انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

با پرویز خان کیمیاوی در قیطریه و خراسان و در تئوری مؤلف

تصویر: کیمیاوی

بعد از مدرسه حدود یک سال در مدرسه تلویزیون نگهداشته شدم . درآنجا دستیار بودم . در لابراتوار عکاسی داروهای ثبوت وظهور می ساختم . فیلم نمایش می دادم . دوره ای که شهید کرامت دانشیان دانشجو بود و یک روز بعد از کلاس ، فیلم دولت آباد را به من نشان داد و گفت” به خاطر این فیلم می خواهند مرا از مدرسه بیرون کنند . یادم نمی آید گفته باشد می گویند باید به مونتاژ بروم و من می خواهم کارگردان باشم . گفت “می خواهند مرا بیرون کنند “. می خواستم از مدرسه بروم به تولید و رفتم . حکم استخدامی من دستیارپژوهش بود و به واحد پژوهش منتقل شدم . در آن روزها به پیشنهاد سردبیر فردوسی با نام مستعار در مجله فردوسی نقد فیلم می نوشتم . در تولید جوش و خروشی بود . حسن تهرانی ، همایون شهنواز ، جلال مقدم ، هژیر داریوش ، احمد فاروقی قاجار و نصیب نصیبی فیلم می ساختند . محمد رضا اصلانی فیلم جام حسنلو را ساخته بود و نورپردازیِ مهرداد فخیمی روی یک جام کوچک و ساختن فیلمی با یک شئی ، در تلویزیون حادثه ای محسوب می شد . محمد رضا اصلانی یک فیلمساز مدرن ومعتقد به ناآشنا سازی هنری در روزگار جوانی اش بود . نصیب نصیبی فیلم های آوانگارد می ساخت . پرویز کیمیاوی هم تازه از فرانسه دهه شصت آمده بود و می خواست در بارۀ حفاری آقای کامبخش درمحوطه باستانی قیطریه در شمال تهران ، فیلمی بسازد و من دستیار او شدم . پرویز کیمیاوی می توانست یک گزارش بسازد . ولی او محصول عصر نقد مدرن بود . محمد اسماعیل امامی فیلمبردار و شکوفه شاکری منشی صحنه بود . بعد از بازبینی ،کار فیلمبرداری در شب وروز شروع شد . یادم نمی آید که پرویز کیمیاوی مستند نامه از پیش آماده ای داشته باشد . اساسأ در دهه چهل برخی کارگردان ها از جمله نصیب نصیبی مستند نامه همراه نداشتند . آنها به خلاقیت سر صحنه و کار روی میز مونتاژ بیشتر متکی بودند ولی در مورد کیمیاوی، همیشه فکر می کردم که او به نگاهی دقیق مجهز است که از اندیشه ای از پیش مشخص وطراحی شده ناشی می شود که من از آن خبر ندارم . فیلم حفاری های قیطریه اثری کاملأ حساب شده و دقیق از آب در آمد . بعد ها در نشریه سوره و کتابم سینمای مستند ایران عرصه تفاوت ها به توصیف دقایق فیلم پرداختم . فیلم یا ضامن آهو هم همینطور . بنظرم می رسید که ما دائم فیلمبرداری می کنیم . محمد اسماعیل امامی روی تراولینگ می نشست و دستیارش علی نیازی ، اورا از زیر چلچراغ های پرشکوه دارالسیاده ویا به سوی محراب مسجد گوهر شاد پیش می راند . تولید این فیلم به دنبال یک بازبینی مفصل در استان خراسان شروع شد. از شمال تا جنوب خراسان را ده به ده و اثر به اثر گشتیم . یادم هست جاهایی پرویز کیمیاوی از من می خواست که سناریو بنویسم . و می نوشتم . به ویژه در بارۀ قوچان کهنه و قوچان جدید و رابطه بین آن دو از طریق مرحوم یگانه نوازنده و خوانندۀ بزرگ شمال خراسان ( که آرایشکاهی در قوچان داشت) مستند نامه ای نوشتم . دستیاری ، هر لحظه اش برای من درس و کار سخت بود . جوری تربیت شده بودم که دائمأ می بایست چیزی یا منظره ای یا اثری باستانی را به اطلاع گروه برسانم . در این سفر خود را در سرزمینی وسیع با فاصله های بعید و مخروبه هایی از دوران مغول ، روبرو می دیدیم . و بی شک آن سفر ، برای پرویز کیمیاوی که به سرزمین مادری اش بازگشته بود شوری دیگر داشت . حس رقابت پژوهشی در گروه را آقای کیمیاوی بوجود آورده بود . من دستیار و عکاس گروه بودم . و جالب است که در آن زمان در مواقع بیکاری ویا هر فرصتی در بارۀ تاریخچۀ سینما در خراسان هم تحقیق می کردم . ماندنمان در حرم حضرت امام رضا (ع) طولانی شد . و با راش هایی که گرفته بودیم ، فیلم درخشانی از آب در آمد . جدا از فیلم اصلی ، ” سفر فیلم” هایی هم ساخته شد که بر یکی دوتا از آنها از جمله بازارهای مشهد فقط نام من به عنوان دستیار کارگردان بر فیلم هست . البته بعد ها این موضوع را به اطلاع آرشیو تلویزیون رساندم که فیلم متعلق به آقای کیمیاوی است و به نام ایشان به ثبت رسید . سفر تحقیقاتی به خراسان گرچه فقط یک فیلم مهم یعنی یاضامن آهو را به همراه داشت . اما اثر خود را باقی گذاشت و چند سال بعد فیلم پ مثل پلیکان را سبب شد که شخصیت اولش یعنی آسید علی میرزا را در ارک مخروبه و پلیکان سفیدش را در باغ گلشن طبس دیده بودیم . پرویز کیمیاوی، استاد برقراری ارتباط ، بین پدیده هاست . بین آسید علی میرزا و ارک ، بین آسید علی میرزا وپلیکان . بین اشیاء باستانی و زمان . بین تاریخ و زمان حال . بین سنگهای باغ سنگی و مفهومِ گسست ارتباط در عصر مدرن .

آقای کیمیاوی در هر یک از فیلمهای دیگرش با حساسیت هنری فوق العاده ای به جهان می نگریست . هر یک از آثار او یک اتفاق در سینمای ایران محسوب می شود . سینمایی که من آن را گفتگوی واقعیت وخیال می نامم . بررسی عنصر خیال یا خلاقیت هنری بدون درک نگرش فلسفی و گاه عرفانی آقای کیمیاوی راه به جایی نمی برد . از سوی دیگر در یک نگاه کل گرایانه ، این نگرش فلسفی و گاه عارفانه ، همان است که تمام آثار او را به هم پیوند داده است . پرویز کیمیاوی فارغ التحصیل مدرسه وژیرار و ایدک پاریس ، از معدود کارگردان های سینمای ایران است که آثارش را می توان از جنبۀ تئوری مؤلف بررسی کرد .

با سلام به پرویز کیمیاوی