انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

با یاد سازندۀ فیلم نفس‌های مریم و آن ماهی‌ای که گرد گنبد می‌گشت

روز ۱۲ فروردین، این خبر از قول کامبیز درم بخش توسط خبرگزاری ها منتشر شد:
«برادرم کیومرث که برای درمان به بیمارستانی در پاریس رجوع کرده و درآنجا دچار بیماری کرونا شده بود، در گذشت. با توجه به شرایطی که به دلیل شیوع ویروس کرونا وجود دارد، ما هم از چگونگی و زمان مراسم تدفین بی اطلاع هستیم. با توجه به این که برادرم سال هاست در پاریس زندگی و کار می کند، فکر می کنم به احتمال زیاد پیکرشان در پاریس دفن خواهد شد».
کیومرث درم بخش (متولد ۱۳۲۴)، بیش از صد فیلم مستند ساخت. نخستین بار در دهه پنجاه، در یک برنامه تلویزیونی در بارۀ فیلم جرس با او گفتگو کردم. گفتگوی زیر نیز که سال ۱۳۷۷ انجام شده در ماهنامه فیلم انتشار یافت:
«در بخش دو تهران همزمان با انفجار اولین بمب اتمی چهان به دنیا آمدم. در شش سالگی، همراه پدرم که مسؤل واحد فیلم ارتش بود جمعه‌ها به یکی از سینماهای مایاک، متروپل، ایران یا هما می رفتیم که برای خانواده‌های ارتشی فیلم نمایش می‌دادند .پدرم سروان درم‌بخش از اصل چهار فیلم مستند می‌گرفت. در آنجا فیلم‌های مختلف در باره نفی نازیسم و فاشیسم دیدم . یادم هست حتی یکبار حزب سومکا به نمایش این فیلم‌ها اعتراض کرد. از هفت سالگی وارد مدرسه سن لویی شدم که تا کلاس نهم داشت. بعد هم رفتم دارالفنون. در سن لویی با فیلم‌های ژان روش ، رنوار وبرسون آشنا شدم. در آنجا نوعی کتاب‌های نقاشی کودکان ومجله های دسن انیمه در اختیار ما بودکه استوری بوردهای دقیق داشت و از نظر شناخت سینما به من کمک کرد. مدرسه سن لویی در کوچه سینما مشعل لاله‌زار بود. در همین کوچه مغازه‌ای بود که فریم فریم ( فیلم جفتی) می فروخت. فیلم ها را دسته‌بندی کرده بود ؛ سامسون ودلیله سرخ پوستی، کابویی، جنگی، اساطیری ، کینگ کنگی، ریشارد تالماج ، پرتره … من از نوین فرح بخش بزرگترین مجموعه دار تمبر ایران، آلبوم تمبر می خریدم و قاب‌های عکس را در آن می‌گذاشتم و با جعبه نمایش اسلاید روی پرده می‌انداختم. در چنین فضایی رشد کردم. پدرم با یک آپارات بل اند هاول، فیلم‌های اصل چهار را برای ما نمایش می داد. اولین بار در شش سالگی با رابرت فلاهرتی و نانوک شمال در خیابان چراغ گاز ملاقات کردم.
پدرم مستندی در باره بوت‌کلاب ( جنب سینما رادیو سیتی) واسب‌دوانی در جلالیه ساخت و میهن‌پرست را در همان دهه ۱۳۳۰ به صورت ۱۶ میلیمتری باشرکت نقشینه، تابش، محمد نوری (خواننده)، پروین سلیمانی و نادره جلوی دوربین برد. من وبرادرم کامبیز در این فیلم شمشیر بازی می‌کنیم . میهن پرست داستان اشغال ایران توسط متفقین و مبارزه پارتیزان ها با اشغالگران بود .
پانزده ساله بودم که پدرم مرا گذاشت لابراتوار عکاسی روزنامه کیهان. انوشفر رئیس سرویس عکاسی بود و حسین پرتوی، سعید مرآت، باقر زرافشان و رضا داودی، اولین عکاس‌های خبری ایران در آن روزنامه بودند. اولین تابستان ۱۳۳۹ در سیل تهران، هیچ عکاسی در روزنامه حاضر نبود. انوشفر به من گفت: دوربین را بر دار و برو عکس بگیر. آن روز اولین درس عکاسی را هم به من داد:” در تهران یک فاجعه اتفاق افتاده، کنتراست بگیر” چون تضاد بین سفیدی و سیاهی باید زیاد باشد. فردایش عکس در روزنامه چاپ شد و من شدم عکاس .
به پیشنهاد دری، سردبیر کیهان ورزشی به آنجا رفتم و شدم عکاس مخصوص تختی. شبی که در تهران تختی به جنگ الکساندر مدوید می رفت، گوشه میدان نشسته بودم: تختی گفت عکاس کوچولو دیافراگمت درسته؟ بِرم رو سگک؟ نگاه کردم درست نبود. گذاشتم روی ۶/۵ و گفتم برو. ده ثانیه بعدش ایران صاحب یک مدال طلا شد و من از این صحنه عکس گرفتم. بعد از مسابقه تختی آمد و مرا بوسید. پرسیدم آقا تختی چرا اینقدر به من محبت داری؟ گفت به هزار دلیل ولی یک دلیلش مهم‌تره. تو تنها عکاسی هستی که بدون فلاش عکس می‌گیری .
خیلی از موضوع‌ها و انگیزه‌ها و مضامین فیلم‌های من متکی به دانسته‌ها وآگاهی‌های قبلی است. از جمله درس خواندن در همان مدرسه‌ای که نیما و هدایت تحصیل کرده بودند. سبب ساختن فیلم‌های سفر بهاری (۱۳۵۴) در باره هدایت و دنیا خانه من است (۱۳۵۶) در باره نیما است .
سال ۱۳۴۷ به فرانسه رفتم و در reporter associationبه کار عکاسی خبری پرداختم. شاید جزء اولین عکاسان ایرانی بودم که در خارج عکس می گرفتم. الان خبرگزاری‌های خارجی پر از عکس‌های عکاسان ایرانی است. بعداً آمدم به سی‌پاپرس، از طریق فروش عکس‌هایم از جمله در جریان انقلاب ماه مه ۱۹۶۸ به روزنامه‌ها، خرج درس مدرسه سینمایی‌ام را درآوردم. دوسال به مدرسه وژیرار رفتم و نیمه‌کاره رها کردم و سال ۱۳۵۰ به ایران آمدم. در سه فیلم سینمایی عکاس شدم (گوزن‌ها، خاک و تختخواب سه نفره). بعد بر اساس گزارش که از زندگی ساربانان کویر تهیه کرده بودم، طرحی به گروه ایران‌زمین دادم که تصویب شد و در دوره مرحوم فره‌وشی راهی کویر شدم و فیلم جرس را ساختم که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها» (ماهنامه فیلم شهریور ۱۳۷۷ص۵۱).

حسین مختاری در بارۀ کیومرث درم‌بخش به من گفت: «وقتی در دفتر پاریس بودم با رضا جلالی فیلم‌بردار و مرحوم فنی‌زاده برای ساختن فیلم بوف کور به پاریس آمد و برخی امکانات دفتر پاریس در اختیارش قرار گرفت. حسین مختاری به نوشته‌ای از اینستاگرام نظام کیایی نیز اشاره کرد که«کیومرث در جریان انقلاب اسلامی در پاریس بود و در هواپیمای امام خمینی به ایران بازگشت».
بی‌بی‌سی دیرور نوشت مرحوم درم‌بخش از سال ۵۷ مقیم فرانسه بود و ده‌ها برنامه برای شبکه‌های داخلی و فرانسوی ساخت». حسین مختاری نیز افزود که: «آخرین بار وقتی به همراه همسرشان سرکار ثریا خانم به پاریس می‌رفت، تلفنی با من خداحافظی کرد».
نخستین فیلم کیومرث درم‌بخش به اسم جرس، ساربانان کویر ( ۱۳۵۳) بسیار خوش‌تصویر است و بدون استفاده از موسیقی انتخابی و با بهره گیری از صدای سر صحنه، یک مونوگرافی هنری به حساب می‌آید. با شتر عصاری و صدای گردش چرخ‌ها شروع می‌شود. این تصویر قطع می‌شود به مواجهه شتر با ترن در کویر. بعد از مقدمه کاروان با ساز و دهل از کاروان‌سرایی به راه می‌افتد. از زیر قرآن می‌گذرد . تصویر مناره‌های امیرچخماق نشان می‌دهد، آنها در یزد هستند. در نمای بعد از چپ در کویر وارد کادر می‌شوند. ساربانان بر ماسه‌های روان اتراق می‌کنند. نماز به جا می‌آورند و ساربانی خسته در خواب قیلوله زیر آفتاب، خود را ( اسلوموشن) درون رودخانه با آبشاری کوتاه می‌بیند.
صدای ساربانی را می‌شنویم که حکایت شتر مست و صاحبش را بازمی‌گوید. شب فرا می‌رسد و ساربان‌ها و شترهایشان دایره‌وار نشسته‌اند، گرد آتش در کویر، ساربان جوان خراسانی به همراه نی، نوایی عاشقانه سر می‌دهد . به شیوه فیلم‌های سورئالیستی، ساعتی شماته‌ای برخورجین شترآویخته است که یک دقیقه تیک‌تاک آن به ریتمی خوشایند بدل می‌شود و شب را به صبح می‌پیوندد. سکانس طوفان شن، از لحظات در خشان در این فیلم است.که در تدوینی زیبا، (کار فرخ چوبک)، در واقعیت به نهری پر آب قطع می‌شود.
من در نخستین نقد بر جرس ( فیلم‌بردار علی هجرت و صدابردار علی مدّرج) آن را مستندی تصویرگرا و ناب نامیدم که شاخه‌ای تازه در نسل دوم مستندسازان ایران بود که به تصویر عکاسانه و زیبا و صدا اهمیت می‌داد. این تمایل در فیلم‌های نصیب نصیبی و محمد رضا اصلانی از وجه تجربی و تدوینی، دارای تأکید هستند. ویژگی ساربانان کویر، علاوه بر دانش سنتی از جمله پیش‌بینی وقوع طوفان، تأکید درم‌بخش بر سه عنصر مدرن: قطار، ساعت و قطب‌نما نیز هست.
مرحوم درم‌بخش سال ۱۳۷۶ هفت قسمت باغ ملکوت را به سفارش مرکز آفرینش‌های هنری آستان قدس رضوی به صورت ویدیویی در سیما فیلم، تهیه کر . فیلم با ناقاره‌خانه حضرتی، شروع می‌شود و با این تصویر به پایان می‌رسد : ماهی قرمز، از تنگ سفره هفت سین بیرون می‌آید و دورگنبد حرم حضرت امام رضا می‌چرخد و بدین وسیله فیلم‌ساز بین آیین‌های ایرانی و اسلامی، پیوندی زیبا برقرار می‌سازد.
یادش گرامی باد