انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

ترانه‌های مردمی مازندرانی- نمونه موردی” چلاو آمل

تصویر: دره چلاو. عکس از مهرداد رحمانی

پیش‌ترانه: ترانه های مردمی به عنوان بخش مهمی از ادبیات شفاهی هر قوم و ملتی، زیباترین، دل پسندترین و در عین حال معمول ترین تجلی گاه بیان احساسات و عواطف شاعرانه در فرهنگ عامه هستند و طرفداران بسیاری بین عامه ی مردم دارند. «مردم نه تنها نیروی آفریننده ی ثروت های مادی، بلکه در عین حال منبع پایان ناپذیر ارزش های معنوی، خالق تمام منظومه های باشکوه و تراژدی های جهان و بزرگترین آنها، یعنی فرهنگ و تمدن جهانی و به اعتبار خلاقیت و نبوغ شان بهترین شاعر و فیلسوف هستند» (ادبیات از نظر ماکسیم گورکی، نقل از جوادیان کوتنایی،۱۳۷۰: ۱۵۵). ترانه های عاشقانه ی مازندرانی یا همان اشعار معروف به «کیجاجان و کیجاجانک» یا «رِز مقوم (ریز مقام)» نیز از این قاعده جدا نیستند.

مقاله ی حاضر گزیده ای از ترانه های عاشقانه ی مردمیِ رایج در سرزمین شاعر پرور چِلاوِ آمل است که در زمان و مکان نامعین از دل عاشقان و سوخته دلان گمنامی تراوش نموده که سوز عشق آنها در درون اشعارشان نهفته است. این ترانه ها با همه ی سادگی، بی پیرایگی و روانی شان چنان صادقانه، زیبا، مصور و سرشار از لطائف و تشبیهات شاعرانه هستند که لذت دریافت آن جز با درک حال سراینده و قرار گرفتن در آن حال حاصل نمی گردد. نگاه کلی به ترانه های ثبت شده در این نوشتار نشان دهنده ی جهان بینی و جهان شناسی و نوعِ تفکرِ جامعه ی شاعر در زمان سروده شدن شعر است. لذا ثبت درست اسناد شفاهی، بدون هیچ گونه دخل و تصرف در آن-آگاهانه و شخصی و نگاه غیر فرهنگی در آن ئزدی— — که سعی نویسنده نیز بر آن بود – مبنا و مصالح اولیه ی بررسی های اجتماعی، تطبیقی و تحلیلی ادبیات مردمی خواهد بود. صادق هدایت در این خصوص می گوید: «هنر و ادبیات توده به منزله ی مصالح اولیه بهترین شاهکارهای بشری به شمار می آید. به خصوص ادبیات و هنرهای زیبا و فلسفه و ادیان مستقیماً از این سرچشمه سیراب شده و هنوز هم می شوند. این سرچشمه ی افکار توده که نسل های پی در پی همه ی اندیشه های گران بها و عواطف و نتایج افکار و ذوق آزمایش خود را در آن ریخته اند گنجینه ی زوال ناپذیری است که شالوده ی آثار معنوی و کاخ باشکوه زیبایی های بشریت به شمار می آید» (همان).

ویژگی بارز و کلی اشعار مردمی مازندران ترکیب و هم زیستی تاریخی آن با موسیقی است. به گونه ای که جدایی شعر از موسیقی امری دور از ذهن می نماید. این سنت ریشه در درازنای تاریخ دارد و نشان دهنده ی حیات و استمرار بخشی از سنت های کهن و اصیل فرهنگی و هنری نیاکانمان تا به این روزگار است. به همین روی «در زبان فارسی، لغت بومی متفاوت از رامشگر، برای شاعر وجود ندارد» ( بویس. ۱۳۶۸: ۷۶۴ ). «پیش از آغاز دوره اسلامی احتمالاً دو نوع شعر در ایران رواج داشت که هر دو نیز پیوندهایی با موسیقی داشتند. یکی شعر ترانه یا خسروانی که در واقع شعر موسیقی بود و بدون ملودی خاص خودش وجود نداشت و دیگری شعر تکیه ای- هجایی که ملودی نقشی در آن نداشت اما بنیاد آن بر ریتم استوار بود» (طبیب زاده، ۱۳۸۹: ۹۱).

ترانه های حاضر- و به قول راوی «شعر قدیمی»- نیز با خصوصیتِ ترکیبی و بر اساس انواع شعری یاد شده از دل سروده ای بزرگتر استخراج شده‌اند که در آغاز با آواز در دستگاه شور و در مایه ی نجما با اشعار یازده و گاهی دوازده هجایی خوانده می شوند و سپس با لحن موسیقایی- با اشعار یازده هجایی- به همراه ضرب سینی در مراسم عروسی و دیگر شادی های اجتماعی اجرا می شوند. «در این سروده هجاهای یازده تایی بیشترین تحرک ملودی هاست و گردش و فیگورهای موسیقی تماماً بر اساس اجرای موسیقی کهن از فاصله چهارم و گاهی پنجم از بالا آغاز و به سمت نُت پایه حرکت ملودی ادامه می یابد که در همه جملات این فرم و قالب حفظ شده است. حرکت موسیقی روی نت «رِ» تحریر، و از نُت «دو» جملات آغاز می شود و فراز حرکت موسیقی از نُت «رِ» تا نت «سُل» می باشد» (ذبیحی، ۱۳۸۹).

برای خواندن متن کامل مقاله، فایل پیوست را دانلود و مطالعه بفرمایید.

 

نمونه ای اولیه از این مقاله پیش از این در زمستان ۱۳۹۱ در صفحات ۱۲۳ تا ۱۴۳ مجله «فصل فرهنگ» وابسته به دانشگاه علمی کاربردی شمال پایدار آمل (مرکز فرهنگ و هنر ۵) به چاپ رسیده که توسط نگارنده برای بازنشر در اختیار انسان شناسی و فرهنگ است.

 

 

پیوست اندازه
Microsoft Office document icon ۲۰۳۰۴.doc 285 KB