بلاسم استفانیو، مطالعات در اواخر باستان، برگردان: آزاده بیزارگیتی
در سال ۱۹۸۴، رزماری رادفورد روتر سخنرانی سالانهای را برای آکادمی دین آمریکا ایراد کرد. او به این پرسش پاسخ داد که آیا فمینیسم و الهیات آیندهای مشترک دارند یا خیر؟
برای روتر، این پرسش به همان اندازه غمانگیز است که جستوجوی آیندهای مشترک برای یهودیان و یهودیستیزان یا برتری طلبان سفیدپوست و سیاهپوستان.
هر الاهیاتی که خود را چیزی جدا از فمینیسم تصور کند و فمینیسم را یک امر اضافی، پیش پا افتاده یا حاشیهای تلقی کند لزوماً الهیاتی مردسالارانه است که در تقابل با زنان به طور کلی و با فمینیسم به طور خاص قراردارد.
بخش عمدهای از سخنرانی روتر به ارائهی برنامهای برای اصلاح مطالعات آکادمیک الهیات اختصاص داشت. روتر سه وظیفه مورد نیاز جامعه علمی را مشخص کرد. برای تلفیق فمینیسم با الهیات و کنارگذاشتن الهیات پدرسالارانه، محققان باید این سه کار را انجام دهند:
نوشتههای مرتبط
۱- نقد مردسالاری
۲- بازیابی سنتهای جایگزین مبتنی بر زنان.
۳: بازیابی اصول و روشهای الهیاتی برای تعریف و توسعه الهیاتی غیرپدرسالارانه و واقعاً فمینیستی.
این سخنرانی با این نکته پایان مییابد: آینده الهیات فمینیستی امیدوارکننده است، اما برای تحققاش درنسل ما تضمینی نیست.
اما آنچه قطعیست این است که این پرسشها را نمیتوان در نهایت سرکوب کرد، زیرا انسانیت زنان را نمیتوان سرکوب کرد.
بنابراین، پرسشهای الهیات فمینیستی ممکن است برای یک فصل به حاشیه رفته و برای مدتی مسکوت بمانند تا دوباره فراخوانده شوند و دوباره یادآوری شوند.
تا زمانی که خود سنت در معرض پرسش قرار گیرد و به آفرینش جدیدی تبدیل شود، که دیگر نه پدرسالارانه، بلکه واقعاً یک الهیات انسانی و انسانساز باشد.
۳۵ سال بعد اما این نظریهی خوشبینانه غیرعادی به نظر میرسد. زیرانسلی که روتر به آن اشاره میکند واقعاً گذشته است. گفتمان معاصر درباره زنان درمراکز دانشگاهی از مشروعیت الهیات فمینیستی به رویارویی با واقعیتهای بسیار تاریکتر پدرسالاری تغییر کرده است: نهادینهسازی مداوم و حلنشده تجاوز، آزار و اذیت، طرد و تبعیض.
با اینکه اکنون زنان بیشتری درگیر مطالعه دورهی نخست مسیحیت هستند، الهیات مردسالارانه به سرعت ادامه مییابد.
مؤسسات الهیاتی مسیحیت که آشکارا حقوق و شخصیت زنان و اقلیتهای جنسی را محدود می کنند، هنوز قانونی هستند. نمایندگان و مطبوعات آنها همچنان در مؤسسات دانشگاهی کلیدی در این زمینه مورد استقبال قرار میگیرند. در حالی که تعداد بیشتری از محققان فعالانه برای برابری در استناد، دعوت، استخدام، و شیوههای همکاری خود تلاش میکنند، هیچ چیزی نزدیک به برابری جنسیتی در این مطالعه در بخشی از دوران باستان متاخر، با الهیات و مطالعات دینی به وضوح به دست نیامده است. در حالی که این حوزه اکنون با طیف وسیعی از روشها در ارتباط است – و اکنون به طور قابل توجهی از نظر تئوریک نسبت به زمانی که روتر در سال ۱۹۸۴ در این باره صحبت کرد در معرض اطلاعات بیشتری قراردارند – تنها توانسته است با بخش کوچکی از منابع نظریه انتقادی نوین -از جمله نظریات فمینیستی- ادغام شود و به نظر میرسد پیشرفت چندانی نداشته است.
Blossom Stefaniw
*بلاسم استفانیو
متخصص تاریخنگاری فمینیستی در دوران باستان و مسیحیت
عضو شورای پژوهشهای آلمان و استاد اخلاق در دوران باستان و مسیحیت در دانشگاه یوهانس گوتنبرگ ماینتس از سال ۲۰۱۱