انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

تاملات کرونایی (۴)

«فاصله‌گذاری» و زمان دراز ِ اجتماعی در کروناویروس

بخش اول: از جوامع اولیه به روستانشینی

کرونا ویروس تا امروز (اردیبهشت ۱۳۹۹ / آوریل ۲۰۲۰) یعنی حدود پنج ماه پس از اعلام نخستین موارد آن، هنوز برای دانش اپیدمولوژی، ویروسی عمدتا ناشناخته است: پرسش‌های بی‌نهایتی درباره عملکرد آن بر روی گروه‌های مختلف انسانی، نحوه‌های دقیق انتقال آن، چگونه تحولش در آینده و به ویژه پی‌آمدهای آن در سایر تقاطع‌ها، مثلا همپوشانی‌ مخرب آن با سایر بیماری‌ها و اپیدمی‌های رایج (از جمله آنفولانزای فصلی)، ضربات روانی آن، ضربه اقتصادی و گسترش فقر، بحران گرسنگی و کمبود مواد غذایی و حتی احتمال پیدا شدن قحطی‌های گسترده در جهان (بنابر آخرین گزارش سازمان جهانی ِغذای سازمان ملل) و غیره وجود دارند. اما از بُعد مثبت، یکی از مواردی که تاکنون بیشترین اجماع را در میان دانشمندان درباره مبارزه با شیوع آن داشته و در خانواده این ویروس (ویروس‌های تنفسی) نیز دیده می‌شود، رعایت اصل «فاصله‌گذاری اجتماعی» (social distancing) است. این ابزار تا زمانی که دارویی مناسب یا واکسنی موثر برای این بیماری پیدا نشود و تا زمانی که امکان تغییر‌یافتن پیوسته شکل و ساختار آن از میان نرود، بدون تردید، از ابزارهای اصلی برای جلوگیری از واگیری و گسترش آن باقی خواهد ماند. از این رو ما در جند بخش ابتدا نگاهی تاریخی به موضوع «فاصله‌های انسانی» می‌کنیم و سپس موضوع را در موقعیت مدرنیته متاخر بررسی خواهیم کرد.
بحث «فاصله‌گذاری» فیزیکی بین انسان‌ها و گروه‌های اجتماعی، همچون فاصله‌گذاری بین انسان‌ها با سایر موجودات زنده و اشیاء، از مباحثی است که بسیار و از زوایای بسیار مختلف مطالعه شده‌اند. در این‌جا ما با رویکرد ژرژ برودل، تاریخ‌دان بزرگ، یعنی نظریه «زمان دراز» (longue durée) درک یک پدیده در طول دورانی طولانی از تحولش به آن می پردازیم. زمانی که از پیشا تاریخ آغاز شده، در دوران کلاسیک ادامه یافته و به دوران مدرن می‌رسد. و در این تحول چند میلیون ساله البته بیشترین تاکیدمان به صورتی منطقی بر مدرنیته متاخر در صد سال اخیر است.
موضوع «فاصله» خود به مثابه یک عینیّت مادی با دلایل، پی‌آمدها وتبیین اجتماعی و فرهنگی آن با رویکرد تاریخی – تحلیلی بررسی می شوند. و در نخستین قدم تحول موضوع را از نخستین اشکال زیستی انسان تا جوامع کشاورز را بررسی می‌کنیم: باستان‌شناسی نشان می‌دهد که انسان‌ها در دورانی طولانی از حدود ۴ میلیون سال پیش تا ابتدای دوره کشاورزی در ده هزار سال پیش جمعیتی محدود با پراکندگی زیاد داشته‌اند و در گرو‌ه‌های بسیار کوچک و بسیار متحرک زندگی می‌کرده‌اند. بنا بر نظر لوک نورمان تلیه (۱) در کل دوران شکار و گردآوری، از پارینه‌سنگی تا نوسنگی(کشاورزی) ظرفیت غذایی کره زمین نمی‌توانسته جمعیی بیشتر از ۸ میلیون را با شیوه معیشت شکار(و صید ماهی) و گردآوری مواد خوراکی، به طور میانگین تامین کند و در زمان آغاز انقلاب کشاورزی به احتمال قوی جمعیت کل کره زمین بین ۱ تا ۱۵ میلیون بوده است. اغلب دانشمندان رقم ۶ میلیون را مطرح می کنند یا هزار برابر کمتر از امروز. بهررو مشخص است که ما هر اندازه در زمان عقب برویم، انسان‌ها کمتر، عمر آن‌ها کوتاه‌تر و شرایط نابودی‌شان بسیار فراوان‌تر و گستره‌تر بوده است. دلیل عمده تغییرات جمعیتی و از میان رفتن انسان‌ها در این دوران طولانی شرایط اقلیمی، فصول سرمای طولانی، بیماری‌ها و حملات جانوران شکارچی بوده است. بهر رو تا زمان انقلاب کشاورزی، و به باور برخی تا کمی عقب‌تر تا اواخر دوران پارینه سنگی در حدود ۵۰ هزارسال پیش، جمعیت اندک و پراکنده انسانی در گروه‌های کوچک با عنوان دسته‌ها (band) زندگی می‌کردند و این پراکندگی خود عاملی اصلی در نبود بیماری‌های اپیدمیک بوده است. چون اصولا جمعیت‌های بزرگی وجود نداشته. نزدیکی گروه‌های شکارچی گردآورنده که خویشاوند نیز بوده‌اند خود ضامنی بر ایمن ساختن آن‌ها در برابر یکدیگر به شمار می‌آمده است.
حوزه‌ای درعلم پارینه‌انسان‌شناسی (paleoanthropology) که بر بیماری‌های این دوره کار می‌کند، پارینه آسیب‌شناسی (paleopathology) نامیده می‌شود که بخش بزرگی از اطلاعات خود را از گورهای باستانی و به ویژه گورهای دستجمعی می‌یابد. فرض بر این است که گورهای فردی گویای مرگ فردی بوده و گورهای دستجمعی، همچون امروز، گویای وجود مرگی سریع و گروهی. بدین ترتیب، اینکه مشاهده شده در گذار از دوران پارینه سنگی به نوسنگی (از حدود ۵۰ تا ۱۰ هزار سال پیش) گورها فردی بوده‌اند، شاید نشان‌دهنده نبود اپیدمی باشد. هر اندازه در دوران نوسنگی پیش رفته‌ایم، این گونه گورها، بیشتر یافت شده‌اند. بنابراین شاید این امر را بتوان بدان تفسیر کرد که با کشاورزی میزان مرگ و میرهای جمعی، ناشی از بیماری‌های جمعی، قحطی و جنگ بیشترشده‌اند(دقت کنیم که دلیل اصلی جنگ منابع غذایی و به دست آوردن زنان به مثابه عامل اصلی بازتولید بوده است). بهر رو درست پیش از نوسنگی یا موازی با آن و رشد کشاورزی، بدون شک یک انفجار جمعیتی رخ می‌دهد. تعداد انسان‌ها دائما افزایش می‌یابد. اکثر باستان شناسان معتقدند با ورود به دوران کشاورزی و شکل گیری شهرهای باستانی اپیدمی هایی چون طاعون و سل و آنفولانزا و جذام و آبله وجود داشته‌اند. اما نخستین اشاره تاریخی مهم از طریق کتاب معروف توسیدید درباره جنگ‌های پلوپونز بین اسپارت و آتن و اپیدمی بزرگ طاعون آتن (از ۴۳۰ پیش از میلاد تا ۴۲۶ پیش از میلاد) به ما رسیده است که سپس اپیدمی در پهنه روم و بالاخره طاعون بزرگ اروپا در قرن چهاردهم میلادی، ادامه می‌یابد(۲). بنابراین فرض بر آن است که در دوران پیش از کشاورزی که انسان‌ها فاقد امنیت غذایی بوده‌اند، قابلیت بسیار بیشتری برای پراکندگی داشته‌اند و در برابر بیماری‌ها چنین می‌کرده‌اند و فاصله بین گروه‌ها بیشتر می شده است و البته این به هیچ روبه آن معنا نیست که عمر انسان به دلیل نبود اپیدمی یا بیماری‌های فراگیر بیشتر بوده، چون این انسان‌ها در برابر حوادث طبیعی بسیار شکننده‌تر بودند. افزون بر این، در مورد وجود اپیدمی‌ها در دوره‌های قدیمی‌تر نمی‌توان به هیچ رو با قاطعیت نظر داد، زیرا نمی‌توان میزان تجمع، شیوه‌های آن، روابط بیولوژیک در آن زمان را به خوبی شناخت. انقلاب کشاورزی جمعیت انسانی را به یک باره بالا می‌برد. و ده ها برابر می‌کند و نوع تعاملات و فواصل را نیز دگرگون می‌سازد. انگیزه برای جنگ و تراکم افراد نیز در همین روند، افزایش می‌یابد. هرچند که این تراکم به هر رو با دوران صنعتی قابل مقایسه نیست.
پس در یک نتیجه‌گیری موقت می‌توانیم بگوییم که افزایش امنیت غذایی انسان‌ها، به طور عام خطرات زیستی آن‌ها را کمتر، عمر متوسط و جمعیت انسان‌ها بر روی کره زمین را بالا می برد، اما دلایل جدیدی به جز تهدیات اقلیمی و بیماری‌ها را برای نابودی و کاهش شدید جمعیت فراهم می‌کند. از جمله اپیدمی‌ها که تا ظهور شهرهای بزرگ در هزاره اول پیش از میلاد در آتن هنوز شاهدی بر آن‌ها نیست. بشر گونه‌ای است که شروع به رشد و اشغال و مصرف جهان می‌کند اما در همان حال چون بمبی ساعتی نابودی احتمالی خود را نیز رقم می‌زند.

ادامه دارد…

 

۱-Tellier, Luc-Normand, 2009, Urban World History: An Economic and Geographical Perspective, Québec, Presses Universitaires de Québec, p. 26.
۲- Cartwright , Frederick C., 2014, Disease and History by, Sutton Publishing,. 2014.

 

این یاداشت اولین بار در روزنامه اعتماد ۷ اردیبهشت ۱۳۹۹ منتشر شده است.