مترجم: دانش و فراگیری فصلی از مجموعه مقالات تاریخ عقاید دانش و فراگیری است. این فصل حاوی سه قسمت : گذشته ای نه چندان دور، دوران متأخر و آموزش نو است ، که هر کدام به بررسی نظرات متفکرین امر آموزش می پردازد. بخش یکم: «گذشته ای نه چندان دور» با ده مقاله به دانش متعهد اختصاص دارد.
برگردان عاطفه اولیایی
۷ـ امانوئل کانت و نقش خرد در ادراک
امانوئل کانت (۱۸۰۴-ـ ۱۷۲۴)، فیلسوف آلمانی در کُنیگزبرک (پروس شرقی) که اکنون به نام کالینیگراد در روسیه قرار دارد به دنیا آمد و تمام عمرش را در آن شهر گذراند. پس از اتمام تحصیلات،ابتدا به عنوان معلم خصوصی، سپس در مقام استادی به استخدام دانشگاه در آمد. به نظر کانت، ذهن از ورای « قابلیت های شناخت » و مفاهیم ابتداییِ اساس این قابلیت ها ، به درک دنیا می رسد. حس و تجربه مسلما نقشی ایفا می کنند ، اما ذهن، چنان که تجربه گرایان معتقدند، لوحی چندان سفیدهم نیست. به عنوان مثال، مفاهیم زمان و مکان، لزوما از قبل وجود ندشته اند، بلکه ذهن از آن ها برای درک تجربیات استفاده می کند.(۱)
گالیله با غلتاندن توپی را که قبلا به دقت وزن کرده بود، از بالای شیب… و یا اخیرا ، استال، با اکسیده کردن فلز و بعد زدودن اکسید از آن، الهام بخش دانش پژوهان علوم طبیعی شدند. آن ها دریافتند که خرد فقط در محدوده خود قضاوت می کند، بنا براین نباید بر اساس طبیعت، بلکه به پاسخ گویی به پرسش هایی که خود معین نموده و بر پایه قوانینی ثابت، قضاوت کند. حتی مشاهدات تصادفی ( بر اساس چنین ساختار هایی) هرگز نمی توانند به قوانینی منجر شوند که فقط به یاری خرد کشف شده اند … خرد باید به طبیعت نزدیک شده تا از آن بیاموزد؛ اما نه همچو شاگردی گوش به دهان استاد که فقط آنچه استاد می خواهد، فراگیرد؛ بلکه همچو یک قاضی که در پی یافتن پاسخ ِ پرسش هایی است که خود وی رقم زده است. … تجربه خود، از انواع دانش است که درک را نیز به همراه دارد؛ و درک، در چارچوب قوانینی از قبل به من ارایه شده است ، یعنی بر تجربه تقدم زمانی دارد. انتصاب هیچ ویژگی بر اشیاء ممکن نیست مگر آن چه سوژه ی متفکر معین می کند… زمان و مکان به غیر از غریزه های قابل حس نبوده و بنا بر این فقط ظاهر(۳) آن ها (م ـ اشیاء) را به نمایش می گذارند. بنا بر این نمی توان هیچ شیئی را در خود شناخت (۴)، بلکه فقط شناخت ظاهری و به عنوان دریافت های غریزی ( وهمی از ذهن استدلال کننده) ممکن است…باعث تأسف است که تنها و به پیروی از دورترین ایده ی مخفی در پس ذهنمان، و پس از صرف وقت بسیار برای جمع آوری تصادفی داده ها، سپس، به شیوه ای تقریبا فنی، نایل به درک ایده ها به روشنی شده و بر طبق هدف خرد، در مورد آنان حدس می زنیم. به نظر می رسد سیستم ها، همچو اورگانیسم های ساده به روشی نامعلوم (۵) تولید می شوند یعنی ابتدا ناکامل، سپس به طور تدریجی به تکامل می رسند… وحدت سیستماتیک، دانش عادی را به پایه علم می رساند، یعنی از تجمعی ساده از دانش، سیستمی می سازد… دانش ما، در دو منبع ریشه دارد که یکی از آن ها خرد است. منظورم از خرد، دانش است، و در واقع منطقی را در مقابل تجربی قرار می دهم. با تجرید محتویات دانش به طور عینی، سپس مجرد ساختن دانش به طور ذهنی، یا دانش داده ها (۶) و یا دانش منطقی (۷) می ماند. دانش به هر نحوی کسب شده باشد، در رابطه با دارنده آن تجربی است (اگر دانش وی محدود به اکتساباتش از خارج باشد) حال چه برای او روایت شده، چه تجربه کرده، و چه از طریق آموزش ( در مورد دانش عمومی) به او منتقل شده باشد. بنا بر این، هر کسی که ( به معنای دقیق کلمه) یک نظام فلسفی را آموخته است… علیرغم دسترسی به تمام اصول، توضیحات و اثبات آن، و به همراه آن ها تمام نظرات آن، فقط از تاریخچه دانش آن فلسفه برخوردار است.
تنها آنچه را که در اختیار دارد می داند و با آن قضاوت می کند؛ و در صورتی که یکی از تعاریف به چالش کشیده شود، منبعی برای دریافت معنی دیگری ندارد. وی ذهن خود را بر اساس اذهان دیگران پرورش داده و ذهن مقلد، مولد نیست. به زبان دیگر، دانش وی از خرد نشأت نگرفته است؛ اگر چه مشاهده عینی حاکی از آن است که دانش وی بر اساس خرد بوده است ، اما صرفا تجربی است. او که این دانش را دریافته، درک و حفظ کرده است، به غیر از قالبی زنده از فیلسوف صاحب آن نظریات نیست… روش های دانش منطقی که عینیت منطقی است … ازسرچشمه های جهانشمول یعنی از اصولی مشتق شده اند: سرچشمه هایی که می توانند به نقد، و حتی به رد دانسته های قبلی راه برند. دانش ناشی از خرد یا مشتقی از مفاهیم و یا از ساخته هایی از مفاهیم است… خرد باید در هر قدم به نقد خود بپردازد زیرا که با محدود ساختن آزادی نقد به هر شکلی، به خود زیان رسانده و مورد شکی جدی قرار می گیرد. مفیدی و تقدس هیچ مفهومی نمی تواند مانع از آزمون آن قرار گیرد ، آزمونی که برای هیچ فردی احترامی (استثنایی) قائل نیست. خرد به رهایی از خود وابسته (و نیازمند) است، زیرا که خرد، بری از هر نوع اقتدار مستبدانه است . حکم خرد همواره مبنی بر توافق شهروندان آزادی است که هر کدام باید در ابراز مخالفت ، رد و حتی از حق وتو برخوردار باشند.
۸ ـ ارسطو و انواع والا تر دانش
ارسطوفیلسوف یونان باستان را مبدع روش های درک دانش که پایه های علوم جدید را تشکیل می دهد، می دانند. وی عملکرد خرد را چنین توضیح می دهد:
« روح از پنج راه به حقیقت می رسد …. :هنر، دانش علمی، خرد عملی،خرد فلسفی، منطق غریزی…
درگیری ذهن را با هر آن چه روا و والا و خوب برای انسان باشد، خرد عملی گویند ، که انسان را قار به ژرفنگری در باره هر چه سودمند برای برخورداری از یک زندگی در مجموع خوب ( و نه در موارد خاص مانند سلامتی و یا نیرومندی)، رهنماست… حتی برخی حیوانات پست تر، در حفظ زندگی خود، نشانی از خرد عملی ارائه می دهند…
در حالی که هیچ کس فیلسوف زاده نشده، همگی از درک و خرد غریزی برخوردارند…در سنی خاص٬ خرد غریزی و قوه قضاوت فعال می شود و این خود نمایانگر طبیعی بودن آن هاست…بدین لحاظ گفته ها و نظرات سالمندانِ با تجربه و افراد حائزخرد عملی نباید نادیده گرفته شود…
خرد فلسفی دانش علمی است به همراه خرد غریزی در باره آن چه در طبیعت از بالاترین مقام برخوردار است… دانش علمی … توانایی اثبات است…
زمانی که چیزی مشروط/ وابسته به دیگری می شود، تمام آنچه قابل مشروط/ وابسته شدن انست، نیز مشروط / وابسته به موضوع می شوند.بنا بر این «انسان » مشروط/ وابسته به «فرد» است، ولی «حیوان» مشروط / وابسته به «انسان» است بنا بر این مشروط / وابسته به «فرد» نیز می شود زیرا که «فرد» هم «حیوان» و هم «انسان» است…
… استدلال آن است که از فرضیاتی برخیزد:
الف) زمانی که مقدمات درست باشند و یا دانش ما در باره آن ها از مقدماتی اولیه و درست حاصل شده باشند، آن را «اثبات» می نامند؛
ب) استدلال، از طرف دیگر، اگر بر اساس آراء مقبوله بنا نهاده شده باشد، «دیالکتیکی»(۱۰)است.«راست/درست» و « ابتدایی» آن است که فقط بر پایه قدرت خود ( و نه هیچ دیگر) مورد قبول واقع شده باشد. مناسب نیست که دلیل و منشأ اصول ابتدایی علم را بجوئیم: هر کدام از آن ها باید به خودی خود مورد قبول واقع باشند. از طرف دیگر، آراء مقبوله آن هایی هستند که مورد تأئید همه یا اکثریت و یا فیلسوفان ( همه فیلسوفان، اکثریت آنان و یا مهمترین آنان) باشد.
پ) « استدلال» در صورتی که به نظر برسد بر پایه آراء مقبوله آغاز شود و یا اگر دقیقا بر اساس آن ها انجام یابد، مورد جدل است، زیراعقایدی که به نظر می رسند مورد قبول همگان اند ، در واقع چنین نیستند.
آموزش ویا فراگیری از طریق استدلال بر اساس دانش های قبلی است…. علوم ریاضی و تمام دیگر دانش های نظری به همین روش کسب شده اند. و نیز دو شکل استدلال دیالکتیکی (چه منطق صوری ـ و چه استقرایی) چنین اند زیرا هر کدام از دانش های قدیمی تر استفاده می کنند: منطق صوری با فرض این که مقدماتش مورد قبول مخاطبین است و منطق استقرایی با آشکار دانستن عام در خاص.
منبع :
Aristotle. 350 BCE-b. Nicomachean Ethics. The Internet Classics Archive, MIT. Book 6: 3, 12, 5, 7, 11, 5, http://classics.mit.edu/Aristotle/nicomachaen.html
http://newlearningonline.com
ـــــــــــــــــــــــــ
پانوشت ها
۱ زمان و مکان ابزاری است ساخته ذهن بشر برای درک تجربیات وی ـ
(عبارت اند از شرایط وجودی اشیاء در نمودشان). /appearance۳ـ
object as thing in itself۴ـ
generatioaequivocaـ۵
cognitio ex datis [knowledge of facts] ۶ـ
cognitio ex principiis[rational knowledge]ـ۷
ـ ۸
Kant, Immanuel. 1781(1933).Critique of Pure Reason. London: Macmillan. pp. 20, 22, 25, 27, 655, 653, 655–۶۵۶, ۳۲۹.
‘true’ and ‘primary’ – (۹)
(۱۰) ـ دیالکتیکبه معنی فن استدلال و احتجاج بوسیله ٔ سؤال و جواب بوده است و ارسطو اختراع آن را به زنون الئائی نسبت داده است ، اگرچه این روش احتجاج مخصوصاً به سقراط نسبت داده میشود
رسطو دیالکتیک را در مقابل براهین استدلالی علمی به استنتاج از آراء مقبوله تخصیص داده است ا
https://dictionary.abadis.ir/fatofa/دیالکتیک/
***************************************
انتشار هر بخشی از این نوشته بدون تماس با نگارنده/مترجم ممنوع و موجب پیگرد قانونی است. بخش هایی از متن بدون خدشه به محتوی آن حذف شده اند. متن کامل به صورت کتاب منتشر خواهد شد.