اما در تقابل با این فرهنگ مسلط در بین طبقه متوسط شهری (متمایل به الگوهای تجاری غرب) ، از سوی گروههای انقلابی، خصوصا چپ ، «بدن زنانه» دیگری برساخته شد که هم از الگوهای سینمای غرب و یا بدنِ تبلیغاتی تلویزیون و مجلات زرد ، دوری میکرد و هم از الگوهای سنتی طبقه متوسط شهری (بازاری ها و اقشار وابسته به آن)؛ و به جای الگوهای هر دو که یا مبتنی بود بر بدن تبلیغاتیِ تجاری و یا در چارچوب سنتیِ چادر و حجاب قرار داشت، الگوهای خود را برساخته بود و خلاقیت زنانه اش را صرف سادگی پوشاک و آراستگی ظاهری (مو و آرایش ) میکرد…
و بالاخره با توجه به ماهیت دینی نظام سیاسی و ایدئولوژیک جامعه ی امروز ایران و تنشی که در قلمرو عمومی، نسبت به معیارهای شریعت محور آن با مسئله پوشاک وجود دارد ، بازنمایی از بدن ، به «حوزه قدرت نظام» تعلق گرفته است. فاضلی ، در این باره می نویسد :
«برای مثال کارمندان دولت ، دانشجویان در دانشگاهها وتمام گروههایی که به نحو سازمان یافته ای در سازمانهای اداری فعالیت میکنند ، به طور مستمر و دائمی با مسئله تنش بین قوانین ، آیین نامه ها و مقررات دولتی با عملکردهای بدن خود روبرو هستند. از این رو ، مسئله بدن در جامعه امروز ما امری اجتماعی و سیاسی است؛ طوری که بحث بدن در جامعه امروز ایران ، تمام ابعاد و ارکان نظام اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی را در بر میگیرد. محققان و پژوهشگران رشته های مختلف نیز اگر بخواهند به نحوی جدی با جامعه امروز ایران درگیر شوند و متعهدانه و مسئولانه نسبت به مسائل و موضوعات و گفتگوهای موجود در جامعه عمل کنند ، لاجرم باید مسئله بدن در جامعه امروز ایران را در کانون توجه خود قرار دهند» . (۴۰ ) .
اما این تنها تصویر از جامعه امروز ایران (۱۳۹۸) نیست؛ و شاید لازم باشد اندکی هم به ورود بوروکراسیِ شریعت محور در یکی دو دهه اخیر ، به «عرصه رقابت» در بازار پوشاک توجه کنیم . اگر تا قبل از این ورود ، «پوشاک» (خصوصا از نوع زنانه)، در قلمرو عمومی ، به منزله بازتابندگی نحوه حضور و عملکرد بدن زنانه ی تحت نظارت و کنترل قوانین شریعت محور ، درک و تفسیر میشد، اکنون به موازات حضور نسلی جدید در بوروکراسی اخیر، و نفوذ رویکردهای نئولیبرال در آن، هم «بدن» و هم کلیه عناصر وابسته بدان ، تا حدی جذب ساحتی تجاری و سرمایه دارانه گردیده است . رخدادی که برای برخی به غلط ، صرفاً به معنای «آزاد سازی های نسبی بدن» ، توسط این یا آن جناح سیاسی ، تعبیر و تفسیر می شود. حال آنکه اگر با فاصله بیشتری به کل جریان نگاه شود، می توان چهره نئولیبرالیسم را در پس زمینه ی روشها و رویکردهایی از این دست در ساختار بوروکراسی ای دید که به دلیل حضور سرمایه داری نئولیبرال ، مدتی است کارش یکی به نعل و یکی به میخ زدن است .
توجه شود ، به هیچ وجه بحث بر سر مخالفت و یا تایید این دسته از «آزادسازی های نسبی» نیست ؛ بلکه مسئله تنها بر سر ماهیت اجتماعیِ چنین جریاناتی است . وگرنه مشخص است که ماحصل آن ( که همانا آزادسازی های نسبیِ بدن و بازنمایی هایش باشد) ، به دلیل اجتماعی بودنش، به محض ورود به قلمرو عمومی ، دیگر در اختیارِ حامیانِ سوداگر آن باقی نمی ماند و به سرعت توسط اقشار مختلف ، در همه گونه طیف اجتماعی و طبقاتی و نیز جنسیتی و سنی ، با توجه به نیازهای فرهنگی شان مصادره به مطلوب می گردد و بدین ترتیب به «خُرده فرهنگهای بدن و بازنمایی های بدنی»، از حیث سبک و سلیقه ی متفاوت امکان ظهور می دهد. به بیانی تنوعی جدید از آدابی که در خصوص مردان از طریق نوع پوشش ( در مدل های کفش و لباس و رنگ آمیزی) و آراستن مو در مدلهای مختلف نمایان می گردد و در خصوص زنان و دختران جوان به واسطه مدلها و رنگ آمیزی مانتو، نوع و جنس شال و روسری و حتی طریق سر کردن آنها، نمود می یابد. رخدادی که طی چند سال اخیر (سه ، چهار ساله) ، جلوه ای کاملا محسوس یافته است .
ادامه دارد …
منابع :
فاضلی، نعمت الله ، تاریخ فرهنگی ایران مدرن : گفتارهایی در زمینه تحولات گفتمانی ایران امروز از منظر مطالعات فرهنگی ؛ تهران : پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ، ۱۳۹۳ ، ص ۳۰۳ .
نویسنده و پژوهشگر علوم انسانی و اجتماعی
پست بعدی