مروری بر کتاب “حق مادرزاد” نوشته استیون رابرت کلرت
ترجمه عبدالحسین وهابزاده، سید مصطفی چشمی، روشنک شهریاری
نوشتههای مرتبط
چقدر با طبیعت نزدیک و آشنایی؟ سوالی که برای همهی ما ممکن است پیش بیاید و ما را درگیر پیشینهیابی تجربیات ما در زیبایی طبیعت از دوران کودکی کند. اینکه دوران کودکی خود را چگونه با طبیعت سر کردیم و چقدر مجال کشف در طبیعت را داشتیم؟ تجربهای بی بدیل که در بزرگسالی به روحیات ما شکل می دهد و احترام به طبیعت را در ما برمی انگیزد. همه میدانیم که زندگی در شهرهای بزرگ و پرجمعیت، هوای آلوده و آسمانخراشها چقدر در محرومیت ما از زیبایی و لذت در طبیعت نقش داشته و دارد. و امروز چقدر محیط زیست سبز، ارزشمند و در عین حال کمیاب است.
کتاب “حق مادرزاد” در بارهی رابطهی انسان و طبیعت در دنیای امروز صحبت میکند. و از دوری ما از طبیعت و محرومیت از زیباییهای آن گلهمند است. اما خیلی زود ما را به سمت حظ بردن از طبیعت و فواید بیشمار آن سوق میدهد. این کتاب در یازده بخش: جذابیت، خرد، نفرت، بهرهکشی، علاقه، استیلا، معنویت، نمادگرایی، کودکی، طراحی، اصول اخلاقی و زندگی روزمره؛ تهیه و تدوین شده است. نویسنده در مقدمهی کتاب میگوید:
بشریت نتیجهی رابطهی تکامل یافتهی انسان با طبیعت است. تعاملی طولانی مدت و تجربهی جهان طبیعی.
” از متن کتاب”
قدر مسلم، ارتباط ما با طبیعت بخشی از میراث زیست شناختیمان است. در این کتاب یکی از پیشگامان زیست گرایی (استیون رابرت کلرت) به مثابه مطالعهی گرایش ذات آدمی به طبیعت، گزارشی جامع در بارهی تاثیر نیرومند طبیعت بر زندگی ما را به بحث میگذارد. “استیون کلرت” معتقد است که استعدادهای ما در اندیشیدن، احساس کردن، ارتباط برقرار کردن، آفریدن و یافتن معنا بستگی تام به نسبت ما با طبیعت دارد. قطع ارتباط و بیگانگی روزافزون ما با جهان طبیعی حاکی از آن است که ما چه اندازه نقش بی بدیل طبیعت را نادیده گرفتهایم. او با بهرهگیری از مهمترین یافتههای علمی، همراه با تجربیات شخصی خود، نسبت طبیعت را با اساسیترین مفاهیم حیات انسانی همچون خرد و نفرت و بهرهکشی و معنویت و کودکی و جز آنها میکاود و بر این باور است که تمایل ذاتی ما به طبیعت در طی تاریخ تکاملیمان شکل گرفته. اما این تمایل ذاتی نیز مانند دیگر تمایلات انسانی که معنای انسان بودن از آنها درک و دریافت میشود، باید آموخته شود تا کارکردش به چشم بیاید.
شالودهی کتاب “حق مادرزاد[۱]” بررسی وابستگی های جسمی و روحی بشر به طبیعت از دیدگاه زیست گرایی[۲] است که بر مبنای تمایل ذاتی به برقراری ارتباط با طبیعت برای تامین بهرهوری، سلامت ذهنی و جسمی انسان تعریف شده است. اما نویسنده معتقد است که ارزشهای زیستگرایی ما در طی سال ها و تغییرات عمیق در الگوی زندگی شهری دستخوش دگرگونیهای وسیع و فزاینده شده که ضمن آگاهی به آن، میل به تغییر را نیز میطلبد.
مواجهه با اجزای طبیعت، جانوران و گیاهان، زمین، باران و برف و مواهب طبیعی؛ تنها راه و برگزیدهترین راه برای رسیدن به اصل خود است. این مواجهه امیال و روحیات ما را در پیچیدگیهای زندگی همراهی کرده و خلق و خویی آرام و صلح طلب به ما اعطا میکند. آرامش طبیعت در میزان انتخاب های اخلاقی در طول زندگی ما تاثیر بسزایی دارد و تا حد زیادی ما را به منطق عقلانی نزدیک می کند.
زنجیرهی جذب شدن به جلوههای زیبایی، از لذت بردن ساده از زیباییهای سطحی تا لایههای درک دقیقتر و ماهرانهتر همنوایی و کمال، متغیر است. ممکن است در آغاز جذب مناظر زیبای خاص شویم ولی اگر به زیبایی حساس باشیم حتی یک بوتهی خار در کنار جاده ممکن است نشان دهندهی گوشهای از زیباییهای طبیعت باشد.
“از متن کتاب”
هریک از ما در هر گوشه از جغرافیا فارغ از تاریخ و فرهنگ بطور ذاتی به طبیعت گرایش داریم اما متاسفانه زندگی شهری ما را به سمت دوری از طبیعت سوق می دهد و این نیاز طبیعی را انکار می کند. ما به فراخور نزدیکی به طبیعت، مهارتهای فردی و اجتماعی خود را در مواجهه با الگوهای رفتار انسانی، رشد و ارتقا میدهیم. آزمونی که بارها به نتیجه رسیده و از مزایای آن بهرهمند شدهایم پس چرا خطای دوری از طبیعت را بخصوص در کانون های شهری تکرار میکنیم.
علاقه به طبیعت، تاکیدی بر اهمیت احساسات در وجود انسان است و به علاوه، تاثیر احساسات به جهان طبیعی در رشد گرایشهای عاطفی گونهی ما نقش مهمی ایفا میکند. علاقه و دلبستگی به طبیعت در ایجاد توانایی احساسی آنقدر مهم است که این ادعا منطقی به نظر می رسد که این علاقه به تناسب و بقای گونهی ما در مسیر تکامل کمک کرده است.
” از متن کتاب”
ارتباط عاطفی با طبیعت و دیگر اشکال حیات را می توان مرهمی بر بیماری ها، فشارهای روحی، تنهایی ها و ناتوانی های بشر دانست.
” از متن کتاب”
نماد و نمادسازی از عناصر طبیعت، ریشه در تجربیات ما از جهان اطراف دارد. اما گذر زمان از طریق قدرت تخیل و همچنین مسائل فرهنگی سبب تغییر شکل آن شده و در ادبیات ما جای گرفته است. از همین روست که اغلب در داستان های کودکان که برای کمک به بلوغ و توسعه ی ذهن کودک استفاده می شوند، با حجم انبوهی از هر آنچه به طبیعت مربوط می شود، روبرو می شویم.
” از متن کتاب”
بزرگ ترین چالش زمانه ی ما این است که آیا ممکن است نوع کاملا متفاوتی از پارادایم توسعه غالب شود که طبق آن طبیعت و انسان برای هم سودمند باشند و رابطه ای مکمل میان آنها برقرار باشد؟ دستیابی به چنین تحولی، با عنوان توسعه پایدار بسیار مشکل است.
” از متن کتاب”
در بخشی از کتاب “حق مادرزاد” به فعالیت های آلبرت شوایتزر در آفریقا اشاره می شود و ثمره ی این فعالیت ها که مبتنی بر بشردوستی و قدردانی از مواهب طبیعی است مورد بحث و بررسی می گیرد. آلبرت شوایتزر به خاطر مکاشفه در طبیعت، فلسفهی “تکریم حیات” را رقم زد که از این منظر هستی ارزشمند و هدفمند است. شوایتزر به خاطر ارائهی این دیدگاه فلسفی جایزه صلح نوبل ۱۹۵۳ را دریافت کرد.
به جرات می توان گفت یکی از بزرگترین چالش های امروزه ی ما ساخت محیط زیست شهری و دیگر محیط های طراحی شدهی انسانی، هم راستا با رضایت درونی ما برای رفع نیازمان به منظور ایجاد رابطه ای سودمند با طبیعت است. …… چنین تفکری در بطن واژهی“ طراحی زیست گرایانه“ منعکس شده و تاکیدی است بر بنا نهادن ساختمان ها و دیگر سازه های بشری بر بستر رابطهی موثر با طبیعت، با نگاه بوم شناختی و فرهنگی برای حصول سلامت جسمی و روحی نوع بشر.
” از متن کتاب”
تجربه ی طبیعت اگر از کودکی آغاز شود، رودررویی با طبیعت را در دوران بزرگسالی به عنوان نیاز بشری در درون آدمی برمیانگیزد. احترام به طبیعت را لازم و ضروری می شمرد و ارادت به محیط پیرامونی را جزیی از خلق و خوی انسانی می کند. تجربه ای که برای هریک از ما ممکن است اتفاق بیفتد و توجه ما را معطوف به زیبایی های طبیعت کند.
از کوه ها بالا برو و جذبه ی آنها را از آن خود کن. آرامش طبیعت درون تو جاری خواهد شد، همان طور که آفتاب درون درختان می تابد و نسیم طراوت خود را درون تو می دمد. آنجاست که دلواپسی، همانند برگ های پاییز، از تو رخت برمی بندد. همه ی ما به زیبایی نیازمندیم، همچنان که به نان، مکانی برای بازی، مکانی برای عبادت، جایی که در آن طبیعت شفا می دهد و روح و جسم را قدرت می بخشد.
” از متن کتاب”
کتاب حق مادرزاد (انسان و طبیعت در دنیای امروز، نوشته ی استیون کلرت، با ترجمهی عبدالحسین وهابزاده، سید مصطفی چشمی و روشنک شهریاری؛ توسط انتشارات فرهنگ نشرنو با همکاری نشر آسیم،نوبت چاپ: اول، ۱۴۰۰ ؛ منتشر شده است.
[۱] Birthright
[۲] Biophilia