برای ذهنیتی که کشورهای دنیا را، بنا به اصطلاحات رایج و جان سخت دوران جنگ سرد، به «پیشرفته»، «در حال توسعه»، «توسعه نیافته» تقسیم می کند، گفتگو کردن در بارۀ بی سوادی در کشورهای «پیشرفته» اندکی عجیب می نماید. در این نوشتۀ کوتاه، به این مسئله در استان کبک می پردازم تا نشان دهم که بی توجهی دست اندرکاران و مردمان به آموزش، در همۀ نقاط دنیا یک دستاورد دارد و آن هم ناآگاهی است.
بی سوادی چیست؟
بی سوادی در پایه ای ترین معنی آن به وضعیت کسی گفته می شود که در زبان مادری اش نه می تواند بخواند و نه بنویسد. این ناتوانی در خواندن و نوشتن نزد افراد گوناگون درجاتی دارد و همه وضعیت یکسانی نسبت به آن ندارند مجموعۀ آنها طیفی را تشکیل می دهند. گروه بندی های مختلفی برای رده های گوناگون این طیف ارایه شده است که در همۀ آنها از ردۀ بی سوادی مطلق آغاز می شود تا ناتوانی در خواندنِ درست یک متن در نظر گرفته شده.
به گفتۀ خانم نیکل وان گروندربیک (۱) ، استاد بازنشستۀ دانشگاه مونترال، بی سوادان عموما به سه گروه تقسیم می شوند. گروه اول گروهی است که اعضای آن مطلقا توان خواندن و یا نوشتن ندارند. در گروه دوم افرادی جای می گیرند که قادرند واژه ها را تشخیص بدهند ولی از بکارگیری آنها در نوشته و فهم معنی آن ها در جملات گوناگون ناتوانند و گروه سوم هم در برگیرندۀ کسانی است که قادر به خواندن و نوشتن جملات کوتاه در شرایطی معین و آشنایند و با تغییر محیط و متون توانایی اندک خویش را هم از دست می دهند. سازمانهای دیگری که در سطح منطقه ای و جهانی پژوهش می کنند (مانند یونسکو) برای کل طیف باسواد و بی سواد، ۵ سطح می شناسند. سطح سوم این طیف سطح قابل قبولی به شمار می آید برای زندگی هرروزه و پذیرفتن مناسب نقش مادر و پدر و غیرو. در این کوتاه نوشته هرگاه به بی سوادی اشاره کنم، به مجموعۀ افرادی اشاره می کنم که توانایی کافی برای خواندن و یا نوشتن متون روزمره را ندارند.
آمار بی سوادان در کبک
بنا به آمار سال ۲۰۰۳ سازمان سواد آموزی بزرگسالان (EIACA, 2003) نشان داده است که نزدیک به نیمۀ جمعیت کبک توانایی های خواندن سطح سوم یاد شده را نداشته اند. ۱۶ درصد افراد میان ۱۶ تا ۶۵ سال در سطح ۱ بوده اند، یعنی مطلقا توان خواندن متنی را نداشته اند. یاد آوری کنم که بنا به همین آمار، در کل کانادا ۴۲ درصد جمعیت میان سطح ۱ و ۲ قرار داشته اند و در ایالات متحده هم ۵۳ درصد جمعیت زیر سطح سه بوده اند. کشورهای اسکاندیناوی با ۶۶ درصد جمعیتی که به سطح سوم سواد داری می رسند، بهترین وضعیت را در کشورهای غربی دارا بوده اند. (۵)
آیا از آن زمان تا کنون چیزی عوض شده است؟ ظاهرا این پدیده همچنان پابرجاست. خانم مریزپه-رو، سرپرست بنیاد سوادآموزی کبک در مقاله ای در سال ۲۰۱۰ می نویسد (۶) که بنا آمار ۴۹ درصد کبکی ها مشکل روخوانی متون دارند، ۱۶ درصد آنان بی سواد مطلقند و از این جمعیت ۱۶ درصدی تنها ۳۲ درصد کار می کنند و این که در کل بین ۲۷ تا ۳۰ درصد شاغلین کبکی نیاز به آموزش پایه ای سواد آموزی دارند. این حکایت نگران کننده تر می شود زمانی که از زبان سخنگوی بنیاد سواد آموزی کبک، خانم، فرانس بازو در همین سال ۲۰۱۰ (۷) می شنویم که ۱۷ درصد پرسنل موجود در واحدهای درمانی کبک سواد خواندن و نوشتن ندارند.
آیا آن چنان که رسم شده است در این باره نیز، برای خوش آمد عوام کبکی، باید پای مهاجران را به میان کشید؟ حتی اگر ارادۀ این کار را بکنند، آمار چیز دیگری را نشان می دهد. در شمار کل بی سوادان تنها ۳۱ درصدشان متولد کشور کانادا نیستند و ۶۹ درصد بقیه در همین کشور زاده شده اند. (۸)
مهاجرین و زبان فرانسه
چندی است که در رسانه های کبک از زبان این مسئول و آن مسئول می شنویم که بنا دارند که شمار مهاجرین به کبک را پایین بیاورند تا توان کبک برای فرانسوی آموزی تازه واردین آینده افزایش یابد. پیش بینی های آماری امسال هم نشان می دهد که تا سال ۲۰۳۱ جمعیت فرانسه زبان مونترال از ۵۴ درصد به ۴۷ درصد می رسند و جمعیت انگلیسی زبان این کلان شهر از ۲۵ درصد به ۲۳ درصد. از این پیش بینی آماری نتیجه گرفته اند که علت این سقوط فرانسه زبانی مهاجرت است. (۹) خانم کریستین سنت پی یر دلایل دیگری هم برای این موضوع برشمرده است از جمله زاد و ولد اندک فرانسوی زبانان، پیر شدن جمعیتشان و البته باز هم حضور مهاجران. در دیگر گفتگوهای دولتیان هم، هر زمان که از درصد بالای بیکاری مهاجرین گفته می شود، نداشتن تسلط اینان به زبان فرانسه را دلیل اصلی می شمارند و این در حالی است که از سویی، با توجه به این که اکثریت کسانی که روند عادی مهاجرت به کبک را طی می کنند دارای تحصیلات بالایی هستند وقطعا در زبان مادری خودشان بی سواد به شمار نمی آیند و افزون برآن اندکی در زبان فرانسه می خوانند و می نویسند و از دیگر سو، درصد مهاجرین بیکار در استان کبک از شمار مهاجرین بیکار دیگر استانها بالاتر است.
بیسوادی بی هیچ تردیدی یکی از عوامل بیکاری است ولی همۀ آن نیست . پرچم فرانسه زبانی به زحمت می تواند همۀ واقعیت را بپوشاند.
(۱) Nicole Van Grunderbeeck, http://comquat.alphabetisation.ca/?…
(۲) Analphabétisme et alphabétisation, Fausses croyances http://www.fondationalphabetisation… (3) « La moitié du Québec analphabète » http://lechoabitibien.canoe.ca/weba… (4) http://www.statcan.gc.ca/pub/89f009… (5) Hélène Roulot-Ganzmann, L’analphabétisme au Québec – Un fléau pour toute la société, le Devoir, le 3 septembre 2011. http://www.ledevoir.com/societe/edu… (6) Maryse Perreault, Fondation pour l’alphabétisation – De faibles compétences en lecture sont difficilement conciliables avec une économie du savoir http://www.ledevoir.com/societe/act… (7) France Bazzo,
http://www.ledevoir.com/societe/edu… (8) La Fondation pour l’aphabétisation http://www.fondationalphabetisation… (9) Études de l’Office de la langue française – Le français perd toujours du terrain à Montréal http://www.ledevoir.com/societe/act
دکتر محسن حافظیان استاد دانشگاه در کانادا