انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

تاریخ فرهنگی گورستان تخت فولاد اصفهان (۱)

زیارت اهل قبور به ویژه زیارت مراقد علما، صلحا و تقرب و توسل به آنها جایگاه ویژه ای در فرهنگ اسلامی به‌ویژه فرهنگ ایرانی‌اسلامی‌شیعی دارد. حرمت و قداستی که اعتقادات مذهبی برای قبور علما و صلحا قائل است همواره انگیزه‌ای بوده تا قبور آنها را به مکان‌های مقدس با نام مزارستان گسترده کنند.

گورستان‌های تاریخی مملو از آثار تاریخی و مدارک ارزشمندی هستند که در فهم انسان‌های بعد ازخود نسبت به پدیده مرگ و گورستان و آداب و سنن پیرامون کمک بسیاری می‌کند. در این راستا گورستان تخت فولاد اصفهان نیز یکی از گورستان‌های ویژه فرهنگ ایرانی‌شیعی است. اصفهان به عنوان یک شهر تاریخی از روزگار کهن از مراکز عمده شهری ایران؛ و در دورانی، به عنوان پایتخت ، محل زندگی، نشو و نمای علما، بزرگان و نخبگان علمی بوده است و گورستان تخت فولاد نه‌تنها از حضور بزرگان برجسته‌ی خود بی‌بهره نبوده بلکه وجه‌ی خاصی را به این گورستان بخشیده است.

تخت فولاد نمادی شاخص از هویت ایرانی در اصفهان است که سهمی از بارزترین دستاوردهای پیشین فرهنگی را به نمایش می گذارد. نمادی است که نشان از عناصر پرشمار هویت عمیق، پیچیده و استقرار یافته جامعه ایرانی دارد، که از دیرباز به هم پیوسته، در شریان های تاریخی کشورمان جاری شده و تکیه گاه پایداری مردم این سرزمین بوده است. هویتی که در تازه ترین فراز تاریخمان ، علیرغم ستیزه گری های دشمنان، خواستگاه و پشتوانه پایداری نمود سیاسی خاص خود بوده و به نمونه ای بی نظیر در جمع ملت های هم کیش و همراهان تاریخی-اش مبدل گردیده است.

تخت فولاد به مثابه بخشی از میراث فرهنگی ، گنجینه ایی از نمادهای پرشماری است که محتوای فرهنگ و تداوم رشته ای زندگی اجتماعی ما را تا گذشته های دور ترسیم می کند. این گورستان در خود صدها قبر از عالمان، هنرمندان، سیاستمداران، قهرمانان، هنرمندان را در خود جای داده است که هر کدام سهم ویژه‌ای در برساخت تاریخ فرهنگی اصفهان مدرن داشته و دارند.

این مجموعه یادداشت‌ها با مدخل «تخت فولاد اصفهان» در سایت انسان‌شناسی و فرهنگ بر آن است تا بخش‌های پنهان و ناگفته این گورستان را معرفی کند و نشان دهد چگونه از خلال یک گورستان می‌توان به دل تاریخ فرهنگی شهر اصفهان رسوخ کرد و آن را مورد تفحص و بررسی قرار داد.

موقعیت جغرافیایی گورستان

گورستان لسان الارض ابتدا در جنوب شرقی اصفهان، و درخارج از حصارهای این شهر در اطراف قبر یوشع بن نون شکل گرفت و در قرون بعد، از سوی مغرب و شمال غربی توسعه یافت.( میرزایی، ۱۳۸۴، ج۱، ص۲۱) مساحت مزار تخت فولاد اکنون حدود ۷۵ هکتار است. از این گورستان در کتب تاریخی به نام لسان الارض ، بابارکن الدین و تخت فولاد یاد شده است.( عقیلی، ۱۳۸۵، ص ۱۴) در دوره قاجار سه گورستان لسان الارض ، بابارکن-الدین و تخت فولاد بهم متصل شد و مهمترین گورستان عمومی شهر اصفهان گردید (میرزایی، ۱۳۸۴، ص ۲۱ ) در سال ۱۳۳۰ش این روستا ازتوابع دهستان برزرود بخش حومه اصفهان محسوب می شد که در سه کیلومتری جنوب اصفهان قرار داشت.

پس از گسترش شهر اصفهان این روستا و گبرآباد مجاور آن، جزو اراضی شهر محسوب می گردد و با احداث خیابان های جدید، انقطاعی در گورستان صورت گرفت. احداث بخشی از خیابان شرقی غربی سعادت آباد ( آزادگان) نیمی از پیکر گورستان تخت فولاد را جدا نمود به طوری که تکایای بزرگ و زیبای میرزا رفیعا ، ریزی و بروجردی در حاشیه جنوبی این بلوار قرار گرفتند.

امروزه گورستان تخت فولاد با حدود ۱/۲ کیلومتر مربع مساحت در بخش جنوبی زاینده رود پل خواجو قرار گرفته و از شمال به خیابان میر فندرسکی، از جنوب به خیابان سجاد و بلوار سعادت آباد ، از غرب به خیابان مصلی و از شرق به خیابان سجاد محدود می شود.

این گورستان در کنار مزاراتی چون بقیع در مدینه منوره، قبرستان ابوطالب در مکه مکرمه و گورستان وادی السلام در نجف اشرف از مهمترین و متبرک ترین مراقد جهان اسلام محسوب می شود. ( عقیلی، ۱۳۸۵، ص ۱۴).

وجه تسمیه:

قرنهای متوالی مردم اصفهان، گورستان قدیمی و تاریخی شهر خود را به سه نام تاریخی لسان الارض ، بابارکن الدین یا بقول خودشان ، « باباروک » و یا تخت فولاد می شناسند. تعداد انگشت شماری از مورخین نیز جهت آگهی و شناخت وجه تسمیه این گورستان به ریشه یابی لغوی این نام ها پرداخته و با توجه به اینکه منابع کافی و متقن جهت بررسی و شناخت اساسی در دسترس شان نبوده، به منابع و مأخذ محدود تاریخی، اعتقادات و باورها و حتی خرافات و نظریه های غیر علمی نیز روی آورده و نظریات خود را بر اساس آن استوار نمودند.( میرزایی، ۱۳۸۴، ص ۲۲)

عده کمی نیز ، بازتاب علل محیطی جغرافیایی و اجتماعی را از نظر دور نداشته و اسناد و مدارک و نظراتی در این رابطه ارائه کرده اند ، هر چند تعداد زیادی از این اقوال سندیت علمی و تاریخی ندارند اما چون در قرون مختلف اشاره ای به این نام ها شده، قابل اهمیت می باشند. در اینجا به گوشه ای از این اقوال تاریخی و اظهارات می پرداریم:

۱. لسان الارض

قدیمی ترین بخش گورستان تاریخی تخت فولاد ، گورستان یا تکیه لسان الارض است که در گوشه جنوب شرقی این مجموعه تاریخی قرار دارد؛ و از این جهت که قدیمی ترین قبر یعنی یعنی قبر یوشع بن نون یکی از بزرگان بنی اسرائیل را در خود جای داده، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. اما اینکه این نام، از چه زمانی به این قبرستان اطلاق می شده، اطلاع دقیقی در دست نیست. به نظر می رسد که اطلاق نام لسان الارض به گورستان از احادیث و روایاتی نشأت گرفته باشد که متونی چون ذکر اخبار اصبهان، نصف جهان و محاسن اصفهان … آن پرداختند. ( اصفهانی، ۱۳۶۸، صص۳۰-۴۰)

لسان الارض به معنی «زبان زمین» و حاکی از تکلم زمین است. در خصوص این وجه تسمیه دو روایت و حدیث در متون تاریخی به چشم می خورد.

قدیمی ترین مأخذی که از لسان الارض یاد می کند، کتاب ذکر اخبار اصبهان تألیف احمد بن عبدالله بن اسحاق بن موسی بن مهران معروف به حافظ ابونعیم اصفهانی از دانشمندان برجسته و معروف نیمه دوم قرن چهارم و نیمه نخت سده پنجم هجری است. وی در این کتاب که در حدود سال های ۴۱۹یا ۴۲۰تألیف شده است می نویسد: «… چون خدای بزرگ به آسمانها و زمین گفت ائتیا طوعاً اوکرهاً قالتا ائتیا طائعین.. زمین اصفهان خدای را اجابت کرد و فرمان پذیرفت پس اصفهان دهان و زبان دنیاست. (اصفهانی، ۱۳۶۸، ج۱، ص ۱۵۸).

هر چند نام «لسان الارض» که در کتب تاریخی متعددی آمده است، سرزمین اصفهان را به معنی عام شامل می شود نه گورستان مزبور، لیکن به جهت تقدس این نام، اصفهان گورستان قدیمی خود را بدان اسم خوانده اند (میرزایی، ج۱، ص ۲۶)

 

۲. بابارکن الدین

از زمانی که بابا رکن الدین بیضاوی عارف مشهور قرن هشتم در سال ۷۶۰هق در گذشت و در زوایه خود دفن شد،( مهدوی، ۱۳۸۲،ص ۲۴) تا عهد صفویه ، از گورستان بابارکن الدین در متون تاریخی نامی برده نشده است ( میرزایی، ۱۳۸۵، ص ۲۷).

بنا برآنچه از متون تاریخی این دوره بر می آید، ظاهراً در بین علمای بزرگ اصفهان در مورد مذهب این عارف بزرگ که اهل سنت بوده یا شیعه، اختلاف بود. با مکاشفه ای که برای شیخ-بهائی پیش آمد و بابارکن الدین مرگ شیخ بهائی را پیش بینی نمود، مردم اصفهان به بابارکن الدین اعتقاد پیدا کرده و پس از احداث بنای بزرگ و زیبای آرامگاه ، در زمان شاه عباس ،اراضی این محل جهت دفن اموات شیعه مورد توجه قرار گرفت و محوطه اطراف بقعه به گورستانی تبدیل شد. هر چند این گورستان تا اواخر عهد صفویه به صورت گورستان عمومی اصفهان به شمار نمی رفته لیکن به علت شهرت مدفون در بقعه ، معروفیت خاصی پیدا کرد و به نام گورستان بابارکن-الدین پذیرای شخصیت های معروف اصفهانی گردید( جابری انصاری،۱۳۷۸، ص ۲۲۰).

شهرت گورستان بابارکن الدین بدان حد رسید که دروازه حسن آباد، دروازه قبرستان بابارکن الدین نامیده شد و پل حسن آباد یا خواجو که رابط شهر با این گورستان قدیمی بود و در مسیر جاده اصفهان، شیراز قرار داشت نیز به پل بابارکن الدین اشتهار یافت، همانطور که شاردن جهانگرد معروف فرانسوی نیز در کتاب خود بر این نکته تأکید دارد(شاردن، ۱۳۶۲، ج ۸، ص ۷۷، ۷۲)

علیرغم این شهرت گورستان مزبور محوطه ای کوچک و محدود بیش نبود و وسعت چشمگیری نداشته به طوری که افندی در مورد دفن آقا حسین خوانساری به سال ۱۰۸۰هق می نویسد که وی در صحرای بابارکن الدین دفن شده است(میرزایی، ۱۳۸۴، ص ۲۷)

۳. تخت فولاد

امروزه تمامی گورستان وسیع و تاریخی اصفهان به تخت فولاد شهرت دارد. در مورد وجه تسمیه آن اظهارت گوناگون ابراز شده است که تاریخ قدیمی ترین آنها از عصر صفوی فراتر نمی-رود. شاردن فرانسوی اولین کسی باشد که از تخت فولاد نه به عنوان گورستان بلکه منطقه و روستائی یاد می کند و می نویسد: « در مأمورای تأسیسات گورستان بابارکن الدین ناحیه تخت فولاد واقع شده که به جهت سکونت سردار بزرگی در آنجا که بواسطه پیروزی هایش پولاد باز و لقب داشته، چنین نامیده شده است».(میرزایی، ۷۳۸۴، ۲۷)

جابری انصاری در کتاب تاریخ اصفهان و ری، بدون ذکر منبع در این مورد چنین آورده است: « پولاد در دولت دیالمه از دلاوران و سرداران نامی بود. این تخته سنگ را بنام خود ساخته و خویش بر آن نشسته و کشتی گیران و پهلوانان برابر او بر زمین مسطحی به کشتی می پرداختند و پس از مدتی او و پسرش در چهارصد و هفت بر مجد الدوله دیلمی یاغی شد و اصفهان را چندی داشت مجدداً علاء الدوله کاکویه از او بگرفت..» (جابری انصاری، ۱۳۷۸، ص ۴۴۲و ۴۴۳)

تخت فولاد از قرن دهم به بعد از مرگ بابافولاد حلوائی به روستائی اطلاق شده که در اطراف بقعه این عارف بزرگ شکل گرفته؛ با توجه به حرمتی که در نزد مردم اصفهان داشته کم کم این روستا به تخت فولاد مشهور شده؛ هنگامی که شاردن از گورستان بابارکن الدین نام می برد به این روستا که آبادی مختصری داشته نیز تأکید می کند. در دوره قاجاریه ، گورستان بابارکن الدین تحت الشعاع روستای تخت فولاد و با باغ های بزرگ و سر سبزش قرار گرفته و به علت مجاورت آن، نام تخت فولاد به کل گورستان تعمیم داده شده است( میرزایی، ۱۳۸۴، ص ۲۸ )

از دیگر دلایلی که در وجه تسمیه این قبرستان نقل می کنند آن است که این قبرستان در گذشته تا کنار پل خواجو وسعت داشته است و از آنجا که در گذشته به جای پل خواجو سنگ-هایی با فاصله وجود داشته که روی آن تخته می گذاردند و از آن عبور می کردند شاید کلمه تخت فولاد تغییر شکل یافته ی لغت « تخته پل ها یا تخته پل لاد» اشد. یعنی پلی که از تخته درست شده است. « لاد» در فارسی به معنی بنا و « پل» هم در اصل « پول» است. ( همایی، ۱۳۸۱، ص ۴۵۸)