انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

تأملی بر پیامد شهرنشینی بر ارتباطات اجتماعی و انسانی

شهرنشینی تمام عرصه های زندگی انسان از جمله روابط انسانی و تعاملات متقابل اجتماعی را تحت تأثیر قرار داده است. این فرایند نوعی تغییر و دگرگونی اجتماعی محسوب می گردد. و با نوعی عقلانیت، حسابگری، دقت و نظم در ارتباطات اجتماعی و انسانی روبرو است. رشد سریع جمعیت شهری، تراکم و افزایش آن منجربه پیامدهای آسیب زای ارتباطی و تعاملی گردیده است. مهاجرت، حاشینه نشینی تغییر ارزشی، رسوم اخلاقی، آداب و رسوم و رفتارهای جمعیتی، بر آسیب های ارتباط گونه شهرنشینان اثر گذاشته است. فرایند شهرنشینی را گذار از ارتباطات سنتی به مدرن باید دانست. همچنین انتقال اشکال رفتاری و ارتباطی از نوع همبستگی میکانیکی به همبستگی ارگانیکی همراه با تقسیم کار پیچیده و تخصص گرایی، کاهش وجدان جمعی و بروز آنومی و انحرافات اجتماعی ناشی از این پیامد است. زندگی شهری بر افزایش از خودبیگانگی، دلزدگی و اقتصاد پولی در ارتباطات انسانی اثر گذاراست. شهرنشینی به لحاظ اجتماعی و فرهنگی ناهمگون و با افت تحلیل روابط صمیمی خویشاوندی و همسایگی و از هم گسیختگی روبرو است. بسط این مسأله دیدگاه انسان از بیرون هدایت شده ، تقلیدگر و مصرفی را درتمام عرصه های زندگی بوجودآورده است. فرایند شهرنشینی، به انشقاق ارتباطی خانواده و تمایزهای نقشی و تعاملات و ارتباطات محدود شده همراه با گسست ارتباط بین نسلی، بروز تفاوت ها و گرایشات رفتاری و ارتباطی، کشمکش نسلی و تفاوت جنسی و ارتباطاتی، آسیب خشونت خانوادگی و… همسوءبوده است. بی اعتمادی که ناشی از رشد فردگرایی و منافع شخصی در ارتباطات بین افراد جامعه شهری بروز پیدا می کند بر افول سرمایه اجتماعی کمک کرده است و موجب اختلالات رابطه ای و پیامدهای متنوعی آن شده است.

کلید واژه
آسیب اجتماعی، اختلالات ارتباطی، ارتباطات انسانی و اجتماعیٰ افول سرمایه اجتماعی، شهرنشینی

مقدمه

روابط انسانی یا ارتباطات انسانی از پارامترهای اساسی ارتباطات (‍Communications) در جامعه بشری است، که پیام هایی را بین فرستنده و گیرنده در حوزه تعاملات انسانی برای انتقال معنا و مفهومی که مد نظرشان می باشد، ارسال می کند. در حوزه روابط انسانی “انتقال مفاهیم” یا “انتقال معانی” (Exchange Meaning) از طریق تبادل پیام ها (Transmit Messages) در قالب تعامل متقابل رفتاری که بین افراد شکل می گیرد، امری بسیار مهم تلقی می شود.روابط انسانی همانند دانش ارتباطات ازعناصر” تسهیم تجارب”( Sharing Of Experiences )،”تفهیم”( Understanding) و ” تسهیم معنی” (Sharing Of Meaning)، با بهره برداری، خلق و استفاده از نمادها (Symbols) در جامعه انسانی برخوردار است. بر اساس این عناصر می توان سبک های ارتباطی شیوه های زندگی را مطالعه کرد و تأثیراتی که این شیوه ها بر ساختار عناصری ارتباط انسانی می گذارد، مطالعه نمود.

شهرنشینی یک فرایند تاریخی است که از قدمت بسیار طولانی برخوردار است. این پدیده اجتماعی تغییراتی را در مقیاس های”خرد، میانی و کلان” در تمام عرصه های زندگی انسان از جمله روابط انسانی و تعاملات متقابل اجتماعی بوجود می آورد. در واقع این فرآیند از اشکال،ماهیت های گوناگون و ناهمسانی بسیار در تمام عرصه ها از جمله در روابط انسانی برخوردار است. این تغییرات و پیامدها در مناطق مختلف جامعه و جهان نیز دارای تفاوت های محسوس می باشد. رشد شهرنشینی تنها با آمار مشخص نمی گردد،بلکه شهری شدن یک جامعه را باید در حوزه فرهنگ و آگاهی افراد جامعه جستجو و کنکاش کرد. بخشی از این واکاوی در حوزه ارتباطات انسانی قابل مطالعه و مشاهده است؛که بیانگر تمایز ساختارشهر از روستا و سایر شیوه های زندگی و سبک های ارتباط اجتماعی می باشد. « به تعبیر جامعه شناسانی چون زیمل، ردفیلد، ویرث و دیگران شهری شدن و شهرنشینی شیوه زندگی جدیدی است که حیات ذهنی، اجتماعی، فرهنگی، ارتباطی، اقتصادی و سیاسی ویژه ای در زندگی انسان را شامل می گردد. در شهر اشکال جدیدی از سازمان، ارتباطات و کنترل اجتماعی مطرح می شود، که اشکال قدیمی را اصلاح می کندو یا حتی نامناسب تلقی می نماید.» (غفاری- ابراهیمی لویه،۱۳۸۴: ۱۹۳) بر اساس این طرز تلقی، شهرنشینی را باید یک فرایند تغییر و دگرگونی اجتماعی در عرصه های جامعه از جمله تعاملات ارتباطی دانست، این فرایند در بین تعاملات اعضای جامعه نوعی “عقلانیت، حسابگری، دقت و نظم” را بوجود آورده است که در ساختار ارتباطات شیوه زندگی روستایی این صفات یافت نمی شود. همچنین در اینگونه ارتباطات اجتماعی رفتارهای بی تفاوت و ستیزه جو، تعارض برانگیز که نشأت گرفته از عدم پایبندی به هنجارها و ارزش های اجتماعی و انسانی، مشاهده می شود، که در جامعه روستایی یافت نمی گردد.

طرح مسأله

شهرنشینی از مفاهیمی است که به شهری شدن افراد و کسانی که در شهر زندگی می کنند،می پردازد. شهرنشینی اشاره به فعالیت های شهروندی می کند که افراد دریک شهر در ابعاد مختلف در آن به فعالیت می پردازند؛ ودر این فعالیت افراد فضایی را برای انجام فعالیت خود در نظر گرفته اند. از سوی دیگر شهرنشینی اشاره به رشد مناطق شهری می کند که با توجه به این مفهوم توسعه شهری، با شهرنشینی مترادف گردیده است؛ زیرا در جوامع صنعتی پیشرفته، توسعه عامل گسترش شهرنشینی و شهرنشینی زمینه ساز توسعه و گسترش شهری می باشد.رشد و افزایش شهرنشینی بر ساخت زندگی از جمله ارتباطات اجتماعی و انسانی افراد در زندگی روزمره اثر گذاشته است. « شهرنشینی فرایند شهری شدن یا شهرگرائی است که به گذر جوامع کشاورز و همچنین تغییر الگوهای رفتاری و ارتباطی شهروندان پرداخته است. در واقع مطالعه شهرنشینی به بررسی فرایند محتوایی ساخت زندگی ساکنان شهر می پردازد. بخشی از این محتوا مربوط به حوزه ساخت نظام اجتماعی شهر است که اثرات شهرنشینی را بر نهادها، ساخت ها، و روابط اجتماعی مورد بررسی قرار می دهد.» (ربانی،۱۳۸۵: ۱۰-۹) با توجه به اینکه وجود تقسیم کار وگسترش مشاغل تخصصی در شهرها گسترش پیدا کرده است، و از سوی دیگر سازمان اجتماعی که زیربنای اساسی مشاغل متنوع و طبقات اجتماعی است. در شهرها توسعه یافته اند و بر این اساس ارتباطات اجتماعی و انسانی متنوع و تخصصی برای هر قشر اجتماعی بوجود آمده است. همچنین برقراری و تأثیرگذاری وسایل ارتباطی، موسسأت خدماتی، یک نظام تجاری، و وجود یک فن آوری عقلانی بر زندگی و ساختار شهر اثر گذاشته است، در این مقاله سعی بر این داریم که نقش پیامدها و کارکردهای اثرات شهرنشینی را بر روابط انسانی و اجتماعی بررسی کنیم، که چه می باشد؟

اهمیت اثرات شهرنشینی بر روابط انسانی

شهرنشینی امروزه در بیشتر کشورهای جهان اهمیتی ویژه یافته است. در کشورهای در حال توسعه از جمله در ایران هم این مسئله روبه افزایش است. این پیامد با رشد “سریع جمعیت، تراکم و افزایش آن” در مناطق مختلف شهری روبرو بوده است. شهرنشینی در کشورهای در حال توسعه و جهان سوم به صورت انفجار آمیز بخش اصلی و هسته ای شهرها را ازمیان برده است و زاغه ها و زورآبادها و حلبی ها و احداث مساکن غیر بهداشتی و غیر قانونی را در محلات فقیر نشین که چون قارچ از زمین می رویند به وجود آورده است.

شهرنشینی به صورت امری نابهنجار در کشورهای در حال توسعه به گسترش “حاشیه های فقر، اتلاف انرژی،ترافیک،آلودگی هوا و محیط، تخریب فضای سبز، گسست روابط انسانی، تعارضات رفتاری، شدت گرفتن اختلالات عصبی و سایرآسیب های اجتماعی” کمک شایانی کرده است.درواقع « ۱- در شهرهای بزرگ که به دلیل شهرنشینی وسیع افزایش بی رویه جمعیت را مورد مشاهده قرار می دهیم، دیده می شود که در حوزه روابط انسانی هیجان رفتاری، آشفتگی، نگرانی، ترس از اعتماد، ارتباط تشویش گونه و اضطراب رفتاری در بین شهرنشینان روبه فزونی است. به طوری که اغلب شهروندان به سمت ارتباط کشمکش گونه همراه با فشارهای روانی زندگی روزمره شان سوق یافته است. ۲- رشد بی رویه جمعیت در شهرها، بسیاری از روابط شهروندان با یکدیگر را دچار ضعف،نگرانی و بی میلی نسبت به رابطه با دیگران کرده است.۳- این پیامد اجتماعی باعث شده که بخشی از ارتباطات اجتماعی و تعاملات متقابل در شهرها معطوف به جرایم و بزهکاری گردد، به خصوص در شهرهای بزرگ،از جمله در ایران این پدیده در دهه های اخیر روبه فزونی یافته است و حتی در حال افزایش است. که به نوبه خود از گسترش شهرنشینی ریشه گرفته است و در بین گروه های سنی نوجوان و جوان این تعاملات آسیب زا بیشتر روبه افزایش است.۴- شهرنشینی با شکل گیری بحران روابط ناسالم انسانی و اجتماعی، در بروز انحرافات جنسی، انواع اعتیاد به مواد مخدر، مصرف مشروبات الکلی، بسط روحیه سود جویی و سوداگری و روابط ناسالم و غلط اقتصادی در شهرها رونق بیشتری دارد. ۵- فردگرایی و تکروی در بیشتر فعالیت ها از جمله ارتباط اجتماعی و انسانی به چشم می خورد، روابط صمیمانه و چهره به چهره در بین شهروندان کمتر است و احساس انزوا شدت بیشتری دارد. » ( ستوده،۱۳۷۶: ۷۶) بر اساس چنین ویژگی هایی که بیان شد.شهرنشینی فرایندی است که در آن تغییراتی در سازمان اجتماعی در زندگی از سکونت گاه های انسانی گرفته تا ابعاد معنوی، رفتاری و عملکردی انسان که این پیامدها حاصل تراکم افزایش، تراکم، تمرکز جمعیت، مهاجرت بی رویه و… است. در واقع « از نظر سازمانی، شهرنشینی دگرگونی هائی در ساخت اجتماعی- اقتصادی، ارتباطی انسان و کارکردهای جمعیتی ظاهر می شود. این جریان تغییراتی را در ساخت فضای داخلی شهرها بوجود می آورد…. در واقع شهرنشینی فرآیندی است که در آن تغییرات اجتماعی، نوگرائی و تمرکز جمعیت صورت می گیرد.» ( شکوئی،۱۳۷۲: ۱۱۳)

شهر نشینی را می توان از شیوه زندگی ساکنین شهر تشخیص داد. میزان تراکم، تراکم جمعیت، و ناهمگنی جمعیت در یک حوزه شهری، مهاجرت، حاشینه نشینی و… اثراتی را در روابط اجتماعی میان افراد در طول زندگی روزمره به سرعت ایجاد می کند و افزایش شرایط تفکیک مردم را ازیکدیگر در تمام عرصه های فرهنگ مادی و معنوی بوجود می آورد.در نهایت به نوعی جدائی گزینی در بین گروه های شهروندی منجربه می شود. شهرنشینی با تغییرات ارزشی، رسوم اخلاقی، آداب و رسوم و رفتارهای جمعیتی، سبک الگوهای ارتباطی بین شهروندان و… همراه است. این مفهوم در نتیجه یک فرایند رشد شهری نیست بلکه مرحله نهایی و نتیجه شهرنشینی محسوب می گردد.
در واقع ویژگی های شهرنشینی بر تغییر روابط انسانی نسبت به جامعه روستایی اثرگذار بوده است.دکتر شیخاوندی این ویژگی ها را اینگونه بیان کرده است« ۱- تراکم(Density) این ویژگی ابتدا افزایش تراکم انسانی و تمرکز مردم را در یک محوطه محدود در شهرها به صورت روابط ویژه ای بین افراد ایجاب می کند که نتیجه دگرگونی رفتاری است. همچنین وابستگی به جمعیت بزرگ رابطه های انسانی به اجتماعات کوچکتر را کاهش می دهد. از بعد دیگر پیوند و ارتباط با جماعت های بزرگ منجربه اطلاع سطحی از خصوصیات افراد آن شده و آگاهی دقیق بدست نمی دهد. از منظر دیگر تماس ها و ارتباطات شهرنشینان از لحاظ تعداد زیاد ولی سطحی، موقتی، غیر صمیمانه و رویاروی را افزایش داده است. علاوه بر این موارد در محیط شهری فشار ارتباط با گروه خودی کاهش یافته، افراد آزادی عمل بیشتری برای انجام هر کاری حتی بروز رفتارهای بزهکار و کارکردهای آسیب زا بدست می آورند. ۲- وسعت ( Site) تحت تأثیر وسعت، به دلیل اینکه ارتباطات انسانی و اجتماعی گسترده شده است، رفتارهای انسانی متنوع تر شده و مجموع فعالیت افراد چون گسترده تر گردیده است در واقع پیچیدگی نهادینه شده در روابط و فعالیت افراد جامعه بیشتر مشاهده می شود.۳- چندگونگی ( Heterogeneity) با توجه به اینکه شهر مجموعه ای از افرادی است که از نقاط مختلف با تبار و فرهنگ گوناگون در شهر دور هم جمع می شوند، لذا چندگونگی ارزش ها و معیارهای اجتماعی در ارتباطات انسانی و اجتماعی شهر جاری شده است. در حوزه روابط انسانی این چندگونگی در گرایش به تنوع و تخصص، جدائی محیط ها و فضاهای شهری باعث این شده که روابط انسانی و اجتماعی در هرفضای شهری به نوع خاصی بروز پیدا کند. بروز روابط انسانی غیر رسمی که به همبستگی و انسجام اجتماعی جامعه آسیب وارد می کند، در شهرها مورد مشاهده قرار می گیرد. و…» ( شیخاوندی،۱۳۷۳: ۲۶۹).

تبیین اندیشه های اجتماعی پیامدهای شهرنشینی بر روابط انسانی

برخی از جامعه شناسان کلاسیک در واقع مفهوم جامعه را مترادف با زندگی شهرنشینی گرفته اند. فردیناند تونیس(F.Tonnies) علت تغییر،تحولات و دگرگونی های جوامع مختلف انسانی را بیش از هرچیز ناشی از انواع روابط انسانی میان افراد دانسته است. وی به تقسیم بندی گروه های انسانی بر مبنای روابط انسانی می پردازد. جامعه روستایی را نوعی اجتماع(Community& Gemeineschaft) با ویژگی های خواص دانسته که نقطه مقابل آن اجتماعات شهری و زندگی شهرنشینی است که آن را نوعی جامعه(Socitey&Gesellshaft) با خصوصیات خاص در نظر گرفته است.در واقع جامعه گونه ای از زندگی در مراکز شهری است که معمولاً با خصوصیات شهرنشینی همراه است. این ویژگی ها نشان می دهند که« ۱- مردم جامعه شهری غیر از عده معدودی که در زندگی روزانه خود با آن ها برخود می کنند و ارتباط دارند سایر شهروندان و شهرنشینان را نمی شناسند در واقع بر عکس اجتماع روستایی که تمام افراد یکدیگر را می شناسند.۲- روابط افراد غیر شخصی است یعنی اینکه ضابطه، عقلانیت، محاسبه پذیری، نظم بر روابط و تعاملات انسانی حاکم است.۳- با توجه به دو ویژگی قبلی که در ساختار تعاملاتی خود با دیگران افراد در جامعه شهری دارند. شهروندان احساس هیچ گونه اشتراک و علایقی نسبت به هم ندارند؛ پس روابط انسانی سرد و بسیار کمرنگی بر ساختار زندگی شان حاکم است.۴- افراد نسبت به منطقه ای که در آن زندگی می کنند در ارتباطاتشان، تعاملات و احساسات شان هیچ تعلقی را بروز نمی دهند. زیرا آن ها باید برای درآمد و وضعیت زندگی بهتر، از فضا یا مکانی به فضا و مکانی دیگر و حتی از شغلی به شغل دیگر دائماً در حال تغییر باشند. که این تغییرات در ارتباط انسانی و اجتماعی شان هم بروز پیدا می کند.۵- به دلیل اینکه افراد با سوابق و پیشینه های اجتماعی یکدیگر آشنانیستند. بنابراین در برخورد و ارتباط انسانی شان به صورت یک غریبه و ناآشنا بایکدیگر رفتار می کنند.۶- در جامعه شهرنشین مردم یکدیگر را در ایفای نقش هایی که جامعه به آن ها محول کرده رابطه برقرار می کنند، می شناسند؛ خارج از این نقش ها افراد برای یکدیگر ناآشنا هستند.» ( قنادان و همکاران،۱۳۷۵: ۲۳۱) تونیس با توجه به این خصوصیات زندگی براین عقیده استوار است که جامعه ترکیبی از گروه های بزرگ انسانی است که به سبب فراوانی و گوناگونی جمعیت، روابط طبیعی، خانوادگی، همبستگی های قبیله ای و قومی موجود نیست، و افراد کثیری که در محیط ها فضاهای وسیعی با هم زندگی می کنند، فقط اهداف و منافع معینی دارند که بر اساس این اهداف و منافع، روابط انسانی و اجتماعی خود را جهت و سوق می دهند. این مسئله به فردگرایی این شیوه زندگی و گسترش جوامع کمک شایانی کرده است. به نظر تونیس در این جوامع “عقل، اندیشه، و منطق‌” ارتباط، احساس و و عواطف را تحت تأثیر قرار داده است و نوعی رابطه سازش بر پایه حسابگرانه برای دستیابی به وسائل و اهداف بنا کرده است. بر مبنای همین پیامدهاست که وسایل ارتباط جمعی جایگزین ارتباط انسانی شده است، بر این اساس معتقد است. « روزنامه ها، اندیشه ها و افکاری را به صورت جالب و موثر تهیه و عرضه می کنند. مطبوعات رکن اصلی فکار عمومی و تأثیر گذار بر روابط انسانی است. که از بسیاری جهات قابل مقایسه با قدرتی است همچمون دولت و ارتش که بر مردم حاکم است. و حتی گاهی از آنان نیز برتر است و دامنه افکار عمومی و تاثیر آن تنها بر مرزهای محلی و ملی محدود نمی شود و ماهیتاً به سوی جامعه بین المللی هم گرایش پیدا می کند. این پیامد را در شکل گیری روابط انسانی حاکم بر بازار جهانی می توان مشاهده کرد. که رهبری این مسئله برعهده متفکران، دانشمندان و نویسندگان می باشد.» ( دادگران،۱۳۸۳: ۸۰-۷۹)
درک دورکیم(E.Durkheim) از پدیده شهری گرایی و شهرنشینی که ناشی از رویکرد عمومی او در پی یافتن روابط کارکردی میان پدیده اجتماعی است این مسئله در اندیشه او شکل می گیرد. وی در قالب گذار تطوری “سنتی یا پیش صنعتی” به” صنعتی یا شهرنشینی “در این انتقال و گذار اشکال رفتاری و ارتباطی را از نوع همبستگی میکانیکی به همبستگی ارگانیکی مطالعه می کند.در مبحث تقسیم کار اجتماعی دورکیم به همبستگی میکانیکی در جوامع سنتی اشاره می کند که افراد به دلیل شباهت های بسیاری که میان آن ها زیاد می باشد و نوعی تجانس اجتماعی را بوجود آورده است از روابط انسانی و ارتباط اجتماعی همانند تبعیت می کنند. و این روابط بر پایه اصل تقلید بنا شده است در جوامع کوچک و محدود صحبت از این خصوصیات و همبستگی اجتماعی می کند، در حالی که همبستگی ارگانیکی در جوامع شهری و صنعتی یافته یا در حال صنعتی شدن را نوعی وابستگی و تبعیت افراد از یکدیگر به دلیل تفاوت های آن ها یا به نوعی عدم تجانس اجتماعی براساس تکمیل بودن کارها و نقش آن ها در یک نظام اجتماعی دانسته. همچنین به دلیل تقسیم کار پیچیده و گسترده ای که در این جوامع شکل گرفته است، تخصصی شدن از ویژگی های خاص زندگی اجتماعی در تمام عرصه های زندگی در این جامعه بوده است.« پدیده شهری در اینجا خود را به صورت متراکم در محیط شهری شده و افزایش روابط میان آن ها متبلور می کند که تفاوتیابی میان آن ها را ناگزیر می سازد ( تغییر اجتماعی). مضامین اصلی مورد بحث دورکیم در جامعه مدرن شهری عبارتند از: ۱. آگاهی جمعی( اشتراک افراد در مجموعه ای از باورها و اعتقادات که در یک جامعه مفروض سبب همبستگی اجتماعی می شود.)؛۲. تعیین کنندگی نوع جامعه بر رفتارهای فردی اعضای آن؛۳. نابرابری نیروهای جمعی در آگاهی های فردی بنابر نوع جامعه و… برای دورکیم مسئله شهرنشینی در قالب مفهوم ((تغییر اجتماعی)) متبلور می شود. که به صورت عدم وجود فرصت کافی برای افراد در مشارکت و باور آوردن به ارزش های مشترک اجتماعی، و از دست رفتن پیوندها و بافت های همبستگی خانوادگی، آن ها را به سوی ناهنجاری سوق می دهد.» ( فکوهی،۱۳۸۳ : ۷۹-۱۷۸) دورکیم با توجه به تبیینی که در حوزه شهرنشینی انجام می دهد بر این عقیده است که در جامعه سنتی یا پیش صنعتی به دلیل اینکه وجدان جمعی از نفوذ و کنترل اجتماعی بسیاری در بین اعضای جامعه برخوردار است، همبستگی اجتماعی از نوع میکانیکی بسیار بالا است؛ در نتیجه روابط اجتماعی و انسانی که بین افراد بوجود آمده است نشأت گرفته از هنجارها و ارزش های اجتماعی قوی برخوردار است و تخطی از این قوانین و ارزش ها منجربه کنترل اجتماعی و مجازات زاجره مانند خواهد شد. در مقابل در جامعه روبه شهرنشینی که از نقاط مختلف پذیرای مهاجران بسیاری می باشد، که هریک از افراد با فرهنگ های ( ارزش ها- هنجارها- آداب و رسوم خاص و..) در گروه های اجتماعی با هم ارتباط برقرار می کنند.و هر فردی تکیه بر هنجارها و ارزش های باور یافته خود می کند. روابط انسانی و تعاملات اجتماعی به صورت شخصی و فردی جهت دستیابی به اهداف و وسائل مورد نظر شکل می گیرد، بر این اساس در این جوامع شاهد رشد روابط فردی هستیم که آگاهی یا وجدان فردی را با خود به همراه می آورد؛ بر این اساس کنترل اجتماعی یا نظارت بر روابط افراد چندان پررنگ نیست، و کنترل افراد برای جلوگیری از آسیب ها همراه با مجازات تنبیهی می باشد.در واقع شهرنشینی در اندیشه دورکیم بر پایه روابط اجتماعی و انسانی، به انتقال از انسجام روابط میکانیکی به سمت انسجام روابط ارگانیکی یا سوق یافتن از روابط جمعی به سوی روابط فردی و شخصی در قالب یک فرایند تغییر اجتماعی شکل می گیرد.
گئورگ زیمل(ْG. simmel)از دیگر اندیشمندان کلاسیک جامعه شناس می باشد که در اندیشه های خود در حوزه مسائل شهری در مقاله ای به نام ” کلانشهر و حیات ذهنی”(Metropolis and Mental lhife) به تحلیل روانی انسان ها و ارتباطات آن ها در شهرهای بزرگ و مدرن می پردازد. و تاکید بر ویژگی از خودبیگانگی (Alination) محیط های شهری در تمام عرصه های زندگی از جمله روابط و تعاملات اجتماعی بین اعضاء خانواده و شهروندان می کند. به نظر او در شهر نوعی دلزدگی(Balas) رواج دارد که ناشی از اقتصاد پولی و اشاعه تفکر حاصل از این پدیده در تمام عرصه های زندگی است و در واقع انسان ها در ارتباطات شان بایکدیگر نوعی بی تفاوتی و خونسردی یافت شده که در جوامع کوچکتر کمتر مشاهده می شود.این مسأله هم ناشی از وجود تقسیم کارتخصصی در شهرها انسان ها را وادار کرده که در برابر هر نقش خاصی که در موقعیت های مکانی و زمانی متفاوت روبرو می شوند ارتباطات خاصی برای ایفای آن نقش ایفاء کنند. به نظر او چگونگی شهرنشینی از خود بیگانگی، انزوای ذهنی و بی اعتمادی ارتباطی انسان را افزایش می دهد. به نظر او تأثیراتی که متروپولیس ها بر ساختار زندگی اجتماعی شهرنشینان می گذارد عبارت از« ۱. تحریکات عصبی ناشی از تغییر سریع محرکهای بیرونی.۲. نیاز به اتکاء به عقل وعقل گرایی، دقت و دقت شناسی. ۳. شی وارگی انسان ها به دلیل اقتصاد پولی و عقلانیت حاکم بر زندگی شهری.۴. تعلقات جزئی و خاص و برخوردهای احتیاط آمیز.۵. احساس تنهائی، انزوا و ازخودبیگانگی و…۶. ارزش زدایی از هنر و دیگر وجوه فرهنگ انسانی.» ( شارع پور،۱۳۸۷: ۱۲۲) . به نظر زیمل زندگی به سبک شهرنشینی اینگونه است که به خاطر تشدید محرک های عصبی که بین ساکنان به دلیل تقسیم کار تخصصی و فشارهای روانی حاکم است. ارتباطات تعارض آمیز و اختلافات فردی روبه گسترش است به همین دلیل وجود وحدت، انسجام اجتماعی و پایبندی به ارزش ها و هنجارهای زندگی در مقابل جامعه روستایی که محیط آرام و به دور از هیاهو های متنوع است، کمرنگ و سست می باشد. در واقع در جامعه شهری، شهروندان با توجه به منافع حاکم بر زندگی شان برای برخی از ارتباطات انسانی اعتبار و اهمیت خاصی برخوردارند؛ و در مقابل به به برخی از ارتباطات و تعاملات اعتنایی خاص ندارند. این مساله ناشی از عقلانیت حاکم بر زندگی شهری است که در شهرهای بزرگ و مدرن روبه گسترش است. با توجه به چنین پیامدهایی که در کلانشهرها وجود دارد باید در تحلیل ارتباط شهروندان به این توجه کرد که: ۱- وجود محیط اجتماعی و بسیار شلوغ شهر باعث شده که برخی از تعاملات و ارتباطات با محیط اطرافش را شهرنشینان فراموش کنند و یا از آن غفلت نمایند.۲- وجود عقلانیت بر ساختارزندگی منجربه این شده که روابط عقلانی حاکم شود که در این نوع روابط آدمی شبیه یک شماره است. یعنی ارتباط شهرنشینان با یکدیگر ناشی از دقت و محاسبه گری شکل می گیرد، در حالی که در این نوع زندگی روابط عاطفی مبتنی بر فردیت کمتر یافت می شود. به طور کلی در ارزیابی شهر به نظر می رسد که اندیشه زیمل به تونیس تا دورکیم نزدیک تر است.« زیمل معتقد است که شهر عرصه مبارزه ای است بین دوگروه، یعنی انسان واقعی و انسان از خودبیگانه که در اتباطات و رفتارهایی که بایکدیگر تقابل می کنند سرانجام انسان از خودبیگانه پیروز می شود.» ( همان:۱۲۶).

لوئیس ویرث ( L. Wirth)در مقاله ای به عنوان ” شهرنشینی به عنوان شیوه ای از زندگی” ( Urbanism as a way of life) شهرنشینی را به لحاظ اجتماعی و فرهنگی ناهمگون دانسته است. در این سبک زندگی جمعیت های شهری کناریکدیگر به صورت متراکم و فشرده زندگی می کنند؛ اما این مسئله باعث نشده که بایکدیگر ارتباط و آشنایی پیدا کنند. و به درستی یکدیگر را نمی شناسند. بر این اساس ارتباطات و تعاملات اجتماعی که برقرار می کنند، زودگذر و ناپیوسته است. این تماس های ارتباطی بیشتر ابزاری برای رسیدن به اهداف مورد نظر اهمیت دارد. همچنین شهر باعث شده که تنوع و تخصص را برای شهرنشینان همراه با کارکردهای شهری بوجود آورد که این مسأله در بروز ارتباطات تخصصی و تمرکز یافته که بخشی از زندگی روزمره شهرنشینان است را در شهرها به خود اختصاص دهد. این نحوه زندگی بوسیله یکسری قوانین، رسوم رفتاری غیر شخصی کنترل و نظارت می شود. ویرث معتقد است که« ۱- خاصیت جزئی و سود جویانه روابط بین افراد در شهر، در سطح نهادها ودر آشکارترین صورت خود در تخصصی شدن کارها و حرف مختلف متجلی می نماید. گسترش روابط مالی و پولی به روابط غارتگرانه می انجامد . کارکرد اجتماعی را دچار وقفه می سازد.۲- زندگی جمعی و فشرده و کارکردن افرادی که احساسات و عواطف خاصی نسبت به هم ندارند. در کنار یکدیگر، رقابت جویی، جاهطلبی، و بهره کشی متقابل را رواج می دهد. برای جلوگیری از بی مسئولیت های و بی نظمی های اجتماعی، نوعی کنترل صوری ضروری می گردد.۳- افراد جامعه شهری بر اساس ارتباط متنوعی که دارند در گروه ها و سازمان های داوطلبانه و اجباری متعددی عضویت دارند و از این طریق امکان برنامه ریزی دقیق برای انجام فعالیت های شغلی، آموزشی، تفریحی … عملی می گردد. در همان حال جمعیت زیاد و تراکم شهر، موجب جداسازی گروه های اجتماعی بر اساس ویژگی های نظیر قومیت، رنگ پوست و منزلت اجتماعی- اقتصادی می شود.۴- هرچند افراد به لحاظ مکانی به هم نزذیک اند، اما به لحاظ ” فاصله اجتماعی” از یکدیگر دورند، به نظر ویرث تماس های شهریان با یکدیگر هرچند چهره به چهره هم باشد اما سطحی و زودگذر و جزئی و غیر عاطفی است.۵-شهرنشینی انسان را را پیچیده، حسابگر و عقلگرا می کند. اما به دلیا تغییرات سریع زندگی، فرد دچار تعارض می شود. بلاخره زندگی شهری، ابزار رسمی کنترل اجتماعی را جایگزین ابزارهای کنترل غیر رسمی می کند.» ( توسلی،۱۳۷۴: ۹۰) در واقع ویرث با تأسی از مکتب شیکاگو و زیست محیطی اشاره به شیوه زندگی در یک جامعه می کند که روابط اجتماعی در این سبک زندگی در مقایسه با یک جامعه کوچک و محدود (روستا) ابزاری غیر شخصی است.شهرنشینی موجب تحلیل روابط صمیمی خویشاوندی و همسایگی و از هم گسیختگی اتحاد و پیوندهای اجتماعی گردیده است.
دیوید رایزمن (D. Riesman)در بسط اندیشه های خود در حوزه ارتباطات متناسب با زندگی شهرنشینی اشاره به ارتباطات انسانی و اجتماعی می کند افراد در حوزه ارتباطی شان تحت تأثیر وسایل ارتباط جمعی قرار دارند. این وسایل به ارتباطات انسانی شهرنشینان هویت و شکلی خاص می دهد. این وسایل نقش آموزشی در طول زندگی و تعاملات انسانی به صورت مداوم داشته است.در واقع رادیو،تلویزیون، امروزه حتی اینترنت و ماهواره هم به صورت متحد شکل توده تنهایی از افراد را به صورت کلیشه ای هدایت می کنند، و به رفتار و ارتباطات آن ها نظم می بخشند. این وسایل به دیدگاه ” انسان از بیرون هدایت شده” بسط و دامن می زند. به نظر رایزمن شهرنشینی و یک نوع جامعه مصرفی انبوه را برای عصر حاضر بوجود آورده است. « در این جامعه خصایص ارتباطی انسان بایکدیگر در عرصه های مختلف زندگی “از بیرون هدایت” می شود. در این مرحله از زندگی اجتماعی که بر ساختار زندگی شهری و صنعتی انسان حاکم است وجود دیگران برای افراد در ارتباطات که بتوان سرمایه ها بکار انداخت اهمیت دارد.بنابراین فرد پیوسته ناچاراست که خود را با خواسته های دیگران انطباق دهد. و از روابط، تمایلات و انتظارت آن ها پیروی کند. به عقیده وی گذار به این نوع جامعه، با نوعی انقلاب همراه است که چارچوب آن در انتقال از حات تولید به مصرف است.» ( دادگران،۱۳۸۳: ۸۶).
اثرات شهرنشینی بر روابط خانواده و خویشاوندی
در جوامع شهری و صنعتی روبه پیشرفت در سراسر جهان از قرن بیستم به این سمت خویشاوندی و شبکه تعاملات آن صرفاً نقش درجه دوم را ایفاء می کند. فرآیند توسعه شهرنشینی و گسترش آن به دگرگونی فرهنگ، ارتباطات حاکم بر خانواده و ساختار آن کمک شایانی کرده است و روابط خانوادگی را دچار تغییر اجتماعی کرده است. به نظر پارسونز فرآیند توسعه صنعتی که به بروز شهرنشینی دامن زده است منجربه انشقاق در خانواده از جمله ارتباط بین اعضاء شده است؛ که این مسأله در تمایز نقش های خانوادگی قبل لمس و مشاهده است. در واقع فرآیند شهرنشینی باعث شده که ارتباطات خانواده از حالت گسترده به هسته ای و محدود تقلیل یابد. در واقع جامعه پذیری کودکان در خانواده های هسته ای در حوزه تعاملات و ارتباطات به چندین نقش محدود مرتبط شده که کودک در زندگی روزمره خود با آن اعضاء و افراد روبرو است. پس ارتباطات محدود شده در ابتدای زندگی در خانواده به کودک آموزش داده می شود. در حالی که در خانواده گسترده و جوامعی که اهمیت زیادی به ساختار خانواده گسترده می دهند. این ارتباطات بسیار گسترده رواج پیدا می کند. و تعاملات شبکه خویشاوندی اهمیت زیادی در این حوزه پیدا می کند. « در واقع در خانواده هسته ای که برمبنای ارتباط محدود شده بنا شده است. افراد آزادنه بایکدیگر رابطه برقرار می کنند. ساخت ارتباطات در این خانواده ارزشی، عقلانی و عملگرایانه است. ایفای نقش های تخصصی مردانه و زنانه اهمیت زیادی دارد پدر در این خانواده نقش و ارتباط ” ابزاری” را برعهده دارد زیرا حلقه ارتباطی بین خانواده و جامعه تلقی شده و نیازهای مادی خانواده را تامین می کند. وزن نقش ” بیانگر” را درون ارتباط بین اعضاء ایفاء می کند.» (سگالن،۱۳۸۵: ۸۸) شهرنشینی و سبک زندگی آن در گسست ارتباطی و ارتباط بین نسلی بین اعضای خانواده تأثیر گذار بوده است.در واقع گسست ارتباطی بین زن و شوهر و حتی بین والدین و فرزندان ناشی از بروز تفاوت ها و گرایشات رفتاری و ارتباطی می گیرد، که این مسئله ناشی از تمایز فضاهای فرهنگی است که بین نسل ها در یک خانواده امروزی تحت تأثیر پیامدهای متنوع از جمله شهرنشینی و… صورت گرفته است. در کنار این مسأله می توان به کشمکش نسلی و تفاوت جنسی و ارتباطاتی که محصول این پیامدها بین اعضاء بوجود می آید، که در خانواده هسته ای و مدرنیته ایرانی متأثر از شهرنشینی می توان یافت. امروزه در خانواده شهرنشین ایرانی « تفاوت سن همراه با تفاوت در علائق،ارتباطات و انتظارات بین اعضای خانواده رواج دارد.که این امر یکی از عوامل تفاوت ساز در خانواده ایرانی است. تفاوت سنی با تفاوت در علایق، نوع زندگی و دریافت از محیط پیرامونی و ارتباطات اجتماعی همراه است. افراد جوان با شرایط جدید و تجربه های جدید روبه رو می شوند. آن ها با داشتن علاقه به گذاراندن اوقات فراغت در خارج از خانه، مسافرت با دوستان و خانواده، میل به روابط دوستی در کنار روابط خانوادگی، مشاغل جدید و بالا رفتن سواد با نسل پیر و یا میانسال فرق دارند.» (آزادارمکی،۱۳۸۶: ۴۶-۱۴۵) در ساختار خانواده شهرنشین به دلیل فشارهای اجتماعی و اقتصادی که از بیرون بر خانواده حاکم می باشد، ارتباطات خشونت آمیز که منجربه بروز آسیب خشونت خانوادگی علیه فرزندان و زنان شده امروزه اهمیت بسیاری در شکل گیری ارتباطات تعارض گونه در جوامع روبه پیشرفت از جمله ایران هم گردیده است. در واقع ارتباطات خشونت برانگیز در خانواده ها ناشی از اختلالات کارکردی و نقشی است که در خانواده های شهرنشین رواج یافته است، این مسئله هم به این دلیل است که افراد در ایفای نقش های محوله شان دچار تضاد نقشی شده اند. این پیامد به کاهش ضوابط اخلاقی، رفتاری و ارتباطی در خانواده روبه رو گردیده است.

پیامد افول سرمایه اجتماعی اثرات شهرنشینی بر روابط انسانی

در واقع اعتماد یکی ازا جزای سرمایه اجتماعی است و به نوع ارتباط بین افراد مربوط می شود. «اعتماد عبارت از تمایل فرد به قبول ریسک در یک موقعیت اجتماعی که تمایل مبتنی بر حس اطمینان به این نکته است که دیگران به گونه ای که انتظار می رود عمل نموده و شیوه ای حمایت ککنده در پیش خواهند گرفت.» ( شارع پور،۱۳۸۳: ۷۲) هنگامی که رشد فردگرایی و اهمیت دادن به خواسته ها و نیازهای شخصی در ارتباطات بین افراد جامعه شهری از اهمیت بسیار بالایی برخوردار باشد و شهروندان بدلیل فشارها، مشکلات و پیامدهای اقتصادی و اجتماعی، فقدان رعایت نظم هنجاری و ارزشی در ارتباطات اجتماعی بایکدیگر منجربه این شود که حس اطمینان و اعتماد بین یکدیگر کاهش یابد آن وقت سرمایه اجتماعی تنزل پیدا خواهد کرد در نتیجه انواع آسیب ها و انحرافات اجتماعی بروز پیدا می کند. با کاهش اعتماد بین افراد ارتباطات دروغ آمیز و رفتارهای تقلب گونه بین شهروندان نسبت به عملکرد یکدیگر بروز پیدا می کند.براین اساس در جامعه ایران در دهه های اخیر اعتماد اجتماعی و اعتماد مدنی بین افراد کاهش پیدا کرده است حتی این مسئله گریبانگیر ساختار خانواده و محیط های اجتماعی کوچک هم گردیده است. در واقع افول سرمایه اجتماعی منجربه اختلالت رابطه ای علی الخصوص در جامعه شهری شده است. منظور از این اختلال عبارت از پایین بودن« ۱- چگالی روابط اجتماعی۲- قزینگی روابط اجتماعی۳- تعدد روابط اجتماعی۴- شدت روابط اجتماعی۵.تنوع هویت ها در روابط اجتماعی. در شرایط اختلال رابطه ای، احترام متقابل اجتماعی و انعطاف اجتماعی کاهش می یابد. این اختلال استحکام اجتماع را خدشه دار می کند و آسیب پذیری فرد را افزایش می دهد، زیرا اختلال رابطه ای می تواند به انزوای اجتماعی، یأس، احساس عجز و انفعال گرایی منجربه شود. ( چلبی،۱۳۸۶: ۱۴۷)

پیامدهای شهرنشینی و اختلال رابطه ای
رابطه اجتماعی و انسانی رکن اصلی اجتماع و اشتراکی بودن جامعه را بیان می کند. بدون این پیوند اجتماعی وجود “ما” و ” اجتماع” بالبطبع غیر قابل تصور است. در واقع جامعه شبکه های روابط اجتماعی بین کنشگران را اعم از فرد و جمع را معنا می دهد. در بعد تعاملی کم و کیف روابط اجتماعی بین کنشگران به عنوان پارامترهای مشخصات نظم اجتماعی را رقم می زند. در جامعه ای شهری که نظم اجتماعی آن رعایت نشود در واقع ساخت اجتماعی دچار اختلال رابطه ای می گردد. در واقع برقراری و استمرار رابطه اجتماعی با تاکید بر نظم بین شهروندان پیش شرط عینی حفظ احترام متقابل اجتماعی و عدالت اجتماعی است و رعایت احترام اجتماعی متقابل نیز به نوبه خود در روابط اجتماعی . انسانی و کوشش در جهت تحقق عدالت اجتماعی باعث افزایش میزان قرینگی روابط اجتماعی و توازن در آن ها از بین می رود.
آسیب های شهرنشینی چون “بی اعتمادی و منفعت گرایی و…” اختلالات در روابط مبادله ای بین بخش ها و واحدهای تولیدی در یک جامعه را بوجود آورده است که این اثر در کاهش فعالیت های اقتصادی جامعه اثر گذار است و باعث تضعیف اجتماع اقتصادی می گردد.در واقع پیامدهای شهرنشینی در حوزه روابط اقتصادی اختلالاتی را در بروز محدور کردن رفتارهای رقابتی و انتشار دانش فنی بوجود می آورد که تولید کنندگان به دلیل بی اعتمادی و سلب اطمینان رفتار اقتصادی در تعاملات شهروندان چندان تمایلی به مشارکت اقتصادی ندارند. و همچنین وجود بحران های اجتماعی شهرنشینی در تقویت اختلال روابط صنفی، چانه زنی اقتصادی، نابرابری های اقتصادی اثر مهمی خواهد داشت.
آسیب های شهرنشینی در حوزه اختلال روابط سیاسی مانع توزیع بهینه قدرت و مهیاسازی کژرفتاری سیاسی می شود،از سوی دیگر این اختلال در رضایتمندی و اعتماد متقابل نسبت به امانت داری را کاهش می دهد. در واقع در جامعه روبه توسعه ایران در حوزه اختلالات روابط سیاسی مشارکت سیاسی مردم محدود گردیده است و همزمان اعتماد متقابل مردم و دولت نسبت به توان و ظرفیت یکدیگر کاهش یافته است. این اختلال در جامعه شهری جریان انرژی عاطفی و هیجانی را دچار مشکل کرده است و حفظ طراوات فرهنگی، تقویت تعهدات و تحکیم هویت جمعی محدود گردیده است. در واقع با توجه به رشد شهرنشینی با تأکید بر این نوع اختلالات اظهار اعتماد متقابل تعمیم یافته کنشگران اجتماعی نسبت به تعهدات جمعی و وجدان جمعی تضعیف شده که همانطور در سطور قبلی بیان کردیم وجدان فردی و اهمیت منافع ارزشی فرد از اهمیت بسیاری برخوردار گردیده است، بر این اساس کنترل و نظارت اجتماعی پایین آمده است. این اختلالات در دهه های اخیر در حوزه شهری باعث کاهش اعتماد متقابل دولت و شهرنشینان نسبت به قضاوت، تخصص و دانش یکدیگر شده است. اختلالاتی که در روابط گفتمانی سیاسی دوسویه بین دولت و مردم ایجاد شده باعث شده که ظرفیت مجاب سازی، واقع بینی سیاسی و جذب نیروها کاهش یابد، همزمان با این افول احتمال خشونت ساسی افزایش یافته است.
اختلال در روابط همکاری و تعاونی بایکدیگر در جامعه شهرنشین ایران به سرعت روبه افزایش است، باعث تقلیل تعهدات عمومی، خیر عمومی، و… در جامعه شهرنشین شده است. این اختلال به بروز تضادهای ارزشی و توزیعی بین شهروندان در جامعه کمک فراوانی کرده است. امروز در جامعه شهرنشین شاهد آن هستیم که اختلالاتی در حوزه امدادرسانی داوطلبانه بین مردم شهر در ابعاد معرفتی، مادی، عاطفی، و منزلتی در میان شبکه روابط اجتماعی دیده می شود که این مسأله با پیامدهای میزان افزایش خودکشی، یأس اجتماعی، استثمار و انفعال اجتماعی افزایش یافته است.
رشد و افزایش شهرنشینی و بروز رفتارهای سرد و بی اعتماد به یکدیگر در حوزه روابط اجتماعی و انسانی موجب بروز اختلال در روابط دوستی و کاهش کمک های دوجانبه، افول تعهدات مشترک و شادمانی ها و سرخوشی ها گشته است. این اختلال در روابط آشنایی بین گروه ها بایکدیگر میزان احترام متقابل، جریان خدمات اجتماعی به یکدیگر دادن، اطلاعات و اعتباررات، محصولات را از طریق پل های ارتباطی که بایکدیگر داشته اند محدود و تخریب کرده است. همچنین این اختلال ها در بروز دخالت های اجتماعی در روابط بین گروهی و درون گروهی را افزایش داده است و از این طریق موجب ضعف انسجام ملی، خانوادگی و نظام اجتماعی شده است.
اختلال روابط گفتمانی از دیگر پیامدهای اجتماعی شهرنشینی است که منجربه تضعیف مجاب سازی و مکانسیم های آن در شبکه روابط اجتماعی شده است. این اختلال امکان حل تناقضات منطقی- فرهنگی را در حوزه های گوناگون محدود می سازد. اختلال روابط گفتمانی کار شکل گیری تشکل های اجتماعی، نهادینه کردن علم، جامعه پذیری و تولید و انتشار را مختل می سازد. از بعد دیگر اختلال روابط گفتمانی در شهرها، گروه های اجتماعی شهر باعث ضعف تعهد و تعلق عاطفی گردیده است، و میزان اعتماد متقابل، پرهیزکاری، عزت نفس را کاهش داده است.

پیشنهادات و ارائه راه حل
۱- ضرورت توجه به مسایل توسعه ای و رفاهی در جامعه علی الخصوص محیط های کوچک و محدود برای جلوگیری از مهاجرت بی رویه به شهرها.
۲- توجه به آموزش و استفاده از منابع اخلاقی ، دینی و اجتماعی به مثابه پایه های قدرتمند فرهنگی برای جلوگیری بیشتر آسیب های شهرنشینی و کنترل مهاجرت به شهرها.
۳- برجسته کردن آموزه های اجتماعی و فرهنگی در سطح جامعه شهری و روستا برای پیامدهای آسیب زا و مهاجرت بی رویه با تأکید بر رویکردهای بلند مدت و کنارگذاری رویکردهای کوتاه مدت؛ از طریق تبلیغ و اقناع و ترغیب ارتباطی
۴- ضرورت نگاه نقادنه، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، دینی و اخلاقی به شهرنشینی از طریق برنامه هایی چون هم اندیشی،همایش ها، انتشارات و برنامه های آگاهی ساز.
۵- هدایت محورهای پژوهشی و کاربردی خردنگرانه با محوریت بخشیدن به سطوح محلی پیامدهای شهرنشینی برای شناخت و درک سازوکارهای اجتماعی- فرهنگی و یافتن پیامدهای آسیب زای شهری.
۶- تقویت فرایند فرهنگی شدن ارتباطات صحیح شهروندی و شهرنشینی با توجه به پیامدهای گذار از سنت به مدرنیته.
۷- جلوگیری از تأثیرگذاری برخی از رفتارهای ارتباطی غلط و اختلالات ارتباطی که در عرصه های مختلف زندگی تعاملی شهروندان بوجود می آید. و به آسیب های شهرنشینی دامن میزند.
۸- مبارزه جدی با خشونت های ارتباطی در تعاملات انسانی روزمره شهرنشینان که همراه با آسیب و انحرافات اجتماعی است؛ و تشویق به رفتارهای انسانی و اخلاقی و آموزش آموزه های ارتباطات اخلاقی به شهروندان.
۹- آگاه سازی از طریق برنامه ریزی های فرهنگی و اجتماعی و رسانه ای که مدیریت شهری به شهروندان در جهت افزایش اعتماد و اطمینان اجتماعی باید ارائه دهد.
۱۰- توجه به رویکردهای توسعه درونزا و “بومی- ملی” در ساخت زندگی زندگی شهرنشینی و توجه آموزه های ارتباطی اخلاقی و انسانی با این رویکرد.
نتیجه گیری
شهرنشینی یک فرایند تاریخی است که تمامی عرصه های زندگی انسان از جمله روابط انسانی و تعاملات متقابل اجتماعی را تحت تأثیر قرار داده است. این تغییرات و پیامدها در مناطق مختلف جامعه و جهان نیز دارای تفاوت های محسوس می باشد. شهرنشینی را باید یک فرایند تغییر و دگرگونی اجتماعی در عرصه های جامعه از جمله تعاملات ارتباطی دانست، این فرایند در بین تعاملات اعضای جامعه نوعی عقلانیت، حسابگری، دقت و نظم را بوجود آورده است . در جوامع صنعتی پیشرفته،رشد و افزایش شهرنشینی بر ساخت زندگی از جمله ارتباطات اجتماعی و انسانی افراد تقسیم کار وگسترش مشاغل تخصصی در شهرها، وجود مشاغل و طبقات اجتماعی متنوع، برقراری و تأثیر گذاری وسایل ارتباطی، موسسات خدماتی، یک نظام تجاری خاص، وجود یک فن آوری عقلانی بر زندگی اثر گذاشته است.
شهرنشینی با رشد سریع جمعیت، تراکم و افزایش آن در مناطق مختلف شهری به صورت انفجار آمیز بخش اصلی و هسته ای شهرها را تحت تأثیر قرار داده است و منجربه شکل گیری حاشیه نشینی از جمله زاغه نشینی ، زورآبادها، حلبی آباد ها و مساکن غیر بهداشتی و غیر قانونی شده است. بر اساس چنین ویژگی هایی شهرنشینی فرایندی است که در آن تغییراتی در سازمان اجتماعی زندگی از سکونت گاه های انسانی گرفته تا ابعاد معنوی ، رفتاری و عملکردی انسان در بر دارد. میزان تراکم، تراکم جمعیت، و ناهمگنی جمعیت ، مهاجرت، حاشینه نشینی روابط اجتماعی ناسالم و… همراه با تغییرات ارزشی، رسوم اخلاقی، آداب و رسوم و رفتارهای جمعیتی، سبک الگوهای ارتباطی و… از کارکردهای آسیب زای و نتایج مخرب فرایند شهرنشینی است.
فردیناند تونیس فرایند شهرنشینی را گذار از اجتماع روستایی به جامعه شهری که پیامدهای بسیار متنوعی دانسته و نوعی حرکت ارتباطات سنتی و تبدیل آن به ارتباطات نو و مدرن در زندگی افراد دانسته است. وی در این تحول نقش وسایل ارتباط جمعی و افکارعمومی را بسیار باهمیت دانسته است. دورکیم در پی یافتن روابط کارکردی میان پدیده اجتماعی فرایند اجتماعی شهرنشینی را انتقال و گذار اشکال رفتاری و ارتباطی را از نوع همبستگی میکانیکی به همبستگی ارگانیکی همراه با تقسیم کار پیچیده و تخصص گرایی در بین شهروندان دانسته است،که این پدیده پیامد آسیب زا وجدان جمعی و بروز آنومی و انحرافات اجتماعی را نسبت به روستا بیشتر گسترش داده است. گئورگ زیمل در مقاله ای به نام کلانشهر و حیات ذهنی به تحلیل روانی انسان ها و ارتباطات آن ها در شهرهای بزرگ و مدرن باتأکید بر خودبیگانگی، دلزدگی و اقتصاد پولی در تمام عرصه های زندگی دانسته است. لوئیس ویرث در مقاله ای به عنوان شهرنشینی به عنوان شیوه ای از زندگی شهرنشینی را به لحاظ اجتماعی و فرهنگی ناهمگون دانسته،که افراد به صورت متراکم و فشرده زندگی در کنار هم زندگی می کنند؛ اما این مسئله باعث نشده که بایکدیگر ارتباط و آشنایی پیدا کنند. وی شهرنشینی را موجب تحلیل روابط صمیمی خویشاوندی و همسایگی و از هم گسیختگی اتحاد و پیوندهای اجتماعی دانسته است. دیوید رایزمن با تأکید بر وسایل ارتباط جمعی به مطالعه ارتباطات انسانی شهرنشینان و نقش آموزشی این وسایل در طول زندگی و تعاملات انسانی به صورت مداوم پرداخته است. این وسایل به دیدگاه انسان از بیرون هدایت شده و تقلیدگر بسط و دامن می زند. به نظر رایزمن شهرنشینی یک نوع جامعه مصرفی انبوه را برای عصر حاضر بوجود آورده است.
در فرایند شهرنشینی، خویشاوندی و شبکه تعاملات آن نقش درجه دوم را ایفاء می کند. به نظر پارسونز فرآیند شهرنشینی منجربه انشقاق در خانواده و تمایز های نقشی خانواده شده است. در واقع جامعه پذیری کودکان شهرنشین در خانواده های هسته ای در حوزه تعاملات و ارتباطات به آموزش چندین نقش محدود مرتبط شده می شود. شهرنشینی در گسست ارتباط بین نسلی بروز تفاوت ها و گرایشات رفتاری و ارتباطی اعضاء نقش و کارکرد مهم داشته است.در کنار این مسأله می توان به کشمکش نسلی و تفاوت جنسی و ارتباطاتی ، آسیب خشونت خانوادگی از جمله در بین خانواده های ایرانی و شهرنشین شده هم همسوء با خانواده جهانی می توان اشاره کرد.
در واقع اعتماد یکی ازا جزای سرمایه اجتماعی است هنگامی که رشد فردگرایی و اهمیت دادن به خواسته ها و نیازهای شخصی در ارتباطات بین افراد جامعه شهری از اهمیت بسیار بالایی برخوردار باشد حس اطمینان و اعتماد بین افراد کاهش می یابد آن وقت سرمایه اجتماعی تنزل پیدا خواهد کرد و اختلالات رابطه ای و پیامدهای متنوعی را بوجود آورده است. بر این اساس راهکارهایی را باید ارائه داد.

منابع و ماخذ
آزادارمکی،تقی، ۱۳۸۶،« جامعه شناسی خانواده ایرانی» نشر سمت، تهران.
توسلی، غلام عباس،۱۳۸۴، « جامعه شناسی شهری» انتشارات پیام نور، تهران.
چلبی، مسعود،۱۳۸۶، « جامعه شناسی نظم» نشر نی، تهران.
دادگران، سید محمد،۱۳۸۳، « مبانی ارتباط جمعی» نشر مروارید، تهران.
ربانی، رسول، ۱۳۸۵، « جامعه شناسی شهری» انتشارات اصفهان- نشر سمت، تهران.
ستوده، هدایت الله، ۱۳۷۶، « آسیب شناسی اجتماعی» نشرآوای نور، تهران.
سگالن،مارتین،۱۳۸۵، « جامعه شناسی تاریخی خانواده» ترجمه حمید الیاسی، نشر مرکز،تهران.
شارع پور، محمد،۱۳۸۳، « بررسی مسائل اجتماعی ایران- ابعاد و کارکردهای اجتماعی و پیامدهای حاصل از فرسایش آن» انتشارات پیام نور، تهران.
شارع پور،محمود،۱۳۸۷، « جامعه شناسی شهری» نشر سمت، تهران.
شکوئی،حسین، ۱۳۷۲، «جغرافیای شهری» انتشارت پیام نور، تهران.
شیخاوندی، داور، ۱۳۶۹،«جامعه شناسی انحرافات» نشر مرندیز، گناباد
فکوهی، ناصر، ۱۳۸۳، « انسان شناسی شهری» نشر نی، تهران.
قنادان و همکاران، منصور،۱۳۷۵، « جامعه شناسی مفاهیم کلیدی» ، نشر آوای نور، تهران.
غفاری- ابراهیمی لویه، غلامرضا- عادل،۱۳۸۴، « جامعه شناسی تغییرات اجتماعی» نشر آگرا- لویه، تهران.
گیدنز- بردسال، آنتونی- کارن،۱۳۸۶، « جامعه شناسی» ترجمه حسن چاوشیان، نشر نی، تهران.

Email: sharbatiyan@pnu.ac.ir