انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

به کجا چنین شتابان…!

 مازندران، بی‌دفاع تر از همیشه…

قصد سخن در مورد مسائلی نظیر چرا مسافر چینی در چنین شرایطی وارد کشور شد؟ چرا با مشاهده نمونه‌های اولیه اخطارهای لازم به مردم داده نشد؟ چرا قم قرنطینه نشد؟ و صدها چراهایی دیگر که می‌توان پرسید و ساعت‌ها در موردشان نوشت، ندارم.

هدف من فقط سخن از مازندران است. ۱ اسفند فوت دو نفر در قم تایید می‌شود و گویی تازه دولت از خوابی عمیق بیدار می‌شود و به دنبال چاره‌اندیشی برای پیش‌گیری بیشتر از بیماری می‌افتد و از تعطیلی موقتی مدارس و دانشگاه‌های برخی از استان‌ها و شهرها از جمله تهران خبر می‌دهد. فردای این خبر با تصاویری تکان‌دهنده از جاده‌های شمال مواجه ‌می‌شویم. برخی از تهرانی‌ها که هر زمان با کوچکترین تعطیلی راه شمال را در پیش می‌گیرند، این بار نیز فکر کردند مدارس که تعطیل شده است چه بهتر از این که با خانواده راهی شمال شوند و خوش بگذرانند. دولت که عمدتا به تبعات تصمیماتش از قبل نمی‌اندیشد این بار نیز به این موضع فکر نکرد که تعطیلی با سفر بسیاری از افراد همراه خواهد شد. این اولین هجوم ویروس به مازندران بوده است. کاش قبل از اینکه دولت مدارس را تعطیل اعلام می‌کرد ورودی استان‌ها مخصوصا استان‌ها شمالی را می‌بست. تنها کاری که دولت بعد از مواجهه با این سیل عظیم سفر مردم کرد، اعلام کرد که مدارس تهران از شنبه باز است که مثلا بتواند مردم را تحریک به ماندن کند که این خبر که عملی هم نشد تاثیری نداشته است. اگر دولت فکر می‌کند تمامی مردم ما دارای درک اجتماعی بالایی هستند که با چند پیام که به سفر نروید نمی‌روند، سخت در اشتباه است و بارها و بارها تجربه این را ثابت کرده است. همیشه عده‌ای هستند که تفکری بسیار کوته‌نظرانه داشته باشند. این سفرها با داخل استان‌های شمالی با وجود تاکید بسیار رسانه‌ها بر عدم مسافرت همچنان ادامه داشت.

پیشرفت کرونا در مازندران موجب شد در ۱۵ اسفند ورودی‌ مازندران بر روی ماشین‌ها غیربومی بسته شود که این خود می‌توانست دلگرمی برای اهالی مازندران باشد. با این حال ۱۷ اسفند خبری مردم مازندران را شوکه کرد، راه مازندران با تصمیم مسئولان به روی مسافران باز شده است. این درست زمانی بوده است که هر ساعت بر میزان مبتلایان در مازندران افزوده می‌شد. این خبر خشم مردم مازندران را برانگیخت و این باعث تجمع مردم و گروه‌های مردم نهاد در پلیس راه آمل شد تا از ورود مسافران به استان جلوگیری کنند. مردمی که نگران سلامتی خود و خانواده و هم‌استانی‌های خود بودند با ماسک در پلیس راه حاضر شده بودند و فریاد می‌زدند که برگردید. چرا که خبرها حاکی از رشدی سریع و نگران‌کننده در استان مازندران بود.

این چند روز اخیر هر روز به طرز چشمگیری بر مبتلایان افزوده شد. طبق سایت خبرگزاری جمهوری اسلامی استان مازندران که در گزارشی میزان صعود رشد کرونا را اینگونه بیان کرده است:

پنج شنبه ۱۵ اسفند آغاز شب تند افزایش تعداد مبتلایان به کرونا در آمارهای اعلام شده برای مازندران بود. تعداد مبتلایان در این روز با رشد ۴۹ درصدی از ۸۱ نفر به ۱۲۱ نفر رسید…. این پیش بینی روز جمعه ۱۶ اسفند بیشتر به چشم آمد. تعداد مبتلایان استان با رشد ۱۴۸ درصدی و افزایش ۱۸۰ نفر دیگر، در این روز به ۳۰۱ نفر رسید… رئیس دانشگاه علوم پزشکی مازندران شنبه ۱۷ اسفند اعلام کرد که تعداد مبتلایان در این استان طی ۲۴ ساعت از ۳۰۱ نفر در روز جمعه به ۶۰۶ نفر رسید و رشدی ۱۰۱ درصدی را ثبت کرد… و روز یکشنبه رقمی که رشد ۱۰۲ درصدی را نشان می‌داد.

پایگاه خبری تحلیلی عصر ساری نیز در خبری با تیتر «مازندران در آستانه یک فاجعه انسانی» گفته است:

تعداد مبتلایان به کرونا با رشد ۱۰۲ درصدی فقط طی ۲۴ ساعت اخیر به ازای هر ساعت ۵۱ نفر است، در واقع با توجه به جمعیت ۳ میلیونی استان به ازای هر ۲۵۰۰ نفر فقط در ۲۴ ساعت گذشته یک نفر مبتلا به کرونا شد، در واقع نسبت تراکم جمعیتی، کرونا در مازندران ۲۰ برابر تهران است به نحوی که اگر مازندران دارای جمعیت تهران بود با این شتاب ابتلا، امروز بایست حدود ۱۶۰ هزار نفر مبتلا می‌داشت.

این یعنی استان مازندران با توجه به تراکم جمعیتی‌اش تقریبا در صدر قرار دارد. مهم‌ترین علت این شیب تند صعودی هجوم پایتخت‌نشینانی که این تعطیلات را با تعطیلات عید سال‌های گذشته و یا تعطیلات ۱۴، ۱۵ خرداد اشتباه گرفته‌اند و هنوز به عمق فاجعه پی نبرده‌اند. این همه بی‌مهری و بی‌انصافی چه از سوی مسئولینی که دستور باز کردن راه‌های مازندران را داده است و چه از سوی مردمانی که جز به لذت و تفریح و خوشگذرانی خود فکر نمی‌کنند، بخشودنی نیست. مازندران اکنون وضعیتی وخیم‌تر از قم که منشا ویروس بوده است دارد.

از این وضعیت غیر از نگرانی‌های جانی که انسان‌ها را تهدید می‌کند، می‌توان نتیجه‌های مهم دیگری هم گرفت؛ بسیاری از افراد در این کشور هنوز به سطح متوسطی از اخلاق و وجدان فردی نرسیده‌اند. وجدانی درونی که آنها را مرتب به چالش بکشد این کاری که قصد انجام آن را دارند، می‌تواند برای دیگری آسیب‌رسان باشد یا نه؟ با وجود این همه هشدار و تقاضا در اخبار و شبکه‌های اجتماعی، صدها ماشین راه مازندران و گیلان را در پیش گرفتند و وضعیت دو استان را قرمز کردند. به نظر نمی‌رسد این افراد دارای درک اجتماعی باشند که آنها را به خود آورد که چطور با سفر خود جان بسیاری از انسان‌ها را به خطر می‌اندازند! حق انسان‌های زحمتکش و کشاورز مازندران نیست که به دلیل لذت‌طلبی و خودخواهی عده‌ای جانشان در خطر افتد. گویی ما در بافتی رشد کردیم که زور است که باید هدایتمان کند وگرنه خودمان قادر به کنترل خود نیستم. نظم راهنمایی و رانندگی در ایران مخصوصا در شهرهای بزرگی مانند تهران بر دوش جریمه‌های کلان است وگرنه هنوز تا به درونی شدن قوانین در افراد فاصله زیادی داریم. خواهش و استدعا از مردم برای به سفر نرفتن مخصوصا به استان‌های شمالی نتوانست تمامی افراد را از سفر منصرف کند و کار به جایی کشید که استان‌ها از جمله مازندران ورودی‌های خود را بر روی مسافران بستند. این بسته شدن تاحدودی دل بومیان را گرم کرد که تاحدودی ورود ویروس کنترل می‌شود. اما ظاهرا این برنامه چندان به طول نینجامید که به دستور ریاست جمهوری ورودی مازندران باز شد. نمی‌دانم دولت تدبیر و امید که تدبیری را در خیالش اندیشید و با چه امیدی دستور باز کردن ورودی‌های مازندران را داده است درست در شرایطی که ویروس به طرز عجیبی در مازندران در حال رشد است.

هیچ امر توجیه‌کننده‌ای که بتواند رفتار برخی پایتخت‌نشینان را که وضعیت مازندران را این‌گونه اسف‌بار کرده‌اند وجود ندارد. خانه‌نشینی برای اکثریت مردم امری دشوار و طاقت‌فرسا است. تمام گوشه و کنار مازندران پر است از ویلاهایی که به صورت قانونی یا غیرقانونی ساخته شده است. شهر و روستایی در مازندران نیست که از چشم تهرانی‌ها به دور مانده باشد. به عنوان مثال تا همین چند سال گذشته ساری شهر توریستی محسوب نمی‌شده است و ویلاسازی در این شهر جایگاهی نداشته است. اکنون به هر روستایی که سر بزنیم ردپایی از تهرانی هست که ویلایی ساخته است تا در روزهایی شبیه روزهای کرونایی با خانواده عازم ویلا شود!
آن تست تب‌سنجی هم در ورودی قرار دادند تنها درجه حرارت بدن فرد را در همان لحظه نشان می‌دهد این در حالی است که بیماری ممکن است با تب شروع نشود و یا زمانیکه فرد وارد استان شد بعد از یکی دو روز بیماری خودش را نشان دهد. فرد ناقل ممکن است ویروس را در بدن خود داشته باشد ولی هنوز علائم را نداشته باشد، بنابراین در لحظه ورود به استان نشانه‌ای از تب را نداشته باشد ولی دو روز بعد از آن علائم او هویدا شود.
قطعا تردد خود مردم مازندران در سطح شهر و حضور در محل‌ها خود علتی دیگر در روند صعودی ویروس است، اما باید به این نکته نیز توجه داشت که این تردد را استان‌های دیگر هم دارند اما با چنین شتاب صعودی مواجه نیستند.

نه تنها سفر، که حضور غیر لازم در سطح شهر باعث تشدید لحظه به لحظه ویروس خواهد شد و این چرخه را وسیع‌تر می‌کند و جان افرادی مانند سالمندان، بیماران قلبی و عروقی، سرطانی‌ها و همچنین پرستاران، پزشکان و کادر درمانی را که در انتقال ویروس دخالتی نداشته را نیز به خطر می‌اندازد، بی‌خردی و سهل‌انگاری بسیاری از افراد بر دامنه این آتش افروخته می‌افزاید و اوضاع را وخیم‌تر از آنچه که هست می‌کند. ما ابتدای فاجعه‌ی انسانی قرار داریم، کاش قدری به خود آییم و به همتی قوی از این بحران با کمترین تلفات بگذریم. آن قدر اوضاع وخیم هست که برخی معتقدند باید قرنطینه نظامی صورت گیرد تا مردم در خانه‌هایشان بمانند، چرا که بیمارستان‌ها دیگر جایی حتی برای بیماران بدحال ندارد.