«بدن مردانه» ، بدن رسمیِ سیاست گذاری ها در قلمرو عمومی ایران
با لحاظ کردن بحث قبلی ، به منزله پیش فهم و زمینه بحث حاضر ، متوجه می شویم که «مخاطبِ بدنی ـ در ـ قلمرو عمومیِ» امروز ایران، بدنی است مردانه و اکنون این نکته را بدان اضافه می کنیم که سنگ بنای چنین موقعیت تبعیض آمیزی را میتوان به وضوح در نحوه مدرنیزاسیون مردسالارِ عصر مشروطه شخیص داد؛ در سال ۱۳۰۶ خورشیدی ، قانونی در مجلس شورای ملی به تصویب می رسد که طبق آن «ورزش» و «تربیت بدنی» ، به عنوان دروسی لازم جهت آموختن در مدارس شناخته می شوند و مقرر می گردد تا روزی یک ساعت ، کلیه دانش آموزان در همه مقاطع تحصیلی اعم از دبستان تا دبیرستان ، آنرا فراگیرند. اما به دلیل عدم امکانات اجرایی ، این طرح عملی نمیگردد ( ۵۳ ) . سالها بعد، یعنی در سال ۱۳۱۳ ، شرایط موجود در آن ایام، امکان «تربیت مربی» در زمینه «تربیت بدنی» فراهم می آید و پس از دوره کوتاه آموزشی ، صد نفر مربی جهت آموزش و تربیت بدنی به مدارس اعزام می شوند . چهار سال بعد ، یعنی در سال ۱۳۱۷ ، نخستین «دانشسرای مقدماتی تربیت بدنی» تأسیس می گردد و تربیت بدنی ، به عنوان «هنر آموختن تربیت بدن» ارتقاء می یابد. با مسابقات ورزشی از سال ۱۳۱۴ ، «بدن» (و مسلما بدن مردانه) ، عرصه هنر نمایی های رقابتی بین ورزشکاران مختلف می گردد.
در سال ۱۳۳۴ ، نخستین مسابقات قهرمانی ، در تهران ، بین آموزشگاههای منتخب استانها، برگزار می گردد (۵۴ ) . با چنین تحولی ، یعنی هدفی که تماماً معطوف به «قهرمانی» میشود ، خواهی نخواهی در درک و مفهوم «بدنمندیِ» سرنمونیِ «تربیت بدنی» که در آغاز حامل آن بود و ضرورت وجودی آنرا تأمین می کرد ، جابه جایی غیر محسوسی به وجود می آورد که این بار بنیانش را از مجذوب شدگیِ «پیروزی و یا قهرمانی » میگیرد. هدف کاملا مشخصی که با «تحت فشار قرار گرفتنِ بدن» همراه است . اکنون بدن از انگیزه تربیتی و پرورشی نخستینش که فی المثل در مدارس همانا «تربیت بدنی و پرورش جسم دانش آموزان» بود ( ۵۵) ، منفصل می گردد و با تمامی ساز و کارهای میدانیِ ورزشِ بوردیویی، به عرصه «رقابت و ستیزهای اجتماعی» میپیوندد.
به واقع ، این برجسته سازی زمانی به کارمان می آید که قادر به تشخیص دو گونه درک از «بدن و تربیت بدنی» شویم . مورد اول به سیاستگذاری صدر مدرنیزاسیون برمی گردد، که بر آن بود تا «بدن» افراد جامعه را مطابق با الگوهای مدرن در نظر گیرد. یعنی از کودکی توسط نظام آموزشی، «پرورش»اش دهد. و این وظیفه ای بود که به آموزش و پرورش محول شد. حال آنکه از سال ۱۳۳۴ به بعد ، به تدریج در ساختار ورزشی و تربیت بدنی ایران ، هدف مشخصی برای بدن در نظام آموزشی منظور میگردد . اینک (۱۳۳۴ خورشیدی) ، بدنی مطرح می شود که بتواند در رقابتهای بین استانی، صاحب مدال گردد.
بنابراین به مرور زمان با ساختار اجتماعی و فرهنگی جدیدی مواجه می شویم که گویی «بدنِ ورزشکار» را به عنوان ابزار سرمایه گذاریِ اقتصادی و یا حتی نمادین ، (و منافع رقابتی که در هر دو قلمرو وجود دارد ) از «بازیگر» جدا سازد و برای پیروزی های خود ، همچون بدن گلادیوتارهای یونانی ، تا جای ممکن تحت فشار قرار می دهد. کافی است به آسیب های جبران ناپذیری نگاه کنیم که در بسیاری از ورزشهای به اصطلاح رقابتیِ پر درآمد و یا پر طرفدار وجود دارد. به واقع مشکل در «نحوه ی حضور در جهان»ی است که «بازیگرِ حرفه ای ورزشی» را وامیدارد تا بر جدایی «بدن» از سایر موقعیت های وجودی اش، صحه گذارد. و کلیّت زندگی اش را صرفاً معطوف به قهرمانی و پیروزیِ باشگاهی سازد که ساختاری سرمایه دارانه دارد …
تحت چنین شرایطی است که «بدن بازیگر» ، چنانچه بوردیو صرفاً به عنوان «بازیگر» از آن یاد کرده است، تبدیل به عرصه ی ستیزِ میدان رقابت ها میشود و در عین حال، به عنوان «کنش گر» ، به مجموعه ی متحدان میدانی خود میپیوندد؛ چه آنجا که کنشگران اجتماعیِ بسیاری را در مقام تماشاچی و هوادار با خود دارد؛ و یا جایی که عاملان دست اندرکار تولید امکانات ورزشی، باشگاهی و یا تعلیم و تربیت بدنی، بدنِ مناسب مسابقات را به وجود آورده اند؛ بدنی که در عملی بازتولیدانه، جمع کثیری از موقعیت های اجتماعی را ـ به واسطه تفسیرهای ورزشیِ برنامه های صدا و سیما، و یا پیش بینی نتیجه مسابقات تا حد نوعی شرط بندی از صدا و سیما، روزنامه و مجله های ورزشی، در دکههای روزنامه فروشی، و نیز حضور تصویر ورزشکاران یا حتی بازی ورزشکاران از تلویزیونهای بزرگ شهری، ـ به خود جذب و تغذیه مالی میکند .
اما آیا این بدین معنی است که «بدن ورزشکار»، زمانی که به مرحله ای از رشد حرفه ای رسد ، تحت انقیاد ساختار فرهنگی ای قرار میگیرد که بدنِ بازی کنِ مجهز به تکنیک بُرد در مسابقه (از طریق تربیت بدنی) را به مثابه ابزار سودآوری خود چه به لحاظ سرمایه اقتصادی و یا سرمایه نِمادین درک میکند !؟ اگر پاسخ مثبت باشد ، این بدین معنی است که مفهوم «تربیت بدنی» به «فنی برای پیروزی » تبدیل گشته است. مسئله ای که خواهی نخواهی ، باعث سقوط معنویِ تربیت بدنی میشود ؛ آنهم به این دلیل مهم که در رویکردِ رقابتیِ به اصطلاح موفقیت آمیزِ سرمایه دارانه ، برای دست یابی به این «فن » ، لازم است تا بدن را تحتِ فشاری قرار دهد که از مفهوم تربیت و پرورش بدن برای سالمتر زیستن تهی میشود .
اصفهان ـ شهریور ۱۳۹۸
نوشتههای مرتبط
پایان
منابع :
گردآورنده علی رضا نژاد ، دبیر تربیت بدنی مدارس گناباد ، سایت علمی ، ورزشی ،۱۳۸۸ .
کریمی، جواد ؛ سایت علمی ، ورزشی ،۱۳۸۸ .
کریمی ، جواد؛ «نگاهی به تربیت بدنی در سازمان نوین فرهنگی ایران»؛ برگرفته از مجموعه مقالات اولین کنگره علمی ورزش مدارس ، خلاصه مقالات، گرد آوری واحد پژوهش و تحقیق و برنامه ریزی؛ انتشارات اداره کل تربیت بدنی وزارت آموزش و پرورش، ۱۳۷۲ ، ص ۱۸ .