انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

تاریخ مختصر اسکان ارامنه در شهر تهران

سابقۀ حضور ارمنی ها در تهران به سال ۱۱۵۸ هجری قمری/ ۱۷۵۰ م. برمی¬گردد. در آن وقت، ارمنی ها در دو منطقه ساکن شدند. برخی در حدود دروازه شاه عبدالعظیم و برخی دیگر در روستای دولاب. ارمنی هایی که در این زمان در تهران زندگی می کردند می بایست اولین ارامنۀ این شهر باشند که علت مهاجرتشان سخت گیری های نادر شاه بود که آن ها را وادار ساخت از جلفا به تهران مهاجرت کنند.

در زمان سلطنت کریم خان زند (۱۷۶۸م.)، ارمنیان تهران اولین کلیسای خود را با نام «تادئوس باردوقیمئوس» مقدس در کوچه ارامنه (دویست متری بقعه سید اسمائیل و در نزدیکی چهار راه مولوی) بنا کردند.

در دوران قاجار تعدادی از ارمنی ها به دستور فتح علی شاه از جلفای اصفهان به تهران آمدند تا شیشه های قصر نوساز شاه را بیندازند. بعد ها این ارمنیان که مورد لطف آغا محمد خان قرار گرفته بودند خانواده های خود را نیز به تهران می آورند و در این شهر (دروازه شاه عبدالعظیم) ماندگار می شوند. آغامحمدخان همچنین در سال ۱۷۹۵ اسرایی را از ارمنستان به تهران فرستاد و از قراباغ هم ۵ خانوار ارمنی را به اینجا مهاجرت و در منطقۀ دروازه قزوین اسکان داد. در این محله دو خانواده ارمنی اهل تفلیس به نام های هوسیپان و استپانیان زندگی می کردند.

بنابراین، در نخستین سال¬های سلطنت قاجار ارمنی های تهران در دو ناحیه از شهر مستقر شده بودند. یک گروه در دروازه شاه عبدالعظیم و گروه دیگر در محلۀ دروازه قزوین.

در نتیجۀ مهاجرت های فوق الذکر، ارمنی هایِ دیگر مناطق ایران هم زمانی که دیدند زندگی در تهران برای هم وطنان شان آسایش و امنیت بیشتری به بار آورد بساط خود را از شهر ها و روستا های دیگر جمع کرده و به تهران کوچ کردند؛ به این صورت بود که ارمنی ها از شهرهای مختلف ایران از جمله تبریز، سلماس، جلفای اصفهان و نیز از خارج از ایران، از قفقاز و ترکیه عثمانی به سوی پایتخت سرازیر شدند. بدین ترتیب، به جمعیت ارمنی های تهران افزوده شد طوری که در فاصلۀ سال ۱۸۵۱م تا آخر قرن نوزده، یعنی حدودا چیزی کم تر از پنجاه سال جمعیتِ ارامنۀ تهران چهار برابر می‌شود. این دسته از ارمنی ها علاوه بر تهران در روستاهای اطراف آن نیز ساکن شدند. از جمله این روستاها، روستای ونک در شمال غرب تهران بود. روستاییان این ناحیه از چهار محال و بختیاری به این روستا آمده بودند و در اراضی ونک به کشت و زرع می پرداختند. از دیگر روستاها می توان به خردون، بوم هن، ده لشکرک، تالو، گلدونک، حسن آباد، قلهک، داوودیه، منصور آباد و دروس اشاره کرد.
البته در کنار سیر طبیعی مهاجرت ارمنی ها به تهران عوامل دیگری هم باعث شد که ارمنی ها تعدادشان در تهران بیشتر شود. پس از پایان جنگ جهانی دوم بنا به پیشنهاد دولت ارمنستان و تصمیم دولت اتحاد جماهیر شوروی در نوامبر سال ۱۹۴۵ مهاجرت ارمنی ها از نقاط مختلف دنیا به ارمنستان مجاز شد. تعداد بالغ بر ۵۰ هزار نفر در چند موج مهاجرتی به ارمنستان مهاجرت کردند که از این رقم بیش از ۲۰ هزار نفر از ایران بودند. روند مهاجرت ارمنی ها به سرزمین مادری شان با مشکلات فراوانی مانند خانه و محل اسکان و نظایر آن مواجه شد و بدین ترتیب روند مهاجرت متوقف گردید. امور مربوط به مهاجرت توسط نمایندگان ویژه دولت ارمنستان و در برخی کشور ها هم از طریق سفارت شوروی انجام می شد. بدین منظور، در ۳۱ مارس ۱۹۴۶ “کمیته مرکزی کمک به مهاجران ارمنی ایران” در تهران تشکیل شد. این کمیته من بعد مسئول اصلی امور مربوط به مهاجرت ارمنی ها از ایران با ارمنستان شد که با همکاری مردم محلی وظایفش را پیش می بُرد. در این سال ها عدۀ کثیری از ارمنی ها به ویژه روستائیان برای مهاجرت نام نویسی کردند و تعداد روستائیان ارمنی به تنهایی بالغ بر ۳۰ هزار نفر بود. در این زمان به بسیاری از روستائیان گفته شده بود در رابطه با روند مهاجرت هنوز هم مشکلاتی وجود دارد و خانه و کاشانه خود را به فروش نرسانند با این وجود مالیات های سنگین در نواحی روستایی صبر آن ها را لب ریزکرده و با شتاب برای رفتن آماده شوند. در نهایت، عدۀ زیادی از گروه اخیر که از روستاهای بربرود، چپلاق، کزاز، کمره، چهارمحال و سلطان آباد و غیره موفق به مهاجرت نشده و در نواحی مختلف تهران شامل بهجت آباد، یوسف آباد، قزل قلعه، حشمتیه، مجیدیه، وحیدیه، زرکش و نارمک اقامت گزیدند. زلزله سال ۱۹۶۳ خرقان، نیز یکی دیگر از علل مهاجرت اجباری ارامنه به تهران بود که نتیجتاً جمعیت ارامنه تهران باز هم بشتر شد. اکثر ارمنی هایی که در تهران سکونت دارند در این دو محله می نشینند. تراکم فعلی جمعیتِ ارامنه در محلات مجیدیه، وحیدیه، زرکِش و نارمک پیامد همین موج مهاجرتی بود.
از همان ابتدا ایجاب می کرد که موسسات و نهاد هایی شکل بگیرد که پاسخگوی نیازهایِ فرهنگی جامعۀ ارمنی باشند. از جمله جهت آشنایی و آموزش ادبیات و خط ارمنی دانش آموزان ارمنی و امکان تحصیل آنها به زبان مادری شان مدارسی در این محلات بنیان نهاده شد. نظیر طوماسیان، تونیان، سوقومینیان، آریامیان (نارمک و مجیدیه)، ساهاکیان (حشمتیه)، همچنین، باشگاه های فرهنگی و ورزشی نظیر رافی، سیپان و غیره. بدین ترتیب ارمنی ها پس از سال ها تلاش توانستند به زندگی خود سر و سامان بدهند. در بهجت آباد در سال ۱۹۴۸ مدرسه نرسیسیان به همت گروهی از اهالی در جهت مشغول کردن بچه های بیکار و اواره در کوچه ها تاسیس یافت. هر چند در اوت ۱۹۵۵ این محله، به دستور شهرداری تخریب می شود و اهالی آن به مناطق دیگر شهر تغییر مکان می دهند.
روند مهاجرت ها که به دلیل مشکلات فراوان متوقف شده بود بار دیگر از سال ۱۹۴۷ از سر گرفته شد. در دهۀ ۱۹۵۰ چند صد خانواده تقاصای مهاجرت نمودند. در دهۀ ۱۹۶۰ طبق توافقی که میان دو دولت ایران و شوروی بسته می شود عدۀ زیادی به ارمنستان شوروی رفته و تابع دائم همان جا شدند. در سال ۱۹۶۳ کار انتقال آنان آغاز می شود هر چند که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی روند مهاجرت ها به شدت کاهش می یابد.
اکنون جمعیتِ ارامنه تهران عموماً در نواحی نارمک، زرکش، وحیدیه، مجیدیه، حشمتیه، تهران پارس، میرزای شیرازی، بهار، یوسف آباد، سنایی، جمهوری، ویلا و جز آن اسکان یافتند.
در این نوشتار به طور عمده از منابع زیر استفاده شده است:
۱. باغداساریان، ادیک(۱۳۸۰)، نگاهی به تاریخ ارمنی های تهران، تهران، نشر احسان.
۲. ———— (۱۳۸۰)، نگاهی به تاریخ ارمنیان ایران، تهران، چاپ احسان.
۳. جنبه های اجتماعی و فرهنگی بازگشت به میهن نسل جوان ارمنی های ایران به جمهوری ارمنستان ۷//۹/۱۳۹۰(آنلاین)، (روئیت در تاریخ: ۱۰/۱/۱۳۹۱)، قابل دسترس روی: http://anthropology.ir/node/11639URL:
۴. ملکی، انوشیک، نگاهی اجمالی بر حوزۀ انتخاباتی ارمنی ها، در مجلس شورای اسلامی، در: فصلنامۀ پیمان، شمارۀ ۵۴، زمستان ۸۹.
۵. نرسیسیانس،املیا، بررسی چند زبان گونگی در شهر تهران، در: مجلۀ نامه علوم اجتماعی، نامۀ علوم اجتماعی، شمارۀ هشتم، دی ۱۳۷۵.