انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

تغییر الگو و عناصر فرهنگی از خانواده گسترده به خانواده هسته ­ای

چکیده: یکی از واقعیت­های انکار­ناپذیر در زندگی شهری، دگرگونی در خانواده است. تحول در خانواده ایرانی، در ابعاد گوناگون روی داده است. دامنه این تحول، از مرحله همسریابی و همسرگزینی و بعد از آن، تداوم زندگی خانوادگی، روابط بین اعضای خانواده، تغییر نگرش­ها، تغییر کارکرد اعضا و انگاره های روابط بین زن و مرد، تغییر در سبک زندگی و بسیاری مسائل دیگر را دربر می­گیرد. به طوری که اغلب مردم این­گونه احساس می­کنند که در فضای خانوادگی گذشته، روابط خویشاوندی و عاطفی بیشتری وجود داشته است.

در این مقاله، تغییرات روی داده در خانواده های گسترده و تغییرات در عناصر فرهنگی خانواده مورد بررسی قرار گرفته است.

کلید واژه: خانواده ایرانی، خانواده گسترده، خانواده هسته ای، سنت، تجدد، سبک زندگی، تغییرات خانواده

مقدمه

مفهوم خانواده تا نیمه سده نوزدهم، با افکار و دیدگاه های فلسفی همراه بود. خانواده پدیده­ای مقدس و ایستا و بی­تغییر در نظر گرفته می­شد. خانواده مظهر عشق و عدالت بود؛ بنابر­این، بحث پیرامون خانواده و قانون ازدواج و انواع روابط خویشاوندی، تا اندازه­ای کفر و اهانت به مقدسات بود. اما بحث پیرامون خانواده از نیمه قرن نوزدهم، به تدریج در معرض تغییر و دگرگونی قرار گرفت؛ و گسترش نقطه­نظرات و بحث­های بی­شماری را سبب گردید(مقصودی،۷:۱۳۸۶).

نخستین کسانی که از اوایل سده نوزدهم به مطالعه خانواده و ازدواج در میان جوامع ابتدایی پرداختند، وکلا و حقوق­دانان و دانشجویان رشته های حقوق بودند(Robin fox,1975، به نقل از مقصودی،۸). زیرا خانواده و ازدواج مجموعه­ای از قوانین است که اعضای خانواده بر آن پایبندند. خانواده و ازدواج از سویی بر پایه مجموعه­ای از پیوندهای عمیق عشقی و عاطفی شکل می­گیرد و از دیگر سو، مجموعه­ای از قوانین پیچیده عرفی و شرعی و مدنی است.

در دوره های بعد «تجمع اطلاعات پیرامون خانواده و خویشاوندی توسط میسیونرها، جهانگردان، تجار و پژوهشگران سبب می­شود که به خانواده نگاهی نو افکنده شود و این نخستین بار است که متفکرین به خانواده، نه به صرف پدیده­ای آسمانی، بلکه به صورت پدیده زمینی نگاه می­کنند. به بیان دیگر، تقدس­زدایی از خانواده، نهاد ازدواج و خویشاوندی را از آسمان به زیر می­کشاند و آن را به شکل تعهدی انسانی و وفاداری ساده و قراردادی میان زن و مرد، در می­آورد»(مقصودی،۱۳). از این هنگام تلاش گسترده­ای برای مشاهده و تحلیل الگوهای مختلف خانواده در سراسر جهان و مقایسه آن­ها با یکدیگر آغاز می­گردد.

اساسی­ترین دگرگونی­هایی که در طی چند دهه اخیر در ساخت و روابط خانوادگی در اغلب نقاط دنیا روی داده است، تبدیل خانواده گسترده به خانواده هسته ای است. از این رو وسعت ابعاد خانواده که به تدریج در طی سال­های اخیر تقریباً در اغلب کشورها تنزل یافته و یا در حال تنزل است، در جامعه و فرهنگ ایران نیز بخصوص در شهرهای بزرگ قابل مشاهده است.

درحقیقت شرایط نهاد خانواده در سایر کشورهای توسعه­ یافته و صنعتی- که تا حدودی موجب زوال و فروپاشی خانواده در آن جوامع شده است- نگرانی­های بنیادی را برای متولیان، تصمیم­گیرندگان و پژوهشگران علوم اجتماعی ایجاد کرده است. هر چند به نظر می­رسد، نهاد خانواده در ایران از لحاظ سنتی و تأثیر­گذاری، نهاد بسیار مستحکمی به­شمار می­آید، ولی باید گفت: از آنجا که هر نوع اخلال و آشفتگی در نهاد خانواده در ایران تأثیرات شگرفی بر عملکرد سایر نهاد­های اجتماعی خواهد داشت، دقت و رصد تحولات آن حائز اهمیت است. با این حال مقایسه بین خانواده گسترده و هسته ای و تغییرات آن طی زمان از جنبه فرهنگی نشان از یک گسست فرهنگی و تغییر عناصر فرهنگی در خانواده دارد.

تعریف خانواده

اصطلاح خانواده گاه به گروهی از افراد که روابط «زن و شوهری» یا «پدر و مادر و فرزندی» میانشان وجود دارد، اطلاق می­شود و گاه مفهومی از یک گروه اجتماعی محدود را در بر دارد که افرادش با روابط گوناگونی، ازجمله روابط خویشاوندی، به یکدیگر مربوطند.

خانواده زن و شوهری، شامل پدر و مادر و فرزندان، بر اساس ازدواج بوجود می­آید و دارای وظایف عاطفی، مذهبی، تربیتی، جنسی و … است و مشخصه آن روابط خاصی میان پدر و مادر، والدین و فرزندان و خواهران و برادران است(بهنام،۹:۱۳۵۲). در ازدواج، مرد و زن به طور آزادانه و کامل طی یک دوره زمانی نامشخص متعهد به یکدیگر می­شوند تا واحد پویایی به عنوان خانواده را ایجاد کنند(landis, 1972).

خانواده یکی از مهمترین و بنیادی­ترین نهاد­های اجتماعی است که همواره در طول تاریخ، از تمامی تغییر و تحولات نهاد­های مختلف جامعه تأثیر پذیرفته و بر آن­ها تأثیر گذاشته است.

انواع خانواده

خانواده را می­توان با توجه به ملاک­های مختلفی مورد طبقه­بندی قرار داد؛ این ملاک­ها شامل:

الف- وسعت ابعاد خانواده، شامل گسترده و هسته ای

ب- شیوه ازدواج، از نظر تک همسری و چند همسری

پ- نحوه انتخاب همسر، به صورت درون گروهی و برون­گروهی

ت- مرکز ثقل قدرت، به مفهوم پدر سالار، تساوی­گرا یا مادر سالار

ث- منشأ و نسبت، به شکل پدر تبار یا مادر تبار

ج- محل اقامت، به صورت پدر مکان، مادر مکان و یا نو مکان، دسته بندی نمود.

بررسی هر یک از انواع خانواده گویای تغییرات کلان در جوامع امروزی است از این رو در اینجا تنها به تغییرات خانواده در ابعاد آن که شامل خانواده گسترده و خانواده هسته ای است توجه می­شود.

خانواده گسترده

خانواده گسترده خانواده­ای است که بر اساس بستگی­های نسبی و سببی استوار است و شامل چند گروه خونی و چند گروه زناشویی است. خانواده گسترده فرزندان خود را پس از ازدواج در خود جای می­دهد و گسترش آن نیز به همین لحاظ است و به این ترتیب ممکن است چند نسل زیر یک سقف و در یک خانه مشترک زندگی کنند(وثوقی، نیک خلق،۱۶۸:۱۳۷۱). در این شکل از خانواده، پدر و مادر اصلی، مرکز ثقل خانواده را تشکیل می­دهند و پسرها و نوه­ها و عروس­ها از آنها اطاعت می­کنند و اگر پدر و مادر به علت سالخوردگی نتوانند وظایف سرپرستی را انجام دهند، پسر ارشد جای آنها را می­گیرد. دخترها پس از ازدواج خانه پدری را ترک می­کنند؛ بنابراین غالباً خانواده گسترده به شکل پدر­مکانی است و مواردی که داماد در خانه پدر زن مسکن گزیند، نادر است. پدر نقش اصلی را در تربیت فرزندان به عهده دارد، دایره همسر­گزینی محدود و تعهدات اجتماعی زیاد است.

همچنین غالباً فرزندان دنبال شغل پدر را می­گیرند و وظایف متعددی بر عهده خانواده است و شیوه تولید خانوادگی و همیاری و تعاون مترتب بر آن، اجتماعی کردن و فرهنگی کردن کودکان، نگهداری از پیران و حمایت کامل از اعضاء، ازجمله وظایف سنگین این خانواده است (همو، ۱۶۹).

در حقیقت «دگرگونی خانواده ایرانی در نیم قرن اخیر آرام و کند، اما مستمر و قاطع بوده است. زمانی دراز شکلی از خانواده در این سرزمین وجود داشت که جامعه شناسان آن را با اصطلاح کلی «خانواده گسترده» وصف کرده­اند. این خانواده بر اساس شرایع اسلام و سنت­های ایرانی بود، مذهب و سنت و شیوه تولید اقتصادی جوامع کشاورزی مبانی آن را تشکیل می­داد و این خانواده بر اساس «پدر تباری» و «پدر مکانی» و «اولویت جنس مذکر» استوار بود و سازمان مرتبی داشت که زیر نظر پدر اداره می­شد. خانواده واحد تولید و مصرف بود و این امر نه تنها در روستا­ها بلکه در شهرها نیز، که مراکز مهم صنایع دستی بودند، به چشم می­خورد. منزلت اجتماعی زن ناچیز بود و به فرزندآوری و انجام کارهای خانگی و گاهی کشاورزی و نساجی محدود می­شد. فرزندان نام و نشان از پدر می­بردند و سرای خانوادگی نسل­های متعدد را در خود جای می­داد و پاسداشت سنت­ها بود. مقررات ازدواج و طلاق و ارث و نگهداری فرزندان بر اساس فقه­اسلامی استوار بود و روابط افراد خانواده بر سلسله مراتبی مبتنی بود که همه قبول داشتند»(بهنام،۱۳،۱۴:۱۳۵۲)

خانواده هسته‌ای

خانواده هسته‌ای، خانواده‌ای است که از دو نسل والدین و فرزندان تشکیل شده است (ساروخانی،۱۴۲). خانواده هسته ای وجه مشخصه جوامع صنعتی جدید است. به نظر می­رسد تسلط آن از تحرک اجتماعی و نیز از رشد فرد­گرایی که در مالکیت، حقوق و آرمان­های اجتماعی عموم مردم در مورد سعادت و رضایت خاطر فردی منعکس است، ناشی شده باشد (باتامور،۱۹۲:۲۵۳۶).

بنابر نوشته بیمن:« خانواده هسته ای، یک واحد بسیار مهم از نظام اجتماعی در جامعه ایرانی است و نه تنها به عنوان جزئی از ساختمان بزرگ اجتماع، بلکه به عنوان چهارچوب و پایگاه جامع حمایتی برای اعضای آن محسوب می­شود. بنابراین به نظر می­رسد که در بین ایرانیان میزان احساس تعلق به خانواده، بیشتر از موضع­گیری فردی­شان است. البته این به معنای فقدان فردیت در آنها نیست: آنها هم به عنوان عضوی از خانواده و هم به عنوان اشخاص با حقوق فردی خودشان شناخته می­شوند. در جایگاه خانواده، وظایف و الزامات میان همه اعضاء تقسیم و تسهیم می­شود: کمک های عاطفی و مالی اعضای خانواده به یکدیگر و در شکل دیگر، به هنگام نیاز، به شکل اعتبار (خوب) خانوادگی که برای هر کسی برتری و اولویت اصلی را دارد، در می­آید. در ازای آن هر یک از اعضای خانواده می­تواند همین تعهد را از سایر اعضای خانواده نیز توقع داشته باشد(Beeman, 1986).

در ایران کنونی، به طور کلی خانواده در مرحله­ای انتقالی قرار دارد، هر چند که در طی چند دهه گذشته مرتباً بر نسبت خانواده های از نوع هسته ای به­ویژه در شهرهای بزرگ ایران افزوده شده است، اما در عین حال باید توجه داشت که خانواده کنونی ایران چهره خانواده­ای در حد وسط میان هسته ای و گسترده و یا انتقالی را دارد(محسنی،۴۱۶:۱۳۷۵). مشخصات اصلی خانواده هسته‌ای عبارتست از:

الف) محدودیت ابعاد خانواده از نظر اسلاف: خانواده هسته‌ای معمولاٌ جدا از والدین و یا اقوام زوجین زندگی می‌کنند؛

ب) محدودیت خانواده از نظر تعداد فرزندان: این نوع خانواده معمولاٌ با تعداد اندکی از کودکان تشکیل می‌شود، چنانچه در برخی موارد در کشورهای غربی جایگزینی نسل، به جهت کمی زاد و ولد، دچار اشکال گردیده است؛

ج) افقی بودن هرم قدرت: در خانواده هسته‌ای به طور معمول، تصمیمات اساسی خانه از طریق گفتگو و تبادل نظر اتخاذ می‌گردد. برخی همچون “پارسونز” معتقدند: چنین خانواده‌ای بسیار عقلانی است؛ زیرا، همواره عقل و منطق بر آن حاکم است و در اتخاذ تصمیمات اساسی، هر یک از ساکنان خانه که دارای منطق قوی‌تری است، حق تصمیم‌گیری می‌یابد؛

د) نو مکانی: خانواده هسته‌ای بر حسب معمول در محلی جدا از والدین یا اقوام زوجین تشکیل می‌شود و همین امر در افقی­شدن هرم قدرت مؤثر است. هر چند خانواده هسته‌ای با جامعه جدید صنعتی سازگار است و بالاترین امکان تحرک جغرافیایی را فراهم می‌آورد اما، جدا شدن از پیران، سختیهایی را برای این نسل پدید خواهد آورد (ساروخانی،۱۴۲:۱۳۷۰)؛

هـ) از خصوصیات دیگر این نوع خانواده آن است که کارکردهای خانواده به دلیل اشتغال والدین و تخصصی شدن نهادها، به عهده مؤسساتی خارج از محیط خانواده قرار گرفته است؛ به عنوان مثال آموزش فرزندان و…

و) عدم گسترش خانواده هسته‌ای؛ خانواده هسته‌ای گسترش نمی­یابد، زیرا به مجرد آنکه فرزندان به سن قانونی برسند و وارد اجتماع شوند به عنوان عضوی فعال به دنبال اشتغال و تشکیل زندگی جدید می‌روند و خانواده ای مستقل و جدید پدید می‌آورند. همچنین خانواده هسته‌ای به سه حالت می‌تواند وجود داشته باشند:

۱- خانواده هسته‌ای یا خانواده زن و شوهری مستقل؛ که در این حالت خانواده، تعهدات اجتماعی کمی نسبت به شبکه خویشاوندی دارد و خانواده دارای استقلال‌مالی است؛

۲- خانواده هسته‌ای، تحت انقیاد خانواده چند همسری یا خانواده گسترده قرار دارد، مانند حالاتی که یک مرد دارای چندین زن است و یا زن و شوهر، چند سال ابتدایی زندگی خود را به دلیل عدم استقلال مالی نزد خانواده زن یا شوهر زندگی می­کنند؛

۳- خانواده هسته ای مهاجر، که بیشتر به دلیل آنکه شغل مناسبی در محیط‌های کوچک یا روستایی وجود ندارد پس از ازدواج، زن و شوهر از روستا به شهر مهاجرت می‌کنند، از نمونه‌های آن می‌توان حاشیه نشینی در شهرها را نام برد. چنین خانواده هسته‌ای فقط به لحاظ مکانی مجزّا زندگی می‌کند، اما وابستگی‌های قبلی به خانواده پدر و مادری به شدت ادامه دارد(www.pajoohe.com).

 

تغییر در عناصر فرهنگی خانواده از سنت تا تجدد

خانواده ایرانی ظرف دهه های گذشته، دگرگونی های چشمگیری داشته است. درک این دگرگونی­ها و پیش بینی آثار و عواقب آن از ابعاد مختلف می­تواند به مواجهه بهتر با فضاهای درون خانواده در آینده، ظهور آسیب­های جدید، تحولات ناشی از مدرنیته و تأثیر منفی آن بر روابط اعضای خانواده و تعامل خانواده­ها با یکدیگر بینجامد. بر این اساس به برخی از تغییرات بوجود آمده در گذر از خانواده گسترده به خانواده هسته ای اشاره می­شود:

تغییر در ساختار خانواده
وابستگی به خانواده به عنوان یک ارزش از سال­ها قبل در چارچوب الگوهای فرهنگی حاکم بر جامعه ایرانی مورد توجه بوده است و این نکته­ای است که مورد تأیید بسیاری از سیاحان خارجی نیز قرار گرفته است. پولاک که در دربار قاجاریه به کار پزشکی می­پرداخت در سفرنامه خود یادآوری کرده است که: «ایرانی تا آن اندازه در خانواده ریشه دارد که هر کاری از دستش برآید برای آن می­کند، کارش با خانواده بالا می­گیرد و با آن سقوط می­کند و کاملاً در احساس افتخار و سرافکندگی هر یک از افراد فامیل خود شریک است، درست مانند اینکه ماجرا بر خود وی رفته باشد. پس از خویش و قوم «طایفه» و پس از آن «ولایت» برایش اهمیت دارد و سرافرازانه می­گوید که «خویش و قوم و طایفه» دارم (پولاک،۱۶۰:۱۳۶۸). در حال حاضر در شهرها و شهرستان­ها هنوز عصبیت­های قومی اینچنینی قابل مشاهده است، اما درخانواده های هسته ای بخصوص در پایتخت این عصبیت قومی جای خود را به فردیت و تفاخر و دفاع از پایگاه اجتماعی فردی و خانوادگی داده و کمتر از تعصب­های قومی نشانی یافت می­شود.

تغییر در انتقال ارزش­ها
«اگر در تمامی قرن­ها، خانواده انحصار آموزشی و انتقال حیاتی را در خود می­دید، حال چنین نیست. فـرزندان امروز از سرچشمه هایی دیگر و از جمله وسایل ارتباط جمعی بسیار چیزها فرا می­گیرند. آنان کمتر تحت تأثیر والدین و به طور کلی بزرگ­تر­های خانه­اند. زمانی نیز که بین ارزش­های خانه و ارزش­هایی که از طریق وسایل ارتباط جمعی ارائه می­شو­د، تعارض رخ می­دهد، به نظر چنین می­رسد که قدرت غالب از آن وسایل همه­گیر و همه­جا حاضر ارتباط جمعی است. بنابر این، می­توان گفت که خانه جدید از بزرگ­ترین امتیاز سنتی خود خالی گشته است یا آنکه دست کم در برابر رقبایی «تیز­چنگ» قرار گرفته است» (ساروخانی،۱۵:۱۳۷۰). انتقال ارزشها در خانواده گسترده از طریق اعضای خانواده صورت می­گرفت و کانون­های آموزش همچون مکتب­خانه، مدرسه، مسجد در مراحل بعد بودند اما در خانواده هسته ای در حال حاضر با توجه به تأثیر رسانه­ها و حضور مستمر آن در خانواده الگوهای رفتاری و ارزشی اعضای خانواده و بخصوص کودکان از رسانه­هاست.

قصور در تربیت دینی فرزندان
یکی از مهمترین عوامل آسیب­پذیری تربیت دینی نوجوانان و جوانان، به­خصوص در عصر حاضر (در خانواده هسته ای)، معلول سهل­انگاری و در پی­گرفتن شیوه بی­تفاوتی بیش از حد خانواده­ها در تربیت دینی فرزندان است. امروزه پرداختن والدین به رفع تنگناهای اقتصادی، دغدغه نان و لباس و تحصیل فرزندان، عدم استفاده از روش­های صحیح آموزش و تربیت، و سستی بعضی خانواده­ها در ارزش­های اخلاقی و دینی، نقش نهاد خانواده را در تربیت دینی کمرنگ کرده است(محمودی و میر­مقتدایی،۱۶۴:۱۳۸۹). حضور و شرکت در مناسک و آیین­های دینی و ملی میان اعضای خانواده گسترده یک امر مهم و لازم بود و اعضای خانواده در آیین­های جمعی، مشارکتی جدی داشتند، اما در میان خانواده هسته ای شرکت یا مشارکت در این مراسم کم رنگ شده است. نمونه بارز آن را می­توان در برگزاری هیئت­های فامیلی مشاهده کرد. هیئت­های خانوادگی در سه چهار دهه گذشته در منازلی برگزار می­گردید که دارای حیاط و مساحت لازم برای اینگونه مجالس بود و دختران و پسران خانواده مشارکت مستقیمی در برگزاری این مجالس داشتند و اینگونه مجالس نوعی انتقال مفاهیم دینی به فرزندان از جمله قرائت قرآن، خواندن دعا، گوش دادن به مطالب سخنران مذهبی بود. اما امروزه به دلیل محدودیت مساحت آپارتمان­ها و کم رنگ شدن برگزاری این هیآت هفتگی مذهبی، انتقال این مفاهیم دینی به جوانان و اعضای خانواده و بالطبع مشارکت در اینگونه مجالس بسیار محدود شده است.

تغییر در نحوه انتخاب همسر
با تغییر الگوی خانواده از گسترده به هسته ای، نحوه انتخاب همسر نیز در بسیاری جوامع تغییر یافته است، زیرا در خانواده گسترده، ازدواج مبتنی بر تصمیمات و نظریات افراد و اعضای خانواده بود، ولی با هسته ای شدن خانواده­، حق انتخاب آزاد همسر در جامعه هنجار شده است؛ آزادی عمل زنان در ازدواج، تصمیم گیری در خانواده، عادی شدن طلاق و موارد مشابه، از جمله تغییرات ازدواج و خانواده محسوب می شود.

به دنبال تغییر در نظام هنجاری جامعه، تغییر در ارزش­ها و گسترش شهرنشینی، رفع محدودیت در روابط بین دو جنس مخالف کاهش یافته که به نوبه خود بسیاری از الگوهای رفتاری، ارزش­های مربوط به خانواده و هنجارهای موجود در جامعه را تحت تأثیر قرار داده است(شیخی،۵۴:۱۳۸۲).

تحصیلات و افزایش سن ازدواج
شکل جدید خانواده ارزش­های جدیدی را نیز به همراه خود داشته است که متفاوت از ارزش­های خانواده گسترده و سنتی است. تغییر عمده این موضوع در ایران ناشی از اقتصاد نفتی بوده است، به عبارتی اقتصاد نفتی و نه صنعتی در ایران، باعث شکل­گیری رانت نفتی شده است. در ایران فرایند صنعتی­شدن اتفاق نیفتاده و افراد از درآمد حاصل از فروش نفت به ثروت رسیده­اند. بنابراین اتفاقی که در ایران افتاده این است که جامعه ایران گذر از منابع درآمد محدود و روستایی به درآمد نفتی و سیستم رانتی نفتی را تجربه کرده که این باعث دگرگونی سیستم­های ارزشی در جامعه و خانواده­ها شده است. این مسأله خود باعث تغییراتی در نقش و موقعیت افراد در داخل خانواده­ها شده است. از جمله این­که زنان بیش از گذشته با ورود به دانشگاه­ها، سرمایه فرهنگی خود را افزایش داده و تنها راه ارتقاء سرمایه فرهنگی خود را بالا بردن سطح تحصیلات دانسته­اند. این امر خود باعث افزایش سن ازدواج شده است، که زمانی می­تواند امر مثبتی تلقی شود که همراه با آزاد سازی روابط جنسی باشد، در غیر این صورت، روابط جنسی زیرزمینی شده و آسیب های اجتماعی چون فحشا را به همراه خواهد آورد.

چالش­های مابین ارزش­های سنتی و مدرن، نیز ورود فناوری و فرهنگ نهفته در بطن آن به علاوه تحولات عمیق و گسترده سیاسی و اقتصادی و پیدایی طبقه متوسط شهری ، افزایش بی­سابقه مصرف کالاهای جدید، ورود امکانات جدید ارتباطی نظیر اینترنت و شبکه های ماهواره­ای به زندگی شهروندان موجب تغییرات ارزشی شدید در جامعه ما شده­اند (آزاد ارمکی و خادمی، ۱۳۸۲: ۱۲).

-تغییر سبک زندگی

خانواده گسترده که در یک چهاردیواری بزرگ شامل اتاق­ها و حیاط مشترک بود و در آن اعضای خانواده با هم زندگی می­کردند دارای سبک خاص زندگی نیز بودند. خرج مشترک، سفره مشترک، پخت غذای مشترک، برگزاری میهمانی مشترک، استفاده از وسایل زندگی معمولی و غیر لوکس شکلی از زندگی بود که کمابیش در خانواده گسترده معمول بود. اما با گسترش و تعمیم خانواده هسته ای در شهرها، سبک زندگی سنتی متناسب با خانواده گسترده، تغییر یافت و خانواده هسته ای به شکل جدیدی از سبک زندگی متناسب با مظاهر شهری مأنوس گردید. آپارتمان­نشینی در ابعاد کوچک و در دسترس بودن توالت و دستشویی و آشپزخانه (اُپن) در یک مجموعه کم متراز، استفاده از تخت­خواب و میز ناهارخوری، اتاق مخصوص کودک، استفاده از وسایل برقی همچون جارو­برقی، دستگاه صوتی و تصویری، ماشین لباسشویی و … که در عین راحتی سنت­های رفتاری جدیدی را نیز در کنار آنها بوجود آورد.

در سخنرانی فاضلی(۱۳۸۵) با موضوع: «فرهنگ خانه در ایران»، سابقه ورود حمام و توالت به درون خانه در فرهنگ انگلستان با این عبارات توصیف شده است که فراگیری آن در میان جامعه شهری امروزی امری عادی شده است: «تا سال ۱۹۵۰ استفاده از حمام خانگی و توالت داخل خانه عمومیت نداشت. بر اساس یک سرشماری در سال ۱۹۵۰ نیمی از منازل حمام نداشتند و از حمام عمومی و شستشو­خانه استفاده می­کردند. در سال­های دهه ۱۹۶۰ تعداد خانه های بدون حمام از ۳.۲ میلیون به ۱.۵ کاهش یافت. استحمام عموماً امری هفتگی بود، جز اشراف که گفته می­شد هفته­ای دو و حتی سه بار دوش می­گیرند. مردم اشراف را به همین دلیل به طور طعنه­آمیزی «طبقه مرغابی­ها» هم می­نامیدند. توالت­ها در گوشه حیاط دورترین نقطه به محل نشمین ساخته می­شد. تصور اینکه توالت در گوشه اتاق مسکونی باشد بسیار مضحک و دور از ذهن بود، درست همان طور که امروز کسی نمی­تواند بپذیرد یا تصور کند توالت خانه­اش در گوشه حیاط باشد. بسیاری از مردم وجود توالت داخل خانه را هم مغایر اصول بهداشتی می­دانستند و هم شرم آور! مردم تصور می­کردند اینکه توالت داخل خانه باشد مانع آسایش و آسودگی خاطر آنها موقع توالت رفتن می­شود. اما این نیز مانند چیزهای دیگر چنان پذیرفته شد که گویی از ابتدای تاریخ خانه­ها و توالت­ها یکی بوده­اند»(سایت انجمن جامعه شناسی ایران).

اشتغال زن و مرد
در عصر کشاورزی، خانواده مهمترین کانون اقتصادی تلقی شده و کار با خانواده ارتباط نزدیکی داشت. مرد بیرون از خانواده کار می­کرد و زن برای مراقبت از فرزندان در خانه باقی می­ماند. امروزه تنها ۵/۵۱ درصد از بچه­ها نزد مادرشان در منزل نگهداری می­شوند. در ۲۸ درصد مواقع پدر و مادر، هردو کار می­کنند و درصد خانواده هایی که هیچ یک از والدین برای نگهداری فرزندان در خانه حضور ندارند، رو به فزونی است. این روند حاکی از وجود تضاد بین کار و خانواده است (سنگه،۳۹۵:۱۳۸۰)­. از این رو در خانواده هسته ای فرزندان از سنین کم درمهد کودک­ حضور دارند و زنان نیز به کارهای با درآمد­های متفاوت اشتغال دارند که این درآمد بخشی از هزینه های زندگی شهری را تأمین می­کند.

دگرگونی مناسبات و مناسک خانوادگی
در این خصوص کافی است به یک نمونه این دگرگونی­ها از خانواده گسترده به هسته ای اشاره کنیم. مثلا در خانواده گسترده سفره و گستردگی آن موجب می­شد که همه اعضاء خانواده در سه نوبت دور آن نشسته، غذای پخته شده توسط مادر، مادر­بزرگ یا کدبانوی دیگر مانند عروس و دختران میل شود. افراد چهره به چهره به نقل اتفاقات روزمره و در کنار آن یافتن راه حلی برای مشکلات بوجود آمده می­پرداختند. اما با دگرگونی خانواده «سفره کم­کم از خانه­ها بیرون آمده است. رستوران­ها و کافی­شاپ و چای­خانه مجموعه مؤسساتی شدند که به تدریج کارکرد غذایی خانواده را از آن گرفتند. حتی محیط کاری رستوران­هایی شدند که اکثریت جامعه در آنجا غذا می­خورند»(فاضلی،۳۹۱:۱۳۹۱). کاهش کارکرد غذایی خانواده، به معنای کاهش مناسبات افراد خانواده است. چرا که سفره محلی است که ما حول و حوش آن خاطره جمعی و خانوادگی را شکل می­دهیم و در باره خود با دیگری صحبت می­کنیم.

مهر و عطوفت خانواده ایرانی
عطوفت و مهر بین اعضای خانواده ایرانی هنوز مثال زدنی و نمونه است. یعنی در مقایسه با شاخص­های جهانی باید اذعان کرد که عطوفت و علاقه افراد یک خانواده در ایران هنوز پررنگ و غیرقابل چشم پوشی است که نکته بسیار مثبتی است. هر چند ارتباط پدر با فرزندان هنوز تغییر چشمگیری پیدا نکرده است اما رابطه بین فرزندان و والدین و فرزندان با یکدیگر روابط بسیار مثبت و پر از صداقت، صمیمیت و احساسات است. در این میان روابط احساسی فرزندان با پدر و مادر به ویژه در سنین بالاتر کمرنگ­تر شده است و متأسفانه الزام نگهداری از پدر و مادر در سن کهولت برای بسیاری از فرزندان بخصوص در خانواده هسته ای کم رنگ شده است.

نتیجه

آنچه مسلم است در ایران خانواده گسترده از هم پاشیده شده است. با وجود این، شکل جدیدی از خانواده گسترده به وجود آمده است که در آن، هم مکانی و مرجعیت وجود ندارد اما سطح مناسبات و مراودات به گونه­ای است که در فضای امروزی شکل جدیدی به خود گرفته است. درحقیقت خانواده گسترده، در شکل قدیمی خود کمتر وجود دارد اما از سوی دیگر، خانواده هسته ای موجود در ایران که در دوران نابودی خانواده گسترده به وجود آمده، همانند نمونه غربی آن نیست. یعنی درست است که در خانواده هسته ای ایرانی، فرزندان با پدر­بزرگ و مادر­بزرگ خود در یک خانه و محل زندگی نمی­کنند اما به تمامی از پدربزرگ و مادربزرگ خود نگسسته­اند و هنوز شکل­هایی از همزیستی نسل­های متوالی را می­توان مشاهده کرد.

آنچه مسلم است به راحتی می­توان اشکال مختلف تجدد را درخانواده هسته ای امروزی مشاهده کرد. این تغییرات که در طی زمان به­وجود آمده است، شکل جدیدی از خانواده را در شهرهای بزرگ به­وجود آورده آن­طور که بازگشت به دوران خانواده گسترده را غیر­ممکن؛ اما دگرگونی و تغییرات جدید در الگوی خانواده هسته ای امروزی را در آینده، ممکن ساخته است.

منابع

– آزاد­ ارمکی، تقی؛ خادمی، حسن(۱۳۸۲) ترجیهات ارزشی دانش­آموزان تهرانی، نامه پژوهش فرهنگی (فصلنامه تحقیقات فرهنگی)، سال هشتم ، شماره۸

– باتامور، تی،بی(۲۵۳۶)، جامعه شناسی، ترجمه سید حسن منصور و سید حسن حسینی کلچاهی، تهران: شرکت سهامی کتابهای جیبی

– بهنام، جمشید(۱۳۵۲)، ساختهای خانواده و خویشاوندی در ایران، تهران، شرکت سهامی انتشارات خوارزمی

– پولاک، یاکوب­ادوارد(۱۳۶۸)، سفرنامه پولاک(ایران و ایرانیان)، ترجمه کیکاوس جهانداری، تهران: انتشارات خوارزمی

– ساروخانی، باقر(۱۳۷۰)، مقدمه­ای بر جامعه­شناسی خانواده، تهران: انتشارات سروش

– سنگه، پیتر(۱۳۸۰)، پنجمین فرمان،کمال هدایت و محمد روشن، تهران: سازمان مدیریت صنعتی

– شیخی، محمد­تقی(۱۳۸۲)، جامعه شناسی زنان و خانواده، تهران:انتشارات شرکت سهامی

– فاضلی، نعمت­الله (۱۳۹۱)، فرهنگ و شهر، تهران: تیسا

– محسنی، منوچهر(۱۳۷۵)، مقدمات جامعه شناسی، تهران: نشر دیدار

– محمودی، محمود و میر مقتدایی، زهره السادات(۱۳۸۹)، «نقش خانواده در تثبیت یا تزلزل تربیت دینی»، آینده پژوهی مسائل خانواده، تهران: مرکز تحقیقات استراتژیک

– مقصودی، منیژه(۱۳۸۶)، انسان شناسی خانواده و خویشاوندی، تهران: شیرازه

– وثوقی، منصور و نیک خلق، علی­اکبر(۱۳۷۱)، مبانی جامعه­شناسی، تهران: انتشارات خردمند

– سایت انجمن جامعه­شناسی ایران، مقاله: مفهوم فرهنگ خانه در ایران، دکتر نعمت­الله فاضلی، مشاهده شده در تاریخ ۲۰/۶/۱۳۹۰، به نشانی:

http://isa.org.ir/node/1185

– سایت پژوهشکده باقرالعلوم، مشاهده شده در تاریخ ۲۹/۶/۱۳۹۰، به نشانی:

http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=29615

و نیز:

-Landis JT(1972). Personal Adjustment Marriage and Family. 6th ed. New York

– Beeman William O (1986). Language, status and power in Iran. Indiana University Press.

این مقاله درچارچوب همکاری انسان شناسی و فرهنگ و فصلنامه «فرهنگ مردم ایران» شماره ۳۱، زمستان ۱۳۹۱، صص۱۱ تا ۲۷ به چاپ رسیده است.