انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

بناهای ایلخانی فارفان روئین دشت اصفهان

احمدصالحی کاخکی

نام منطقه روئین دشت در کتاب جغرافیایی ابن فقیه با عنوان البلدان ، مربوط به اوایل قرن دهم میلادی ذکر شده است. از منطقه دو محوطه باستان شناسی کشف شده است که به هزاره چهارم ق.م بر می گردد و شاهدی بر تاریخ کهن این منطقه است. دیاکونف قبیله مادی پارتاکنها را مربوط به منطقه روئین دشت می داند. اما پس از این هیچ گونه اطلاعات تاریخی تا اوایل دوره اسلامی، جدا از یک سری منابع اندک تاریخی و مرتبط با افسانه از منطقه وجود ندارد. هرچند ریشه نامهای بیشتر روستاهای آن از قبیل، یسنا (Yasna)، سُرهان (Sorhan)، بزم(Bazm) و اشکرهان(Oshkorhan)، به دوره ساسانی و هنگامی که زرتشتی گری در شاهنشاهی پارسی به وجود آمد، باز می گردد. داستانی در مورد اردشیر پاپکان موسس سلسله ساسانی ( ۲۲۷- ۲۴۳ بعد از میلاد) بر سر زبانها است که بر اساس آن نام زاینده رود، یا رود طلایی (زرین رود) هنگامی که آب آن برای بهبود بخشی از زمینهای کشاورزی تقسیم شد؛ اردشیر بابکان (پاپکان) بود که دستورهایی را برای تقسیم آب در کانالهای آبیاری ایجاد کرد و به علت پایین بودن سطح بستر این رودخانه، آب به سطح بالاتری رانده شد تا زمینهای کشاورزی را آبیاری کند که لازمه آن ایجاد سد بود تا آب را ذخیره سازد. از طرفی، مردمان محلی، نام بهرام پنجم ساسانی (بهرام گور) را مرتبط با منطقه می دانند. برخی از مردم نیز معتقدند که همسر بهرام در روستایی به اژیه (Ejiya) که در همین منطقه وجود دارد، به دنیا آمده است.

منابع تاریخی بر آباد بودن و پرجمعیت بودن این منطقه در اوایل دوره اسلامی گواهی داده اند. دو بنای موسوم به شاه سید تنان (Sayyid Tanan) و مسجد تهمورسات (Tahmuresat) مربوط به قرون ده تا یازده بعد از میلاد در میان دیگر بقایا در منطقه باقی مانده اند که متاسفانه در حال تخریب شدن می باشند. تا اواخر قرن ۱۴ میلادی هیچ اطلاعی از منطقه به دست نیامده تا وقتی که منابع تاریخی ( در اواخر قرن ۱۴ میلادی) درمورد ثروتمند بودن و آبادانی منطقه روئین دشت صحبت به میان می آورند. فارفان با سه استقرار عمده دارای مساجد بی شمار و خانقاه های دراویش و دیگر بناهای عمومی است. مطالعات تاریخی و باستان شناسانه دوره ایلخانی منطقه روئین دشت توسط دو نفر به نامهای ویلبر(۱۹۶۹) و سیرو (۱۹۶۸) صورت گرفته است. فارافان یکی از روستاهای منطقه بن رود اصفهان می باشد که در ۲۹ و ۵۲ درجه طول شرقی و ۲۶ و ۳۲ درجه عرض شمالی قرار گرفته است. نام فارفان هم به منابع قرن ۱۴ میلادی که از آن به عنوان یکی از روستاهای اصفهان نام برده می شد، برمی گردد. به نظر می رسد که در طی این قرن اقتصاد مبتنی بر کشاورزی که بخشی از آن در نتیجه مقیاسها واندازه های غازان خانی در کشاورزی، تنظیمات مربوط به تقسیم آب و حق مالکیت زمنی بوده، شروع می شود و قابلیت بالای فارفان در این سیستم اندازه گیری و به خصوص تغذیه آب شهر اصفهان در همین زمان بوده است.

مسجد جامع فارفان (Jami) : این مسجد امروزه در مرکز فارافان قرار گرفته است ودارای دو ورودی، یکی در سمت شمال و دیگری در سمت جنوب می باشد. دو نیم اشکوب ( نیم طبقه) مسجد شامل اتاق هایی یکی در شمال و دیگری در شرق آن می باشند و پلان اصلی این بنا مربوط به دوره ایلخانی بدون انجام حفاری باستان شناسی به دلیل اینکه در دوره صفوی (هنگامی که دوباره اقتصاد منطقه روئین دشت شکوفا می گردد) الحاقات زیادی به آن اضافه شد، قابل تشخیص نیست. برای نمونه ورودی جنوبی مسجد، در مکانی غیر معمول واقع شده؛ به گونه ای که به طرف محراب باز می گردد. با این وجود، اطلاعات مردمان قدیمی محل نشان می دهد که مسجد دو ایوان رودرور داشته و اتاقی در سمت جنوب خود. که همه آنها در دهه اول قرن بیستم میلادی از بین رفته است.

ویژگی برجسته مسجد وجود محرابی زیبا و پرکار و استادانه ی گچبری شده است. در نگاهی کلی می توان گفت که محراب این مسجد شبیه محرابهای مسجد جامع اشترجان، مقبره پیر بکران، مقبره ربیعه خاتون و مسجد جامع هفتشویه، همگی مربوط به دوره ایلخانی، می باشد. بنا بر دیدگاه ویلبر استفاده ماهرانه و زیاد از گجبری های رنگی و نقاشی شده و قالبی از مهمترین ویژگی های معماری دوره ایلخانی است.

تزیینات محراب: محراب دارای کتیبه ای عربی و نیز تزئیناتی با شکلهای گیاهی و هندسی است که کتیبه های ان به این صورت است:

امر بالعماره المحراب المولی المعظم امیرالعلما و… و الفضلاو… امام…

محراب به دست امیر دانشمندان… و فضلا و … امام ساخته شده است.

الملک لله
پادشاهی برای خداست. این پانل و قاب شبیه به قابهای محراب مسجد جامع اشترجان و مقبره پیربکران است.

بسم الله الرحمن الرحیم یا ایها الذین آمنوا ارکعو و اسجدو و اعبدوا ربکم و افعلو… [خیر لعلکم تفلحون]
این کلام از آیه های قران است. انتهای این آرایه و تزیین به طور کامل تخریب شده است و یا در پشت دیوار متقاطع و اریبی که بعداً به آن اضافه شده است، پنهان شده است.

… ین من قبلکم لعلکم تتقون، الذی جعل لکم الارض فراشا و السماء بناء و انزل من السماء ماء فاخرج…
این آرایه در بخش سمت راست محراب در امتداد کرسی خطابه و منبر واقع شده است. و آیه ای قرانی(سوره بقره آیه های ۲۱-۲۲)است. این قسمت یا بخشهایی از آن تخریب شده است و یا در اثر دیواره های که در دوره های بعدی به آن اضافه شده از بین رفته است.

لا اله الا الله محمد ر…
این بخش در قسمت چپ محراب واقع شده است و دارای کتیبه ای به خط کوفی است که شبیه به محراب آرامگاه بایزید مربوط به ۱۳۰۲ میلادی است. این عبارت در واقع شهادتین می باشد که بیان می دارد که هیچ پروردگاری جز خداوند نیست و محمد(ص) فرستاده خداوند است.

فتحنا مبینا لیغفر لک الله ما تقدم من ذنبک و ما تأخر و یتم نعمه علیک و یهدیک صراطا مستقیما و ینصرک الله نصرا عزیزا هو…
این بخش به خط عربی تزیینی نوشته شده است و در در اطراف قسمت سه بخشی و گرد بالای محراب واقع شده است. در طرف انتهایی این بخش فرسایش و مسطح شده است. این آرایه از آیه های قرانی است (سوره فتح، آیات ۱-۴)

توکله علی الله
این بخش در قسمت قوسی محراب ( تاق اصلی محراب) و در نواری نسبتاً باریک نوشته شده است و به معنای این است که در کارها به خدا توکل کنید.

حافظوا علی الصلوات و الصلاه الوسطی و قوموا لله قانتین (سوره بقره، آیه ۲۳۸).
… صلوتهم خاشعون… معر… (سوره مومنون، آیات ۱-۳)
همانطور که قبلاً گفته شد بخشی از متیبه های محراب بر اثر بازسازی و ترمیمهای دوره های بعد از بین رفته است.

با توجه به شباهتها و روشهای به کار رفته در محراب این مسجد ( مسجد جامع فارافان) با محرابهای مقبره پیربکران (۱۲۹۸ میلادی)، آرامگاه بایزید بسطامی (۱۳۰۲ میلادی)، مقبره ربیعه خاتون (۱۳۰۸ میلادی) و مسجد جامع اشترجان، می توان نتیجه گرفت که تاریخ این مسجد به دو دهه اول قرن ۱۴ میلادی باز می گردد.

مقبره و آرامگاه فارفان:

در شمال فارفان و نزدیک زاینده رود بقایای این بنا دیده می شود. افراد محلی کهن سال محل معتقدند که این مقبره تا چند دهه پیش سالم بوده است. این مقبره دارای پلان هشت گوشه که اندازه هر ضلع تقریباً شش متر است. یکسری تزیینات ستاره ای نزدیک سر در وردی بر بالای نیم اشکوب یا ایوان که در اطراف ورودی بنا ساخه شده است، قرار دارد. اضلاع داخلی ۳.۹۵ متر عرض دارند. دیوارهای داخلی مقبره با طاقهای مقرنس کاری شده از نوع ایلخانی آن تزیین شده اند. محراب مقبره بیش از حد ساده و هیچ گونه تزیینی ندارد . فقط اثر نقاشی و رنگ محو شده ای بر آن وجود دارد. پلان این بنا بسیار شبیه به امام زاده جعفر اصفهان می باشد. هرچند این بنا بزرگتر و دارای نیم اشکوب است. به دلیل تخریب بیش از اندازه بنا، اجزای داخلی آن تقریباً غیر قابل تشخیص است. با این وجود پروفسور رابرت هیلن براند، خاطر نشان کرده است که این بنا دارای فرم و شکل استاندارد و پلان یک مقبره را دارد. هر چند مدرک مستندی در این زمینه وجود ندارد. یکسری دیگر از سازه های مشابه با این بنا در منطقه روئین دشت نیز وجود دارند. این بنا در اطراف و حاشیه فارفان و نزدیک پلی است که بر زاینده رود قرار دارد، ساخته شده است.

سد ورزنه:

در حدود یک کیلومتری فارفان و ۵۰۰ متری مقبره فارفان، سد ورزنه بر رود زاینده رود به منظور رساندن آب به سطوح بالا دستی برای کشاورزی ساخته شده است. سد امروزه تقریباً به کلی تخریب شده است. و تنها چیزی که باقی مانده شالوده بنا به مساحت ۲.۵ متر عرض و ۱۱۲ متر طول است. بر خلاف سدهای امروزی، طاق این سد بر سطح رودخانه به صورت تو گود و مقعر است.

پس از تخریب سد، سدی کوچکتر، بالاتر از سد اصلی، رودخانه را به دو قسمت اصلی تقسیم می کند که یکی به سمت شمال و روستایی به نام گورتان جریان می یابد و دیگری به طرف جنوب و شهر کوچک ورزنه جریان پیدا می کند. برخی منابع تاریخی بیان می دارند که سد دوم در زمان شاه صفوی، شاه سلیمان (۱۶۶۶- ۱۶۹۴ میلادی) ساخته شده است. و مسلماً جریانهای اصلی و ابتدایی این رودخانه مربوط به دوران ایلامی در هزاره دوم ق.م و دوره هخامنشی است.

از طریق منابع تاریخی و مدارک باستان شناسانه می دانیم که ساسانیان سدها را برای مقاصد آبیاری ایجاد می کردند و دبلیو. ام کلونجر (M.W Clevenger) در مطالعه ارزشمندی که بر روی سدها داشته، خاطر نشان کرده که هم اکنون در خراسان و شهر فریمان، این گونه سدها وجود دارند، هرچند که ساختار کنونی آنها مربوط به دوره صفوی است، ولی احتمالاً شالوده اصلی مربوط به دوره ساسانی می باشد. ابن رسته می گوید که بر رود زاینده رود سدی در منطقه روئین دشت ساخته شده بود که برای آبرسانی و آبیاری به کار می رفت. نشانه هایی از وجود سد مربوط به اوایل دوره اسلامی در این منطقه وجود داشته است. ابن حوقل جغرافیدان نیمه قرن دهم میلادی، در مورد مناطق روئین دشت و باران (Baran) بیان می کند که چگونه این مناطق از سیستم تقسیم آب که نه روز در ماه فعال بود استفاده می کردند. سیستم های آبرسانی اصفهان و زمینهای کشاورزی آن در محاصره این شهر در سال ۱۰۵۰ میلادی توسط سپاهیان طغرل بیگ از بین رفت. اندکی بعد، ناصر خسرو قبادیانی در سال ۱۰۵۲ از این منطقه دیدن می کند و در سفرنامه خود بیان می دارد که تلاشهای طغرل در بازسازی و ترمیم این مناطق بابخشودگی سه ساله مالیات و ترمیم سیستمهای آبیاری موثر واقع می شود و آبادانی و شکوفایی دوباره به این منطقه باز می گردد. دوباره این سیستمهای آبیاری در حمله وحشیانه مغولها ویران گردید که با تلاشهای غازان خان و وزیر او، خواجه رشید الدین فضل الله همدانی دوباره بازسازی گردید. سه یا چهار دهه بعد، جهانگرد معروف مغربی، ابن بطوطه بیان می دارد که شهر اصفهان در اثر دشمنی های میان شیعه و سنی روبه نابودی نهاد؛ هر چند هنوز دارای زمین های کشاورزی آباد و پر محصول بود.

Bibliography:

Ave, Husayn b. Muhammad. 1959. Tarjuma-yi Kitab-i Mahasin Isfahan, ed.cAbbas Iqbal, 1950. Tehran.

Bosworth, C.E. 1968. “The political and dynastic history of the Iranian world (A.D. 1000-1217)”, in CHIr V: 1-202, ed. J.A. Boyle. Cambridge. Clevenger, W.M. 1969. “Dams in Horasan. Some preliminary observations”, EW, N.S. 19/3-4: 387-94.

Diakonov, I.M. 1978. Tarikh-i Mad. Tehran.

Husaynl Abari, Husayn. 2000. Zdyanda Rud az sarchashma td murddb. Isfahan.

Ibn Battuta. 1958-2000. Rihla. English tr. H.A.R. Gibb and CF. Beckinham. Cambridge and London.

Ibn al-Faqih. 1885. Mukhtasar Kitab al-bulddn, ed. M.J. De Goeje. Leiden. French tr. tr. Henri Masse, Abrege du Livre despays. Damascus, 1973.

IbnHa wqal. 1938-39. Kitab Surat al-ard, ed. J.H. Kramers. Leiden. French tr. G. Wiet, Configuration del la terre. Paris, 1964.

Ibn Rusta. 1892. Kitab al-Aclaq al-nafisa, ed. M.J. De Goeje. Leiden. French tr. G. Wiet, Les atours precieux. Cairo, 1955. Isfahan!, Muhammad. 1968. Nisf-i jahdn fi tacrif-i Isfahan. Tehran.

Lambton, A.K.S. and Sourdel-Thomine, J. 1978. “Isfahan”, In EP IV: 97-107.

Le Strange, G. 1905. The Lands of the Eastern Caliphate. Cambridge. MustawfT, Hamdallah QazvM. 1916. Nuzhat al-qulub, ed. G. Le Strange. London. English tr. Le Strange, The Geographical part of the Nuzhat al-qulub. London, 1919.

Nasir-i Khusraw. 1956. Safar-ndma, ed. Muhammad Dabir Siyaqi. English tr. T. W. Thackston, Ndser-e Khosraw s Book of Travels. New York, 1986.

Papuli Yazdi, Muhammad Husayn. 1989. Farhang-i dbddihd va makdnhd-yi madhhabi-yi kishvar. Mashhad.

Petrushevsky, LP. 1968. “The socio-economic condition of Iran under the Il-Khans”, in CHIr V: 483-537, ed. J.A. Boyle. Cambridge.

Schacht, R. 1987. The Archaeology of Western Iran. Settlement and Society from Prehistory to the Islamic Conquest. Washington, D.C.

Siroux, M. 1968. Anciennes voies et monuments routiers de la region d’Ispahdn, suivis deplusieurs autres edifices de cette province: a Tidjen, Varkland, Qomsdr, Ob-Yaneh, Chapur dbdd, Haftchouyeh, Kdj, Echkarand, Sarecht-Yaderand, Fakhand, Ab-Garm, Venddd-Deg et Ispahan. Cairo.

Wilber, D.N. 1969. The Architecture of Islamic Iran. The II Khanid Period. New York.

 

این مقاله ترجمه ای است از :

– AN INTRODUCTION TO BUILDINGS OF THE IL-KHANID PERIOD LOCATE IN THE CITY OF FĀRFĀN, RŪĪ-DASHT REGION, ISFAHAN, IRAN, Iran, Vol. 45 (2007), pp. 233-241.