انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

بازارهای اولیه و ثانویه هنر

هنر، به عنوان یکی از بنیادی‌ترین جلوه‌های خلاقیت انسانی، در طول تاریخ نقشی چندوجهی در جوامع ایفا کرده است. از کارکردهای آیینی و مذهبی در جوامع ابتدایی گرفته تا بیان پیچیده‌ترین احساسات، اندیشه‌ها و مفاهیم. در دنیای مدرن، هنر همواره بخشی جدایی‌ناپذیر از فرهنگ و تمدن بشری بوده است. با این حال، در دهه‌های اخیر، شاهد تحولی بنیادین در نگرش به هنر بوده‌ایم؛ ورود جدی‌تر هنر به عرصه اقتصاد و تبدیل آن به یک طبقه دارایی. این دگرگونی نه تنها ساختار بازار هنر را دستخوش تغییر کرده، بلکه روابط میان اجزای آن را نیز به شدت تحت تأثیر قرار داده است. دانش اقتصاد، با تأکید بر نوآوری، ارزش افزوده و سرمایه‌گذاری‌های جایگزین، زمینه‌های لازم برای ورود هنر به عنوان یک طبقه دارایی را فراهم آورد. سرمایه‌گذاران، هنر را در کنار سایر دارایی‌های مالی مانند سهام، اوراق قرضه و املاک به رسمیت شناخته، بخشی از سرمایه‌ خود را به این حوزه اختصاص دادند. مطالعات نشان داده‌اند که بازده سرمایه‌گذاری در هنر، به ویژه در بلندمدت، می‌تواند با بازده سرمایه‌گذاری در سایر دارایی‌های مالی رقابت کند. علاوه بر این، مزایای مالیاتی در برخی حوزه‌های قضایی و همچنین لذت و اعتبار اجتماعی ناشی از مالکیت آثار هنری، به ویژه آثار هنرمندان مشهور و شاخص، جذابیت این نوع سرمایه‌گذاری را برای طیف خاصی از سرمایه‌گذاران، به ویژه افراد ثروتمند و نهادهای مالی، افزایش داده است.

بازار هنر را می‌توان به دو سطح اصلی تقسیم کرد: بازار اولیه و بازار ثانویه. بازار اولیه، محل عرضه اولیه آثار هنری توسط هنرمندان و گالری‌ها است. این بازار پراکنده‌تر، با قیمت‌های پایین‌تر و تمرکز بیشتر بر عرضه است. در مقابل، بازار ثانویه، معامله روی آثاری است که قبلاً در بازار اولیه به فروش رفته‌اند. این بازار متمرکزتر، با قیمت‌های بالاتر است.

 

ساختار و عملکرد بازارهای هنر

بازار اولیه، همان نقطه ورود آثار به چرخه اقتصاد هنر است. این بازار، محل عرضه اولیه آثار هنری توسط هنرمندان و نمایندگان آن‌ها، مانند گالری‌ها، نمایشگاه‌ها و فضاهای هنری مستقل است و یا به صورت مستقیم از طریق وبسایت هنرمند یا شبکه‌های اجتماعی معامله می‌شوند. در این بازار، قیمت اولیه اثر تعیین می‌شود و هنرمند سهم قابل توجهی از فروش را دریافت می‌کند. گالری‌ها نقش مهمی در بازار اولیه ایفا می‌کنند؛ آن‌ها نه تنها به فروش آثار کمک می‌کنند، بلکه با برگزاری نمایشگاه‌ها، انتشار کاتالوگ‌ها و ایجاد ارتباط با منتقدان و رسانه‌ها، به معرفی و ارتقای جایگاه هنرمند نیز می‌پردازند. این بازار اغلب به عنوان بستری برای کشف استعدادهای جدید، حمایت از هنرمندان نوظهور و ارائه آثار هنری نوآورانه عمل می‌کند. قیمت‌گذاری در این بازار معمولاً بر اساس عواملی مانند هزینه مواد و تولید، ابعاد و تکنیک اثر، سابقه هنرمند، نقدهای هنری و پتانسیل رشد او در آینده تعیین می‌شود. برای هنرمندان تازه‌کار، استراتژی‌های بازاریابی و شبکه‌سازی به اندازه خود اثر هنری اهمیت دارند. اگر هنرمندی بتواند روابط خوبی با گالری‌ها و منتقدان برقرار کند و آثارش را در رسانه‌ها معرفی کند، شانس فروش آثارش در بازار اولیه بسیار بالا خواهد رفت. این موضوع نشان می‌دهد که هنر و اقتصاد هنری بیشتر از آنچه که تصور می‌شود، به مهارت‌های تجاری و ارتباطات نیاز دارد.

بازار ثانویه، برخلاف بازار اولیه، به فروش مجدد آثار هنری می‌پردازد. این بازار شامل حراجی‌ها، فروش‌های خصوصی و گالری‌های ثانویه است و بیشتر بر ارزش سرمایه‌گذاری آثار تمرکز دارد. در این بازار، عوامل مختلفی مانند تاریخچه مالکیت اثر، اصالت و شهرت هنرمند تأثیر قابل توجهی بر قیمت‌گذاری دارند. این بازار اغلب توسط خریداران سرمایه‌گذار و کلکسیونرها فعال‌تر است. حراجی‌ها مانند ساتبیز[۱] و کریستیز [۲] نقش برجسته‌ای در بازار ثانویه دارند. این مؤسسات با ارائه پلتفرم‌هایی برای فروش عمومی آثار هنری، به ایجاد اعتماد در بازار کمک کرده و همچنین با ارائه خدماتی مانند ارزیابی و بازاریابی، فروشندگان و خریداران را در تصمیم‌گیری راهنمایی می کنند. بازار ثانویه همچنین محل مناسبی برای خریداران سرمایه‌گذار است که به دنبال آثار با ارزش با افزوده بالا هستند.

 

چالش‌ها و فرصت‌های موجود در بازارهای هنر

بازار هنر با چالش‌های متعددی مواجه است که برخی از آن‌ها شامل قیمت‌گذاری غیرقابل پیش‌بینی و مسائل مربوط به اصالت آثار است. این چالش‌ها به‌ویژه در بازار ثانویه بیشتر به چشم می‌خورند، جایی که خرید و فروش‌های خصوصی ممکن است شفافیت کافی نداشته باشند.

یکی از تفاوت‌های کلیدی بین بازارهای اولیه و ثانویه، ماهیت خریداران و فروشندگان آن‌ها است. در حالی که بازار اولیه بیشتر مورد توجه کلکسیونرها و دوستداران هنر قرار دارد، بازار ثانویه بیشتر به سرمایه‌گذاران هنری و کلکسیونرهای حرفه‌ای اختصاص دارد. همچنین، قیمت‌گذاری در بازار اولیه بیشتر بر اساس هزینه تولید و نوآوری اثر صورت می‌گیرد، در حالی که در بازار ثانویه، قیمت‌گذاری بر اساس ارزش تاریخی و تقاضای بازار انجام می‌شود. تعامل میان این دو بازار نیز قابل توجه است. بسیاری از آثار هنری که در بازار اولیه فروخته می‌شوند، در نهایت به بازار ثانویه راه پیدا می‌کنند. این انتقال می‌تواند تأثیرات مثبت و منفی بر هر دو بازار داشته باشد. از یک سو، ورود یک اثر به بازار ثانویه می‌تواند شهرت و ارزش آن را افزایش دهد. از سوی دیگر، فروش سریع آثار در بازار ثانویه ممکن است به اعتبار هنرمند در بازار اولیه آسیب برساند. در عین حال، بازار هنر فرصت‌های زیادی نیز ارائه می‌دهد. فناوری‌های نوین مانند بازارهای آنلاین و بلاکچین، امکان افزایش شفافیت و دسترسی را فراهم کرده‌اند. این فناوری‌ها می‌توانند به کاهش هزینه‌ها و افزایش کارایی بازار کمک کنند. علاوه بر این، روندهای معاصر مانند سرمایه‌گذاری در هنر به‌عنوان یک طبقه دارایی جدید، بازار هنر را به یک حوزه جذاب برای سرمایه‌گذاران تبدیل کرده است.

از موضوعات دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد؛ اسطوره‌پردازی‌های رایج در دنیای هنر است، مانند «هنرمند نابغه»، «الهام ناگهانی» و «بی‌اعتنایی به پول»، می‌توانند تصویری نادرست از واقعیت بازار هنر ارائه دهند و باعث ایجاد انتظارات غیرواقعی در هنرمندان شوند. این اسطوره‌ها می‌توانند به تداوم ساختار «برنده‌صاحب‌همه‌چیز» و نابرابری‌های موجود در بازار کمک کنند. به عنوان مثال، باور به اینکه «استعداد ذاتی» تنها عامل موفقیت در هنر است، می‌تواند باعث نادیده گرفته شدن اهمیت عواملی مانند تلاش، آموزش، بازاریابی و شبکه‌سازی شود. این نابرابری‌ها می‌تواند مشکلاتی برای هنرمندان نوظهور ایجاد کند. به همین دلیل، باید به‌دنبال ایجاد شرایطی برای نمایش آثار هنرمندان جدید و مستعد باشند تا آن‌ها هم شانس موفقیت در بازار را داشته باشند. در غیر این صورت، هنرمندان تازه‌کار ممکن است برای همیشه در حاشیه قرار گیرند.

بازار هنر با ورود سرمایه‌های مالی و شکل‌گیری بازار ثانویه، به یک سیستم پیچیده و چندوجهی تبدیل شده است. درک ساختار و اجزای آن برای هنرمندان، سرمایه‌گذاران، مجموعه‌داران و سایر فعالان این حوزه ضروری است. این پیچیدگی ممکن است برای هنرمندان نوپا و خریداران سرمایه‌گذار چالش‌های بزرگی ایجاد کند. به‌طور خاص، هنرمندان باید به تأثیر رسانه‌ها و منتقدان هنری توجه کنند تا آثارشان در بازار اولیه با موفقیت عرضه شود. برای سرمایه‌گذاران، این پیچیدگی می‌تواند مزایایی همچون سود بالا را فراهم کند، اما ریسک‌های بزرگی نیز به همراه دارد.

همچنین، عوامل غیرمالی مانند زیبایی‌شناسی و ابعاد فرهنگی نیز در ارزش‌گذاری هنر تأثیر دارند. در حالی که سرمایه‌گذاری در هنر ممکن است جذاب باشد، باید توجه داشت که این نوع سرمایه‌گذاری همراه با چالش‌های چون عدم شفافیت در قیمت‌گذاری، فقدان نقدشوندگی و تأثیرات نوسانات اقتصادی است. برای سرمایه‌گذاران، این امکان وجود دارد که در بلندمدت، خرید آثار هنری بتواند بازده بالایی به همراه داشته باشد، اما این ریسک‌ها و چالش‌ها باید به‌دقت ارزیابی شوند. در نهایت، باید توجه داشت که بازار هنر، علاوه بر جنبه اقتصادی، همچنان دارای ابعاد فرهنگی، اجتماعی و زیبایی‌شناختی است که نباید از آن‌ها غافل شد. تعادل بین این ابعاد مختلف، می‌تواند به توسعه پایدار و سالم این بازار کمک کند.

 

[۱] Sotheby’s

[۲] Christie’s

 

 

منابع

  • Ashenfelter, O., & Graddy, K. (2003). Auctions and the Price of Art. National Bureau of Economic Research Working Paper Series, No. 8991.
  • McAndrew, C. (2021). The Art Market 2021. Art Basel and UBS.
  • زرلونی، آلیسیا(۱۳۹۴)، بازار هنرهای معاصر، ترجمه حمیدرضا شش­جوانی و لیلا میرصفیان، انتشارات فرهنگستان هنر