انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

بررسی کوتاه داستان «بهرام ایله گولو خندان» در ادبیات آشیقی زنجان

خلاصه ترجمه داستان «بهرام ایله گولو خندان» از زبان ترکی به زبان فارسی

بنا به گفته راویان نزدیک به هشتصد سال پیش در سلطانیه فردی به نام بهمن شاه حکومت می‌کرد. وی فرزندی به اسم بهرام داشت. روزی از روزها بهرام به همراه افراد قوشون خود به شکارگاه می‌رود. در شکارگاه در رویا حضرت علی (ع) را ملاقات می‌کند. حضرت علی دختر خاقان چین- ختن(گولو خندان) را به بهرام به عنوان معشوقه بوته می‌دهند. نام پدر گولو خندان نیز کافر شاه بود. به بهرام مسئولیت مسلمان کردن مردم آنجا نیز محول می‌گردد. بهرام از شکارگاه به خانه برمی‌گردد. و قضایا را به صورت ساز و آواز با مادرش در میان می‌گذارد. اصرار های مادر نمی تواند بهرام را از سفر به چین باز دارد.

در طرف دیگر داستان: گولو خندان از هفت کشور خواستگار داشت. در صورت رد خواستگاران کافر شاه باید با دولتهای مذکور به جنگ می‌پرداخت. مادر موضوع خواستگاری را به صلاحدید پدر با گولو خندان در میان می‌گذارد. دختر تقاضای چهل روز فرصت می‌کند. دختر نیز شاهد چنین رویایی بود.

بهرام در بین راه در بخارا با حاکم بخارا آشنا شده میهمان وی می‌شود. ماهی انور که حاکم بخارا بود، عاشق بهرام می‌شود. ولی بهرام وی را از این تصمیم منصرف می‌کند. به سفارش ماهی انور بهرام در لباس درویشی راهی چین می‌شود. با رسیدن به چین از قضایای موجود آگاهی یافته و با نامه‌ای رسیدن خود را به گولو خندان اطلاع می‌دهد. طی قراری دو معشوقه با یکدیگر ملاقات می‌کنند. این خبر به گوش خواستگاران می رسد. جنگی مابین خواستگاران و بهرام رخ می‌دهد. با ترفند کندن چاه بهرام اسیر می‌شود.

هنگام عزیمت بهرام به چین برادر کوچکی به نام حیدر داشت. این برادر بزرگ شده بود. ماجرای سفر برادرش را از مادرش جویا شده بود. با اجازه پدر برای پیدا کردن بهرام راهی سفر می‌شود. در شهر بخارا میهمان ماهی انور می‌شود. این آشنایی سبب ازدواج حیدر و ماهی انور می‌شود. این دو باهم برای یافتن بهرام راهی سفر به چین و ختن می‌شوند. بعد از جنگی که بین قوشون‌ها و دو برادر بوقوع می‌پیوند. این دو برادر پیروز میدان می‌شوند. افراد باقی مانده مسلمان می‌شوند. سپس راهی وطن پدری خود سلطانیه می‌شوند. بعد از رسیدن به سلطانیه چندین شب و روز به جشن می‌پردازند.

متن اصلی داستان به زبان ترکی آذربایجانی است.

 

 

بررسی کوتاه داستان «بهرام ایله گولو خندان»

تعداد ابیات موجود درشعرهای آشیقی با واژه «بند» سنجیده می‌شود. هر دو بیت یک بند به حساب می‌آید. روش نوشتاری شعرها نیز به صورت عمودی می باشد. اشعار بر خلاف اوزان عروضی با هجا مطابقت دارد. داستان بهرام ایله گولو خندان از ۹ بند گرایلی و ۱۳ بند قوشما تشکیل شده است.

قوشما رایج ترین گونه ادبیات آشیقی است که دست کم از سه بند و حداکثر از ۷ بند تشکیل می شود. هر بند چهار مصراع و هر مصراع یازده هجا دارد. در دو نوع تقطیع ۵+ ۶ و ۴+۴+۴ رایج است.(صدیق: بی‌تا، ص ۲۳) قافیه ها در قوشما چنین چیده می شونند: f-f-f-b و e-e-e-bو d-d-d-b وa-b-c-b

نوع دیگر شعر آشیقی گرایلی می باشد. همانند قوشماست. با این تفاوت که هر مصراع هشت هجا دارد. موضوعش عشق، حسرت و زیبایی های طبیعت است.(صدیق: بی‌تا، ص ۲۴)

مجموعا در داستان ۲۲ بند شعر هجایی بکار رفته است. داستانهای آشیقی از نظر موضوع به چندین گروه تقسیم می شوند. داستان مورد نظر یک داستان لیریک و عاشقانه و از نظر حجم در جایگاه داستانهای کوتاه قرار می‌گیرد. داستان به زبان ساده و روان ترکی نوشته شده است. داستان سال ۱۳۵۴-۱۳۵۵ شمسی با ساز و آواز آشیق مسلم عسگری به صورت شنیداری توسط استریو «آیوا» بر روی کاست ضبط و پخش شده است. گرد آوری، آرشیو و تدوین این داستان سال ۱۳۸۵ شمسی توسط محمد رزاقی صورت گرفته است.

متن آغازین داستان بدین شرح است:

»zəngan mahalında olan sultaniyyədə keçmiş zamanda rivayet belədir. Səkkiz yüz il bundan qabaq bəhmən şah varıdı. Oğlu bəhram adında.

Günlərin birində neçə nəfər qoşundan şikara çıxıblar. Bir çəmənzar yerdə çadırların vurublar. Bir az bəhram istirahət eləyib. Kimlər gəldi başının üstə borclu, buşdan qurtaran, günü məğribdən qeytərən ağalar ağası mərd-i murtəza əli. Çin şəhərində xaqanı çinin qızı gülü xəndanı, şahın adı da mə’ruf kafər şah deyərdilər. Onun qızını bəhrama butə verib. Didi: get cəfasın çək, səfasın görərsən. Onlar kafırdilər. Sənin əlinlə müsəlman olarlar.« …

داستان با این عبارات به اتمام می رسد:

»… Bir iddə müsəlman oldular.

Dübarə gülü xəndanı bəhram gətirdi. Mahı ənvəri də heydər gətirdi.

Gəldilər buxarada çırağban toy elədilər.

Sonra ordan gəldilər iranda sultaniyədə neçə gün nüçə gecə çəşn tutdular. Tou oldu. Onlar orda şad. Eşidənlər, oxuyanlar şad səlamət yaşasınlar. Dastan təmamə yetişdi.«

 

سه مکان جغرافیایی مهم در داستان به چشم می خورد: الف. سلطانیه، جایگاه اولیه و آغازین داستان ب. بخارا، حد وسط جغرافیایی بین مبدا و مقصد ج، چین و ختن، مقصد مکانی که شخصیت اول داستان به اهداف خود می رسد. هدف اصلی رسیدن به معشوقه و هدف دیگر مسلمان کردن اهالی چین و ختن. مسیری طی شده راه ابریشم می باشد. ذکر نام چین در داستان با نام امروزی کشور چین مطابقتی ندارد. نام ختن به همراه چین نشانگر منطقه ای است که ترکان غربی ترکستان (Doğu Türküstan) در آنجا زندگی می کنند.

پروفسور عالیم جان عنایت در مقاله‌ای تحت عنوان«بررسی نامهای چین و ماچین در دیوان الغات الترک» چنین بیان می‌کند: نام‌های «چین» و «ماچین» در دوره های تاریخی متفاوت به مناطق گوناگونی اطلاق شده است. چین در حقیقت سرزمین ترکان بخش «گوک‌سو» (Tian-shui) از ولایت «کان‌سو» (Kan-su) می‌باشد. دولتهایی را که ترکان تشکیل داده‌اند با نام «چین» نامگذاری شده است. چینی‌ها خود را «هان» و سرزمینشان را «Zhong-guo»، «Zhong-yuan»،«Hua-xia» نامیده‌اند. اسامی هان «Han» و «Zhong-guo» تا به امروز مستعمل و موجود می باشد (عنایت:۲۰۰۷، ص ۱۱۸۴)

نمونه بارز وفاداری در داستان مشاهده می شود. با وجود حاکمی مانند ماهی انور، بهرام معشوقه اصلی خود را فراموش نمی‌کند. ماهی انور نیز در مقابل با راهنمای‌هایش بهرام را در راه رسیدن به هدف یاری می‌کند. به عنوان مثال: از بهرام می خواهد تا در لباس درویشان به منطقه مورد نظر برود. تا هیچگونه مشکلی گریبانگیر بهرام نشود.

وفاداری برادر کوچک در داستان به چشم می خورد. حیدر که از وجود برادر بزرگتر آگاهی یافته برای یافتن و برگرداندن او به کانون گرم خانواده به اذن پدر و مادر خود راهی سفر دوم داستان می شود. این بخش شباهت‌هایی با داستان «سگرک فرزند اوشون قوجا» در کتاب «دده قورقود» دارد. در این داستان نیز برادر بزرگتر «اگرک» در نبرد با «قارا تکور» اسیر و زندانی می شود. برادر کوچک «سگرک» به محض اطلاع از برادر با گرفتن اجازه از پدر، مادر و رهبر اوغوزها «باییندیرخان» برای نجات برادرش اقدام می‌کند (محمد خانی، ۱۳۷۸، صص ۲۳۵-۲۳۰)

اعداد در فرهنگ ترکان از جایگاه ویژه ای برخوردارند. کاربرد برخی از اعداد به دوره های قبل از اسلام مربوط می شود. اعداد از نظر دین اسلام نیز دارای مفاهیم مختلفی می‌باشند. باورها حقیقتا در نحوه زندگی انسانها تاثیرگذار بوده‌اند. نتایج این تاثیرات را می‌توان در ادبیات، صنعت، موسیقی، و بازی های مردمی مشاهده کرد. عدد هفت تا به امروز جایگاه اسطوره­ای خود را ما بین ترکان آسیای میانه، آذربایجان و آناطولی محافظت کرده است ( یاردیمچی: بی‌تا، ص ۶۳۶). عدد هفت در بین تمامی طایفه های ترکان مقدس شمرده می شود. چند نمونه برای عدد هفت:

به باور ترکان آلتایی مسبب ماه گرفتگی دیو هفت سر می باشد.

به باور ترکان آسیای میانه زمین از هفت طبقه تشکیل شده است ( یاردیمچی: بی‌تا، ص ۶۴۱)

در داستان بهرام، از هفت کشور برای دختر کافر شاه خواستگار می آید.

در داستان «اوغوزخان» و «ساتوق بوغراخان» به عدد چهل برخورد می کنیم. اوغوز طی چهل روز شروع به راه رفتن می کند.

در داستانهای «دده‌قورقود» نمونه‌هایی از قبیل «قیرخ ایگید»، «قیرخ نامرد»، «قیرخ ار»، «قیرخ اوتاق»، «قیرخ گون»، «قیرخ گئجه» بارها به چشم می خورد (یاردیمچی: بی‌تا، ص ۶۴۶)

گولو خندان نیز درخواست چهل روز مهلت می کند. اعداد هفت و چهل به صورت سمبولیک به کار رفته است. این اعداد از لحاظ اسطوره شناسی حائز اهمیت می‌باشند.

دیالوگ های ما بین کاراکترها به صورت شعرگونه توسط ساز و آواز همراه است. هنگام خواب در شکارگاه به بهرام توسط حضرت علی (ع) بوته داده می شود. بوته در اکثر داستانها وجود دارد. به عبارتی نقطه عطف داستان و آغاز مرحله جدید در داستان را شامل می‌شود. این بوته توسط سه شخصیت به شخصیت های داستانی داده می‌شود. حضرت علی (ع)، خضر و اولیا (ارنلر). این بوته هنگام خواب می باشد. خواب وجه مشترکی مابین آشیق ها و شامان هاست. شمن‌ها نیز برای رسیدن به مرحله بالقوه خود باید نوعی خواب را پشت سر بگذرانند. شامانها افرادی هستند که توانمندی ارتباط با ارواح خوب و بد دنیا را دارا هستند. شامانها توسط همین قوه بیماران را علاج می کنند. برای دستگیری بهرام سر راه وی چاهی کنده می‌شود. بهرام نیز با افتادن در چاه اسیر می‌گردد. در آیین شامانیسم چاه ها و غارها، راه های رسیدن به دنیای زیرزمینی می باشند. شامان از طریق این راهها می تواند به ملاقات ارواح موجود در زیر زمین نایل شود.

داستان از چهار گروه بوجود می آید. خانواده بهرام در سلطانیه، حاکم شهر بخارا، خانواده کافر شاه در ختن و قوشونهای هفت کشور که به خواستگاری گولو خندان آمده اند. داستان به غیر از یک موردِ بوته دادن به صورت واقعی خط سیر خود را طی می کند. ما شاهد حادثه های خارق العاده در داستان نیستیم.

واژه کهن ترکی «دامی» به معنای جهنم در بین شعرها دیده می‌شود. این واژه در کتاب «دیوان الغات الترک» محمود کاشغری به صورت «تامو/tamu» ذکر شده است (کاشغری:۱۹۹۸، ج۳، ص ۲۳۴) سال تالیف کتاب کاشغری ۱۰۷۲ میلادی می باشد.

Allah yaradıbdır cənnəti damı

Təbib sənsən bağlagınan yaramı

Gəzərəm misri hələbi şamı

Bəlx, buxara hindistana gedərəm

« آللاه یارادیبدیر جنتی دامی / خداوند جنت و جهنم را آفریده است»

«طبیب سن سن باغلاگینان یارامی / تو طبیب منی بر زخمم مرهم بنه»

«گزه‌رم میصری، حلبی، شامی / حلب، شام و مصر را جستجو می کنم»

«بلخ، بوخارا، هیندیستانا گئده رم / به شهر های بلخ، بخارا و هندوستان می روم»

در پایان، این داستان از جهات زبان­شناسی، تاریخی، اجتماعی و … شایسته بحث و بررسی است. از طرف دیگر می‌توان تمامی روایات داخل و خارج از کشور این داستان را جمع آوری کرده و با تطبیق این داستانها اطلاعات ارزنده ای را برای جامعه علمی به ارمغان آورد. امیدواریم محققان در این حوزه بکر و تازه با عزمی راسخ به تحقیق و تفحص بپردازند.

 

منابع

صدیق، حسین، عاشیقلار، آذر کتاب، تهران، بی تا.
رزاقی محمد، داستان بهرام ایله گولو خندان، روایت آشیق مسلم عسگری، آرشیو شخصی.
محمدخانی، حسین، دده قورقود کیتابی،۱۳۷۸، تهران
{۴} Divanü Lûġat-it-Türk Tercümesi, Cilt. III, (Çeviren Besim Atalay), Türk Dil Kurumu Yayınları: ۵۲۱, Ankara, 1998.

{۵} Inayeet, Alimcan, Divanü Lüğat-it- Türk’te Geçen “Çin” ve “Maçin” Adı Üzerinr, Turkish Studies, İnternational Periodical For Languages, Literatur and History of Turkish or Turkic, vol.2/4, fall 2007.

{۶}Yardımcı, Mehmet, Geleneksel Kültürümüzde ve Aşıklar Dilinde Sayılar, Çukurova Üniverssitesi,

دانشجوی کارشناسی الهیات و معارف اسلامی- گرایش تاریخ فرهنگ ملل