انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

ترجمه کتاب «بدن و جامعه» – برایان.اس.ترنر- فصل دوم(۵)، جامعه‌شناسی بدن

نوشته‌ی زیر ترجمه‌ی بخش پنجم با عنوان «جامعه‌شناسی بدن» از ترجمه‌ی فصل دوم کتاب معروف «بدن و جامعه» اثر برایان.اس.ترنر است که به تدریج در همین وب‌گاه منتشر می‌شود. این کتاب که به مسئله‌ی بدن و جامعه پرداخته، به عنوان اولین اثر مستقل در حوزه‌ی جامعه‌شناسی بدن(۱۹۸۴) شناخته می‌شود که متأسفانه به فارسی ترجمه نشده، اگرچه در بسیاری از منابع پژوهشی مانند پایان‌نامه‌ها، مقالات و غیره به آن رفرنس داده شده و می‌شود.

در ادامه به ترجمه‌ی بخش پنجم فصل دوم می‌پردازیم با این توضیح‌ که بخش‌های این ترجمه بر اساس عنوان‌های این فصل پیش می‌روند و منتشر می‌شوند و فایل پی دی اف صفحه‌های کتاب به پیوست و بخش‌های ترجمه شده‌ی قبلی نیز آمده است. در ضمن ترجمه‌های پیشین نیز در پیوندهای انتهای مطلب آمده است.

جامعه‌شناسی بدن

راه تدوین جامعه‌شناسی بدن این نیست که رساله‌ای درخصوص جامعه‌شناسی و فیزیولوژی نوشته شود. بلکه این مسئله مستلزم تحلیل‌های تاریخی مربوط به سازماندهی بدن و مطلوبیت در ارتباط با جامعه‌شناسی و خرد است. پایه‌های چنین مطالعه‌ای می‌تواند به شکل زیر باشد:

۱- برای افراد و گروه‌ها، بدن محیطی را به عنوان بخشی از طبیعت شبیه‌سازی می‌کند و رسانه‌ای برای خود به عنوان بخشی از فرهنگ محسوب می‌شود. بنابراین بدن اساسن ترکیبی از کار انسانی بر طبیعت از خلال نوشتن، زبان و مذهب و بنابراین در نقد به ترکیب جنبه‌های انسانی میان نظم طبیعی و فرهنگی دنیاست. بنابراین اعمال میان طبیعت و جامعه می‌تواند بر حسب این‌که بدن کارکردی فیزیولوژیک (یعنی محیط داخلی آن) دارد، در نظر گرفته شود. یک مثال واضح در این باره این است که بدن نیازهای قیزیولوژیکی ویژه‌ی خوراکی، مایعات و آی دارد. برای طبیعیت محتوا و زمان چنین فعالیت‌هایی موضوع تفسیرهای نمادین و نظم اجتماعی توده‌ها باشد. ما می‌توانیم به این موضوع بیندیشیم که بدن یک سطح بیرونی از تفسیرها و بازنمایی‌ها و محیطی برای ساختارها و قطعیت‌هاست.

۲- همانندی تقسیم میان داخلی/خارجی، در ایجاد تمایز میان بدن جمعیت‌ها و بدن افراد در رویکرد میشل فوکو مهم است. این مسئله مورد بحث قرار گرفته است که در فرهنگ غربی جایگاه شهوت داخل بدن است که به وسیله‌ی اعمال عقلانی زاهدانه مانند مذهب، روزه‌داری و رژیم‌های غذایی پزشکی کنترل می‌شود. به همین شیوه، بدن افراد در زمینه‌های جمعیتی منظم شده و سازماندهی می‌شود. کنترل سکسوالیته‌ی گروهی آشکارترین مثال است. هیچ جامعه‌ای بازتولید اجتماعی برای انتخاب آزادانه‌ی افراد به ارث نمی‌گزارد. درحالی‌که در جامعه‌ی مدرن صنعنی، رفتار سکسوال اغلب به خاطر انتخاب محرمانه‌ی شهروند مصرف‌کننده ظاهر می‌شود. این کنترل‌ها به سقط جنین، نوزادکشی، روابط نامشروع، هم‌جنس‌گرایی و روسپی‌گری مربوط است. کنترل بدن جمعیت در دو بعد زمانی و مکانی در کنترل بازتولید نسل‌ها و جمعیت‌ها در فضای سیاسی/شهری رخ می‌دهد. بنابراین جامعه‌شناسی بدن یک جامعه‌شناسی سیاسی مرتبط با قدرت کشمکش بر سر شهوت است.

۳- بدن در مرکز کشمکش‌های سیاسی افتاده است. در حالی‌که می‌تواند به روشنی مورد بحث قرار بگیرد که فیزیولوژی مردان و زنان تفاوت عمده‌ای در کارکردهای بازتولیدی بازنمایی می‌کند اما در هویت جنسیتی و شخصیت، مجبور است فیزیولوژی را به جای اجتماعی شدن نقش‌های خاص و هویت‌ها قراردهد. همین‌طور درحالی‌که بدن تحت بلوغ طبیعی با افزایش سن و پیری است، مفاهیم جوانان، نوزاد، کودک یا شهروند بزرگ‌سال همگی تولیدات فرهنگی در تغییرات تاریخی سازماندهی جامعه‌ی غربی هستند. (Ariès, 1962). شخصیت، ساختار و توسعه‌ی بدن استعاره‌ی اصلی تئوریزه شدن جوامع پیشامدرن در مفاهیمی از قبیل سیاست بدن، پیری‌شناسی(gerontology)، پیرسالاری(gerontocracy)، پدرسالاری و مردسالاری فراهم می‌کند. برای مثال بحث درباره‌ی پدرسالاری در فرم سیاسی ویژه‌اش به کتاب سر روبرت با عنوان Filmer’s Patriarcha(1680) بازمی‌گردد. در این دکترین حاکمیت پدرسالارارانه، قدرت سلطنتی از قدرت الهی از طریق ] حضرت[ آدم مشتق شده است. پدرسالاری در شباهت باقی ماند. پادشاه در سراسر قلمروی پادشاهی خود پدر است. ] حضرت[ آدم پدر طبیعیت و انسانیت بود. خداوند پدری فراتر از انسان بود. بنابراین پدرسالاری قبل از قدرت قانون منبعی برای کلیه‌ی حقوق و ممنوعیت‌هاست. بنابراین چنین تغییر ماهیتی از خلال بدن پادشان تنها تغییر از خلال بدن پدر است. در سیستم‌های مذهبی قدرت مسیح از خلال عناصر مقدس بدن و خون منتقل و فقط در سیستم سیاسی پیوستاری خون برای پیوستاری قدرت ضروری است.

۴- بیشترین فرم‌های تئوری‌پردازی جامعه‌شناختی مرز روشنی میان خود و بدن قایلند. جرج هربرت مید که توجه ویژه‌ای به منشأ بنیان فلسفی تعامل نمادین دارد، در کتاب ذهن، خود و جامعه می‌نویسد:

ما می‌توانیم میان خود و بدن تفاوت بگزاریم. بدن ممکن است وجود داشته و در مدی بسیار هوشمند بدون اینکه مستلزم درگیر تجربه خود شود، عمل کند. خود ویژگی‌هایی دارد که موضوعی برای خود و آن مشخص شدن از دیگران و بدن‌های دیگر است. (Mead, 1962, vol. 1: 136)

در حالی که تضاد خود/جامعه محور اصلی تئوری تعامل‌گرایی است، موردی هم که طرف‌داران تعامل‌گرایی بحث می‌کنند آن است که خود از خلال نمایش(performance) تحقق می‌یابد. بسیار مهم است که نمایش خود، بدن را در زندگی روزمره بازنمایی می‌کند. درنتیجه ممکنست بازتفسیر جامعه‌شناسی گافمن به مثابه مطالعه‌ی بازنمایی خود در اجتماع نباشد، بلکه نمایش خود از خلال واسطه‌ای مانند بدن تفسیرشده به وسیله‌ی اجتماع باشد. یک محور مهم در کار وی پرسش از تفکیک زمینه‌ی خرده اجتماع از طریق اتفاقاتی است که تعامل خود و اجتماع را دشوار می‌کند. یکی از این مسائل ناراحت‌کننده داغ ننگ(stigma) است. به طور قابل ملاحظه‌ای اختلالات اجتماعی به وسیله‌ی چهره-کاری جایگزین می‌شوند که از هنجار بودن تعامل دفاع می‌کنند. این اختلالات تعاملی، متداولند، اما انحصارن بر بدن سرخی چهره، پارگی‌ها و ناهنجاری‌های داغ ننگ تمرکز نمی‌کنند. بنابراین برای بدن هر دو نظم خرد و کلان جامعه حیاتی است. بدن رسانه‌ای برای نمایش خود با هدف آیین‌های تنزل محرومیت اجتماعی است. صمیمیت و محرومیت‌های بر بدن به مثابه معانی دلالت‌گر بدن متمرکز است.(Garfinkel, 1956 Weitman, 1970) به این دلیل که رنج از خود به طور جدایی‌ناپذیری وابسته به رنج از بدن است بنابراین جامعه‌شناسی بدن مجبور به پذیرش جامعه‌شناسی انحرافات و کنترل است. باز هم این امر می‌تواند برای تشخیص انحراف بخش بیرونی بدن (سرخی چهره، پارگی‌ها و مدفوع ناخواسته) که موضوعی برای نظارت اجتماعی است و انحرافات درونی بدن(بیمار و بیماری) که موضوعاتی برای ارزیابی اخلاقی هستند، مناسب باشد. جامعه‌شناسی بدن به مثابه رسانه، می‌تواند اطلاعات درباره‌ی خود را در داغ‌ننگ‌شناسی سطح بیرونی و شناخت ساختارهای آسیب‌دیده‌ی بدن از هم جدا کند. جامعه‌شناسی بدن جامعه‌شناسی یا جامعه‌زیست‌شناسی نیست و نمی‌تواند به آن‌ها تقلیل یابد. اگرچه واقعن و عینن تحلیل مادی‌گرایانه‌ایست. همان‌طور که من بعدن تشریح کردم، جامعه‌شناسی بدن مطالعه‌ی مسئله‌ی نظم اجتماعی است و می‌تواند حول چهار موضوع قرار گیرد که بازتولید و تنظیم جمعیت را در زمان و مکان انجام می‌دهند و بازدارنده یا بازتولیدکننده‌ی بدن به مثابه رسانه‌ی خود هستند. این چهار موضوع در جامعه‌ی غربی برای تقابل میان میل و خرد هستند که قبلن به طور مفصل‌تری در مجموعه‌ای از دوتایی‌ها به ویژه خصوصی/عمومی، زن/مرد پیشنهاد کرده‌بودم. بنابراین کنترل بدن یک کشمکش سیاسی اولیه است و درنتیجه به تحلیل چگونگی تقارن‌های فرهنگی معینی می‌پردازد که به طور سیاسی نهادهای جنس، خانواده و پدرسالاری را تقویت می‌کنند. این نهادینه شدن خودش موضوعی برای انتقال‌های بزرگ جامعه برای مثال از فئودالیسم به سمت سرمایه‌داری است و برآمدن این ابعاد چهارگانه یعنی بازتولید، تنظیم، بازدارندگی و بازنمایی، تحت شرایط تاریخی است.

ترجمه‌های بخش‌های پیشین:

ترجمه کتاب «بدن و جامعه» – برایان.اس.ترنر- فصل دوم (۱)- بدن‌های غایب

ترجمه کتاب «بدن و جامعه» – برایان.اس.ترنر- فصل دوم (۲)- خود

ترجمه کتاب «بدن و جامعه» – برایان.اس.ترنر- فصل دوم (۳)- میشل فوکو

ترجمه کتاب «بدن و جامعه» – برایان.اس.ترنر- فصل دوم (۴)- روح و جسم

ایمیل نویسنده: fsayyarpour@gmail.com

فایل پیوست : ۲۰۸۹۸