انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

تجارت برده و زنان: تاریخ فراموش‌شده

هیلاری مک دی. بِکلِس[۱]، برگردان: آذر جوادزاده

از قرن هجدهم به بعد زنان برده، اکثریت جمعیت در مزارع استعماری را تشکیل می‌دادند. تجارت برده‌داری به شدت متکی به کار و باروری زنان سیاه پوست برده بود. با این حال جایگاه آنها در پژوهش‌های تاریخی به فراموشی سپرده شده است.

سی و پنج سال پیش من یک تک نگاری با عنوان شورشیان طبیعی: تاریخ اجتماعی زنان سیاه پوست برده در باربادوس[۲] منتشر کردم. نتیجه‌ی انتشار آن، اعتراض شدید دانشجویی به پژوهش من در سمینار تاریخ در دانشگاه وست ایندیز بود. دانش‌آموزان دختر در کلاس درس اعتراض کردند که سخنرانی‌های من به‌اندازه کافی بر زنان برده‌‌ای که می‌دانستند اکثریت جمعیت مستعمره در بیشتر دوره‌ی برده‌داری بوده‌اند، متمرکز نشده است. من قول دادم که با نیت اصلاح وضعیت و به جبران امر آموزش، در اسناد تاریخی کاوش عمیق‌تری داشته باشم.

این کتاب، اولین در نوع خود بود. تاریخ نگاری بردگی در دریای کارائیب متحول شده بود. کند و کاو در عدالت جنسیتی در گفتمان تاریخی آغاز شده بود. از آن زمان ما با موجی از تحقیقات و انتشارات در مورد تجربیات زنان برده روبرو بوده‌ایم. ادبیات برده‌داری فراتر از محتوای آکادمیک برنامه‌های تاریخی پیش می‌رفت. اکنون این مبنای تجربی حمایت عمومی در موضوع غرامت برای برده‌داری به شمار می‌رفت. یک بار دیگر متوجه شدم که در یک جنبش گفتمانی در برابر دانشجویان پیشرو قرار گرفته‌ام.

دانشجویان معترض همه فمینیست نبودند. اما همه آنها نیاز داشتند بدانند که چرا در تاریخ نگاری سکوت وجود دارد، در واقع یک خلا در اطراف چیزی که به وضوح باید نقطه شروع برای تحقیق می‌بود، وجود داشت. عده‌ای می‌خواستند بدانند که آیا من تعصبات و دیدگاه‌هایی از نسل‌های قبلی پژوهشگران را به ارث برده‌ام و در برابر استدلال‌های دریافتی مقاومت نکرده‌ام یا خیر. پس از یک سال تحقیق طاقت فرسا در آرشیو منطقه کارائیب، ذهن کنجکاو خود را دوباره روی اسناد امپراتوری بریتانیا متمرکز کردم.

 

بیداری

”کشف“ در لندن شبیه کشف کریستف کلمب بود. حقایق در تمام مدت وجود داشت و منتظر بود تا یک ماجراجوی افشاگر از کشف آنها صحبت کند. چیزی که من در این مرحله دریافت کردم. ارجاعات بیشتری در داده‌های مزارع برده‌داری به تجربیات زنان برده نسبت به مردان برده وجود دارد. پس چرا مورخان این موضوع را در طول یک قرن برده‌داری در نوشته‌هایشان منعکس نکردند؟ پاسخ به اندازه کافی ساده به نظر می‌رسید. ذهنیت مردانه به جای تحلیل جنسیتی عینی به دنبال شواهدی از خود- عاملی بود.

یافته های جمعیت شناختی باید به طور کامل بررسی شود. بردگان در مزارع، کار اکثریت مردان برده را فقط در مراحل شکل‌گیری توسعه زیرساخت‌های مزرعه ترجیح می‌دادند. با برداشتن درختان و خندق‌ها در محل، آنها معتقد بودند که زنان برده در نگهداری بعدی مزارع پربارتر و کارآمدتر هستند.

در اواسط قرن هجدهم در منطقه کارائیب انگلیسی زبان، اولویت ِ کثرت ِ زنان و باربادوس[۳] در راس امور بود. از دهه۱۷۳۰ تا پایان برده‌داری در دهه ۱۸۳۰، تعداد زنان سیاه پوست از مردان سیاه پوست بیشتر بود. دانشجویان من می‌توانستند این امر را در سطح اگزیستانسیال (هستی‌شناسانه) تجربه کنند و به توضیحی نیاز داشتند که شرح دهد چرا آنها یک اقلیت تحلیل‌گر هستند.

 

خانم‌های لباسشوی، خیاط و خانه‌دار

به این ترتیب بافت شهری مستعمراتی وجود داشت. در بیشتر شهرها اکثریت کارگران را زنان برده تشکیل می‌دادند. آنها  لباسشوی، خیاط، آشپز، خدمتکار خانه، روسپی و فروشنده دوره‌گرد بودند. این زنان برده توسط صاحبانشان ”اجاره“ شده بودند و انتظار داشتند که پول نقد به دست آمده را تحویل دهند. این وظایف متفرقه به این معنی بود که شهرها مانند مزارع، بدون خدمات آنها نمی‌توانستند زنده بمانند یا رشد کنند. آنها همچنین نماینده بخش اقتصادی بودند که زنان سفیدپوست را قادر می‌ساخت که صاحب مشاغل شوند. اکثریت زنان برده شهری متعلق به زنان سفیدپوست بودند که در مقابل، سهم مالی اقلیت در بخش مزارع روستایی داشتند.

آنچه در مستعمرات بریتانیا اتفاق میافتاد، در سرزمین های فرانسه و هلند هم به وقوع می‌پیوست. در همه جا نظام برده‌داری بر این فرض قانونی بنا شده بود که زن برده فقط می‌تواند فرزند برده به دنیا بیاورد. پس زن سیاه‌پوست حامل بیولوژیک و قانونی وضعیت خانه بود. او منبع اصلی کار مولد و همچنین ظرفیت باروری بود. فرزند او که پدرش یک مرد سیاهپوست یا سفیدپوست بود، در بنگاه تجارت برده به عنوان دارایی به حساب می‌آمد. بنابراین او به عنوان ”دارایی کامل“ در نظر گرفته شد. او منبع نیروی کار نیز بود، خودش را بازتولید می‌کرد و لذت‌های اجتماعی- جنسی را تحت محدودیت صاحبش فراهم می‌کرد. بنابراین مدل کسب‌وکار برده‌داری از نظر قانونی، اقتصادی و اجتماعی بر اساس زنان سیاه‌پوست برده‌ به‌ عنوان دارایی شخصی استوار بود.

 

هزارتوی پایان کار تجارت برده‌داری

بنا بر این در این زمینه، زن سیاه‌پوست برده فوق‌العاده استثمار می‌شد و در لایه‌های زیرین پایان کار تجارت برده‌داری وجود داشت. نظام استعماری از او ثروت و خدمات بیشتری نسبت به همتایان مرد استخراج کرد. او منبع اصلی پایداری برده‌داری بود. باروری و زایمان او، به علاوه بازوها و پاهای او در مزرعه، با هم ترکیب شدند تا ابر برده را در ذهن بردگان ایجاد کنند. با این حال، دقیقا به دلیل تلاش برای مدیریت و دستکاری باروری او بود که سیستم یک «شورش طبیعی» ایجاد کرد که به دنبال محافظت از دنیای درونی او در برابر بردگان بود. نظام استعماری از زنان سیاه‌پوست برده‌، ثروت و خدمات بیشتری نسبت به همتایان مرد خود استخراج می‌کرد. جنبش عدالت جبرانی[۴] که بر اساس فرضیه بردگی به عنوان جنایت علیه بشریت بنا شده، باید بر این ادعا استوار باشد که هیچ برابری میان بردگان وجود ندارد. زنان سهم بیشتری از بار برده‌داری را به دوش می‌کشند و هر مفهوم جبران باید با این درک آغاز و پایان یابد. جنبش عدالت جبرانی باید بر این ادعا استوار باشد که بین بردگان برابری وجود ندارد. جنبش عدالت جبرانی خسارت جامعه کارائیب و بازار مشترک (CARICOM)[۵] در حمایت و روش شناسی خود در اندازه گیری پولی با این حقیقت کنار آمده است. همگرایی پژوهش‌های تاریخی و گفتمان عمومی در این زمینه نشان دهنده نقطه عطف مهمی در روایتی است که تا آن زمان یک روایت مردمحور بود. حرکات بزرگ با سوالات کوچک در فضاهای سکوت شروع می‌شود. دانش پژوهان این مسئولیت را دارند که از جلسات کلاس درس فراتر رفته و در جستجوی راه حل‌های منعطف برای چنین پرسش‌هایی باشند. از بازتاب جنسیتی گرفته تا گفتگوی غرامت، زنان همچنان در کشف حقیقت و انتقادی به دیوارهای تاریخی دانش مردانه فشار می‌آورند تا آنها را به عنوان آغازی جدید بپذیرند.

 

منبع:

Hilary McD. Beckles, 2024, Slave trade and women: a forgotten history, The UNESCO Courier, July-September ۲۰۲۴

 

[۱] Hilary McD. Beckles هیلاری مک دی لاکبس، استاد تاریخ اقتصادی و اجتماعی، معاون دانشگاه وست ایندیز، کینگستون، جامائیکا

[۲] Natural Rebels: A Social History of Enslaved Black Women in Barbados

[۳] باربادوس زادگاه جامعه برده داری بریتانیا و بی رحمانه ترین جامعه تحت استعمار نخبگان حاکم بریتانیا بود. آنها ثروت خود را از شکر تولید شده توسط یک نیروی کار برده شده و “یکبار مصرف” به دست آوردند و این ثروت عظیم جایگاه بریتانیا را به عنوان یک ابرقدرت امپراتوری تثبیت کرد و باعث رنج بی‌شمار شد.

[۴] از منظر حقوق بشر، عدالت جبرانی مربوط به اصلاح و تغییر بی عدالتی های سیستمی و ساختاری است که توسط بی عدالتی ها و جنایات گذشته علیه بشریت ایجاد شده است.

[۵] The Caribbean Community and Common Market (CARICOM)