انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

به سوی فرهنگ صلح: برقراری صلح باید از زندگی روزمره آغاز شود

برگردان و افزوده : آذر جوادزاده

صلح غیاب جنگ نیست، بلکه فضیلت، حالتی از ذهن، امادگی برای خیرخواهی، اعتماد و عدالت است.  “باروخ اسپینوزا[۱] ۱۶۷۷-۱۶۳۲″

 

  • چکیده :

آیا جهان امروز فرهنگ صلح را برمی‌تابد؟ چگونه می‌توان در دنیایی مالامال از خشم، خشونت، جنگ و تخریب، سخن از صلح و آرامش به میان آورد؟ این نوشته با نگاهی اجمالی به پیشینه‌ی فرهنگ صلح و توجه جهانی به این مقوله، تلاش می‌کند تا بار دیگر ضرورت پیشبرد فرهنگ صلح در میان مردم و جامعه‌ی مدنی را یادآوری کرده و زوایای ارزشمند فرهنگ صلح را بر پایه‌ی وفاق جهانی( مشتمل بر: حقوق بشر، دموکراسی، مدارا، جهش توسعه، آموزش صلح، جریان آزاد اطلاعات و مشارکت زنان) رُخنمون سازد.

کلیدواژه: فرهنگ، صلح ، فرهنگ صلح، بیانیه‌ی فرهنگ صلح، یونسکو

 درآمد

امروز “فرهنگ صلح” مفهومی بسیار دور از ذهن و تصویری به شدت دست نیافتنی ست. در جهانی زندگی می‌کنیم که سراسر خشونت و تخریب است و با وجود همه‌گیری ذره‌ناپیدای  کروناویروس[۲] این وضعیت بسیار تشدید شده و مصیبتی فراگیر جهان را دربرگرفته است. آیا در چنین شرایطی صحبت کردن از صلح و فرهنگ صلح، ضروری ست و چقدر ما را برای محو خشونت، تخریب و بلا کمک می‌کند؟ اینکه گفته می‌شود “فرهنگ یک نیروی پویای مدام در حال تغییر مربوط به تمامی جوامع محلی و جهانی، که بر دیدگاه های جهانی و اندیشه های صلح ورزی تاثیر گذارده و یا از آن ها تاثیر می‌پذیرد.”؛ آیا می‌تواند رانه‌ی برون رفت از چنین شرایط سخت و ناگوار باشد؟

  • مفهوم فرهنگ صلح :

فرهنگ(مادی و معنوی)، رکن اساسی صلح پایدار و به عنوان جلوه‌ای از خلاقیت و گوناگونی ، نقش قدرتمند در صلح و ثبات اجتماعی ایفا می‌نماید. فرهنگ به عنوان منبع دانش،هویت، معناها و ارزش‌ها تنیده شده در تمامی جنبه ها، راه زندگی بشری و تعامل در مقیاس محلی و ملی و جهانی را تعیین می‌کند. فرهنگ به مثابه یک مجموعه‌ی ویژه‌ی معنوی و مادی، اشکال خردمندانه و احساسی یک جامعه یا یک گروه اجتماعی را تبیین می‌کند و به عنوان یک شبکه‌ی پیچیده‌ی معناها ، ارتباطات، باورها و ارزش ها؛ چارچوب های متفاوت مردم دنیا را به هم مرتبط کرده و بستری برای رسیدن به صلح و وفاق تلقی می‌شود.فرهنگ یک سرچشمه‌ی امید، توانایی و حس ِ عمیق ِ تعلق ِخاطر است. بر این روال صلح به معنای آرامی بین ملت ها و در درون جوامع، مبتنی بر تفوق عدالت بر زور و وفاق برکشمکش، برآمده از فرهنگ و ارزش های بشری است.

  • پیشینه‌ی فرهنگ صلح

مفهوم فرهنگ صلح درمیانه‌ی قرن بیستم و در پایان جنگ سرد پدید آمد و اولین بار به عنوان یکی از اهداف سازمان ملل ِ نوپدید برای جلوگیری از پیامدهای جنگ پدیدار شد. در بیانیه‌ی یاموسوکرو[۳] (ساحل عاج) در ۱۹۸۹ مفهوم فرهنگ صلح [۴]مطرح شد و پس از آن یونسکو(۱۹۹۲) به عنوان سازمان مسئول، با عنوان ” رهنمود برای صلح” در شورای امنیت سازمان ملل، مفهوم فرهنگ صلح را مورد توجه جهانی قرار داد.

تلاش یونسکو در سال‌های بعد بر آن بود که صلح خیلی بیشتر از امور اقتصادی _ سیاسی دولت‌ها  اولویت دارد و بایستی بر پایه‌ی همبستگی ِ اخلاق مدار و خردمندانه‌ی نوع بشر پی‌ریزی شود. در دسامبر ۱۹۹۵ گزارشی از فعالیت های آموزشی یونسکو در چارچوب ” به‌سوی فرهنگ صلح”  ارائه شد. در اکتبر ۱۹۹۷ پروژه‌ی “به سوی فرهنگ صلح ” با سه اصل فعالیتی به شرح زیر مورد بازنگری قرارگرفت:

  • آموزش برای صلح، حقوق بشر، دموکراسی، مدارا و فهم مشترک جهانی، انتشار محتوای آموزشی به زبان های مختلف.
  • فعالیت های پژوهشی و تبادل و انتشار اطلاعات
  • ظرفیت سازی و حمایت فناورانه در سطح ملی، زیرمنطقه ای، منطقه‌ای، و پروژه های بین‌المللی.

مصوبه ی ۱۹۹۷ سال ۲۰۰۰ را سال فرهنگ صلح و دهه‌ی ۲۰۰۱ – ۲۰۱۰ را دهه‌ی فرهنگ صلح در نظر گرفت.به این ترتیب همه‌ی تلاش‌های یونسکو منجر به یک دیدگاه جامع و فراگیر جهانی از فرهنگ صلح شد.

به درستی توسعه‌ی مفهوم فرهنگ صلح ارزش تئوریکی و عملیاتی هردو را باهم دارد. زیرا چارچوبی برای  برطرف کردن ریشه های عمیق فرهنگی جنگ و خشونت را آماده کرده و اساس یک استرتژی منسجم برای انتقال به فرهنگ صلح و عدم خشونت را پی می‌ریزد. هفت دیدگاه اصلی صلح مطمح نظر است : حقوق بشر[۵]، دموکراسی[۶]، مدارا[۷] ، توسعه [۸]، اموزش صلح[۹]، جریان آزاد اطلاعات[۱۰] و مشارکت وسیع زنان[۱۱]

 

  • بیانیه‌ی فرهنگ صلح

در پاسخ به آرزوی جهانی صلح ، پایان جنگ و همه‌ی اشکال خشونت ناشی از بی‌عدالتی و ستم، مجمع عمومی سازمان ملل به ابتکار یونسکو سال ۲۰۰۰ را سال جهانی فرهنگ صلح اعلام کرد. این تصمیم از مشارکت مردم سراسر جهان، انجمن‌ها و نهادهای مدنی استقبال کرده و برمحور فضیلت‌ها و خصلت‌های نیکوی بشری استوار است. بیانیه‌ی صلح در سال ۲۰۰۰ به همت اندیشمندان نام آور به وفق آمد و به امضای تعداد بسیار زیادی از فعالان اجتماعی صلح طلب رسید.گروهی از برندگان جایزه صلح نوبل نگارندگان بیانیه ۲۰۰۰ هستند . متن کامل بیانیه بدین قرار است :

من با تشخیص سهم و مسئولیت خود در قبال آینده‌ی بشر و به ویژه کودکان امروز و فردا تعهد می‌کنم که در زندگی روزانه در خانواده، محیط کار،جامعه، کشور و منطقه ام :

  • زندگی همه‌ی افراد را محترم شمارم. حق حیات و حیثیت همه‌ی افراد را بدون تبعیض یا تعصب رعایت کنم.
  • خشونت را نفی کنم. فعالانه از عدم خشونت حمایت و همه‌ی اشکال خشونت را طرد کنم: خشونت جسمانی، جنسی، روانی، اقتصادی و اجتماعی به ویژه در مورد محروم ترین و آسیب پذیرترین گروه های اجتماعی مثل کودکان و نوجوانان
  • با دیگران مشارکت ورزم. برای پایان بخشیدن به حذف، بی‌عدالتی و ستم سیاسی و اقتصادی، وقت و منابع مادی خود را با سخاوتمندی با دیگران سهیم شوم.
  • گوش بسپارم و درک کنم. از ازادی بیان و تنوع فرهنگی دفاع کنم و همواره برای گفت‌وشنود بدون تعصب، بدون بدنام کردن و نفی و طرد دیگران اولویت قائل شوم.
  • از سیاره ی زمین حفاظت کنم. در مصرف مشوق رفتار مسئولانه و در توسعه مروج شیوه‌هایی باشم که همه‌ی اشکال حیات را محترم می‌شمارد و تعادل طبیعت سیاره‌ی ما را حفظ می‌کند.
  • همبستگی را از نو بشناسم. در توسعه جامعه خود با مشارکت کامل زنان و با رعایت اصول آزادی برای ایجاد اشکال جدید همبستگی سهیم باشم.

 

  • فرهنگ صلح : نیاز امروز ما

نگرش های نوین صلح مندی، به شدت با ارزش‌های فرهنگی و الگوی زندگی بومی مردم یک سرزمین گره خورده و همچون یک میثاق تاریخی رخ می‌نماید. در سال‌های اخیر بر قدرتمندی فرهنگ در دگرگونی روند حاصل از بی‌عدالتی و شکاف عمیق اجتماعی و ناآرامی تاکید شده، چندان که مستندات متعدد یونسکو و نهادهای معتبر جهانی حاکی از صحه‌گذاشتن براین قدرتمندی است. تعاریف فرهنگ، صلح و نظام ارزشی که می‌تواند گره‌گشای این مسائل باشد از بحث‌های مهم و موثر در فرایند برقراری صلح و عدالت است که به مردمی می‌اندیشد که فراسوی جهش های ژرف اقتصادی (روند جهانی شدن)[۱۲] می‌باید از مواهب صلح و عدالت، آزادی، برابری، همبستگی و توسعه (به معنای بالا بردن سطح استانداردهای زندگی مردم و برقراری آرامش) بهره‌مند شوند. از این رو جنبه‌های مختلف فرهنگ صلح به مثابه نیاز امروز ما، مهم و ضروری هستند.

واقعیت این است که تحولات سه گانه‌ی عوض شدن ماهیت جنگ، رواج شکل‌های مختلف خشونت و سست شدن ساز و کارهای وساطتی ( فراگردی که جهانی شدن و انقلاب اطلاعاتی آن را تسریع کرده) میدان تازه‌ای می‌گشاید که در آن امکان ظهور فرهنگ صلح وجود دارد و نخستین نیروی محرک در این فرهنگ دیگر دولت نیست، بلکه فرد یعنی تک‌تک خود ما هستیم. ارزش ها، رفتار، و نگرش‌هایی که بتوانند حس باهم بودن را (که امروز مورد تهدید است) تقویت کنند. پایه‌های صلح جز دردرون زندگی‌ روزمره‌ی ما، از راه آمادگی برای شنیدن حرف‌های دیگران و گفت و گو با آنان بر اساس برابری و در چارچوب جامعه‌ای که دلسوزی و گوش شنوا داشته باشد، در کجای دیگر می‌توانند بنا شوند؟

رویکرد بنا نهادن صلح از درون خودمان، به چیزی بیش از حسن نیت ها یا سخاوتمندی‌های گهگاهی نیاز دارد. ظرفیت گفت و شنود با دیگران و پذیرا بودن نیازهایشان می‌تواند راه رسیدن به صلح را از طریق قبول مسئولیت مشترک در قبال دیگران و نیز در قبال خودمان هموار کند. شاه فنر فرهنگ صلح، ایجاد امر مشترک با دیگران در طرح بنا نهادن صلح در زندگی روزمره و در هرعرصه ای از جامعه است که احیانا در آن حضور و دخالت داریم.

  • فرهنگ صلح در زندگی روزمره

جوامع بشری روزانه اقداماتی را بر بستر فرهنگ انجام می‌دهند که به عنوان منبع و گنجینه ی ارزشمند بشری تلقی می شوند :

  • اقدامات اجتماعی شامل: زبان، دین، آموزش خانواده، فرایند نظام تصمیم‌گیری
  • فرایند عمیق ریشه دار در گذر زمان برای انباشت دانش محلی
  • تکنولوژی کشاورزی، تغذیه و سلامت موالید، مصالح ساخت بومی، مدیریت منابع طبیعی و محیط‌زیستی.
  • تامین معاش بومی در چارچوب فرهنگ بومی، مهارت و دانش برگرفته از نسل های پیشین
  • جلوه های فرهنگی ـ هنری خاص، معماری، ادبیات ،هنر، موزیک، صنایع دستی، قصه‌گویی و فیلم
  • جشن اقوام جهانی،کثرت گرایی فرهنگی،گفتگو برای پیشبرد حقوق بشر، تساوی افراد و گروه ها و نیز تساوی جنسیتی و دموکراسی.

جلوه های فرهنگ دقیقا به عنوان یک واسطه عمل می‌کند که از این طریق افراد توانایی‌هایشان را برای برآوردن نقش خودشان بیان می‌کنند. فرهنگ در زندگی روزمره یک جزء به هم پیوسته‌ی  توسعه، آزادی و صلح پایدار تلقی شده و در فرایند یادگیری اجتماعی برای برقراری صلح ، آرامش ، وفاق ، عدالت ، ارتقاء توانایی و دانایی و دانش بومی به کار گرفته می‌شود.

  • فرهنگ صلح در رویارویی با فرایند جهانی شدن

جهانی‌شدن در عین حال که فرصت هایی را برای توسعه تامین می‌کند، چالش های فراوان برای اجتماع محلی، تامین معاش، و هویت‌ها بوجود می‌آورد. چالش‌های جهانی مثل خشونت‌ها و جنگ‌ها، فقر همه‌گیر، بحران‌های اقتصادی، شهرنشینی شتابان، و تنزل زیست محیطی؛ گریبانگیر مردم کم‌توان شده و در عین حال به تلف شدن فرهنگ بومی می‌انجامد.

فرایند جهانی شدن همچنان که فرصت های خوب نزدیک شدن و یکی‌شدن را می‌آفریند اما شکاف‌های عمیق نیز می‌آفریند و همه را یکسان در بر نمی‌گیرد. ریشه‌ی برخی از رویارویی ها نیز درهمین نکات است. شکاف عمیق از نظر اجتماعی،فرهنگی، اقتصادی ، نبود دسترسی به اطلاعات و دانش و تکنولوژی برای همه، ……. ازجمله واقعیت‌های تجربه‌ی جهانی‌شدن در “دهکده‌ی جهانی[۱۳]” است.

فرهنگ در وجوه چند گانه اش، برای برطرف کردن این چالش‌های جهانی ضروری است و می‌تواند راه حل‌هایی را برای پشتیبانی از ویژگی‌های محلی و بومی ارائه کند: در مسیرتوسعه‌ی انسانی، به عنوان منبع دانش زیست محیطی، به مثابه قدرت نمادین ثبات آورنده و معنایی برای اجتماع محله‌ای. هم‌افزایی فرهنگ‌ها در جهت پیوند مثبت و سازنده و رویکرد گفتمان که بوجودآورنده‌ی درک متقابل،دانش،دوستی، و صلح و ثبات اجتماعی است.

  • فرهنگ صلح : یک فرایند مشارکتی

گفتمان بین فرهنگی صلح: فرهنگ صلح، امکان دوستی و همبستگی در مواقع خشونت را به ارمغان می‌آورد. فرهنگ در همه‌ی اشکال خود یاور بازسازی اجتماع محلی(کامیونیتی)در مسیر صلح و بهگشت وضعیت فردی و اجتماعی است.

قدرتمندسازی زنان: گفتمان بین فرهنگی با تمرکز بر احترام به تفاوت‌ها و پس از آن مناسب‌سازی نیروی بالقوه‌ی زنان از طریق اگاه‌کردن نقش آن ها در فرایند اخیر،نقش و جایگاه ارزشمند زنان را نمایان می‌سازد. زنان در فرهنگ‌های محلی مسئولیت مهم فهم پذیرکردن اشکال فرهنگی، ممارست و اقدامات را به عهده دارند که به خوبی به نسل جدید منتقل می‌شود. در این چرخه، زنان از طریق اگاهی از تفاوت ها و تقویت هویت شان قدرتمند می شوند.

بهگشت سرمایه اجتماعی: پاسداری از اشکال ویژه ی فرهنگی و فرایند تولید آن‌ها ، بهگشت سرمایه اجتماعی یک کامیونیتی (اجتماع محله ای) را فراهم می‌کند و حس مباشرت و اعتماد عمومی را بوجود می‌آورد. فرهنگ صلح با تقویت توانایی‌های مردم ابتکار و خلاقیت آن‌ها را به ویژه در هنگام بلایای طبیعی و خشونت ها؛ محک می‌زند.

فرهنگ و جهانی شدن: در رویارویی با جهانی شدن، اجتماعات محلی (کامیونیتی ها ) با تعیین هویت‌شان و اهمیت به ارزش‌های بومی قدرتمند شده و  قادرند برای بومی‌سازی حرکت کنند.

در جستجوی راه حل‌های محلی برای رهنمودهای جهانی: رویکردهای فرهنگی کمک می‌کند تا استراتژی‌های توسعه به سطح محلی مرتبط شده و مکان و فرهنگ را متعهد می‌کند تا کامیونیتی‌ها را (با توجه به شرایط محله ای) در فرایند جهانی‌شدن  قدرتمند کنند.

  • پیام آوران صلح

جهان امروز بیش از پیش نیازمند آرامی و صلح .نیازمند تغییر در نگرش و رویه، نیازمند صلح با طبیعت، و نیازمند صلح با خود است. همزیستی با منابع و نه تخریب. رواج فرهنگ صلح برای غلبه بر مشکلات روزمره، مشکلات محله ای، مشکلات درون مرزهای ملی و نیز مشکلات در مقیاس جهانی است.

در باره ی جنگ و خشونت و ناآرامی مطالب زیادی نوشته شده و چرائیِ آن همیشه در صدر گفتگوهای روزمره است. اما چطور و چگونه می توان تغییر و سمت روشنا را یافت و به‌سوی آن شتافت؟ انگیزه برای صلح جویی یکی از مهم ترین و پرچالش ترین مسئله ی دوران ما است.

در این میان برخی کنشگران صلح‌طلب، به صلح در جوامع و بین جوامع، توجه بیشتری نشان داده‌اند که به عنوان پیام‌آوران صلح به شرح زیر آمده است:

  • این پیام تازگی ندارد. فرهنگ صلح تار و پودی است که در طول عمر نسل‌های پیاپی در تمام جوامع بافته شده. اگرچه شیوه‌های عمل‌کردن به آن لزوما زیر عنوان مشخص نامگذاری نشده اند. عنوان این پیام در بعضی جاها ممکن است مدارا، عدم خشونت، یا عدالت باشد و در بعضی جاهای دیگر، هماهنگی،همبستگی، یا میهمان نوازی. این پیام در سراسر جهان دارای مدافعانی است که بعضی دور از انظار و برخی در زیر نورافکن زندگی اجتماعی کار می‌کنند. ولی اگر نبودند هزاران تن مردان و زنان گمنامی که ظرفیت شنیدن حرف دیگران و گفت و گو با آنان را داشتند و همپای آن ها و یا از طرف اآن ها عمل می‌کردند وآن پیام را در اعمال بی غرضانه‌ی خود به بیان درمی‌آوردند، گستره‌ی چنین پیامی از آن چه که امروز است به مراتب کوچک‌تر می‌بود. رنه زاپاتا[۱۴]
  • هر کس می‌تواند با لحظه لحظه‌ی زندگی شادمانه و سپاسگزارانه‌اش، با آگاهی عمیق از قداست زندگی تک‌تک انسان ها، زندگی همه‌ی موجودات، و قداست آفرینش، به بنای فرهنگ صلح و عدم خشونت یاری رساند.                                                                                                                                         مایرید ماگوایر[۱۵]، برنده جایزه صلح نوبل ۱۹۷۶
  • ریشه ی فرهنگ صلح در رعایت قانون، احترام به همنوع، حسن نیت ،مدارا و پذیرش این نکته نهفته است که صلح راستین با تهدید و زور به دست نمی‌آید.                         فردریک ویلم کلرک[۱۶]، برنده جایزه صلح نوبل ۱۹۹۳
  • برای من فرهنگ صلح و ارزش های اومانیستی که بر آنها تاکید می کنم یک چیز واحدند. مسلما فرهنگ صلح متضمن اندیشه ی نبود جنگ است. این امری اساسی است زیرا صلح به نوعی به زینت جوامع پیشرفته تبدیل شده است. نخستین و مهم ترین گام برای خاتمه بخشیدن به جنگ ایجاد فرهنگ صلح است، زیرا جنگ برای بخشی عمده از جامعه بشری امری واقعی است. …خشونت در زیربنای جوامع ما نفوذ دارد و برای رهایی از ان به تغییر بنیادین فرهنگی نیازمندیم. فرهنگ صلح اساسی ترین اصل روزگار ما و اصلی است که هرکسی می تواند ان را به اسانی درک کند و بپذیرد. مانوئل کاستلز[۱۷]
  • سه نکته ی مهم بطور خلاصه باید ایجاد بشود:اول فرهنگ صلح که انعکاس ارزش ها، نگرش ها و رفتارها ست؛ انگیزه ای برای تعامل اجتماعی و رد ِ خشونت بر اساس اصول آزادی ، عدالت و دموکراسی و حقوق بشر، مدارا و همبستگی است، تلاش برای جلوگیری از خشونت و حل مسائل از طریق گفتگو و مذاکره که ممارست و مشارکت را به همراه می آورد. دوم خشونت چاره ناپذیر نیست. سوم، مهم تر اینکه هرگونه اقدام برای شفقت و صلح ، با برطرف کردن ریشه های آن بسیار کارا و موثر خواهد بود. این ضرورت رویکرد فرهنگ صلح است. فدریکو مایور [۱۸]

 

 پاورقی‌ها

[۱] Baruch de Spinoza

[۲] COVID19

[۳] Yamoussoukro (Cote D’Ivoire)

[۴] The Culture of Peace

[۵] Human Rights

[۶] Democracy

[۷] Tolerance

[۸] Development

[۹] Education for Peace

[۱۰] Free Flow of INFORMATION

[۱۱] Wider Participation of Women

[۱۲] Globalization

[۱۳] Global Village

[۱۴] Rene Zapata

[۱۵] Mairead , Maguire

[۱۶] Frederik Willem de Klerk

[۱۷] Manuel Castells

[۱۸] Federico Mayor