نوعی دیگری از نمایش که به شکل سنتی در ایران و در کنار تعزیه اجرا میشده، تقلید است. این نوع نمایش یکی از اشکال نمایشهای مضحک ایرانی است که اساس آن بر آفرینش حضوری بازیگران در بداههسازی و بر مبنای یک طرح داستانی استوار است. به این معنی که هر بازیگر با اتکا به تواناییهای جسمی و نیز گفت و گوهایی که بین شخصیتها رد و بدل میشود سیر داستانی نمایش را پیش میبرد. تقلید از تحول نمایشهایی که در مهمانیها و جشنها اجرا میشد به وجود آمد و همچون شبیهخوانی اولین زمینههای نمایشی خود را در زمان صفویه پیدا کرد. در عصر صفویه دستههایی مطرب مجلسی که اغلب دورهگرد بودند، برنامههایی اجرا میکردند که شاکل چندین حرکات موزون و تقلید کوچک بود و نحوهی اجرای آنها بیشتر به صورت سوال و جواب و گاه با آواز و ساز همراه بود.(خبری، ۱۳۸۵: ۳۰)
از جمله دلایل علاقهمندی مردم ایران به نمایش تقلید این بود که گاه در آنها انتقادهای تندی نسبت به اشراف و دیگر مسایل اجتماعی به طور فیالبداهه مطرح میشد و بعضی اوقات به دلیل استقبال تماشاگران حالت تند و زننده به خود میگرفت. مفتشهای دولتی تقریبا نمیتوانستند از گستاخی انتقادها جلوگیری کنند. آن دستهها مورد علاقه و حمایت عامه بود و خود به خود جلوگیری ازآنها موجی از نارضایتی را ایجاد میکرد. مهمتر از آن اینکه دستگاه تفتیش هیچگونه مدرکی دردست نداشت. (اعتمادالسلطنه، تهران، ۱۳۵۰: ۱۵۱) علاوهبر حمایتهای مردمی، حمایت دربار نیز در قوام یافتن مجالس تقلید تاثیر داشته است. تقلید در زمان قاجاریه به ویژه در زمان ناصرالدین شاه با ظهور دلقکانی چون کریم شیرهای، اسماعیل بزار، ابعاد جدیدی به خود گرفت و از این دوره به بعد است که خانههای اعیان و اشراف و قهوهخانهها پذیرای دستههای تقلید میشود. (خبری، ۱۳۸۵: ۳۲)
نوشتههای مرتبط
البته در کنار توجه عوام و همچنین حمایتهایی که از طرف دربار وجود داشت، مقلدان ایرانی بر خلاف عملکرد انتقادی و سرگرم کنندشان از مقام و منزلت اجتماعی خوبی برخوردار نبودند. ساخت طبقاتی جامعه، ناهنجاریهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی همه عواملی بودند این دسته از هنرمندان را در طبقه عمله مطرب بالاجبار جای داده و همین واپس خوردگی مقلدان از حقوق اجتماع بوده که اجازه نمیداده تا ارزشهای تقلید به عنوان یک مکتب نمایشی و ادبی مورد توجه جدی روشنفکران و اهل قلم قرار گیرد. در همین رابطه است که عوام به تقلید به عنوان وسیلهای برای تفنن و با نگاهی شرکآلود و تکفیری نگاه میکنند و خواص نیز از جهت مزاح و تفریح در راندن تقلید به سوی ابتذال از هیچ کوششی خودداری نمی ورزند. (ملکپور، ۱۳۶۳: ۲۷۲) تقلید برخلاف تعزیه نمایشی با جایگاه آزاد و زمان و مکان نمایشی پر انعطاف است و در ویژگی اجرایی خود بر حسب امکانات روی تخت حوضی محوطه تالارها، فضاهای باغها، سکوی قهوهخانهها بازی میشده است. ولی بازی روی تخت حوض خانهها یک مورد مهم است که هم نشانه پذیرفه شدن تقلید از طرف مردم است و هم نمونه اینکه چگونه تماشگران نمایش را به خانهها و میان مردم بردهاند. (خبری، ۱۳۸۵: ۳۱ و ۳۲)
نمایش به طرز فرنگ در نخستین مرحله انتقالی خود تا حدود زیادی بر دوش بازیگران تقلید قرار گرفت. آنها عوامل موجود برای بازی بودند که ناگریز از وجودشان استفاده شد. مقلدین خصوصیات خودشان را به تئاتر بردند و از تئاتر اروپایی عناصری را گرفتند که با خود به دورههای بعدی حمل نمودند. در تئاتر دارالفنون مقلدین زمینه و امکانات تازهتری یافتند و مفاهیمی از روابط داستانی و موقعیتسازی کمدیهای مولیر را فرا گرفتند. (خبری به نقل از بکتاش، ۱۳۸۵: ۳۴)
در گیلان در خصوص اجرای تقلید میتوان به نمایشهای عامیانهای اشاره کرد که «همواره نقشی مانند بازگویی وقایع مربوط به زندگی روزمره مردم را داشت. اجرای آن در ایام فراغت باعث دلمشغولی و سرگرمی مردم گیلان خصوصا کشاورزان میشد. این بازیها در هر منطقه دارای ویژگیهای مربوط به خود بود. درونمایه اغلب این نمایشها را مسایل و مشکلات امور زراعی مانند کشت برنج و زیتون تشکیل میداد.» (طالبی، ۱۳۸۸: ۳۰)
قبل از ورود تئاتر به غیر از این دوگونه نمایش تقلید و تعزیه، نمایش آیینی و پیشنوروزی به نام عروسگوله (این نمایش در لشت نشا از چهارشنبهسوری تا ۲۵ فروردین ادامه دارد)، نمایش آبیاری (در رودبار روستای گلدیان)، رابچرک (نمایش آیینی) و همچنین نقالی شاهنامه در گیلان اجرا میشده است. (همان: ۱۴ و ۲۰ و ۲۲ و ۳۱)