مقدمه:
دوگانه فرهنگ/طبیعت از مفاهیم بسیار کهن در تاریخ اندیشه است که از دوران باستان در حوزههای فلسفه، اساطیر و متون دینی و امروزه در نظریههای سیاسی، اقتصادی، شهرسازی و محیطزیستگرایانه به شکلهای مختلف مطرح و تبین شده است. این دوگانهگرایی و تقابل میان طبیعت و فرهنگ (صرفنظر از آراء ارزشمند ساختارگرایان) به دلیل شرایط زیست انسان به وجود امده است. انسان به مانند سایر گونههای جاندار برای تداوم بقای خود نیازمند شناخت طبیعت، عناصر و نیز دگرگونیهای زمانی آن است. انسان تنها گونهای است که توانایی تغییر شرایط زیستبوم خود را دارد، ویژگی که در طول تاریخ قدرتمندتر شده و پیامدهای تخریبکنندهای را نیز در پی داشته است.
نوشتههای مرتبط
ارتباط میان جوامع انسانی با زیستبوم ساکن در آن (فرهنگ/ طبیعت) در سرزمینهای مختلف و به دلیل تاثیرپذیری از مولفههایی مانند شرایط طبیعی و اقلیمی، دانش بومی، سطح توسعهیافتگی در طول تاریخ و نیز انباشت سرمایه فرهنگی بسیار متفاوت بوده است. رابطه میان فرهنگ/ طبیعت بر اساس دانش بومی مبتنی بر سازگاری با شرایط اقلیمی ابتدا با وقوع انقلاب صنعتی، دستاوردهای علمی و افزایش جمعیت و سپس با انقلاب اطلاعاتی و جهانی شدن بسیار دگرگون شد. فرایندی که این گمان را به وجود آورد: فرهنگ بر طبیعت تسلط یافته است. اما بحرانهای زیستمحیطی دهههای اخیر و پیامدهای فرهنگی تخریب طبیعت نشان میدهند چالش اصلی میان جبرگرایی فرهنگی و جبرگرایی طبیعی در قالب مفاهیمی مانند توسعه پایدار، مصرفگرایی، انرژی، تغییرات اقلیمی و… باقی مانده است.
طرحمسئله:
تنوع فرهنگی و اقلیمی سرزمین ایران در طول تاریخ شکلهای گوناگون ارزشمندی از تعامل فرهنگ و طبیعت در قالب دانش بومی، معماری، شهرسازی و معیشت به وجود آورده است (صفینژاد، ۱۳۶۶؛ تکمیل همایون، ۱۳۸۰). اما تاریخ فرهنگی محیطزیست ایران معاصر مانند دیگر کشورها و مناطق نشان از برهم خوردن تعامل و سازگاری و فرایند پرشتاب تخریب محیطزیست دارد (زند رضوی، ۱۳۸۹)
پژوهش در خصوص تاریخ فرهنگی محیطزیست ایران معاصر با این ایده صورت میگیرد:
مولفه و فرایندهایی مانند افزایش جمعیت، رشد شهرنشینی، وقایع سیاسی، تغییر شیوه معیشت از کشاورزی و دامداری سنتی به صنعتی و بخش خدمات، درآمد حاصل از نفت و بینیاز شدن از سازگاری با زیستبوم، تنوع یافتن منابع هویتی برای فرهنگهای بومی سبب گسست فرهنگ از طبیعت در میان گروههای مختلف، هویتهای بومی و فرهنگیهای گوناگون شدهاند این گسست از یکسو از تخریب محیطزیست ناشی میشود و از سوی دیگر این فرایند را تشدید میکند، تخریبی در یک چرخه آسیبهای متعددی در حوزه بهداشت و سلامت، تغذیه، امنیت، تنشهای اجتماعی، مهاجرت و … ایجاد کرده و میکند (محمدی، ۱۳۸۵)
تاریخ ایران مدرن از دوران انقلاب مشروطه (آبراهامیان، ۱۳۸۴: ۶۶-۶۵) آغاز میشود (برخی سالهای سلطنت ناصرالدین شاه را سرآغاز مدرنیته در ایران می دانند). برای بررسی فرهنگی/ انسانشناسانه محیطزیست/ فرهنگ در ایران مدرن منابع مستقل چندانی وجود ندارد و میبایست از سایر متون خوانشی منطبق با هدف را انجام داد.
وقایع تاثیرگذار بر موقعیت کنونی محیطزیست ایران
انقلاب مشروطه سرآغاز دوران جدیدی در تاریخ ایران بود که تمامی ساختارهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در آن دگرگون شدند (نباید تاثیرپذیری چگونگی دگرگونی را از شرایط پیشین از یاد برد). فرایند تغییر تا به امروز نیز ادامه یافته است. پرسش اینجا است که آیا میتوان محیطزیست را در این دوران زمانی و در کنار عواملی مانند سیاست و اقتصاد مورد بررسی قرار داد؟
تغییر در نوع و میزان تاثیرگذاری فعالیتهای انسانی بر زیستبوم شاید با نمونه واقعه مشهودی درسالهای ابتدایی پس از انقلاب مشروطه (۱۲۸۵ ه.ش) آغاز نگردد اما همانگونه که گفته شد این وقایع فرهنگ را به گونهای قطعی و در تمامی جنبهها تغییر دادند پس رابطه فرهنگ/ محیطزیست نیز تغییر یافته است. برخی از مهمترین وقایع تاثیرگذار بر محیطزیست ایران در اینجا آورده میشود.
قرارداد با دولتهای اروپایی:
قراردادهای اقتصادی بستهشده با دولتهایی مانند انگلستان و روسیه در دوران ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه قاجار (عاقلی، ۱۳۸۸: ۱۸) که به شکل کاملا یکسویهای صورت گرفت را میتوان از نخستین نمونههای تغییر شیوه بهرهبرداری از منابع طبیعی (از محدود و قابل تجدید به یکسره و غیرقابل تجدید) به شمار آورد. با توجه به مطالعات انجام شده در سایر کشورها به ویژه با مدیریت و نظارت دولتهای استعماری تغییر شیوه بهرهبرداری به معنای تغییر اکوسیستم، جابهجاییهای جمعیتی و تغییر نظامهای فرهنگی است.
اصلاحات ارضی/ یکجا نشین کردن عشایر:
معیشت عمده ایرانیان پیش مدرن دامداری و کشاورزی بود. تغییر ناگهانی و اجباری این نظام ارباب ـ رعیتی با اصلاحات ارضی (۱۳۴۱ه.ش) و یکجانشین کردن عشایر (زندرضوی،۱۳۸۹ به نقل از بشیریه، ۱۳۸۱) در کنار برهم زدن تمامی ساختارهای فرهنگی و اجتماعی (آبراهامیان، ۱۳۸۴: ۵۲۱-۵۲۰) منجر به از بین رفتن بخش بزرگی از دانش بومی در خصوص شیوههای مدیریت سرزمین و منابع طبیعی شد و در کنار عوامل دیگری مانند افزایش جمعیت؛ شیوه تولید محصول و بازار عرضه و تقاضا را تغییر داد، این مسئله در طول زمان شیوههای جدیدی کشاورزی و دامداری سبب شد که با به زیر کشت بردن مراتع و فشار بر زمین بر محصولدهی بیشنر همراه بود (عبداللهی و ایمانی جاجرمی، ۱۳۸۸)
افزایش جمعیت
روند افزایش جمعیت در ایران در دورههای زمانی مختلف و پیامدهای فرهنگی و اجتماعی ان در بسیاری از آثار مورد بحث قرار گرفتهاند (حسامیان، ۱۳۸۳). در خصوص ارتباط این فرایند با محیطزیست میتوان گفت که افزایش جمعیت شهر به معنای افزایش جمعیت ساکن در یک پهنه طبیعی است امری که علاوه بر ضرورت اقدام برای ایجاد ساز و کارهای مدیریتی جدید؛ سبب فشار بر منابع طبیعی به منظور تامین نیازهای دائما فزاینده، تغییر کاربری اراضی و ایجاد انواع آلودگیها میشود.
رشد شهرها و گسترش شهرنشینی
افزایش جمعیت و تغییر شیوههای معیشت خود را در قالب گسترش شهرها، رشد فزاینده شهرنشینی نمایان میسازد (حسامیان، ۱۳۸۳؛ قدیری معصوم، ۱۳۸۷) شهرها حتی در شکلهای باستانی نمایانگر غلبه فرهنگ بر طبیعت و کنترل آن بودهاند. در شهرهای بزرگ و پرجمعیت یک پهنه سرزمینی گسترده تغییر مییابد و به این ترتیب ارتباط سایر پهنهها و حیات جانوری و گیاهی آنها نیز دگرگون میشود. انواع آلودگی آب، خاک و هوا از جمله مهمترین آسیبهای زیستمحیطی شهرها است (فطرس، ۱۳۸۹) افزون بر این به دلیل عدم ارتباط با عناصر طبیعی یا ارتباط با اشکال کاملا کنترلشده آنها، فرهنگ گروههای ساکن شهر عمدتا بر اساس تجربه زندگی در فقدان طبیعت شکل میگیرد. این خارج شدن طبیعت از دانش مورد نیاز و منابع هویتی از جمله مهمترین دلایل تخریب محیطزیست است.
نفت، دگرگونی سرمایه و مصرف
نفت یکی از منابع طبیعی ایران است که از زمان آغاز بهرهبرداری یکی از مهمترین عوامل تعیینکننده رخدادهای تاریخ ایران مدرن از وقایع سیاسی و سرمایهگذاریهای کلان اقتصادی بوده است (آبراهامیان، ۱۳۸۴: ۵۲۵؛ قدیری معصوم، ۱۳۸۷)
درآمدهای نفتی شیوههای مصرف را در این به طور کامل دگرگون ساخته است. تزریق این درآمدها به بخشهای مختلف جامعه در دورههای مختلف تعامل فرهنگ با سرزمین به عنوان منبع درآمد به تع آن شکلگیری فرهنگ حفاظت از طبیعت را دگرگون ساخت.
کنشگران:
مفهوم کنشگران در تاریخ فرهنگی به معنای افرادی است که با فعالیت در یک یا چند حوزه خاص مانند اقتصاد، ادبیات، شهرسازی آن بر حوزه و یا حتی به طور کلی فرهنگ جامعه تاثیرگذار بودهاند.
بر اساس این تعریف شاید نتوان در عرصه محیطزیست ایران تا سالهای اخیر کنشگری را معرفی کرد. البته باید در نظر داشت که اندیشههای محیطزیستگرایانه در دنیا از سالهای ۶۰ و ۷۰ میلادی شروع به شکلگیری و تاثیرگذاری در قالب انواع جنبشها و احزاب و خردهفرهنگها کردهاند. این اتفاق در ایران در چند سال اخیر به صورت جدی در حال شکلگیری است و میتوان مانند نمونههای مشابه جهانی این فرایند را نتیجه نمایان شدن پیامدهای تخریب محیطزیست دانست (بحرینی ۱۳۷۲).
مفاهیم و اندیشهها
همانگونه که گفته شد تلاش برای تبین فرهنگ بر اساس اقلیم اندیشههای بسیار کهن است. یکی از اندیشههای کلاسیک بسیار شناختهشده شیوه تولید اسیایی کارل مارکس است که بر ارتباط میان شرایط اقلیمی و ساختار سیاسی و اقتصادی تاکید میکند. شیوههای سنتی معیشت (دامداری و کشاورزی) از منظر فرهنگی و اجتماعی) بسیار مورد بحث قرار گرفتهاند. اما در خصوص فرهنگی محیطزیست ایران معاصر عمدتا نوشتههایی در قالب مقاله وجود دارد (یک نمونه کتاب جامعهشناسی و بحران منابع طبیعی تجدید شونده در ایران تالیف سیامک زندرضوی است)
مفاهیم زیستمحیطی رایج در میان عموم مردم به دلیل افزایش جمعیت شهرنشین و گسست فرهنگ از طبیعت حتی در میان نسل جدید روستائیان (دانش بومی) کاهش یافته است. اگرچه آسیبهای زیستمحیطی مانند انواع آلودگیها، زباله، فاضلاب و خشک شدن رودخانهها و تالابها و پیامدهای آنان بر زندگی روزمره اندک اندک درک جدیدی از شناخت طبیعت را به وجود میآورد.
نتیجهگیری
موقعیت کنونی محیطزیست معاصر ایران نتیجه رخدادها و دگرگونیهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دوران زمانی مشروطه تا به امروز است. فرهنگ جامعه ایرانی از سازگاری با طبیعت به سمت مصرفی شدن سوق یافته است. اگرچه نمیتوان و نباید رویدادهای مثبتی نظیر افزایش شاخص بهداشت، تحصیلات و رفاه اجتماعی را نادیده گرفت ولی میبایست در نظر داشت موقعیت بحرانی محیطزیست ایران بازنمایی ناکارآمدی سیستمهای اجتماعی است. بحرانهایی که در قالب انواع آلودگیها، بیابانزائی، مدیریت منابع طبیعی و نابودی تنوع زیستی به سرعت در حال گسترش و عمیق شدن است در حقیقت واکش طبیعت ایران به تخریب است که در طولانی مدت میتواند تمامی دستاوردهای مثبت را با چاش مواجه سازد (به طور مثال افت شاخص یهداشت به دلیل آلودگی هوا و یا ماهش کیفیت مواد غذایی).
بررسی تاریخ فرهنگی محیطزیست ایران معاصر و پی بردن به دلایل و ریشهای موقعیت کنونی و درک مشابهتها و تفاوتهای اقلیمی و فرهنگی میتواند به ارائه راهکارهای مناسب کمک شایانی کند.
زند رضوی، سیامک (۱۳۸۹)، جامعهشناسی و بحران منابع طبیعی تجدید شونده در ایران، تهران: قطره.
محمدی، حسین (۱۳۸۵)، ارتباط عناصر اقلیمی و آلایندههای هوای تهران با مرگ و میرهای ناشی از بیماریهای قلبی (دوره مطالعاتی ۲۰۰۳- ۱۹۹۹)، پژوهشهای جغرافیایی، شماره ۵۷، صص: ۶۶-۴۷.
صفینژاد، جواد (۱۳۶۸)، مبانی جغرافیای انسانی با اشاراتی به جغرافیای انسانی ایران، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
تکیل همایون، ناصر (۱۳۸۰)، گستره فرهنگی و مرزهای تاریخی ایران زمین، تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی.
آبراهامیان، یرواند (۱۳۸۴)، ایران بین دو انقلاب، ترجمه احمد گل محمدی، محمد ابراهیم فتاحی، تهران: نشر نی.
فطرس، محمد حسن؛ معبودی، رضا (۱۳۸۹)، رابطه ی علی مصرف انرژی، جمعیت شهرنشین و آلودگی محیط زیست در ایران، ۱۳۸۵-۱۳۵۰، مطالعات اقتصاد انرژی، شماره ۲۷، صص: ۱۷-۱.
جهانمحمدی فیروز، غلامرضا و قدیری معصوم، مجتبی (۱۳۸۷)، نقش برنامههای عمرانی پیش از انقلاب در مهاجرت های روستا – شهری کشور (با تأکید بر اهمیت درآمدهای نفتی)، پژوهشهای جغرافیایی، دوره ۴۰، شماره ۲، صص:۸۰-۶۷.
عداللهی، مجید؛ ایمانی جاجرمی، حسین (۱۳۸۸)، بررسی تحولات مدیریت روستایی در ایران از مشروطیت تا زمان حاضر، راهبرد، شماره ۵۲، صص: ۲۴۴- ۲۲۱.