معرفی کتاب «بانک جهانی و توسعه ی شهری: از پروژه تا سیاست»
بانک جهانی به عنوان یکی از قدرتمندترین نهادهای فراملی و چند جانبه از سال ۱۹۴۶ نقش مهمی را در ایدئولوژی و عمل توسعه ایفا کرده است، این نهاد یک سازمان پیچیده با تعهد برای ایجاد توسعه ی اقتصادی در کشورهای جهان سوم به شمار می آید. با پایان یافتن جنگ جهانی دوم گروهی از نهادهای فراملی همچون بانک جهانی و صندوق بین المللی پول (International Monetary Fund) (IMF) به منظومه ی مالی و حکومتی جهان افزوده شدند. از این پس این نهادها تقریبا در تمامی جنبه های سیاست داخلی کشورهای کمتر توسعه یافته less developed)
Countries) (LDCs)) ، از توسعه گرفته تا تجارت و محیط زیست، دخالت داشته اند. اکنون و در فضای عمیق جهانی شدن، بانک جهانی همچون نهنگ غول پیکری (leviathan mighty) به نظر می آید که دولت را در کشورهای در حال توسعه تحت الشعاع خود قرار داده است. به راستی که بسیاری از دولتهای ضعیف در معرض آسیب خواستهای بانک قرار دارند، با این وجود حتی دولتهای قدرتمندتر نیز باید به مخالفت با رهبری هژمونیک بانک برخیزند.
اگر چه بانک جهانی برای بیش از سه دهه درگیر پرداخت وامهای شهری بوده است، کتاب بانک جهانی و توسعه ی شهری اولین کتاب در طول تاریخ و اولین تحلیل از برنامه های شهری بانک و ارتباطات پیچیده ی آنها با تدوین سیاست شهری در جهان در حال توسعه است. این اثرِ پیشگامانه از طریق تحقیقات اولیه ی گسترده از جمله انجام مصاحبه هایی با بانک جهانی و سازمانهای اداری دولتی و بواسطه ی کشف عوامل داخلی و خارجی بانک که بر دستورکار توسعه ی شهری آن تأثیر گذار بوده اند، توانسته به ۴ اختلاف عمده در ادبیات این موضوع دست یابد:
نوشتههای مرتبط
– نیروهای سیاسی و اقتصادی که در سال ۱۹۷۰ جهتگیری بانک جهانی را به سمت پذیرش برنامه های شهری سوق دادند؛
– چگونه بانک جهانی ایدئولوژی عمومی خود در مورد توسعه را در پروژه های خاص اعطای وام شهری باب کرد و اینکه چطور این برنامه ها به نوبه خود در نهایت به سیاست شهری کشورهای درحال توسعه بدل شدند؛
– روندها و تحولات درونی صورت جلسه های شهری بانک از آغاز شکل گیری تا حال حاضر؛
– نقش تاریخی و معاصر بانک جهانی در تعامل پیچیده میان نیروهای جهانی، ملی و محلی که دستورکارهای شهریِ کشورهای در حال توسعه را شکل می دهند.
کتاب بر نقش بانک جهانی بر یک جنبه از سیاست داخلی در کشورهای در حال توسعه متمرکز شده است: توسعه ی شهری. طی قرن بیستم شهرنشینی نیروی فضایی-اجتماعی قدرتمندی در بیشتر نقاط جهان بود. در قیاس با غرب میزان ثابت و بالای شهرنشینی در کشورهای در حال توسعه مشکلات عدیده ای برای زیرساختارها و ارائه ی خدمات در این کشورها ایجاد کرده است. دولتهای ملی جهان سوم از طریق کاهش عوامل فشار برای مهاجرت به شهرها، اصلاح وضعیت سرمایه گذاری و انتقال فعالیتهای اقتصادی به نواحی شهری کوچکتر، به دنبال رفع این مشکلات بوده اند. پیامد اصلی شهرنشینی سریع در جهان در حال توسعه، رشد بی سابقه ی حلبی آبادها و سکونتگاههای غیر معمور بوده است. این خانه های بی قاعده به طور معمول یا دسترسی محدودی به آب سالم، سیستمهای فاضلابی و برق دارند و یا اینکه از هیچ یک از این امکانات برخوردار نیستند.
با تمامی این اوصاف تا اوایل سالهای ۱۹۷۰ نه رشد استثنایی شهرهای جهان سومی و نه رو به وخامت گذاشتن استانداردهای زندگی فقرا در این شهرها،دغدغه ی اصلی آژانس های بین المللی توسعه نبودند. با وجود اینکه فقر به عنوان یک مشکل طاقت فرسای روستایی به شمار می آمد، تمامی تلاشها معطوف به توسعه نیافتگی روستاها بود. به علاوه اعتقاد بر این بود که سرمایه گذاری در پرداخت به خدمات اجتماعی و زیرساختاری برای شهرهای جهان سوم به سادگی موجب تقویت “جهتگیری شهری” ((urban bias موجود می شود که نواحی روستایی را از اغلب سرمایه های مورد نیاز و منابع انسانی محروم کرده بود. بنابراین به عنوان مثال طی دهه ی ۱۹۵۰ وام دهی بانک جهانی منحصرا بر پروژه های امکانات عمومی همچون نیروی برق و حمل و نقل متمرکز بود. بانک جهانی به دلیل هراس از ترویج رفاه گرایی بودجه ی خود را به برنامه های توسعه ای اجتماعی همچون بهداشت و سلامت، آموزش و مسکن تخصیص نداد. اگرچه در اواخر دهه ی ۶۰ نیروهای داخلی و خارجی متعددی با در نظر گرفتن فقر در کشورهای در حال توسعه، این نهاد را تحت تأثیر خود قرار دادند و متعاقب این قضیه بانک جهانی به مسائل شهری توجه بیشتری نشان داد.
هر چند بانک جهانی برای سه دهه است که به شهرها وام پرداخت می کند، ولی ارزیابی های معدودی در مورد تاریخ و تحول رویکردهای بانک نسبت به توسعه ی شهری وجود دارد. بیشترین آثار در مورد برنامه های شهری بانک توسط خود بانک جهانی تولید شده، در حالیکه وام کشاورزی، تنظیمات ساختاری و ساختار نهادی بانک جهانی موضوع بسیاری از مطالعات بوده است. به هر شکل آثار مهمی در رابطه با تاریخ برنامه ی شهری بانک جهانی، عواملی که باعث تأسیس بخش شهری بانک شدند، ارتباطات میان برنامه های شهری بانک و اهداف توسعه ای وسیع تر آن، تأثیر فلسفه ی اعطای وام شهری بانک بر سیاست توسعه ای شهری به طور کلی یا روندهای موجود در برنامه ی وام دهی شهری بانک، تولید نشده است.
کتاب از طریق آزمون عوامل داخلی و خارجی بانک که بر طرحهای توسعه شهری آن تأثیر گذار بوده اند، به این نارسایی ها اشاره کرده است. کتاب توصیف می کند که چگونه بانک جهانی درگیر اعطای وام شهری شد، چطور ایده های خود را به طریقه ای غالب در پروژه ها و برنامه ها بدل کرد و چگونه در نهایت برنامه ها را به سیاستهای ویژه مبدل ساخت. بنابراین روندها و تحولات برنامه های اعطای وام شهری بانک مورد بحث قرار می گیرد. بدون شک بین هدایتگران برنامه ها، مدیران و کارکنان عمومی بر سر اینکه چه رویکردی نسبت به مسئله ی توسعه ی شهری داشته باشند، دیدگاههای چند گانه ای وجود دارد. با این حال ممکن است بتوان مجموعه ی همگرایی از دیدگاهها که تفکر در مورد توسعه ی شهری در لحظات مختلف تاریخی را شرح می دهند، مشخص کرد. در نهایت کتاب همچنین روشن می سازد که چگونه برنامه های شهری بانک متمایل به طرحهای توسعه ای ملی در یک کشور در حال توسعه ی مشخص یعنی زیمباوه (Zimbabwe) شده است.
یکی از مباحث اصلی کتاب این است که تأسیس بخش شهری بانک جهانی در سال ۱۹۷۲ و تغییرات بعدی که در طرحهای شهری بانک بوجود آمدند به طور کامل برآمده از تصمیمات بوروکراتیک مبتنی بر تحولات تکنیکی پروژه های بانک نبودند، بلکه به عقیده نویسنده آنها پاسخی به روندهای جغرافیای سیاسی و روشنفکری درونی و بیرونی بانک بودند. در وحله ی بعدی نویسنده با بهره گیری از نمونه ی زیمباوه آشکار می سازد که اگرچه تغییرات ایجاد شده در طرحهای شهری بانک جهانی نتایج مهمی برای سیاستهای داخلی کشورهای در حال توسعه به بار آوردند، بانک چیزی بیش از یک عامل سلطه و در واقع یک کنشگر هژمونیک و فراملی است که با دولتهای ملی و دیگر کنشگران وارد مذاکره می شود تا مسیر توسعه ای در کشورهای کمتر توسعه یافته را تعیین کند. به علاوه نویسنده عنوان می کند رویکردهای دوگانه ای که روابط میان بانک و کشورهای در حال توسعه را هم مثبت و هم منفی ارزیابی می کنند برای فهم این نقش نهادی قدرتمند در دنیایی هر چه بیشتر پیچیده و جهانی، ناکافی هستند.
کتاب همچنین چگونگی تأثیر اعتراضات NGO ها و جنبش های اجتماعی در متن جهانی شدن و نولیبرالیسم را بر سیاستهای بانک جهانی از سال ۱۹۹۰ تا زمان نوشته شدن کتاب، مورد بررسی قرار داده است. تلاشهای این نهاد در جهت بازسازی و قانونمند سازی خود در سایه ی تغییر جغرافیای سیاسی و فضاهای روشنفکرانه، در سرتاسر کتاب مورد توجه قرار گرفته است.
ادوارد رامسامی، نویسنده ی کتاب، استادیار مطالعات آفریقایی و از اساتید فارق التحصیل دانشگاه راتگرز (Rutgers) در رشته ی توسعه ی سیاست/برنامه ریزی شهری و جغرافیایی است. به علاوه ی تحقیق در زمینه ی برنامه ریزی توسعه بین المللی و جغرافیای جهانی شدن، زمینه های مطالعاتی وی شامل اقتصاد سیاسی گذار و ملت سازی nation-building در جوامع پسا استعماری/در حال توسعه و همچنین سیاستهای تطبیقی روابط هویتی و نژادی در آفریقای جنوبی و ایالات متحده، هستند. رامسامی کتابهای علم، فرهنگ و سیاستهای دانش: متنها و گفتگوها و همچنین تجربه ی سیاهپوستان در آمریکا را نوشته است. وی مقاله های متعددی در زمینه ی اتحاد منطقه ای در آفریقای جنوبی و نیز هویت نژادی، قومی و ملی در آفریقای جنوبی پس از آپارتاید، منتشر ساخته است.
فهرست مطالب کتاب:
۱- نظریه پردازی در مورد بانک جهانی و توسعه
۲- به سوی اعطای وام اجتماعی: تغییرات حاصل شده در تفکر توسعه ای بانک جهانی
۳- جستجو برای یک طرح شهری در بانک جهانی
۴- سقوط کاهش فقر: سیاستهای اعطای وام شهری در بانک جهانی
۵-فراسوی جهانی و محلی: تحلیل انتقادی بانک جهانی و توسعه ی شهری در زیمباوه
۶- جهانی شدن، نولیبرالیسم و سیاستهای طرح شهری جاری بانک جهانی
۷- نتیجه گیری
یادداشت ها
کتاب شناسی
نمایه
مشخصات کتاب:
Ramsamy, Edward. (2006) The World Bank and Urban Development: From projects to policy, Routledge, Lonon and New York