انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

اینکاها – بخش نخست: کلیات

جسیکا کریستی برگردان رضا اسکندری

machupicchu

اینکاها گروهی قومی بودند که در چهار سده، حد فاصل سال‌های ۱۰۰۰ تا ۱۴۰۰ میلادی در دره‌ی حاصلخیز کوسکو (Cuzco) واقع در نواحی جنوبی و مرکزی کوه‌های آند در آمریکای جنوبی ساکن شدند. اینکاها بزرگ‌ترین شهر خود کوسکو را، در همین دره (در پروی امروزی) و بر ویرانه‌های شهر یا آبادی‌های قدیمی‌تری ساختند. این شهر جدید به سرعت به پایتخت بزرگ‌ترین امپراطوری‌ای مبدل شد که آمریکای جنوبی تا آن زمان به خود دیده بود.

کوه‌های آند بین یک نوار باریک بیابانی-ساحلی در غرب و جنگل‌های بارانی در شرق قرار گرفته اند. بسیاری از قله‌های آن تا ارتفاعی بیش از شش هزار متر بالا می‌روند و عموما پوشیده از برف‌اند. اینکاها که در آغاز تمدنی برآمده از اراضی مرتفع بودند، با گسترش قلمرو خود با نواحی متفاوت توپوگرافیک و آب و هوایی آشنا شدند؛ در مواجهه با این اراضی جدید، آنان آموختند تا با تمرکز در مناطق و ساختن اقلیم‌های نسبتا کوچک خود را با زیست‌بوم‌های خرد مختلف تطبیق دهند و از آن زیست‌بوم‌ها برای رشد و بقای خود استفاده و بهره‌برداری کنند. علاوه بر این، اینکاها کالاهای مازاد خود را با همسایگان‌شان مبادله می‌کردند تا کالاهایی را که در اختیار نداشتند به دست آورند. این سیستم اقتصادی به اصل حایز اهمیتی انجامید که از آن با عنوان «مکمل بودن جوامع حوزه‌ی آند» یاد می‌شود [جوامع این منطقه مکمل نیازهای یکدیگرند و به همین دلیل همواره با هم پیوندی ارگانیک دارند. م.]. زبان بومی اینکاها، که‌چوآ (Quechua) بود که هنوز هم در میان اخلاف‌شان، خصوصا در نواحی مرکزی آند مورد استفاده قرار می‌گیرد. آن‌چه ما امروز در مورد اینکاها می‌دانیم، بیشتر برآمده از یادداشت‌ها و اسناد تاریخی اسپانیایی‌ها و نیز برون‌دادهای کاوش‌های باستان‌شناختی است.

پیش از سال ۱۴۰۰ میلادی، اینکاها به صورت یک گروه قومی شکل گرفته بودند، اما تنها در مقام یکی از نظام‌های پرشمار قومی محلی، یا تیول‌داری‌ها (Señorios) که برای کسب قدرت در حوزه‌ی آبگیر کوسکو با یکدیگر به جنگ می‌پرداختند. پژوهشگران نخستین جوامع اینکا را جوامعی ریاستی می‌دانند. اما زمانی حول و حوش سال ۱۴۰۰، اینکاها با اشغال، به اسارت درآوردن و یا هم‌پبمان شدن با قدرت‌های همسایه، اوج‌گیری خود را در مقام قدرت مسلط سیاسی در منطقه آغاز کردند. سوابقِ باستان‌شناختی حضور این همسایگان، عمدتا به صورت سفال‌های کیلکه (Killke) ایست که در مرکز کوسکو، در دره‌ی کوسکو و نیز در نواحی پیرامونی آن یافت شده‌اند. برخی از گروه‌های قومی بزرگ‌تر و قوی‌تر منطقه عبارت بودند از آنتاها (Anta) و آیارماکاها (Ayarmaca) در غرب و شمال‌غربی دره‌ی کوسکو، کویوها (Cuyo) در شمال آن و پینائوآها (Pinahua) در جنوب‌شرقی. در طول چند نسل، جامعه‌ی اینکا از یک دولت محلی کوچک به یک امپراطوری گسترده مبدل شد که سرزمین‌هایی به هم پیوسته را، که از جنوب کلمبیا تا شیلی و جنوب‌غربی آرژانتین گسترده شده بود در بر می‌گرفت. این امپراطوری که با نام تاوان‌تین‌سویو (Tawantinsuyu) شناخته می‌شد (به معنای اقلیم در برگیرنده‌ی چهار گوشه‌ی جهان) از پایتخت، کوسکو، رهبری می‌شد؛ شهری که دیگر به تمامی مرکزیت مادی و ایدئولوژیک امپراطوری را برعهده گرفته بود.

یکی از مهم‌ترین راهبردهایی که اینکاها برای توجیه و مشروعیت‌بخشی به قدرت رو به تزاید خود مورد استفاده قرار می‌دادند، پوشاندن ریشه‌هایشان در هاله‌ای از افسانه‌ها و اساطیر بود. سوابق باستان‌شناختی وجود ساخت‌گاه‌های معینی را که در سنت‌های شفاهی اینکا از آن نام برده شده است مورد تایید و تصدیق قرار داده‌اند و تاریخ‌نگاری مندرج در روایت‌های اتنوگرافیک اینکا، تقریبا با داده‌های باستان‌شناختی مطابقت دارد. دو داستان آفرینش اینکا که از اعتبار و قدرت بیشتری برخوردار بودند، چنین روایت می‌کنند که اینکاها اصالتا از بومیان دره‌ی کوسکو نیستند؛ بلکه بیگانگانی هستند که توسط خدایان و از سرزمین‌هایی فراطبیعی فرستاده شده‌اند. از میان این دو روایت، روایت نخست نقطه‌ی آغازین اینکاها را جزیره‌ی خورشید، واقع در دریاچه‌ی تی‌تی‌کاکا (Titicaca) می‌داند که در بولیوی امروزی قرار دارد. در همین جزیره بود که بیراکوچا (Viracocha)، خدای آفریننده، خورشید، ماه و ستارگان را از سوراخ‌های یک بیرون‌زدگی سنگی قدسی بیرون کشید. این زائده‌ی سنگی به یکی از مهم‌ترین مکان‌های زیارتی در منطقه‌ی عمومی آند مبدل شد و با ایدئولوژی دولتی اینکاها نیز در هم آمیخت. این بیرون‌زدگی که در بخش شمالی جزیره‌ی خورشید قرار دارد، به عنوان اصلی‌ترین عبادت‌گاه منطقه شناسایی و کاوش شده است. بیراکوچا پس از آن‌که اجرام آسمانی را به حرکت واداشت، به خلق آدمیان پرداخت. نخستین جفت انسانی که خورشید نام‌های مان‌کو کاپاک (Manco Capac) و ماما اوکیو (Mama Ocllo) را برایشان برگزیده بود، از زائده‌ی سنگی بیرون کشیده شدند و به سفری زیرزمینی در مسیر شمال‌غربی فرستاده شدند تا دره‌ی «موعود» را برای استقرار مردمان‌شان بیابند. آن دو در جایی که تامپو توکو (Tampu T’oco) نامیده می‌شود دیگربار از زمین سر برآوردند.

پژوهشگران بر این باورند که اساطیر رسمی اینکا بیشتر بر همین ساخت‌گاه و میدان دیگری با نام پاکاریک‌تامبو (Pacariqtambo) تمرکز یافته‌اند. تامپو توکو جایی بود با سه غار و در نزدیکی پاکاریک‌تامبو. امروزه شهری به نام پاکاریک‌تامبو در ایالت پارورو (Paruro) و در جنوب کوسکو قرار دارد. اما پاکاریک‌تامبوی باستانی در ساخت‌گاه اینکایی دیگری با نام مائوکایاکتا (Maukallaqta) شناسایی شده که در فاصله‌ای تقریبا ده کیلومتری در شمال پاکاریک‌تامبو قرار دارد. رخ‌نمون سنگی حجاری‌شده‌ای که در آن نزدیکی قرار دارد و پومائورکو (Pumaurqu) نامیده می‌شود را مکان اصلی تامپو توکو دانسته‌اند. آفریننده، مان‌کو کاپاک، ماما اوکیو و سه برادر و سه خواهرشان را از سنگ بیرون کشید و اجداد اینکاها از این گروه و در غار وسطی زاده شدند. مردمان ماراس (Maras) و تامپو (Tampu) نیز در غارهای مجاور به وجود آمدند. برادران و خواهران با یکدیگر جفت‌گیری کردند اما رهبری با مان‌کو کاپاک و خوهر/همسرش ماما اوکیو بود. این چهار زوج به جستجوی اراضی حاصلخیز برآمدند و گروهی از بومیان نیز به دنبالشان روانه شدند. آنان از فراز کوه‌های هواناکائوری (Hianacauri) –که خارج از کوسکوی امروزی است- دره‌ی حاصلخیز کوسکو را دیدند. پس بنابر دستوری که از بیراکوچا دریافت کرده بودند، عصایی زرین را به زمین دره فرو کردند و وقتی دیدند عصا استوار و مستحکم در زمین ایستاده است، دانستند که سرزمین موعود خود را یافته‌اند. مان‌کو کاپاک قوم خود را به صورت آبادی‌های پیش-اینکا سر و سامان داد؛ آبادی‌های که به مرور به شهر کوسکو تبدیل شدند. مان‌کو تنها برادری بود که در پایان این سفر باقی مانده بود، زیرا دیگر برادران یا به ستون‌های سنگ تبدیل شده بودند یا در طول سفر در غاری حبس شده بودند.