارمیتاژ)) و موزه ی دولتی ((تاریخ)) در مسکو بعنوان غنی ترین مجموعه ی سکه های ساسانی در جهان و آن بخش از یادگاری های فرهنگی که به تازگی در جهان دانش راه یافته است درباره ی تاریخ ساسانیان در فاصله ی سده های سوم تا پنجم نگاشته شده است.
ولادیمیر گریگورویچ لوکونین، رئیس بخش خاوری موزه ی دولتی ارمیتاژ در اتحاد شوروی در جایگاه نویسنده ی این کتاب کوشیده است بااستفاده از منابع ذکرشده به توصیف فرهنگ و بنیاد دولت ایران ساسانیان، کرتیر و مانی و پیدایش آئین رسمی کشور و لشکرکشی های شاپور یکم به غرب، بهرام و نرسی، شاپور دوم و اردشیر دوم، رویدادهای خاور و سکه ها و نقش برجسته ها بپردازد که در ادامه به تفصیل به آن ها پرداخته می شود.
ذکر کلمه ی «شرح» زیر عنوان کتاب، تمام و کمال وابسته به ویژگی های مآخذ مورداستفاده است که در برخی ادوار تا اندازه ایی روشن و کامل و در بعضی ناروشن و ناقص می باشد.
دکتر عنایت الله رضا، ایران شناس و عضو دائره المعارف اسلامی در ترجمه ی این کتاب با رعایت امانت، با آوردن نوشته ها از منابع اصلی و بخش هایی از کارنامه ی اردشیر پاپکان تا آنجا که میسر بوده است از ترجمه ی صادق هدایت کمک گرفته جز در بخش هایی از متن ترجمه ی هدایت که با ترجمه ی وی همخوانی نداشته است.
لوکونین در فصل یکم و دوم به مآخذ و چگونگی روی کارآمدن اردشیر، نخستین شاهنشاه ساسانی و تشکیل دودمان ساسانیان پرداخته است.
او در این بخش با توجه به کتاب «ساسانیان تاریخ طبری» به زبان آلمانی نوشته ی «نولدکه»، نوشته های کوتاه نیبور، کتاب هرتسفلد تحت عنوان«پایکولی . آثار و نوشته های شاهنشاهی ساسانی»، کتاب سوم و چهارم «دینکرت» نوشته هایی از شخصی به نام تنسر در عهد نخستین شاهنشاه ساسانی، کتیبه های شاپوریکم ( به ۳ زبان پارتی، فارسی میانه ویونانی) در کعبه ی زردشت، کتیبه ی نرسی در پایکولی، کتیبه ی کرتیر( سخن گفتن از مناصب وکارهای خود)، موبد موبدان در زمان شاپور یکم ، محل نقش رستم( موزه ای از گذشته ی پرافتخار)، کتاب های مانی، بنیاد گذار «کیش جهانی» تحت عنوان های شاپورگان (کتابی برای شاپوریکم)، انجیل زنده (تعالیم دینی مانی)، سکه های باقیمانده و آگاهی از دگرگونی هایی که در سیاست و اندیشه ی آن ها پیدا شده و غیره تحقیق خود را به پیش برده است.
این منابع اطلاعات ارزنده ای از تاریخ و اداره ی کارهای دولتی و علل پیدایش اداره ها وموسسه ها در زمان های گوناگون، تاریخ مذهب و آئین ساسانی، سرنوشت بزرگان و صاحب منصبان، عظمت شاهنشاهان، سیاست و ایدئولوژی ها، چگونگی مراسم تاج گذاری آن ها در اختیارمان قرار می دهد.
لوکونین در ادامه چگونگی تاسیس دودمان ساسانی توسط پاپک-اردشیریکم را که نزدیک به ۴۰۰ سال به طول انجامید شرح می دهد و در راستای توضیحاتش سعی می کند با نادیده گرفتن توضیحاتی در قالب افسانه، اسناد تاریخی آن را مورد مطالعه قرار دهد.
ساسانیان تا پایان شاهنشاهی اردشیر هنوز در مرزهای غربی جنگ و پیروزی های پایداری نداشتند و درواقع ایران در آن زمان بدان گونه که رومیان در سده های چهارم میلادی آن را شناختند دولت واحد و متمرکزی نبود.
لوکونین در بخش مربوط به لشکرکشی ها به غرب، درپی روشن ساختن نقش برجسته ی شاپور یکم با پیروزی های چشمگیر مقابل روم در سال های ۲۵۲ ، ۲۵۶ ، ۲۶۲ و به اسارت درآوردن امپراطوران روم می باشد که آن را نشانه ای از همبستگی دولت نوبنیاد ساسانی میداند.
درزمان پادشاهی شاپور، لشکرکشی های وی به شرق تا اندازه ای ناروشن مانده و اگر اطلاعی نیز از این لشکرکشی ها رسیده از نظر تاریخی بسیار متأخر است.
اما آنچه که در این کتاب به وضوح نمایان شده نقش برجسته ی دین در آن دوران می باشد چراکه ساسانیان از خاندان روحانیون بودند تاآنجاکه اردشیر به فرزند خود شاپور چنین گفت : «بدان، دین و شاهی بردارانی توأمانند و بی تخت شاهی دین نمی پاید و شهریاری بی دین برجای نمی ماند. دین بنیاد شاهی است و شاهی ستون دین».
بااین تعریف از جایگاه دین در آن روزگار دو شخص سمت و جهت رویدادها را در زمینه ی ایدئولوژی در کشور روشن می کردند؛ یکی کرتیر (موبدان موبد زردشت) و دیگری مانی-آورنده ی آئین نو و پیامبر یکتای جهان و فرستاده ی او در زمین بود.
در تقابل کرتیر و مانی، آئین مانی در زمان بهرام یکم بدلیل بدبینی شدید، دشواری اندیشه های فلسفی، تنگی حدود فرقه های مانوی و اندیشه ی اصلی آن ها مبنی بر ابدی بودن ظلم و بیداد آواره و رانده شد.
پایه و جایگاه کرتیر در زمان شاپور یکم، هرمزد اردشیر، بهرام یکم و بهرام دوم سخت پایدار ماند. تثبیت مقام او نه تنها به اصلاحات دینی، بلکه دخالت در کار سیاست داخلی کشور را نیز هموار کرد چراکه والاتر شدن جایگاه کرتیر نخستین گام در کار بدل کردن آئین شاهنشاه به آئین رسمی کشور بود.
شاهان ساسانی برای شکوهمندی واقعی آئین زرتشت انهدام نفوذ دین یهود، مسیحیت، بودائیگری، برهمائیگری و مندائیگری و نیز از میان برداشتن «ارتداد» در آئین زرتشت و پایان دادن به نهضت مانی ومانویان را در ایران ضروری میدانستند.
فصل پنجم پیشینه ی بهرام دوم و نرسی را برای رسیدن به شهریاری بررسی می کند. نرسی که دارای عنوان «آریایی مزداپرست» و فرمانروای شرق بود پس از شاپور یکم از اریکه ی شاهی دور ماند و شاهد تکیه زدن بهرام برآن بود.
در این زمان نرسی فرمانروای ارمنستان شد و احتمالا این مقام ازبرای سکوت و نداشتن اعاده ی تاج و تخت پادشاهی بود ولی نرسی به هنگام زنده بودن بهرام دوم و فرمانروایی بهرام سوم «سکانشاه» در راستای تغییر حکومت به ضرب سکه ی طلا در ارمنستان پرداخت و پس از پیروزی بر سکانشاه، چون بهرام دوم را در دوره ی خودش مستحق پادشاهی نمی دانست پس از زمانیکه اریکه ی شاهی را تصرف کرد آثار مربوط به شاه پیشین را منهدم ساخت.
پس از نرسی، سده ی چهارم، دوران هفتادساله ی شاهنشاهی شاپور دوم و فرمانروایی کوتاه مدت اردشیر دوم، شاپورسوم و بهرام چهارم بود که در بخش ششم موردتوجه قرار گرفته است و نویسنده نیز درباره ی پیکارهای شاهنشاهان ساسانی در شرق که نه تنها در نوشته های فارسی-تازی بلکه در نوشته های همزمان باآن روزگار (کتیبه های اوایل شاهنشاهی ساسانی، نوشته های آمین مارسلین و فاوست بورنتی) و نوشته هایی که با آن دوره فاصله ی زیادی نداشتند نکته هایی را ذکر کرده است.
این اقوام شرقی کوشانیان هون، هفتالیان، قیداریان و دیگرانند که اطلاعات بدست آمده از اینها جنبه ی کلی دارد.
در تکمیل یافته های مورد بررسی استفاده از سکه های ساسانی بعنوان مآخذ تاریخی و فرهنگی، سابقه ی نسبتا زیادی را گویا نیست. ک.و.ترورمقاله ی ویژه ای در این باره نوشته و در آن از رابطه تصاویر سکه ها با دیگر آثار ساسانی سخن گفته و با این کار پژوهش درباره ی مسئله ی تصویرهای رسمی ساسانی را آغاز نموده است. چنانکه نخستین بار در هنر ساسانی برروی سکه ها ایزدان زرتشتی-اهورامزدا، آناهیتا، میترا بصورت انسان جلوه گر شدند.البته این تصویرها در سکه های این زمان تازگی نداشت .
بااین اوصاف لوکونین تصویر ارزنده و شایسته ایی از چگونگی تمدن ساسانیان به خواننده ارائه داده است و با یافته های موجود سعی در معرفی نسبتا کامل در جنبه های مورده اشاره دارد.