در یک روز سه خبر ناگوار درباره درگذشت هموطنمان شنیدیم: گروهی که در مراسم تشییع پیکر شهدای مقاومت در کرمان در اثر فشار جمعیت فوت کردند، گروه دیگر در اتوبوسی در محور فیروزکوه به دلیل نقص فنی در ترمز اتوبوس جان باختند و سومین گروه نیز تعداد قابل توجهی از هموطنان ایرانی و نیز تعدادی غیرایرانی که در میانشان دانشجویان و نخبگان علمی کشور هم بودند در حادثه سقوط هواپیمای تنها چند دقیقه پس از پرواز، در تهران درگذشتند.
هر یک از این سه خبر جانکاه به تنهایی میتواند دل ملتی راجریحهدار کند، به ویژه وقتی صحبت از تعداد این درگذشتگان میشود. از سوی دیگر دربرابر این اخبار میتوان ساعتها تحلیل کرد و بخش بزرگی از آن را به سوءمدیریتهادر هر حوزه مربوط دانست، چه اینکه چنین حوادثی قبلاً نیز به وقوع پیوسته است و مثال بارز آن درگذشت تعداد قابل توجهی دانشجوی دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات در حادثه سال گذشته بود و وقتی بازهم تکرار میشود، نه تنها حوادث قبلی به فراموشی سپرده نمیشوند، بلکه آنها نیز در حافظه ما تکرار میشوند و گویی داغهای قبلی نیز تازهتر میشکفند. اما هیچ کدام از این تحلیلها و بررسیها که در جای خودش میتواند صحیح باشد و قابل پرداختن است، نمیتواند مرهمی واقعی بر دل داغدیده خانوادههای این هموطنانمان باشد و نیز آنانی که چشمانتظار دیدن هر یک بودند و صد البته برای ملتی که در قلب خاورمیانه زندگی میکنند و هر روز را در انتظار اجرای نقشههای قدرتهای جهانی بایدبا نگاهی پر از تردید و ناامنی سپری کنند.
نوشتههای مرتبط
انسانشناسی و فرهنگ این سه ضایعه را به بازماندگان وخانوادههای ایشان و سپس ملت ایران تسلیت میگوید.